این فشار روانی گاهی به حدی میرسد که نهتنها بازده کارمندان را در اداره کاهش میدهد، بلکه بر رفتار آنها در جمع خانواده نیز اثر میگذارد و میزان درگیریهای خانوادگی را افزایش میدهد و خلاصه این که محیط ناسالم و پرفشار کار، احساس رضایتشان را از زندگی میکاهد.
به همین دلیل، ما در این مطلب به شما میآموزیم چگونه با راهکارهایی ساده، استرس در محیط کارتان را به کمترین حد ممکن برسانید تا بیشتر از همیشه احساس شادی، آرامش و رضایت کنید.
طبیعت روی میز کار
طبیعت، حال و هوای آدمها را عوض میکند و به آنها آرامش میدهد. جالب است بدانید پژوهشی دانشگاهی نشان داده است بیمارانی که کنار پنجرهای رو به فضای سبز و خرم بستری شده بودند نسبت به آنها که فضای مقابلشان فقط دیواری خاکستری بود، زودتر بهبود یافتند.
اگر سرانگشت سبز طبیعت میتواند بیماران را شفا دهد، حتما انسانهای سالم را نیز بهتر میکند. هیچ فکر کردهاید وجود گیاه روی میز کارتان تا چه حد میتواند احساس رضایت و شادی را به خودتان و بقیه همکاران منتقل کند؟
چرا کجکج میخندید؟ لابد میگویید هماکنون در پایتخت، یک شاخه گل رز هلندی حدود 5000 تومان است، حقوق یک کارمند چقدر باید باشد که بتواند روزی یک شاخه گل رز یا یک دستهگل نرگس بگذارد روی میزش تا احساس آرامش کند؟ لابد میگویید این نسخهها فقط در ظاهر قشنگ و پرزرق و برق است، وقتی پای عمل میرسد، همه مثل سراب محو میشود؛ اما اشتباه میکنید.
چه کسی گفت مثل عاشقهای توی فیلمها گل رز بخرید و روی میزتان بگذارید؟ اصلا میدانستید در برخی کشورهای شرق دور، مردم ترجیح میدهند به جای گل خریدن، گلدان بخرند؛ چراکه اعتقاد دارند گلدانها سالها باقی میمانند، اما عمر گل همان «پنج روز و شش» است که سعدی میگوید.
پیشنهاد ما قرار دادن یک گلدان کوچک روی میز کارتان است. بهانه نیاورید که محیط کارتان نورگیر نیست. گیاهان آپارتمانی بسیاری وجود دارند که نیازی به نور مستقیم خورشید ندارند و چهبسا شاخ و برگ نحیفشان طاقت کجخلقیهای آفتاب تند را ندارد و به همین خاطر باید در سایه یا محیط با نور غیرمستقیم نگهداری شوند، مثلا کاکتوسها، بنفشههای آفریقایی و فیکوسها چندان علاقهای به نور شدید و مستقیم آفتاب ندارند.
مطمئن باشید وجود یک گیاه سبز روی میز کار، آرامش را به شما بازمیگرداند، به شرط آن که گاهی وقتتان را صرف برقراری ارتباط با آن کنید، به او آب بدهید، نوازشش کنید، خاک روی برگهایش را بگیرید، برگهای زرد و پژمردهاش را جدا کنید و گلدانش را پاک کنید.
همین کارهای ساده باعث میشود بتوانید با روح موجود زندهای دیگر ارتباط برقرار کنید و آنگاه او نیز در لحظهای که به حضورش نیاز دارید، رفیقتان خواهد بود.
برنامه داشته باشید
مگر آرامش نمیخواهید؟ آرامش، رفیق نظم است؛ یعنی برای پیشگیری از استرس در محیط کار باید بدانید هر مسئولیتی را دقیقا چه زمانی باید انجام دهید در غیر این صورت ساعات کاریتان آشفته، پراضطراب، غیرقابل پیشبینی و شیوه حضورتان در محیط اداره به قول قدیمیها «باری به هر جهت» میشود بنابراین، همین امروز یک دفترچه کوچک یادداشت بخرید و برنامههای روزانهتان را در آن بنویسید و خودتان را ملزم کنید به آن وفادار باشید، اما یک نکته را یادتان باشد: اگر آرامش میخواهید فقط برای خودتان برنامهریزی کنید نه دیگران! البته قبول داریم که گروهی از افراد به علت نوع شغلشان ناچارند برای دیگران هم برنامهریزی کنند و طبیعی است یک مدیر، آرامش کمتری نسبت به کارمندان عادی داشته باشد، اما مسالهای که ما به آن اشاره میکنیم این است که برخی افراد بدون آن که شغلشان مدیریت باشد، برای دیگران برنامه میریزند.
برای روشنتر شدن آنچه گفتیم مثالی میزنیم. تصور کنید آقای الف کارمندی است که عادت کرده برای دیگران برنامهریزی کند. او قصد دارد سهشنبه این هفته را مرخصی بگیرد، اما میداند این فصل سال، زمان اوج کاری آنها محسوب میشود بنابراین به جای آنکه برای خودش برنامهریزی کند و کارهایش را طوری مرتب کند که بتواند هم مرخصی بگیرد و هم به همه مسوولیتهایش رسیدگی کند، تصمیم میگیرد برای همکارانش برنامهریزی کند و مسوولیتهایش را روی دوش آنها بیندازد. او به خیال خودش یک نقشه حساب شده میکشد که اگر سهشنبه بیخبر نیاید، دو همکار دیگرش ناچار میشوند سه چهار ساعت هم دیرتر بروند تا مسئولیتهای نیمهکاره او را انجام دهند!
نکته: اگر به دنبال انرژی مثبت در محیط کار هستیدباید بتوانید از خودتان انرژی مثبت ساطع کنید. یکی از راههای بهوجود آوردن این انرژی چه در اداره و چه در خانه این است که لبخند بر لب داشته باشید |
به این ترتیب آقای الف با خیال راحت روز سهشنبه را در خانه میماند و اواسط روز با رییس تماس میگیرد که سرماخورده یا سردرد گرفته، غافل از اینکه یکی از همکارانش هم با برنامهریزی قبلی مرخصی گرفته و البته مسوولیتهایش را پیش از رفتن انجام داده است.
به این ترتیب، همه کارها روی دوش کارمندی که در اداره مانده است، میافتد و او پنج ساعت بیشتر از ساعت کاریاش در اداره باقی میماند.
شما احتمالا تا اینجای کار نتیجه گرفتهاید که در این داستان، کارمندی که در اداره مانده بیشتر از بقیه استرس را تحمل کرده است و خطری متوجه آقای الف که به خیال خودش زرنگی کرده است، نیست؛ اما اشتباه میکنید!
سختی کار برای کارمندی که در اداره مانده فقط این است که ناچار شده یک روز بیشتر از روزهای دیگر پشت میزش باشد.
پس از این روز مسلما او بیشتر مورد توجه قرار میگیرد و رییساش وظیفهشناسی وی را تحسین خواهد کرد و اگر هم چنین نکند به هر حال، این نکته را در نظر دارد که این کارمند، زمانی که بشدت به حضورش نیاز داشته، سرکارش بوده است، اما ماجرا درباره آقای الف برعکس است. او نهتنها مسوولیتش را انجام نداده، بلکه بقیه را به زحمت انداخته است.
رییس پس از آن که آقای الف چند بار همین نقشه را عملی میکند، نتیجه میگیرد این کارمند از زیر بار مسوولیت شانه خالی کرده است بنابراین باید به محض برگشتنش مسوولیتهای مربوط به او را بیشتر کند، پس همین که پای آقای الف به اداره میرسد، رییس شرایط کاری را برای او چندبرابر سخت میکند و از تسهیلاتی که در اختیارش گذاشته تا حدی میکاهد.
علاوه بر این، همکار آقای الف از او ناراضی است و خشمش را با کم محلی کردن و بدخلقی نشان میدهد و همه این دلایل باعث میشود شرایط کاری برای آقای الف سخت و پراسترس شود و او تا مدتی در محل کارش احساس آرامش نکند.
دقت داشته باشید که یک برنامهریزی حرفهای باید براساس اولویتها باشد، یعنی ابتدا باید همه مسوولیتهایتان را روی کاغذ بنویسید و سپس برای آنها برحسب اولویت انجام، شمارهای بگذارید و به همان ترتیب هم انجامشان بدهید.
مشکلی که بیشتر مردم در برنامهریزی شغلی مطرح میکنند، این است که معمولا در طول روز اتفاقاتی پیشبینی نشده رخ میدهد که در برنامهریزیشان لحاظ نشده است و به همین علت روند برنامه روزانه مختل میشود، اما این مساله نمیتواند علتی قانعکننده برای بیبرنامگی باشد. یک برنامهریزی حرفهای باید سوپاپ اطمینان داشته باشد.
وقتی شما ناچار میشوید بخشی از وقتتان را در طول روز به کارهای خارج از برنامهریزی اختصاص دهید، مسلما برای کارهایی که پیشتر زمان آنها را در طول روز پیشبینی کرده بودید وقت کم میآورید.
سوپاپهای اطمینان، فرصتهایی است که برای جبران عقبافتادگی از برنامه و بروز رخدادهای نابهنگام در برنامهریزی گنجانده میشود. در این بخشها، وقت فرد آزاد است و او یا میتواند در آنها استراحت کند یا به جبران عقبافتادگیاش از برنامه اصلی بپردازد.
یک چرت کوتاه، گناه نیست
کمخوابی، نهتنها به سلامتتان آسیب میزند و شما را مستعد ابتلا به ضعف چشم، چاقی مفرط، چربی کبد، اختلالات هورمونی و سرطان میکند، اعصابتان را نیز تحت تاثیر قرار میدهد و توانایی قضاوت و تصمیمگیری منطقی را از شما میگیرد، کمطاقت و بیحوصلهتان میکند و به همین علت محیط کارتان را بیشتر از آنچه واقعا هست، پراسترس و فرساینده احساس میکنید.
برخی کارمندان میگویند حتی وقتی خوابشان به اندازه کافی است گاه در محیط کار، احساس خوابآلودگی و خستگی شدید دارند و محیط کار برایشان غیرقابل تحمل میشود.
در این شرایط هیچ اشکالی ندارد در اوقاتی که سرتان خلوتتر است، به اندازه سه چهار دقیقه سرتان را روی میز کار بگذارید و چرتی بزنید . آنگاه متوجه میشوید با همین خواب کوتاه، انرژیتان چندبرابر شده است.
بیکفش با دکمههای باز و لبخند!
شما هم باور دارید مشکلات پیچیده گاهی با روشهای ساده حل میشود؟ شاید به نظرتان خندهدار باشد، اما باید باور کنید چند تغییر بسیار کوچک در وضعیت پوششتان و شیوه قرار گرفتنتان پشت میز یا وضعیت اتاقتان میتواند احساس منفی شما را نسبت به محیط کار عوض کند.
نکته اول این است که لباسهایی در شأن محیط کار اما راحت بپوشید. در شرایط استرس شدید بد نیست چند لحظهای دکمههای سر آستینها و یقهتان را برای چند لحظهای باز کنید و نفسهایتان را تنظیم کنید، یعنی آرام و ملایم نفس بکشید تا ضربان قلبتان هم تنظیم شود.
اگر پشت میز نشستهاید اشکالی ندارد پاها را چند دقیقهای از کفش درآورید و به صندلی تکیه بدهید. سپس پنجره اتاقتان را باز کنید تا هوای تازه و خنک، سرحالتان کند و اگر با همه این اوصاف حالتان بهتر نشد، به جای پرخوری در فرصت ناهار، چند دقیقهای از اداره خارج شوید و بسرعت پیادهروی کنید.
بین تاثیری که محیط شغلیتان بر شما میگذارد و تاثیری که شما بر آن میگذارید، ارتباطی مستقیم وجود دارد. منظورمان این است که چگونه احتمال دارد شما با چهرهای عبوس، احساسی منفی و در حال نقزدن وارد اداره شوید و انتظار داشته باشید پشت میز کارتان که مینشینید بارانی از آرامش و شادی روی سرتان باریدن بگیرد.
اگر پی انرژی مثبت در محیط کار هستید باید بتوانید از خودتان انرژی مثبت ساطع کنید. یکی از راههای بهوجود آوردن این انرژی ـ چه در اداره و چه در خانه ـ این است که لبخند بر لب داشته باشید.
لبخند، واکنش اطرافیان را نسبت به شما عوض میکند، شما را فردی با اعتماد به نفس و قوی نشان میدهد و علاوه بر این، احساس نشاط درونی را نیز به شما منتقل خواهد کرد و از فشار روانی محیط اطرافتان میکاهد.
مریم یوشیزاده - گروه جامعه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد