سرمقاله روزنامه‌های صبح یکشنبه

وضعیت پس از 3 دور مناظره

سرمقاله روزنامه‌های صبج یکشنبه

پیروز انتخابات کیست؟

روزنامه‌های صبح امروز ایران ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «مردم به اردوغان تعظیم نخواهند کرد»،«نیرنگ دشمن و موضع‌گیری نامزدها»،«آمریکا و ضدانتخابات در ایران»،«پیروز انتخابات کیست؟»،«دیپلماسی هوشمند برنامه دولت یازدهم»،«تغییر فرهنگ و نزول جایگاه اجتماعی»،«نقض غرض»،«تکرار تلخی‌های 84ناشی از تعقل نیست»،«دستگاه دیپلماسی پاسخ کانادا را بدهد»و... که برخی از آنها در زیر می‌آید.
کد خبر: ۵۶۷۹۸۱
پیروز انتخابات کیست؟

خراسان:مردم به اردوغان تعظیم نخواهند کرد

«مردم به اردوغان تعظیم نخواهند کرد»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم علیرضارضاخواه است که در آن می‌خوانید؛1-همه چیز خیلی سریع اتفاق افتاد. حمله شبانه پلیس به چند صد معترض که در پارک "قزی "در حاشیه میدان "تقسیم " در استانبول ، در اعتراض به تخریب این پارک و ساختن یک مجتمع تجاری تحصن کرده بودند، بشکه باروت خشم جوانان ترک را منفجر ساخت. استانبول قلب گردشگری ترکیه از کار ایستاده است. توقف سیستم حمل و نقل عمومی نه تنها گردشگران وحشت زده و کتک خورده را سرگردان کرده است بلکه جمعیت 12 میلیونی این شهر را نیز دچار مشکل ساخته است. بیش از هزار زخمی، و شش تن که بینایی خود را به صورت کامل از دست داده اند و صدها مورد دستگیری این آمار تنها مربوط به دو روز درگیری است. پرواز بالگردهای پلیس در آسمان استانبول، ماشین های آب پاش، انبوه پلیس ضد شورش، گازهای اشک آور و شیشه های شکسته و ساختمان های مخروبه، چهره منطقه اروپایی نشین این شهر را از یک قطب گردشگری در خاورمیانه به یک میدان جنگ بیشتر شبیه ساخته است.

خشونت پلیس به گونه ای بوده است که نه تنها سازمان های حقوق بشری چون عفو بین الملل آن را محکوم ساخته اند بلکه وزارت خارجه اوباما دوست نزدیک اردوغان نیز وی را به خویشتن داری فراخوانده است. پارلمان اروپا هم در بیانیه ای استفاده مفرط پلیس از خشونت را نگران کننده خوانده است. با این حال اعتراض ها به استانبول محدود نشده است؛ آنکارا (پایتخت)، بادروم، کوجالی، مرسین، قونیه و ازمیر نیز شاهد تظاهرات اعتراضی جوانان ترکیه در همبستگی با معترضان استانبول است. به گزارش بی بی سی یکی از پلاکاردهایی که در جریان تظاهرات روز جمعه در دست معترضان بود، کاریکاتور رجب طیب اردوغان را در لباس یک سلطان عثمانی نشان می داد و زیر آن نوشته شده بود: "مردم به تو تعظیم نخواهند کرد."

2-" طرح نوسازی " همان طرح دولتی که ظاهرا به بهانه آن قرار است پارک قزی در میدان تقسیم تخریب شده و به جای آن یک مجتمع تجاری ساخته شود، بخشی از رویاهای اردوغان برای یک دهه پیش رو است. رجب طیب اردوغان، نخست وزیر، که بر مبنای قانون اساسی این کشور دیگر نمی تواند در مسند نخست وزیری قرار بگیرد این روزها سودای رئیس جمهورشدن دارد و می خواهد با تغییر قانون اساسی تا 10 سال دیگر که جمهوری ترکیه صد ساله می شود، در این مقام بماند. ار دوغان که خود را در رقابتی تنگاتنگ با کمال آتاتورک می بیند تلاش دارد تا با اجرای چندین پروژه عظیم از جمله ایجاد چند نیروگاه اتمی دوران خود را در تاریخ ترکیه ثبت کند.وی اخیرا قراردادی ۲۲ میلیاردی با شرکت های ساختمانی ترک امضا کرده تا آنها "بزرگترین" فرودگاه جهان با ظرفیت 150 میلیون مسافر در سال را برای این شهر بسازند. قرار است یک تونل راه آهن زیرزمینی نیز دو بخش استانبول در دو کرانه تنگه بسفر را به هم مرتبط کند و به قطع ارتباط ریلی میان اروپا و آسیا پایان دهد. همچنین به زودی با بودجه ای معادل سه و نیم میلیارد یورو پروژه ایجاد سومین پل بر روی بسفر شروع می شود. این پل بخشی از اتوبان مرمره است که جزئی از اتوبان 80 اروپا خواهد شد و لیسبون پایتخت پرتغال را به مرزهای ترکیه و ایران وصل می کند. ایجاد یک تنگه مصنوعی میان دریای سیاه و دریای مرمره نیز از دیگر پروژه های دولت اردوغان است. اردوغان در انتخابات سال 2015 اجازه نامزدی برای یک دور دیگر نخست وزیری را نخواهد داشت. قصد او این است که با تغییر احتمالی در قانون اساسی و افزایش اختیارات ریاست جمهوری، خودش از سال 2015 بر این مسند تکیه زند و تا سال 2023 که 100 سالگی برپایی جمهوری ترکیه است در این مقام بماند.

3- تصاویر منتشر شده در رسانه های خبری جهان از ناآرامی های 2 روز گذشته استانبول ترکیه برای بسیاری از تحلیل گران سیاسی یادآور اعتراضات عربی سال 2011 است. خشونت بیش از اندازه پلیس در میدان تقسیم استانبول، ماجرای "جمل" (حمله هواداران مبارک با اسب و شتر به معترضان) در میدان التحریر را به ذهن متبادر می سازد. اردوغان نیز دیروز در یک نطق تلویزیونی همچون مبارک خواستار پایان سریع اعتراض ها شد. مثلث "جوانان"، "فیس بوک" و "چادر" در میدان تقسیم همان ترکیب آشنایی است که میدان های کشورهای عربی را در بهار 2011 اشغال کرده بود و نقطه عطفی برای تاریخ منطقه شد. رویاهای اردوغان برای ساخت بزرگ ترین ها هم بی شباهت به جاه طلبی های قذافی، مبارک و شیخ نشین های حاشیه خلیج فارس نیست. هرچند ساز و کارهای سیاسی قابل انعطاف در ترکیه و هویت متفاوت نظام این کشور مانع از آن می شود که میدان "تقسیم" چون میدان "التحریر" ، به تحریر ملت و اسقاط نظام بینجامد، اما "میدان تقسیم" علاوه بر این که شکاف و تقسیم میان حاکمیت و مردم را بیشتر خواهد ساخت دستیابی اردوغان به رویاهایش را نیز دشوار می کند. امری که پلاکاردهای میدان تقسیم به خوبی بر آن گواه بودند: "مردم به تو تعظیم نخواهند کرد."

کیهان:آمریکا و ضدانتخابات در ایران عنوان یادداشت

«آمریکا و ضدانتخابات در ایران» عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم سعدالله زارعی است که در آن می‌خوانید؛تشدید فضای رسانه‌ای «ایران‌هراسی» که در این روزها به وضوح شاهد آن هستیم، ارتباط مستقیمی با برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران دارد. نشانه آن این است که فضای روانی رسانه‌ای علیه ایران که تا نیمه اردی‌بهشت‌ماه یعنی زمان آغاز نام‌نویسی نامزدها روندی فزاینده داشت، از نیمه اردی‌بهشت به مدت دو هفته تا حد بسیار زیادی آرام شد و از روز اول‌خردادماه یعنی زمان اعلام اسامی نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری ایران و مشخص شدن اینکه دو نفر از کاندیداها در لیست ‌نهایی انتخابات نیستند، بار دیگر تبلیغات رسانه‌ای علیه ایران اوج گرفت و هم اینک با تبلیغات فزاینده علیه ایران و انتخابات ریاست‌جمهوری مواجه هستیم.

مرور سخنان و مواضع مقامات و مراکز آمریکایی نشان می‌دهد که روی انتخابات در ایران حساسیت ویژه‌ای دارند. واشنگتن اگر می‌توانست انتخابات ایران را به «ضدانتخابات» تبدیل کند از مقطع برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری به مثابه یک فرصت ویژه برای به چالش کشیدن بنیانها، اصول و عوامل اصلی ماندگاری نظام جمهوری اسلامی استفاده می‌کرد. کمااینکه موضعگیری رسانه‌ای به نفع بعضی از کاندیداهای انتخاباتی که به گمان نادرست آمریکایی‌ها می‌توانستند منشأ چالش‌های مهمی برای نظام اسلامی ایران باشند و نیز موضعگیری صریح و رسمی علیه انتخابات ایران پس از آنکه معلوم شد شورای نگهبان این دسته از کاندیداها را احراز صلاحیت نکرده است، از این موضوع خبر می‌دهد. مقامات آمریکا و دستگاههای اطلاعاتی، امنیتی و سیاسی این کشور از قبل گفته بودند که انتخابات 92 ایران فرصت لازم را برای بازسازی حوادث سال 88 به وجود می‌آورد. اما اینک آمریکایی‌ها این راه را در انتخابات دو هفته آینده مسدود می‌دانند و طبعا امیدی به آن ندارند.

در وجه دوم آمریکا تلاش می‌کند تا سلامت انتخابات ریاست‌جمهوری را در ایران زیرسوال ببرد. کمااینکه پس از ناامیدی از سوار شدن بر روند انتخاباتی ایران بلافاصله به سمت مخدوش نشان دادن این انتخابات در بالاترین سطح رفتند. در این میان خانم «وندی شرمن» معاون وزیر خارجه، صلاحیت شورای نگهبان را برای بررسی صلاحیت‌ها زیر سوال برد و مدعی شد این شورا «به هیچ‌وجه مشروعیت و مسئولیت‌پذیری مدنی ندارد» و جان‌کری اعضای شورای نگهبان را «اعضای غیرمنتخب» که فقط دنبال‌کنندگان منافع ملی نظام را تایید می‌نمایند، خواند و انتخابات خردادماه ایران را نیز فاقد آزادی، عدالت و شفافیت معرفی کرد. سخنگوی کاخ‌سفید نیز معیارهای رد صلاحیت در ایران را مبهم خواند و شورا را متهم کرد که به ابزار حکومتی برای زیرپا گذاشتن حق مردم تبدیل شده است.

در واقع غرب انتخابات ایران را تحت شرایطی یک «فرصت» و تحت شرایط دیگری یک «تهدید» تلقی می‌نماید. آمریکایی‌ها در شرایطی که نمی‌توانند در انتخابات رخنه کرده و به یک جدال فراگیر علیه جمهوری اسلامی تبدیل نمایند، آن را یک «تهدید بزرگ» برای خود ارزیابی می‌نمایند. چرا؟ غرب و رژیم‌های وابسته به آن در منطقه می‌دانند که مهمترین عاملی که پایه‌های انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن را مستحکم نموده و به اصول و ارزش‌ها و استراتژی‌های آن طراوت بخشیده و دیگران را تحت تأثیر قرار می‌دهد، «انتخابات پرشور» است. غرب نمی‌خواهد در ایران انتخابات برگزار شود و در صورتی که چاره‌ای جز پذیرش برگزاری آن ندارد، نمی‌خواهد پرشور باشد. آمریکا می‌داند در ایران علی‌رغم آنکه گرایش غالبی به سمت تمدن و فرهنگ غرب وجود ندارد، مردم‌سالاری حاکم است. اکثریت قاطع مردم در ایران در فواصل زمانی کوتاهی از یکدیگر به پای صندوق‌های رأی می‌روند و «حکمرانان» را خود انتخاب می‌نمایند. این برای غرب غیرقابل باور است چرا که دهها سال است که برگزاری انتخابات و حکومت دمکراتیک را به عنوان ابزار تمدنی خود معرفی کرده است و حالا کسانی که ابعاد زیادی از تمدن و فرهنگ غرب را قبول ندارند، بیش از مردم در غرب از این ابزار برای استحکام نظامی که با غرب هیچ میانه خوشی ندارد، استفاده می‌کنند. این برای غرب غیرقابل قبول است.

غرب در عین حال یک نگرانی جدی دیگر هم دارد و آن این است که مدل مردم‌سالاری ایران به وضوح در «منطقه اسلامی» در حال پذیرش عمومی است. اولین بار اسلام‌گراهای ترکیه به پیروی از انقلاب اسلامی ایران به استفاده از «انتخابات» برای رسیدن به اهداف روی آوردند.

رجایی کوتان و مرحوم نجم‌الدین اربکان که از ابتدای دهه 1960 رابطه تنگاتنگی با جمهوری اسلامی داشتند از فضای به وجود آمده در دولت «تورگوت اوزال» استفاده کردند و به کرسی‌هایی در مجلس و شهرداری‌ها دست یافتند از این پس برخورد دولت‌های لائیک ترکیه با اسلام‌گراها مشکل شد و این زمینه‌ساز روی کارآمدن اولین دولت اسلام‌گرا در میانه دهه 1990 گردید. در همین دوران این تجربه در اردن و الجزایر نیز تکرار شد و اکثریت نسبی یا مطلق کرسی‌های مجلس و شهرداری‌ها بدست اسلام‌گرایان در این دو کشور افتاد. یک دهه بعد این تجربه در چند جای دیگر از جمله لبنان و فلسطین تکرار شد و جنبش‌های حزب‌الله و حماس توانستند نقش مهمی در شکل‌گیری دولت‌های مقاومت یا دولت‌هایی که با مقاومت مشکل نداشتند، ایفا نمایند.

کما اینکه این مدل گروه اسلام‌گرای محافظه‌کار «اخوان‌المسلمین مصر» را هم از نیمه دهه 1990 به سمت انتخابات سوق داد و در نهایت پارلمان مصر را به آنان سپرد.
استفاده از شیوه انتخابات پارلمانی برای تحقق اهداف اسلام‌گرایانه، پیش از انقلاب اسلامی ایران و مطرح شدن الگوی حضرت امام خمینی(ره) نه بین شیعیان و نه بین اهل سنت مرسوم نبود. پیش از این مسلمانان به سه دسته تقسیم می‌شدند، دسته‌ای که در حکومت‌های لائیک هضم شده بودند، دسته‌ای که خارج از حکومت بوده و از تأثیرگذاری بر آن مأیوس بودند و گروه کوچکی که معتقد به توسل به شیوه مسلحانه برای دستیابی به قدرت بودند. این دسته هر از گاهی از گوشه‌ای سربر می‌آوردند ولی بسرعت توسط حکومت‌ها سرکوب شده و از بین می‌رفتند. گروه فدائیان اسلام به رهبری شهید نواب صفوی در ایران و جریان التکفیر و الهجره به رهبری شکری ابراهیم در مصر دو نمونه از این دسته در میان شیعیان و اهل سنت بودند. انقلاب اسلامی که در عین پرجوش و خروش بودن و در برگرفتن بزرگترین امواج انسانی، «مسالمت‌آمیز» به پیروزی رسید و تثبیت شد، راه جدیدی را فرا روی مسلمانان شیعه و سنی گذاشت. و آن امکان پیروزی از طریق همراهی توده‌های مردم و توسل به شیوه‌های مسالمت‌آمیز بود.

پدیده انتخابات در میان اهل سنت بیش از شیعیان غریب بود چرا که برادران سنی ما راهی به جز «غلبه»، «استخلاف» و «شیوه اهل حل و عقد» نمی‌شناختند و راه‌های دیگر را شرعی نمی‌دانستند. برادران سنی ما در مصر قیام علیه حکومت را خلاف شرع می‌دانستند و از این رو به طرد هواداران «شکری ابراهیم» که وزیر اوقاف مصر- ذهبی- را به جرم خدمت به کفار ترور کرده بودند، روی آوردند. پذیرش انتخابات راه تازه‌ای بود که برادران سنی ما به تأسی از انقلاب اسلامی برگزیدند و امروزه به یک شیوه اخلاقی سیاسی و قابل انطباق با شریعت در بین برادران سنی ما تبدیل شده است. این در حالی است که غرب با اسلامیزه شدن دمکراسی به شدت مخالف است و این را راهی برای از بین رفتن نفوذ غرب در جهان اسلام ارزیابی می‌نماید. چرا که انتخابات در جهان اسلام همواره مخالفان غرب را به قدرت رسانده است.

دقیقا از این رو غرب آنگاه که نتوانسته از انتخابات، کاندیدای دلخواه خود را بیرون آورد و یا نتوانسته به بستری علیه اساس نظام تبدیل کند، به شدت علیه انتخابات فعال شده است. وزیر خارجه آمریکا به صورت صریح به یک نهاد حقوقی در نظام جمهوری اسلامی حمله می‌کند و این در مورد هیچ کشور دیگری مصداق ندارد و اساسا «جان کری»، «اوباما» و «وندی شرمن» نمی‌دانند چه ساز و کار داخلی در کشورهای دیگر وجود دارد. در واقع غرب و به ویژه آمریکا خود را با جزئیات انتخابات ایران نیز درگیر می‌کند چرا که این انتخابات با مسائل مختلفی در آمریکا و حوزه پیرامونی آن گره خورده است.

اما، ما بارها تجربه کرده‌ایم که فشار آمریکا روی فضای داخلی ایران و کلید کردن روی یک موضوع از یک موفقیت بزرگ ایران خبر می‌دهد. مسلما اگر پیش‌بینی آمریکایی‌ها از یک انتخابات کم‌رمق و کم‌رونق خبر می‌داد آنان کمی خویشتنداری که لازمه حکومتداری است، پیشه می‌کردند. بالا گرفتن تبلیغات ضد ایرانی در ایامی که همه چیز از یک انتخابات باشکوه و یک «انتخاب هوشمندانه» حکایت می‌نماید، کاملا قابل درک است. آمریکایی‌ها برای اینکه چنین اتفاقی نیفتد، خیلی تلاش نموده‌اند، تحریم‌های سنگینی که بخصوص طی دو سال اخیر دنبال کرده و تهدیدات مداومی که بر زبان رانده‌اند، اگر با یک انتخابات پرشکوه در ایران باطل شود، آمریکا هیچ چاره‌ دیگری ندارد جز این که آشکارا دست‌های خود را بالا ببرد کما اینکه همین روزها در ماجرای برگزاری «اجلاس ژنو2» شاهد اعلام رسمی پذیرش نقش ویژه ایران در «آینده سوریه» از سوی وزیر امور خارجه آمریکا بودیم.

