
محمدبن عبدالله(ص) که در این موقع 40 سال از عمر مبارکش سپری شده بود در میان عرب به درستی کردار، صداقت گفتار و امانت مشهور بودند، چنانکه لقب امین بدیشان داده بودند و گاهی نیز در منازعات و اختلافات قبایل، ایشان را به عنوان حَکم و قاضی بین خود انتخاب مینمودند تا به حل و فصل دعاوی بپردازند و نیز در ایام جوانی حضرت در پیمان جوانمردان حلف الفضول شرکت جسته و حتی بعد از مبعوث شدن نیز به این امر مباهات میفرمودند.
یکی از پژوهشگران در کتاب خاتمالنبیین(ص) درباره خصال حضرت قبل از بعثت مینویسد: «چون سخنی میفرمود عاقلانه، جسورانه، منصفانه میفرمود. دقیق و نیک نیت بود. هرگاه کسی بر او وارد میشد به جوشش و خنده پیشانی او را میپذیرفت. هرگز بیکار نمیماند و در هیچکدام از حرکاتش ریا نداشت، خندهاش خنده حقیقی بود و به سبب امانت و درستکاری قریش او را امین مینامیدند.»
زندگی چهل ساله محمد امین(ص) قبل از بعثت در میان قریش به اینگونه بود و اغلب اوقات را در سلوک و تفکر در مبانی آسمانی میپرداختند و برخی روزهای سال را در غار کوچکی در کوه حرا به مراقبه و تفکر مشغول بودند و در این روزگار علی(ع) که کودکی بیش نبود آب و غذا برای حضرت میبرد و از انوار قدسی مشعشع در آن مکان آسمانی مستفیض میگشت.
اما دورانی که محمد(ص) در آن به پیامبری مبعوث گردیدند بسیار سخت و بیعاطفه بود؛ اعراب با آن سنتهای ناپسند خویش و لجاجتی که در حفظ آنها داشتند جان حضرت(ص) را بسیار میآزردند، دختران را زنده به گور میکردند، زنان را همچون ارثیه به دیگران منتقل میکردند، بتپرستی و قربانی بر بتان معمول بود، قبایل بر سر بهانههای بیاساس سالها به جنگ و خون ریزی میپرداختند و.....
حضرت علی(ع) در نهج البلاغه درباره اوضاع جهان قبل از بعثت میفرمایند: «مردم دچار فتنههای بسیار بودند، ریسمان دین پاره شده[بود] .... بر خداوند سبحان عاصی و شیطان را یار بودند... [پیامبر(ص)]... میان بدترین همسایهها که خواب آنان بی خوابی و سرمه چشمشان گریه بود، در سرزمینی که دهان دانایان آن بسته و ذلیل، و نادانش افسار گسیخته و ارجمند بود[مبعوث گردید»]
این لجاجت عرب تا حدی بود که وجاهت و احترامی را که محمد(ص) در میان ایشان داشت بعد از بعثت به امر پیامبری، همه را از بین برده و فراموش کردند و آنان که پاکی و صداقت حضرت را میستودند زبان به طعن، کنایه و دشمنی گشوده و کلمات ناروا بر ایشان نسبت دادند. اعراب در این رهگذر از هیچ اقدامی فروگذار نکردند و تا جایی که توان داشتند در اذیت و آزار جسم و جان محمد مصطفی(ص) کوشیدند؛ خاکستر بر سر راه ایشان ریختند، با سنگ خصم دندان مبارکش را شکستند، پنبه در گوشهای ناشنوایشان کردند تا ناشنواتر از همیشه شوند و کلام الهی قرآن بر جانهایشان تاثیر نکند و تا جایی این اقدامات را ادامه دادند که بهترین و مورد احترامترین افراد قریش را در شعب ابوطالب محصور کرده و تحریم کردند.
اما با وجود تمام این مصائب و دشواریها که بر جان و دل پاک رسول اکرم(ص) وارد میآوردند، حضرت یک دَم از اندیشه رستگاری آنها و رستگاری نوع بشر غافل نمیشدند و به جد تمام در این راه میکوشیدند، حتی وقتی شنیدند عربی که روزها بر سر راه ایشان خس و خار میریخت در بستر بیماری و موت است شتابان به عیادت وی رفته و با هیبت رسالت بر سر بالینش حضور یافتند و جواب همه شقاوتهای وی را با لطف بیمنتهای خویش که منجر به مسلمانی آن عرب گشت دادند.
همین خوی و خصال نبوی(ص) بود که توانست مبانی عالیه اسلام را به گوش انسانها در دورههای مختلف تاریخ برساند و هر دل شوریدهای را مجذوب خویش نماید و جای بسی تفاخر که ایرانیان در این میدان - عرصه اردات به پیامبر و اهل بیت عصمت(ع) - گوی سبقت را از دیگران ربوده با خدمت به اسلام و اسلامیان سر به آسمان ساییدند که فرمایش گهربار حضرت آنجا که فرمودند: «اگر علم در ثریا باشد مردانی از پارس بدان دست خواهند یافت» حکم تائیدی است بر این امر.
امیر هاشمپور - جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
دکتر محمد اسحاقی، استاد دانشگاه تهران:
محمدرضا مهدوی در گفتوگو با «جامجم»: