پس از پایان نمایش فیلم، نشست رسانهای آن با حضور دهنمکی (کارگردان)، محمدرضا شریفینیا و کامران تفتی (بازیگران) و مجتبی امینی (مدیرتولید) در برج میلاد برگزار شد. این نشست یکی از جالبترین و متفاوتترین نشستهای جشنواره سی و یکم فیلم فجر بود که تعداد زیادی از اهالی رسانه ایستاده آن را دنبال میکردند.
در آغاز این نشست قطع بودن مونیتورهای سالن، اعتراضاتی را همراه داشت. همچنین مسعود دهنمکی قابی از یک محراب مسجد را که آینهای در آن بود، روبهروی حضار گرفت و تا پایان نشست این قاب در کنار او و عوامل قرار داشت.
محمدرضا شهیدیفر، مجری برنامه با اشاره به شیوه برگزاری نشستهای روزهای گذشته جشنواره گفت: ما در این جلسات شرکت میکنیم تا به عزت هم اضافه کنیم. ما با احترام وارد این جلسات میشویم و باید با احترام هم خارج شویم. حاشیه و جنجال هیچکس را به سعادت نمیرساند و ما باید بدانیم که برای حضور تک تک ما در این سالن، شهیدی بر زمین افتاده است.
دهنمکی: چشمها را باید شُست
در ابتدای نشست «رسوایی»، مسعود دهنمکی با بیان اینکه ترجیح میدهد پرسشها را پاسخ دهد، گفت: ایده اولیه فیلم قبل از ساخت «اخراجیها» در ذهنم بود، ولی شرایط ساخت سهگانه «اخراجیها» باعث شد تا این فیلم با حدود پنج سال فاصله ساخته شود. در طول این مدت دیالوگهایش را تکمیل کردم و سال گذشته هم کل فیلمنامه به پایان رسید.
او درباره مرحله تولید این فیلم گفت: فیلمبرداری یک اثر با بازیگران شناخته شده در کوچه و بازار خیلی سخت است و برای فیلمبرداری هر سکانس هزاران نفر جمع میشدند تا تماشا کنند؛ اما با این حال فیلمبرداری ما فقط یک ماه طول کشید، چون بخش خصوصی نمیتواند هزینه زیادی برای این کار انجام دهد.
دهنمکی در پاسخ به این انتقاد که فیلمش مستقیمگوییهای زیادی دارد، گفت: من این فیلم را برای توده مردم ساختهام و باید طوری حرف بزنم که همه مخاطبان با هر ویژگی آن را بفهمند. من قصد پیچیدهگویی نداشتم و اتفاقا یک مساله پیچیده را به زبان ساده بیان کردم و این خودش سخت و هنرمندانه است.
کارگردان «رسوایی» همچنین درباره اغراق شخصیت روحانی گفت: آدم باید شبیه فیلمش باشد. اگر «رسوایی» را نساخته بودم طور دیگری به زبان طنز جواب این سوال را میدادم، ولی الان متین حرف میزنم! من فکر میکنم همه اولیای خدا دور ما هستند، مگر مرحوم ابوترابی نبود؟ او نماینده مجلس بود، ولی مثل روحانی فیلم من زندگی میکرد. قدرت و بنز او را از مردمش جدا نکرد. چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید.
او با بیان اینکه عدهای نقد دارند که با این فیلم توقع مردم از روحانیت بالا میرود، گفت: ما این کسوت را در حضرت علی(ع) و امام خمینی(ره) داشتهایم. بنابراین مسئولیتها نباید روحانیت را از مردم جدا کند. «رسوایی» آینهای در برابر ما قرار داده؛ چهروحانی، چه خبرنگار!
محمدرضا شریفینیا، بازیگر نقش آقاشریف هم که چندان راضی به ایفای این نقش نبوده، گفت: آقای دهنمکی در جریان ساخت «اخراجیها»، در مورد این فیلم صحبت میکردند و هرروز بخشهایی از آن را نقل میکردند و دلبستگی خاصی به آن داشتند. از ابتدا قرار بود نقش آقا یوسف را بازی کنم، ولی برای حفظ راکورد سریال «کلاه پهلوی» نباید لاغر میشدم.
او ادامه داد: علاقهای به بازی در نقش آقا شریف نداشتم، چون فکر میکردم در چند شخصیت این جنس آدمها را بازی کردهام، ولی لازم بود که کس دیگری را انتخاب کنیم که قرعه به نام اکبرعبدی افتاد و در نهایت جایمان عوض شد.
کامران تفتی، دیگر بازیگر این فیلم یادی از اکبر عبدی و الناز شاکردوست کرد و گفت: قرار بود نقشی که آقای امینی بازی کرد را کار کنم، ولی خودم دوست داشتم جای آقای شریفینیا بازی کنم؛ اما هر چقدر به آقای دهنمکی اصرار کردم، زورم نرسید.
نامه الناز شاکردوست به دهنمکی
مجتبی امینی، بازیگر و مدیرتولید فیلم هم با ارائه جزئیاتی از زمان شروع پیشتولید و فیلمبرداری کار، نامه عذرخواهی الناز شاکردوست خطاب به مسعود دهنمکی را در میان شوخی و خنده حضار قرائت کرد. این بازیگر در نامه احساسیاش با ذکر اینکه حضور نداشتناش در نشست «رسوایی» به معنای بیمعرفتی و حمایت نکردن از فیلم نیست، عنوان کرد: بعد از یک دهه تلاش، در عرصه سینما نادیده گرفته شدهام، امروز خستهتر از آن هستم که در جمعی حضور پیدا کنم که تیزی قلمهایشان زخمیام کرده است!
تشکر ویژه از حاتمیکیا
مسعود دهنمکی در پاسخ به اینکه ساختار فیلمنامه بشدت تحتتاثیر مضمون است، گفت: شاید تشکر ویژهام از ابراهیم حاتمیکیا برای بعضی سوال ایجاد کرده باشد. حاتمیکیا به جای اینکه مچ مرا بگیرد، دست مرا گرفت. ما در مورد اخراجیها خیلی حرف زدیم و او معتقد بود که من قسمت دوم اخراجیها را نسازم ولی وقتی ساختم، گفته بود: دهنمکی یک هواپیمای چهار موتوره است که فقط موتور غریزهاش کار میکند.
او ادامه داد: از حاتمیکیا خواستم تا موتورهای دیگرم را راه بیندازد. ما مدتها در مورد تکنیک فیلمنامهنویسی حرف زدیم و من کتابهای زیادی در این ارتباط خواندم اما در نهایت فهمیدم که مهم این است که قصهات به قول آقای فراستی در بیاید و مخاطب را جذب کند.
کارگردان «اخراجیها» ضمن انتقاد به آمار رایهای مردمی جشنواره فیلم فجر، گفت: من به این آمار و ارقام کاری ندارم ولی تیپها و قشرهای مختلف فیلم من را دیدهاند و دوست داشتهاند. من این فیلم را برای 400 نفر از چپ و راست نشان دادم و همه برایش دست زدند، چون حرف مشترک شنیدند. اینجا بحث گمشدن اخلاق و معنویت است، در دورهای که بعضی افشاگریها و بیتقواییها رخ میدهد.
او افزود: «رسوایی» همان حرفهایی را میزند که بالای منبر زده میشود. میگویند از خطوط قرمز عبور کرده، یعنی قرآن خدا نباید از داستان یوسف و زلیخا بگوید؟ بچهها در این فیلم دلی کارکردند، مثلا شریفینیا دوست نداشت در یک نقش منفی و زن باره بازی کند و فکر میکنم بار آخری بود که در چنین نقشی بازی کرد که برای خلق این کارآکتر شایسته سیمرغ است.
شریفینیا هم در این باره گفت: در جشنوارههای دولتی بهنقش جایزه میدهند نه به بازیگر. در این سی و یک دوره سراغ بازیگر نقش منفی نمیروند، چون فکر میکنند از معاویه و ولید قدردانی کردهاند. آقا شریف را هم دوست نداشتم، چون از فیلم «دنیا» این نقش را بارها بازی کردهام ولی اینقدر بازی میکنم تا بالاخره جایزه بگیرم.
دهنمکی که در مواجهه با هر سوالی به کتاب اصول فیلمنامهنویسی که خوانده بود، اشاره میکرد، وقتی صحبت از تم فیلم شد، گفت: تم یعنی چه؟! شهیدیفر هم برایش معنی تم را توضیح داد، دهنمکی هم سپس گفت: من معنیاش را میدانم شما را سرکار گذاشتهام! او ادامه داد: من برای ساخت این فیلم فقط به سازمان آب جواب ندادهام، خیلیها گفتند روحانی که شعر نمیخواند و در شأن روحانی نیست ولی شعری که در فیلم خوانده میشود عین محتوای فیلم است. یا خیلیها میگویند شما که ممیزی ندارید، من هم جواب میدهم برای فیلم ساختن مجوز لازم نیست، جگر لازم است.
دهنمکی در پاسخ به اینکه مردم در فیلمش تعریف کاملی ندارند، گفت: اتفاقی که در جامعه میافتد، حرف در آوردن و قضاوت است که چپ و راست هم ندارد. ما در جامعهای زندگی میکنیم که بدیهیات و اخلاق در حال از بین رفتن است. شنیدن و دیدن زمین تا آسمان با هم فرق دارد.
او افزود: من هیچ جا نگفتهام که چرا روزنامهام را بستهام ولی اینجا میگویم که تنها دلیلش همین بود که فاصله حق و باطل بین شنیدن و دیدن است. من نمیتوانستم چیزی را که ندیدهام قضاوت کنم. (تشویق حضار)
دهنمکی همچنین درباره انتخاب اکبر عبدی در نقش روحانی فیلم گفت: ما تستهای بسیاری گرفتیم ولی همه میدانستند که این روحانی معمولی نیست و در نهایت قرعه به نام اکبر عبدی افتاد. بازیگر در سینما به مثابه بلندگوست که در هیات و عروسی استفاده میشود، بستگی به نوع کارش دارد.
او ادامه داد: عبدی در بین مردم محبوب است و انتخاب او به همذات پنداری مردم کمک میکند و 50 درصد کار ما را جلو انداخت. او آنقدر به روحانی نزدیک بود که مردم خیابان میگفتند حاج آقا کاش بازی نمیکردید!
کارگردان «رسوایی» درباره برخی اغراقهای فیلم خصوصا در سکانس سنگ انداختن، گفت: ذات سینما اغراق است، این را هم در همان کتاب خواندم. در خیلی از شهرها این اتفاق میافتد ولی اینجا که سینمایی میشود برخوردها تند میشود. ما در زندان هم این را داریم که بایکوت است، در بازار هم داریم که یک نفر را تحریم میکنند. او ادامه داد: من میدانم فردا روزنامهها چهمینویسند، مخالف ها، موافق میشوند و موافقها، مخالف میشوند! زندگی علمای مسیحیت را تبدیل به بینوایان و ژان والژان میکنند ولی نمونههای فراوانی که ما داریم را توجه نمیکنند و میگویند دهنمکی از خطوط قرمز گذشته است. هرفیلمی که در مورد کرامات ساخته میشود، مردم میخندند ولی چه کسی به رسوایی خندید؟
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
نماینده ولی فقیه در بنیاد شهید به مناسبت هفته بزرگداشت شهدا در گفتوگوی اختصاصی با روزنامه «جامجم» مطرح کرد
در پانزدهمین سالگرد تأسیس شبکه مستند سیما با حسین زارعزاده گفتوگو کردیم