جمهوری اسلامی:پیروز انتخابات کیست؟

«پیروز انتخابات کیست؟»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که ر آن می‌خوانید؛

- سیاست خارجی ما باید بازسازی شود
- اقتصاد کشور دچار بحران است
- بخش مهمی از مشکلات، ناشی از سوءمدیریت است
- فساد اداری غوغا می‌کند و...

اینها بخشی از مطالبی هستند که این روزها تعدادی از داوطلبان ریاست جمهوری حتی در گفتگوهای تلویزیونی خود به زبان می‌آورند. اگر خوب در این جملات دقت کنید، خواهید دید که اینها همان مطالبی هستند که چهار سال قبل نیز توسط بعضی داوطلبان ریاست جمهوری گفته شدند ولی با آنها برخورد شد و وجود بحران در سیاست خارجی و اقتصاد کشور و همینطور سوءمدیریت کاملاً انکار گردید.

اینکه این اظهارات درست است یا نه، مقوله و مبحث دیگری است که اکنون درصدد بررسی آن نیستیم ولی این نکته را قابل توجه و تأمل می‌دانیم که این مطالب اکنون از زبان کسانی شنیده می‌شود که در سال‌های گذشته به ویژه در سال 88 گویندگان همین مطالب را به انواع و اقسام تهمت‌ها متهم می‌کردند و حتی تا وابسته بودن آنها به قدرت‌های خارجی و دستور گرفتن از بیگانگان نیز پیش رفتند! اکنون همان افراد، به راحتی همان مطالب را به زبان می‌آورند و در عین حال کاندیدای ریاست جمهوری هم هستند!

مردم که در حافظه خود این مطالب را از قول این حضرات به عنوان منکرات آشکاری که عده‌ای وابسته و منحرف از مسیر نظام جمهوری اسلامی در سال 88 به زبان آورده‌اند، دارند اکنون از خود و از همدیگر می‌پرسند اگر اینها درست هستند چرا با آن افراد به جرم بیان همین مطالب برخورد شده و اگر درست نیستند چرا این افراد که آن روز منکر بودند، حالا که می‌خواهند رئیس‌جمهور شوند خودشان آن را به زبان می‌آورند؟

پاسخ دادن به این سؤال از عهده ما خارج است و امیدواریم خود داوطلبان امروز بتوانند پاسخی بدهند که قانع کننده باشد و ذهن‌های کنجکاو را درباره اینکه بالأخره سیاست خارجی ما نیاز به بازسازی دارد یا نه؟ اقتصاد کشور دچار بحران است یا نه؟ و سوءمدیریت و فساد اداری در کشور وجود دارد یا خیر؟ توجیه نمایند.
 
از این مقوله که بگذریم، نشانه‌های فراوانی در سخنان بعضی از داوطلبان ریاست جمهوری وجود دارد که حاکی از ادامه سیاست دولت‌های نهم و دهم در زمینه‌های اقتصادی، سیاست خارجی، موضوع هسته‌ای و نوع برخورد با مسائل اجتماعی است. اینکه یک یا چند نفر از داوطلبان ریاست جمهوری به ادامه سیاست‌های دولت کنونی تمایل داشته باشند، حق آنهاست و کسی نمی‌تواند آنها را از حق قانونی‌شان محروم کند یا آنها را به خاطر داشتن چنین سیاستی سرزنش نماید، ولی سؤال اساسی اینست که این افراد باید وابستگی خود به اردوگاهی را که اعلام می‌کند علیرغم حمایت‌های گذشته‌اش از این دولت اکنون این سیاست‌ها را قبول ندارد، نفی کنند و مرز خود را با این اردوگاه و جناح مشخص نمایند. این افراد یا باید آشکارا اعلام کنند که با سیاست‌های دولت کنونی مرزبندی دارند و یا بر استمرار راه این دولت تأکید نمایند. اینگونه است که مردم می‌توانند تکلیف خود را با داوطلبان مشخص کنند و برای شناخت آنان دچار سردرگمی نشوند.

نکته سوم، شعارهای غیرعملی بعضی داوطلبان ریاست جمهوری است. پایان دادن به معضل بی‌کاری ظرف چند ماه، حل سریع مشکلات مربوط به موضوع هسته‌ای، سروسامان دادن به مسائل اقتصادی (بعضی‌ها با وعده دو ماهه، بعضی‌ها ششماهه، بعضی‌ها یکساله و بعضی‌ها که اندکی با انصاف‌تر هستند دو سه ساله...)، بازسازی سیاست خارجی و حتی برقراری رابطه با تمام کشورها از جمله آمریکا و... از وعده‌هائی است که در اظهارات شعارگونه داوطلبان ریاست جمهوری وجود دارد.

همین اظهارات به روشنی نشان می‌دهند این افراد، مرد میدان عمل نیستند و صرفاً با شعارهای زیبا و مردم پسند درصدد جمع‌آوری رأی هستند.

تحقق بعضی از این وعده‌ها به سال‌ها تلاش و زحمت نیاز دارد، بعضی دیگر از وعده‌ها اصولاً از دایره اختیارات رئیس‌جمهور خارج هستند و بعضی دیگر نیز شاید تا پایان یک دوره ریاست جمهوری قابل تحقق نباشند. شعار دادن آسان است اما عمل به شعارهاست که مشکلات را حل می‌کند. عمل نیز فقط درصورتی میسر است که امکان آن وجود داشته باشد. بدیهی است که برای انجام هر کاری شرایطی لازم است و بسیاری از شعارهائی که این روزها توسط داوطلبان ریاست جمهوری داده می‌شوند اصولاً شرایط لازم را برای تحقق ندارند. بدین ترتیب، روشی که بعضی از داوطلبان ریاست جمهوری در پیش گرفته اند، نوعی وعده سرخرمن است که به مردم می‌دهند. این نوع وعده دادن‌ها برای کسی که قرار است شخص اول اجرائی کشور شود و طبعاً باید در اجرای قانون، اخلاق مداری، پای بندی به وعده‌ها و انطباق گفته و عمل الگوی دیگران باشد، زیبنده نیست. معنای دیگر این عبارت اینست که چنین افرادی زیبنده عنوان ریاست جمهوری نیستند.

نکته دیگر که متأسفانه در اکثر انتخابات‌ها مشاهده می‌شود و هنوز چاره‌ای برای آن اندیشیده نشده، برخوردهای منفی داوطلبان نسبت به همدیگر است. اخلاق اسلامی، که باید در انتخابات متجلی شود، ایجاب می‌کند هر یک از داوطلبان ریاست جمهوری برای شناساندن نقاط مثبت و قوت خود و برنامه‌های خود به مردم تلاش کنند و از نفی و تخریب دیگران خودداری نمایند. توجه به این نکته نیز مهم است که نقد با نفی و تخریب تفاوت دارد و نقد منصفانه یک داوطلب ریاست جمهوری توسط داوطلب دیگر، حق قانونی داوطلبان است. آنچه دور از انتظار است و اکنون مشاهده می‌شود، نفی و تخریب است هر چند بعضی از داوطلبان نیز با زبانی منطقی و اخلاقی به نقد عملکردها نیز می‌پردازند. رعایت این نکته در مناظره‌ها بسیار مهم است به ویژه آنکه مناظره چه از جنبه‌های رفتاری و چه از نظر شناختی که به نسل جوان نسبت به شخصیت‌های مطرح کشور می‌د‌هد، حائز اهمیت زیاد است. البته منظور، مناظره واقعی است نه آنچه در روز جمعه از تلویزیون پخش شد که چیزی شبیه مسابقه کنکور بود!

آخرین نکته‌ای که در این مقاله یادآور می‌شویم، هر چند آخرین نکته‌ای که می‌توان در مقوله تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری گفت نیست، ضرورت پرهیز داوطلبان از دوگانگی‌هاست. اینکه یک داوطلب با خودروی کم قیمت رفت و آمد کند ولی در انجام وظایفی که یک رئیس‌جمهور برعهده دارد ناتوان باشد و همین امر موجب افزایش مشکلات در جامعه شود و مطالبات مردم بر زمین بماند، به جای آنکه توجه مردم را جلب کند آنها را نه فقط نسبت به این داوطلب بلکه نسبت به اصل موضوع بدبین می‌کند. در نظام جمهوری اسلامی، نباید با توسل به تز پوسیده "هدف، ‌وسیله را توجیه می‌کند"برای پیروز شدن در انتخابات تلاش کرد. پیروز واقعی انتخابات کسی است که در تبلیغات انتخاباتی خود، پای‌بندی به اخلاق، ارزش‌ها و یک رنگی با مردم را متجلی نماید.

رسالت:نیرنگ دشمن و موضع‌گیری نامزدها

«نیرنگ دشمن و موضع‌گیری نامزدها»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمود فرشیدی است که در آن می‌خوانید؛حضور پرشور مردم در انتخابات آینه‌ای فرا روی مسئولان می‌نهد تا تصویر عملکرد خویش را در آن مشاهده کنند وچالش‌ها و کمبودها را از زبان رای مردم بشنوند؛ نسیم این فصل پر نشاط، برطراوت و رویش نظام مردم‌سالاری دینی می‌افزاید و پژمردگی و پلشتی را از آن دور می‌سازد اما غربی‌ها از فرصت حضور مردم ما در ایام انتخابات تحلیل سودجویانه خویش را دارند و معتقدند همواره در این ایام فضای سیاسی ایران بازتر می‌شود و حاشیه امنیت برای اظهارنظرهای سیاسی گسترش می‌یابد و نظام اسلامی به منظور هیجان انتخاباتی، با سعه صدر بیشتری به فضای رسانه‌ای نگاه می‌کند و براساس این تحلیل به این جمع‌بندی می رسند که در این دوران فرصت مناسبی پیش می‌آید تا سر سپردگان نظام سلطه جهانی برای تخریب نظام اسلامی وارد صحنه شوند.

براساس این تحلیل در سال‌های پس از پیروزی انقلاب، هدف ثابت غربی‌ها، همواره آن بوده است که از فرصت انتخابات حداکثر استفاده را ببرند تا دوباره در ایران برای خود جای پایی دست و پا کنند و حداقل انتظار آنان، اثبات تاثیرگذاری غرب بر انتخابات ایران بوده است و حداکثر آن روی کار آمدن دولتی غربگرا که زمینه استحاله نظام اسلامی را فراهم سازد. البته راهبرد آنان در هر دوره از انتخابات، تفاوت می‌کند چنانچه در انتخابات سال 88 با راهبرد مسائل سیاسی یکپارچه و با تمام قوا برای بهره‌گیری حداکثری به میدان آمدند و در انتخابات سال 92 با کسب تجربه از آن شکست، به بهره‌گیری حداقلی دل خوش کرده‌اند و با راهبرد طرح مشکلات اقتصادی رویکرد سازش- مهار را در پیش گرفته‌اند.

در این رویکرد نظام سلطه جهانی می‌کوشد همه ابزارهای سخت و نیمه سخت و نرم خود را به کار گیرد تا ایران را به پذیرش سازش وادار کند و با ارسال پیام‌های جداگانه برای مردم و نخبگان چنین وانمود کند که ریشه تمام مشکلات اقتصادی ایران،‌تحریم‌های اقتصادی است و بنابراین کلید حل همه مشکلات هم در دست غرب می‌باشد و متاسفانه برخی سیاست‌بازان خودباخته در پوشش واقع‌گرایی و موازانه قوا چنین توجیه می‌کنند که به منظور برقراری صلح و دوری از هرج و مرج و جنگ می‌بایست به این تحمیل تن در داد.

از زوایای گوناگون می‌توان به رویکرد سازش پاسخ داد که به مواردی اشاره می‌شود:
1- اگرچه بخشی از مشکلات اقتصادی کشور، ریشه در تحریم‌های دشمن دارد اما بخش دیگر آن هم به مدیریت اجرایی کشور باز می‌گردد و مدیریت اجرایی توانمند، می‌تواند با راهبرد اقتصاد مقاومتی و با پشتیبانی ملت آزمایش داده ایران، از این مبارزه نیز سربلند بیرون آید.

2- در شرایط کنونی جهان، مشکلات اقتصادی کمتر یا بیشتر تقریبا همه کشورها را فراگرفته است حتی از کشورهای مرفه اسکاندیناوی نظیر سوئد نیز فریاد اعتراضات و صدای پای تظاهرات به گوش می‌رسد آ‌یا این راه حل برای همه کشورها پذیرفتنی است که دست خود را
به سوی آمریکا دراز کنند؟! یا هر ملتی باید بتواند خود مشکلات خویش را مرتفع نماید و ملتی که در برابر مشکلات طبیعی و تحمیلی اظهار عجز نماید و به بیگانه متوسل شود نمی‌تواند در جامعه جهانی به عنوان یک ملت سربلند ظاهر شود.

3- البته این یک واقعیت است که بخشی و شاید بخش عمده‌ای از مشکلات اقتصادی ما را آمریکا به وجود آورده است اما سئوال اینجاست که ملت ایران باید چه بهایی در قبال مهربان شدن آمریکا بپردازد و چه مقدار از استقلال خود را در قبال دریافت نان یا وعده نان بفروشد؟!
همچنین استمرار دوستی ناعادلانه ایران و آمریکا چه ضمانت اجرایی دارد و اگر هر روز ناعادلانه‌تر و یکسویه‌تر شد، آیا راه برگشتی برای ملت ایران باقی می‌ماند؟!

4- سئوال دیگر آن است که کشورهای دیگری نظیر مصر که شرایط مشابه ما را داشته‌اند آیا از طریق دوستی با آمریکا توانسته‌اند مشکلات خود را کاهش دهند و اینک - گذشته از وابستگی سیاسی- از نظر پیشرفت علمی و حل معضلات اقتصادی در قیاس با ایران وضعیت بهتری دارند؟!
5- از طرف دیگر آیا پذیرش تحقیر و ذلت و شهروند درجه چندم در جامعه جهانی سزاوار ملت غیور و مسلمان و شهید پرور ایران است و آیا فردا فرزندان این ملت، پدران خویش را نفرین نخواهند کرد که استقلال مملکت را به بیگانگان فروختند آنچنان که امروز ما با تورق صفحات تاریخ همه نفرت خویش را نثار امثال وثوق‌الدوله‌ها می‌کنیم که با قرار داد ننگین خود دشمنان را بر ایران مسلط کردند و آن شاعر دلسوخته در سوگ این وطن‌فروش سرود:

دیگر از تاریخ دنیا نام ایران بست رخت
رفت ملک و رفت دین و رفت تاج و رفت تخت
باغبان زحمت‌ مکش کز ریشه کندند این درخت
میهمانان وثوق‌الدوله خونخوارند سخت
ای خدا با خون ما خوان گسترانی می‌کنند

کلام آخر آنکه در سخنرانی و مناظرات ایام انتخابات، ملت ایران از نامزدهای ریاست جمهوری انتظار دارد هوشیارانه رویکرد سازش- مهار دشمن را رصد و با آن مقابله کنند و از آنجا که هر تعبیر و تحلیلی که بین سیاست خارجی و ارتباط با آمریکا از سویی و حل مشکلات اقتصادی کشور از سوی دیگر پیوندی اجتناب‌ناپذیر را القا کند، خواسته دشمن است، مردم ایران توقع دارند پاسخ نامزدهای ریاست جمهوری را به این نیرنگ فریبنده بشنوند.

تهران امروز:دیپلماسی هوشمند برنامه دولت یازدهم

«دیپلماسی هوشمند برنامه دولت یازدهم»عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم حشمت‌الله فلاحت‌پیشه است که در آن می‌خوانید؛تعامل با دنیای امروز مبنای سیاست خارجی است.در این راستا هم بحث عزت ملت مطرح است و در عین حال حکمت و مصلحت. باید بخشی از برنامه دولت یازدهم در واقع معطوف به این مسئله مهم یعنی سیاست خارجی باشد.محمدباقر قالیباف از معدود نامزدهای انتخاباتی است که برای سیاست خارجی برنامه دارد. برنامه وی مشخصا اهداف سند چشم‌انداز بیست ساله را دنبال می‌کند. از محورهای اصلی این برنامه، تعامل سازنده با منطقه و دنیاست.تعریفی که در این برنامه مد نظر است تنش‌زدایی از موضع قدرت است. در ریز این برنامه ساز‌وکاری تعبیه شده است که از همه ظرفیت‌های کشور اعم ا زحضور مردم در انتخابات و هم ظرفیت‌های نخبگان استفاده شود.

مخصوصا تاکید شده است از ظرفیت‌های مقامات دولت‌های گذشته در این راستا استفاده شود تا سیاست خارجی ایران در یک کانون راهبردی پیش رود. در برنامه مذکور تنش‌زدایی یک اصل قرار گرفته است. اما باید توجه داشت که ایجاد تنش‌هایی با بعضی از کشورها طبیعی است. دیوار بی‌اعتمادی در سیاست خارجی بین برخی کشورها با ایران، دیواری است که می‌تواند به عنوان سنگری برای پیشبرد اصول کشور مورد استفاده قرار گیرد.این راهبرد فراتر از تز افرادی که اعتقاد به تنش‌زدایی ندارند در حل مسئله مثمرثمر است. نکته حائز اهمیت این است که عدم تخصص واولویت یافتن برخی سخنوری‌ها در عرصه سیاست خارجی دشمنی‌های بیهوده‌ای را ایجاد کردند.

البته می‌شود این پرده را کنار زد و تعامل سازنده را با کشورهای بیشتری شکل داد. قالیباف در برنامه خود معتقد به تنش‌زدایی از موضع عزت با تمرکز بر تحریم‌زدایی است. یکی از اهداف باید کم کردن تحریم‌ها علیه ایران از موضع عزت باشد. در کنار آن باید توجه داشت که ایران با پانزده کشور اطراف خود قدرت تعامل دوجانبه دارد، این ظرفیت‌ها اگر احیا شود طبق مستندات جغرافیای سیاسی و جغرافیای اقتصادی می‌تواند جوابگوی بی‌نیازی ما از نفت باشد.

در عرصه منطقه‌ای، ایران تنها کشور خاورمیانه است که سه سند راهبردی در سیاست خارجی را در سازمان ملل ثبت کرده است.بر اساس این اسناد ایران می‌تواند نقش برتری را در ارتباطات منطقه‌ای داشته باشد. سند اول کشوری عاری از سلاح کشتار جمعی است. سند دوم برگزاری رفراندوم در سرزمین‌های اشغالی برای پایانی عادلانه بر این منازعه است. سند سوم دفاع از حق تعیین سرنوشت سیاسی مردم هر سرزمین است. به‌رغم وجود این اسناد مترقیانه برخی از دولتمردان سخنانی را مطرح می‌کنند که به هیچ وجه در راستای این اسناد نیست.

در عرصه بین‌الملل با وجود برخی دشمنی‌های طبیعی که وجود دارد دشمنان سعی می‌کنند ایران را به قلمرو استراتژیک خود بکشانند. یک اصلی را که ما باید بدانیم این است که دیگر ایران مسئله اول آمریکا نیست.آمریکا در سطح کلان با بحران هژمونی و بحران شکست خود مواجه هست و در تلاش برای توجیه نیروهای خود در موضعی انفعالی قرار می‌گیرد. در چنین شرایطی ایران باید سعی کند از موضع برتر منافع خود را دنبال کند.یک نکته‌ای که در عرصه بین‌الملل باید توجه شود این است که ایران برای رسیدن به بمب اتمی منع فقهی دارد و برای تفهیم این مسئله که ایران به‌دنبال بمب هسته‌ای نیست باید به یک زبان و تعامل مشترک با دنیا برسد.تا این تنش‌زدایی بتواند اتفاق بیفتد.
    
آفرینش:  تغییر فرهنگ و نزول جایگاه اجتماعی

«تغییر فرهنگ و نزول جایگاه اجتماعی»عنوان سرمقاله روزنامه آفزینش به قلم حمید رضا عسگری است که در آن می‌خوانید؛نقش فرهنگ و اصول رفتاری در جامعه بسیارتعیین کننده است، به طوری که عوامل شکل دهنده الگوهای اجتماعی مستقیماً در کنش ها و عملکرد اعضای جامعه تاثیرگذار خواهد بود. متاسفانه الگوهای رفتاری ما درطی زمان، به سبب نگرش غلط فرهنگ‌ سازان و گرایش جامعه به سمت ناهنجاری‌های اخلاقی، تغییر کرده و موجب به وجود آمدن باورهای غلط در میان افکارعمومی و عملکرد افراد گردیده است.

این معضل امروزه خود را در عرصه های مختلف سیاسی،اقتصادی و اجتماعی نمایان ساخته است. البته ضعف الگوهای اجتماعی به عنوان معیاراصلی و تعیین کننده دیگر محورها شناخته شده و سرمنشأ اصلی ناهنجاری‌های رفتاری تلقی می گردد.

 بسیاری از عادت های فرهنگی و صفات اجتماعی ما ریشه در تنبلی اجتماعی دارد به طوری که براساس آمار، ایرانی ها دارای میزان تنبلی بالاتر از متوسط جهانی هستند. این امر به سبب رواج فرهنگ‌های غلط به وجود آمده در رفتارهای روزمره ماست. به عنوان نمونه فرهنگ کار و تلاش در کشورما شیوه‌ای ناصحیح پیدا کرده، یعنی افراد درس می‌خوانند تا کار نکنند و اگر کسی درس نخواند باید کار کند!، به عبارتی فرار کردن از کار و زحمت یک نوع شیوه زندگی تلقی می شود.

در گذشته هر کسی که کار می کرد و بیشتر زحمت می کشید، زرنگ قلمداد می شد، اما امروزه برعکس، زرنگی و سودآوری را می توان در عدم تمایل به درس خواندن در مدارس، دانشگاه ها و در نحوه عملکرد بسیاری از کارمندان درادارات مشاهده کرد.

رواج خرده فرهنگ‌های ناصحیح همچون میزان بالای تماشای تلویزیون ، کاهش میزان مطالعه و کتاب خوانی، تمایل زیاد به استخدام در دستگاه دولتی و پشت میزنشینی، همچنین عدم تمایل برای کسب تخصص و مهارت و کارآفرینی و ...، از جمله ویژگی‌های یک جامعه تنبل تلقی می گردد.

آفت این رفتارهای غلط اجتماعی در عرصه اقتصاد نیز دامن جامعه امروز ما را گرفته است. توجه به امر تولید و نوآوری اقتصادی جای خود را به دلالی، رانت خواری، پول فروشی، سواستفاده ازوضعیت نابسامان جامعه، تحمیل فشار به مردم برای کسب منافع فردی و گروهی، احتکار و اختلال درنظام کالا برای گران شدن محصولات و... تنها بخشی از بدرفتاری های اقتصادیست که جایگاه اجتماعی ما را رو به افول قرارداده است.

دربخش سیاسی نیز این ناهنجاری‌های رفتاری، فضای سیاسی و عملکرد سیاسیون کشوررا آلوده کرده است. گرایش به پیمودن راه صدساله دریک شب، اتکا بر تصمیمات خلق الساعه و دوری از آینده نگری، ترجیح صلاح و منافع شخصی برمنفعت عمومی، گرایش به سمت این الگو که هدف وسیله را توجیه خواهد کرد، بی مسئولیتی و همواره دنبال مقصر بودن، عدم پایبندی به ارزش‌ها و تفسیر به رأی کردن قوانین و...، همگی به سبب رواج الگوهای غلط اجتماعی و عادی شدن ناهنجاری ها به عنوان الگوهای عرفی جامعه می باشد.

اصلاح این رویه در مدت زمان کوتاه غیرممکن است، چون درطول زمان نسبتاً طولانی شکل گرفته است، اما بالاخره باید ازیک نقطه ای به فکر تصحیح آن برآمد. ازجمله عواملی که می‌تواند موجب اصلاح این جمود، تنبلی و ایستای اجتماعی گردد، رهایی از روزمرگی است.

اگر هریک ازاعضای جامعه درروش کار و زندگی خود تامل کنند، می‌توانند عوامل ابتلا به روزمرگی را بیابند. راه کاردیگر؛ برنامه ریزی برای آینده درتمام عرصه های سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی است. مسلماً برنامه ریزی‌های کلان از سوی مسولان و اتخاذ مدل‌های آینده نگر ازسوی مردم ، می‌تواند وضعیت فعلی و تنبلی عرفی در جامعه را اصلاح نماید و حداقل شروعی باشد برای ارتقای جایگاه اجتماعی کشورمان.

شرق:نقض غرض

«نقض غرض»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم علی مطهری است که در آن می‌خوانید؛در خصوص مناظره برگزارشده میان کاندیداهای ریاست‌جمهوری چند نکته قابل ذکر است:‌
1- مناظره همیشه دوطرف دارد، همچنان‌که کلمه «مناظره»‌از باب مفاعله است و مفید عمل طرفین است. طرفین این مناظره معلوم نبود، مثلا چهارنفر، یک طرف و چهار نفر، طرف دیگر یا سه نفر، یک طرف و پنج نفر، طرف دیگر.

2- اساسا مناظره میان هشت‌نفر موفق نخواهد بود، چون  هیچ‌کدام از افراد، فرصت بیان نظر خود را پیدا نمی‌کند.

3- زمانی که تعداد افراد شرکت‌کننده در مناظره زیاد است باید یک سوال روشن و به عبارت دیگر یک مساله مطرح شود تا برتری برخی بر برخی دیگر روشن شود، نه اینکه چندین سوال مطرح شود و شنونده در مقابل انبوه پاسخ‌های مشابه یکدیگر، قادر به تشخیص قوی از ضعیف نباشد.

4- هدف از مناظره در تبلیغات انتخابات این است که مردم، اصلح را از صالح تشخیص دهند، وقتی این هدف برآورده نشود، نقض غرض شده و برگزار نشدن آن اولی است.
5- مطرح‌کردن سوال تستی برای کاندیداهای ریاست‌جمهوری و یا درخواست اظهارنظر درباره یک عکس که شبیه مسابقات تفریحی تلویزیونی است، خلاف شأن کاندیداها و نوعی توهین به آنهاست.

امید است صداوسیما اشکالات وارد به مناظره گذشته را رفع کند و یا از خیر آن بگذرد. البته مارگزیده از ریسمان سفید و سیاه می‌ترسد. صداوسیما هم پس از مناظرات سال 88 از برگزاری مناظره به صورت طبیعی هراس دارد، ولی این هراس موجه نیست، چون کاندیدایی با ویژگی خاص آقای احمدی‌نژاد در میان کاندیداها وجود ندارد. پیشنهاد می‌کنم برای جذاب‌شدن مناظره‌ها بین افرادی که به طور نسبی بیشترین فاصله را با هم دارند، مناظره برگزار شود، مثلا بین آقای روحانی و آقای جلیلی، بین آقای حداد و آقای عارف، بین آقای رضایی و قالیباف، بین آقای ولایتی و آقای غرضی.

مردم سالاری:تکرار تلخی‌های 84ناشی از تعقل نیست

«تکرار تلخی‌های 84ناشی از تعقل نیست»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم منصور فرزامی است که در آن می‌خوانید؛ بی‌پرده بگویم که در فضای نه چندان گرم انتخاباتی امروز که تا خلق حماسه، فاصله‌هاست، برخلاف عنوان برخی روزنامه‌ها، کفه اصلاحات، بسیار سنگین‌تر است و از فحوای کلام نامزدهای انتخاباتی که قریب به اتفاق از اصولگرایان‌اند، صحت و سلامت برنامه‌های دولت اصلاحات در زمینه‌های مختلف، حقایق را بیشتر به مردم نشان می‌دهد و نظریه‌های اصلاحی داوطلبان اصلاحات و نزدیک به آن، بسیار وزین‌تر و علمی‌تر و منطقی‌تر به نظر می‌رسد و گرایش مردم، این سوتر است تا آن سوتر! دلیل ما ورود هاشمی به عرصه انتخابات بود که موجی عظیم ایجاد کرد و با تاسف فراوان، این همه توانمندی و حسن که می‌توانست به سود و استحکام نظام باشد، خاموش شد و بخشی از جامعه امیدوار به «بهبود» وضع موجود مایوس و محروم شدند چرا؟ چون آنان که در تبیین و باورداشت اصلاحات، موقع و منافع خود را در خطر می‌بینند و تابوتش را در خیال می‌سازند توان دیدن این نور خیره‌کننده را ندارند و در باور آنان نمی‌گنجد که مصلحت حفظ نظام، از ضروریات است اما:

هر که نامخت از گذشت روزگار

نیز ناموزد زهیچ آموزگار

واکنون که داوطلبان عزیز احراز صلاحیت شده، برگ‌برگ عمق ناکارآمدی اجرایی کنونی را، در بیانات تبلیغی خود پیش چشم مردم بهت‌زده می‌خوانند، این حیرت زدگان در اضطرار گرفتار مانده، پی می‌برند که کارنامه دولت‌های پیشین نه آن بوده است که شنیده‌اید و نیز، پی ‌برده‌‌اند که تصمیمات غیرعملی و احساسی و باری به هر جهت، کشور را به کجا برده است؟

و صد البته، بزرگان مدعی اصلاحات هم، در آشفته بازار امروز، گناهشان از آن طرفی‌ها کمتر نیست. چون هرکس، در انتخابات 84، سایه همای سعادت و قدرت را بر سرخود می‌خواست و نتیجه این شد که از دیگ جوشان اصلاحات، کاسه کاسه برداشتند و دوستداران و بزرگان اصلاحات نیز سلامت خود را بر کنار دیدند و بزرگی نکردند و منفعل شدند و آنی شد که اکنون عوارض ناگوار آن را همگان می‌برند و این تحمل در دو رنج آن تا به دیر باقی است! در حالی که اگر کار برای خدا می‌بود، فرقی نمی‌کرد که رئیس و مرئوس کیست و اگر برای هوای نفس بود که بود، انتظاری باقی نماند و نمی‌ماند:

مردان خدا اگرچه هزارند، یکی‌اند

مستان هوا، جمله دوگانه است و سه‌گانه است

و تاریخ را برای همین نوشته‌اند که عبرتی از گذشته باشد و این عبرت، نتیجه عقول توانا و مزیت صاحبان خرد است و شرایط همچنان حکم می‌کند که تکرار آن تجربه تلخ، ضایعه‌ای بیش‌از اوضاع کنونی خواهد داشت و از یاد نبریم که «مومن از یک سوراخ، دوبار گزیده نمی‌شود.» پس اقتضای انقلاب و نظام و کشور ما چنین است که بزرگان اصلاحات و دوستداران کیان نظام، در وحدت دو دست توانا پیشقدم شوند و آن دو را متقاعد کنند که مکمل هم باشند در آن صورت در دل دوستان، هیچ تفوقی یکی بر دیگری نخواهد داشت و در دل تاریخ نیز، کریم و جوانمرد جاودان خواهند ماند و مهم‌تر آن که فضایی پدید خواهد آمد که اهالی تجربه و دانش و قابلیت و مدیریت، از راست و چپ و میانه با برنامه‌های دقیق علمی برای کوتاه مدت و دراز مدت، به میدان بیایند تا عقلانیت جایگزین هیجان‌زدگی و عناصر هیجان‌زده و بی‌برنامه شود و اصولگرایان اهل خرد و آگاه نیز برای بقای طیف فکری خود، از آن مهم‌تر، بقای نظام یاری کنند و از اقدامات ایذایی و حرکت‌های عرضی باز دارنده و زیان‌بار پرهیز کنند و بدانند که در محیط پویا و آرام و مترقی و با برنامه مدون و اصولی، همه سود می‌برند.

از طرفی، صاحبان عقل سلیم و ذهن برنامه‌ریز و مغز اندیشه‌ور، می‌دانند که در میدان تنگ، باید از کمترین فرصت‌ استفاده کرد و به جای خود تخریبی و خود تسکینی و مبتلا شدن به انفعال و گوشه گرفتن، باید ایستاد و شرایط را عوض کرد.

تجربه به ما نشان داده است که نتیجه قهر کردن و در خانه نشستن و به تنهایی و برای ادای وظیفه، یک رای را به صندوق انداختن و مهری بر شناسنامه داشتن، پخته شدن همان آشی خواهد بود که اکنون آشپزان نابغه‌اش هم، شوری‌اش را دریافته‌اند و اگر بر زبان آورند، از درهم کشیدن چهره‌شان پیداست و ما به امید روزهای بهتر و آینده‌ای درخشان‌تر، چشم آن داریم که گذشت و فداکاری در تاریخ ماندنی عزیزان خود را ببینیم و بشنویم و ببینیم که راست می‌گویند و قصد خدمت دارند هشدار بدهیم که: « گذشته، چراغ راه آینده است.» مبادا که تاریخ از شما به بدی یاد کند.

قانون: دستگاه دیپلماسی پاسخ کانادا را بدهد

«دستگاه دیپلماسی پاسخ کانادا را بدهد»عنوان یدداشت روز روزنامه قانون به قلم ابراهیم آقامحمدی است که در آن می‌خوانید؛جان برد وزیر خارجه کانادا، به تازگی اعلام کرده است که  روابط تجاری خود را با ایران کاملا قطع می‌کند و نام ۳۰ نفر و ۸۲ شرکت دیگر را هم به فهرست تحریم‌های خود اضافه کرده است وزیر خارجه کانادا این اقدام کشورش را در اعتراض به برنامه هسته‌ای ایران و "نقض حقوق بشر و حمایت تهران از تروریسم" اعلام کرده است.

کانادا همواره خوش‌خدمتی‌هایی برای ایالات متحده و انگلستان داشته است. این کشور هیچ‌گاه استقلال کامل ندارد به طوری که همواره مستعمره  یا ایالتی از آمریکا محسوب می‌شود. در واقع حاکمیت کانادا همواره سیاست‌های وابسته داشته است. در شرایطی که آمریکا از تحریم‌ها ناامید شده و اخیرا اقلامی را از تحریم‌ خارج کرده است، حالا کانادا برای تحریم‌های تازه قدم پیش می‌گذارد. حدود 9 ماه پیش کانادا روابط سیاسی خود را با ایران به حال تعلیق در آورد و سفارتش را در تهران تعطیل کرد؛ در مورد رابطه ایران و کانادا باید گفت که این ما هستیم که به کانادا نفع می‌رسانیم. تحریم ابزاری نیست که کارساز باشد بلکه کشورهای عامل در تحریم‌ها خود از این مسئله متضرر می‌شوند. دنیای غرب در راستای سیاست‌های لیبرالیستی حرکت می‌کند. مکتب لیبرالیسم، مکتب منفعت‌طلبی است و این مکتب نمی‌تواند در برابر سختی‌ها مقاومت کند. امروز دنیا منافع خود را دنبال می کند و رویکرد تحریم ‌اقتصادی در بلندمدت نمی‌تواند از سوی غرب ادامه داشته باشد. امروز تعداد بالایی از دانشجویان ایرانی در کانادا تحصیل می‌کنند و دلارهای زیادی به جیب دولت این کشور می‌ریزند، اگر دیپلماسی خارجی ایران بتواند ساز و کاری را برای ادامه این تعداد دانشجو در داخل کشور یا در کشورهای دیگر فراهم کند، زیان‌های جدیدی به اقتصاد کانادا وارد می‌شود. متاسفانه دستگاه دیپلماسی تا کنون در برابر کانادا کوتاه آمده است.

همچنین باید این نکته را در نظر داشت که دنیا در چند کشور خلاصه نمی‌شود، سرمایه‌های دنیا در منطقه خاصی متمرکز نیست که حالا با تحریم از سوی بخشی از دنیا، ایران با مشکل جدی مواجه شود؛ اما این مسئله نیازمند دیپلماسی فعال جمهوری اسلامی در جایگزین کردن کشورهای دیگر برای مقابله با تحریم‌ها ست. سختی‌های تحریم‌های اقتصادی می‌تواند با تدبیر دستگاه سیاست خارجی کشور از بین برود.

ابتکار:آینه 84 فراروی اصلاح طلبان

«آینه 84 فراروی اصلاح طلبان»عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم فضل الله یاری است که در آن می‌خوانید؛هشت سال پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 84،کم کم عبرت‌های این اتفاق خود را نشان می‌دهد.اصولگرایان به عنوان پیروز آن روز در حال درس گرفتن از مسائل پس از آن انتخابات هستند(اگرچه به روی خود نمی‌آورند). آنان این بار تلاش می‌کنند همه راه‌هایی که به خلق پدیده ای تحت عنوان”محمود احمدی نژاد” در فضای سیاسی کشور منجرشد،را دوباره نپیمایند. دیگر نمی‌خواهند همه سرمایه‌های مادی و معنوی خود را به پای یک چهره ناشناخته بریزند. گروه‌ها و افرادی از این جناح، حتی به این نتیجه رسیده اند که گفتمان اصولگرایی به تنهایی قدرت اداره کشور را ندارد.به همین خاطر است که برخی از چهره‌های این جناح همه تلاش خود را برای ورود حداکثری اصلاح طلبان( درقامت هاشمی رفسنجانی) به کار بستند.

اما عبرت‌های انتخابات 84 شاید تنها یک روز پس از اعلام نتیجه آن، برای اصلاح طلبان آشکار شد. زمانی که سکان هدایت کشور را در دستان فردی دیدند که نه تنها کوچک ترین نظر مثبتی به اصلاح طلبان نداشت، بلکه نسبتش با جریان اصولگرایی حامی وی نیز نامشخص بود(و بعدها حتی انکار هم شد).

اصلاح طلبان درحالی که دولت خاتمی را دردست داشتند، با چهار نامزد وارد انتخابات شدند و دولت را به کسی تقدیم کردند که از تاکتیک‌ها و تکنیک‌های بازی وی در زمین انتخابات اطلاعی نداشتند. به همین خاطر در انتظار نشستند تا پا به توپ شود و بتوانند بازی اش را (آن چنان که این روزها مصطلح شده) آنالیز کنند. این انتظار، اما چهارسال طول کشید تا دوباره بازی تکرار شود، که نتیجه آن را همه می‌دانند.

اکنون اما وضع برای اصلاح طلبان به اندازه ای که بتوان با آن فضا را ارزیابی کرد، به انتخابات سال 84 شباهت پیدا کرده است. نیازی به ذکر مقدمات نیست که چگونه خاتمی نیامد وهاشمی آمد و جواز حضور در انتخابات را به دست نیاورد. آن چه در این زمان مشخص است، این است که در میان هشت نامزد کنونی انتخابات 92 دو نفر نسبت خود را با جریان اصلاح طلبی مشخص کرده اند( بدبینانه اگر نگاه کنیم این است که نسبتی با اصولگرایی فعلی ندارند).

حسن روحانی و محمد رضا عارف دو چهره ای هستند که از فیلتر شورای نگهبان عبور کرده و از سوی نهادهای رسمی نظام و جناح اصولگرا به پای حضوراصلاح طلبان در انتخابات نوشته می‌شوند. البته خود نیز نشان داده اند که می‌توانند بخشی ازمطالبات اصلاح طلبان را در چارچوب نظام جمهوری اسلامی ایران، نمایندگی و درصورت رسیدن به قدرت برآورده کنند.

در چند هفته گذشته که مبارزات انتخاباتی به صورت غیررسمی و رسمی برگزار شده، این دو نفر نیز نشان داده اند که داعیه حمل گفتمان و پرچم اصلاح طلبی دارند. شعارهایشان با برخی از خواسته‌های مردم و منویات رهبران جریان اصلاحات، نزدیکی بسیاری پیدا کرده است. از سوی دیگر نیز هر دونفر تا کنون بر حضور تا آخر رقابت انتخابات، تاکید کرده اند. موضوعی که می‌تواند انتخابات سال 84 را دوباره تکرار کند( اگرچه اصولگرایان نیز تاکنون با تعدد کاندیدا دست و پنجه نرم می‌کنند و ظاهرا تن به ائتلاف نداده اند. اما موقعیت آنان در ساختار سیاسی کشور با وضعیت اصلاح طلبان تفاوت اساسی دارد).

به نظر می‌رسد وقت آن رسیده تا اصلاح طلبان نگاه عمیق تری به وضعیت کنونی خود،فضای سیاسی کشور و البته نسبت خود به ساختار قدرت در جمهوری اسلامی انداخته و متناسب با این واقعیت‌ها تصمیم بگیرند. برای این امر مهم در نظر گرفتن برخی تحولات یک ماهه اخیرضروری به نظر می‌رسد:

1- حضور هاشمی رفسنجانی در آخرین دقایق مهلت قانونی ثبت نام، سبب ایجاد شور وهیجانی در میان اقشار وسیعی از مردمی شد که دل در گرو تغییر وضعیت کنونی داشتند. گروه‌های بسیاری که پس از حوادث انتخابات خرداد88 ترجیح داده بودند تنها نظاره گر تحولات کشور باشند و از همین منظر نیز به انتخابات مجلس نهم( که نامزدهای نزدیک به سلیقه سیاسی خود را در آن غایب می‌دیدند) نگاه می‌کردند.اما تصمیم هاشمی برای حضور پیرانه سر در انتخابات – حتی به اذعان بسیاری از اصولگرایان-عزم بسیاری از این رای دهندگان را برای شرکت در انتخابات جزم کرده بود. لیکن با رد صلاحیت رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام از سوی شورای نگهبان، بیم آن می‌رود که همه این ظرفیت پنهان مانده جریان اصلاح طلبی، به پستوی انفعال و بی تفاوتی برگردد.

 این ظرفیت بزرگ رای دهندگان اگرچه دل به اعتبار و توانایی‌های هاشمی رفسنجانی بسته بود، اما بخش بزرگی از آن همچنان می‌تواند به اشاره وی به فعلیت درآید. هاشمی نیز نشان داده که برای عملی کردن تصمیمی که – برای مردم و کشور و نظامی که برای تشکیل اش مبارزه کرده – لازم می‌داند، از خرج کردن آبرو اعتبارسیاسی و اجتماعی اش، دریغ نمی‌ورزد. او بدون تردید یکی از بزرگ ترین زیان دیدگان انتخابات 84 بوده است. این موضوع به اضافه اتفاقاتی که در هشت سال گذشته بر کشور و خود وی رفته است، می‌تواند دیده عبرت بین اش را بازتر و دقیق تر کند.

2-خاتمی نشان داده که با همه بی مهری‌هایی که به وی می‌شود، هنوز می‌تواند در چارچوب همین نظام به کنش سیاسی واجتماعی بپردازد. هنوز هم در میان هواداران اصلاحات در کشور و هم در بین چهره‌های شاخص این جناح گوش‌هایی برای حرف‌ها و توصیه هایش وجود دارد.

حضور وی در کنار هاشمی به عنوان نیروی محرکه جریان اصلاح طلبی، می‌تواند بسیاری از مردم را به پای صندوق‌های رای بکشاند.تصمیمی که ملاحظات مربوط به رد صلاحیت از سوی شورای نگهبان جایی در آن ندارد.

3-بدنه اصلاحات در جامعه اگر در نگاه اول منفعل دیده می‌شود، اما متناسب با یک تصمیم بزرگ می‌تواند تغییر کند. آنان اگر حرکتی جدی از سوی رهبران اصلاحات وبه خصوص نامزدهای حاضر ببینند، از لاک انفعال بیرون می‌آیند و به کنش گرانی فعال تبدیل می‌شوند. منحصر شدن نامزدهای اصلاحات به یک نفر نقش عمده ای در این مسیر بازی می‌کند.

4-برای چهارمین واقعیتی که به نظر می‌رسد باید کمی فضا را مجازی کنیم.اگر این دو نامزد( روحانی و عارف) تا روز انتخابات در رقابت‌ها حضور داشته باشند، فردای انتخابات با دو موقعیت رو به ور خواهیم بود؛ یا با دو نامزد شکست خورده اصلاح طلب مواجهیم و یا با یک رئیس جمهور اصلاح طلب و یک نامزد شکست خورده از همین جریان، که در هر دو صورت، عملا بخشی از ظرفیت اصلاح طلبی حاضر در این انتخابات را به انفعال و سرخوردگی می‌کشاند.اما بدون تردید کنار رفتن، یکی از این دونفر، حتی اگر به شکست اصلاح طلبان منجر شود، تلخی ای به اندازه وضعیت قبلی نخواهد داشت و حتی امیدهایی را برای ادامه کنش گری اصلاح طلبانه در جامعه ایجاد می‌کند.

آرمان:اجماع، دغدغه چپ و راست

«اجماع، دغدغه چپ و راست»عنوان یادداشت روز روزنامه آرمان به قلم یدالله طاهرنژاد است که در آن می‌خوانید؛در واپسین روزهای باقی مانده تا انتخابات یازدهم ریاست جمهوری سران اصلاحات به دقت تحرکات، وعده‌ها و اظهارات کاندیداهای نزدیک به اصلاح طلبان را پیگیری می‌کنند و قرار بر این است که در اواخر این هفته مجموعه این اطلاعات جمع‌آوری شده و پس از ارزیابی در نهایت شورای هماهنگی جبهه اصلاحات تصمیم بگیرد که چه نوع برخورد و حمایتی داشته باشد.

اما تا زمانی که این جمع‌بندی انجام نشود هیچ برنامه‌‌ای برای دخالت و حمایت از کاندیدای خاصی در جبهه اصلاحات وجود ندارد. در حال حاضر بررسی‌ها ادامه دارد و موضوع حمایت از فرد خاصی به صورت کامل از سوی سران اصلاحات از بین آقایان حسن روحانی و محمدرضا عارف مطرح نیست ولی ذکر این نکته ضروری است که احتمال اینکه شرایطی پیش آید که این دو کاندیدا با هم همکاری کنند وجود دارد.

برای رسیدن به خروجی نهایی و ائتلاف روی یک کاندیدا روش‌های مختلفی پیشنهاد شده است که یکی از این روش‌ها نظرسنجی است اما تا کنون روشی به صورت قطعی انتخاب نشده و قرار بر این است که پس از جمع بندی نظرات، این روش‌ها در شورای هماهنگی اصلاحات بررسی شده و سپس به مرحله اجرا برسد. اما نباید این نکته را فراموش کرد که بیش از حمایت جبهه اصلاحات و سران اصلاح‌طلبی مانند آیت‌ا... هاشمی این دو کاندیدا باید با یکدیگر جلسه گذاشته، به جمع‌بندی برسند و پس از آن است که جبهه اصلاحات به حمایت از آنها خواهد پرداخت.

در مقابل جناح سیاسی رقیب نیز با شنیدن خبر احتمال اجماع اصلاح‌طلبان فعالیت خود را با شدت و دقت بیشتری ادامه می‌دهد به گونه‌‌ای که آن طور که از شواهد و قرائن مشخص است این طیف سیاسی از سعید جلیلی فاصله گرفته و به سمت علی اکبر ولایتی متمایل شده‌اند. مواضع و سخنرانی‌هایی که جلیلی طی روزهای گذشته انجام داده در بین اصولگرایان انتقاداتی را نسبت به او در پی داشته و به نظر می‌رسد گروه‌های اصولگرا برای انتخابات 24خرداد امید چندانی به او ندارند، لذا باید در روزهای آینده در انتظار این باشیم که جبهه متمایل به ولایتی تقویت شود.

اما نکته شایان توجهی که از حرکات اصولگرایان قابل برداشت است این است که هر گونه تحول در جبهه اصلاحات بسته به نوع، زمان و چگونگی اجرا بازی اصولگرایان را تحت تاثیر قرار می‌دهد. همانگونه که ورود آیت‌ا... هاشمی در این طیف امواجی ایجاد کرد، اجماع روی یک کاندیدا و حمایت سران اصلاحات از این فرد نیز می‌تواند اصولگرایان را با موجی جدید مواجه کرده و به سمت تصمیماتی دیگر سوق دهد.

بهار: کمدی یا تراژدی

«کمدی یا تراژدی»عنوان سرمقاله روزنامه بهار به قلم کسری نوری است که در آن می خوانید؛شوی تلویزیونی که روز جمعه گذشته به نام مناظره نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری از سیمای جمهوری اسلامی پخش شد، جدای از شکل و محتوای سخیف و توهین آمیزی که داشت، حامل یک پیام آشکار بود.

این برنامه که ظاهرا حاصل «خردجمعی» و ساعت‌ها تفکر و برنامه‌ریزی دست‌اندرکاران برگزاری انتخابات ریاست جمهوری بود بیانگر سیاست‌ بخشی از حاکمیت است که گویا قصد دارد با تنزل و تخفیف جایگاه ریاست جمهوری، راه سرکشی‌های احتمالی رییس‌جمهوری آینده را سد کند. براساس این راهبرد یک فرد تحقیر شده که برای رسیدن به ریاست قوه مجریه به هر نمایش سبکی تن داده است چندان قادر به ابراز وجود و عرض‌اندام نخواهد بود.

در این که رییس‌جمهوری باید تابع و منقاد قانون باشد جای هیچ‌ تردیدی وجود ندارد اما به نظر می‌آید برخی برای جلوگیری از بازتولید پاره‌ای رفتارها در قوه مجریه، به جای پذیرش مسئولیت خود در فراهم آوردن بستر بروز چنین رفتارهایی، درصدد پاک کردن صورت‌مسئله برآمده‌اند.

آنها که امروز راه جلوگیری از تکرار برخی خودمحوری‌ها را در پایین آوردن سقف پروازی
رییس‌جمهوری جست‌وجو می‌کنند در حقیقت می‌خواهند بر تقصیر خود در صدور مجوز ارتفاع‌گیری غیراستاندارد توسط جناب احمدی‌نژاد سرپوش بگذارند.

روزی که بسیاری خیرخواهان تذکر دادند مانورهای غیراصولی و ناگهانی دولت در کریدورهای پروازی نامتعارف و تهاجم به تمامی ساختارهای کشور آثار مخربی خواهد داشت، نه تنها برای هدایت قوه‌مجریه به مسیر صحیح اقدام عاجلی انجام نشد بلکه این بلندپروازی‌های بی‌مبنا مورد تشویق و تحسین هم قرار گرفت. غافل از این‌که این پرواز‌های کور سرانجام در مسیر حرکتی مشوقان هم اختلال ایجاد خواهد کرد.

اکنون نیز به نظر می‌آید آنها که بانی و مشوق آن پروازهای ناشیانه و غیراصولی بودند باز هم به مسیری اشتباه پا می‌گذارند. بی‌گمان راه بازگرداندن دولت به مسیر قانون، تخفیف و تنزل شأن و جایگاه ریاست جمهوری نیست. کشاندن نامزدها مقابل دوربین‌های تلویزیون و اجرای نمایشی که جز استهزا و تولید انبوه پیامک‌های تمسخرآمیز حاصلی نداشت، شاید طراحان این سناریو را به مقصود اصلی یعنی کوچک کردن شأن و جایگاه ریاست جمهوری نزدیک کند اما آنچه مورد غفلت قرار گرفته این است که اداره این سرزمین نیازمند مردان بزرگ است. یک رییس جمهور تحقیر شده یا اصطلاحا شاخ‌شکسته، هرگز قادر نخواهد بود در میانه توفان‌های سهمگینی که این روزها درگرفته کشور را به ساحل ثبات و آرامش برساند.

مناظره اخیر شاید عصر جمعه مفرحی را برای مردم رقم زد و اسباب انبساط خاطر و شادمانی شد اما واقعیت این است که نشان داد حال مدیریت و سیاست در این سرزمین خیلی خراب است. روز جمعه خیلی‌ها از اعماق وجود خندیدند اما این نمایش به ظاهر کمدی در واقع یک تراژدی محض بود.

دنیای اقتصاد:مشکلی به نام مناظره

«مشکلی به نام مناظره»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم دکتر پویا جبل عاملی است که در آن می‌خوانید؛گویی سبک و سیاق مناظره‌های انتخاباتی، نه مورد پسند نامزدها قرار گرفته است و نه مخاطبان. یک بحث شکل و شمایل مناظره روز جمعه است که مورد اعتراض کاندیداها و ستادهایشان قرار گرفت، بحث دیگر محتوای پرسش‌ها است. سخت بتوان متقاعد شد که پرسش‌های مناظره اقتصادی، توسط متخصصان و اقتصاددانان طراحی شده باشد. البته بدون تردید برای مناظره‌ای که مخاطبانش عموم مردم هستند، باید پرسش‌ها ساده باشد، با این وجود می‌شد برخی پرسش‌ها حداقل در سطحی که مثلا در برنامه‌های تخصصی خود سیما شاهدش هستیم، مطرح می‌شدند.

به عنوان بیننده، بزرگ‌ترین مشکلات پاسخ‌های اقتصادی نامزدها را در عدم انسجام درونی سیاست‌های پیشنهادی، عدم توجه به قیود و محدودیت‌ها، ایده‌آل‌گرایی محض، تداخل موضوعات غیرمرتبط و در نهایت محصول و راه حلی می‌بینیم که در اغلب اوقات غیرعملی است. اگر قرار است انتخاب اصلح صورت گیرد، لازم است تا مخاطبان این مناظره‌ها، یعنی توده‌های مردم، حداقل نظرات کارشناسان را نیز در مورد اظهارات و برنامه‌های کاندیدا‌ها بدانند. در واقع اگر این انگیزه وجود دارد تا فرم مناظره‌ها تغییر کند، باید فکری هم برای محتوای پرسش و پاسخ‌ها شود.

اگرچه این کار برای رسانه ملی بسی پر خطر است که بخواهد تحلیلی بر محتوای پاسخ کاندیداها از نگاه مستقل داشته باشد و این شائبه ایجاد می‌شود که رسانه حامی فلان نامزد است؛ اما در وضعیت فعلی نیز بدون چالش قرار گرفتن نظرات از دیدگاه کارشناسی، ای‌بسا کاندیدا‌ها در پی آن روند که هر چه بیشتر به شعار‌های عوام‌پسندانه تکیه کنند و مبارزات انتخاباتی خود را بر آن محور سامان دهند و نتیجه چنین وضعیتی برای اقتصاد ایران مطلوب نخواهد بود. از این نظر شاید بتوان در برنامه‌های تخصصی و با توجه به آنکه بخشی از دیدگاه‌های کاندیداها ارائه شده است، به آسیب‌شناسی مستقل دیدگاه‌ها پرداخت.

از سوی دیگر برنامه‌ای که با حضور نمایندگان اقتصادی ستاد‌های تبلیغاتی نامزد‌ها انجام می‌شود، باید محلی باشد که به طور شفاف کارشناسان مورد اعتماد کاندیدا‌ها بتوانند با فراغ بال، به تحلیل و نقد علمی دیدگاه‌های اقتصادی نامزد‌ها بپردازند. مناظره به معنی ارائه دیدگاه صرف نیست. مناظره جایی است که رویکرد برتر باید نشان دهد که از گزینه‌های رقیب دیگر بهتر است و این امر تنها زمانی رخ می‌دهد که صاحب رویکرد برتر بتواند نشان دهد که به خاطر دیدگاهش دارای قدرت نقد نظریه‌های رقیب است.

بدون این امر چه فرقی بین مناظره و مصاحبه است. در مناظره است که ذهن انتخاب‌کننده می‌تواند به طور همزمان نبرد اندیشه را شاهد باشد و همان قدری که توهین و تمرکز به مسائل فردی و شخصی به هیچ وجه نباید در مناظره صورت گیرد، ضروری است رویکرد‌ها به رقابت با یکدیگر بپردازند و مخاطبان بتوانند از این رقابت، گزینه برتر را بیابند. بنابراین نه تنها صدا و سیما باید شکل و محتوای مناظره‌ها را تغییر دهد و از ضلع سوم کارشناسان نیز در تحلیل دیدگاه‌ها یاری جوید، بلکه نامزد‌ها هم باید با نقد و آشکار ساختن ضعف رویکرد‌های رقیب نشان دهند که اندیشه و توان آنان قابلیت اتکا از سوی رای دهندگان را دارد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
محمد
Iran, Islamic Republic of
۱۱:۰۶ - ۱۳۹۲/۰۳/۱۲
۰
۰
بنده منتظر بودم ببینم درمناظره چهارساعته روزجمعه كاندیدا ها ،كدام یك ازآنها ازخوبیهای هشت ساله دكتر احمدنژاد می گویند. به آن رای بدهم كه متاسفانه دیدم هیچكدام شجاعت خیلی از كارهای بزرگ دولت نهم ودهم كه یك انقلاب دیگری بنام آگاهی و بیداری بین ملت ها بخصوص درخاور میانه و از همه مهمتر دراین هشت سال، خائنین و وطن فروشان به ملت و مملكت را به مردم شنا ساند را نداشتن./.

نیازمندی ها