تاثیر معماری شهری در کاهش یا افزایش انواع جرایم

جرم در برابر پنجره‌ های شکسته

دکتر محمدرضا رحمت، حقوقدان و جرم‌شناس است و در دانشگاه تدریس می‌کند. او سال‌های زیادی را صرف تحقیق درخصوص مقوله‌ای کرده که در ایران کمتر به آن پرداخته شده است. «پیشگیری از جرم از طریق معماری و شهرسازی» عنوان کتابی است که محمدرضا رحمت به عنوان محقق علم جرم‌شناسی به رشته تحریر درآورده، اما این کتاب آن طور که باید و شاید مورد توجه مخاطبان اصلی‌اش که مسئولان شهرسازی و شهرداری‌ها هستند قرار نگرفته است و همین نشان می‌دهد هنوز اهمیت و تاثیر فضاهای شهری در وقوع جرائم مختلف از سوی مسئولان جدی گرفته نمی‌شود. او در گفت‌وگو با «تپش» برخی از نتایج پژوهش‌های خود را درخصوص یکی از راهکارهای مهم پیشگیری از جرائم شرح داده و بر اهمیت نقش معماری در این حوزه تاکید کرده است.
کد خبر: ۵۲۷۷۹۳

در جرم‌شناسی چندین راهکار برای پیشگیری از جرم وجود دارد که برخی از آنها به الگوهای شهرسازی برمی‌گردد. شهرسازی چه نسبتی با جرم و چه تاثیری در کاهش آن دارد؟

چند مدل پیشگیری از جرم داریم که معروف‌ترین آن پیشگیری اجتماعی از طریق مداخله محیط اجتماعی و عمومی در وقوع جرائم است. این مدل مشخص می‌کند موقعیت و وضع مشرف ساختمان‌ها را طوری طراحی کنیم که جرم را به نحوی مدیریت کند و در واقع باعث برهم‌زدن معادلات مجرمانه شود، به این صورت که ریسک ناشی از جرم افزایش و سود آن کاهش پیدا کند. در این حالت مجرمان کمتری برای ارتکاب جرم تمایل پیدا می‌کنند. در واقع پیشگیری محیطی با هدف دخل و تصرف در محیط زندگی به دنبال این است که امکان وقوع جرم را کاهش دهد.

می‌توانید مثالی بزنید که نشان دهد مثلا در چه محیط‌هایی احتمال وقوع جرم بیشتر است؟

یکی از این مکان‌هایی که مورد بحث است محیط‌های مسکونی و تجاری در شهرهاست. هر انسانی با توجه به سطح دانش و توانایی خودش به دخل و تصرف در محیط می‌پردازد و از طرف دیگر شرایط محیطی و مکانی حدود و نحوه عمل و شیوه‌های رفتاری انسان را مشخص می‌کند.

این فکر که محیط می‌تواند در تولید جرم موثر باشد چطور به وجود آمد؟

از آنجا که جرم باید دارای بستر زمانی و مکانی باشد، از حدود دهه 70 این اندیشه به وجود آمد که با تفاوت در شرایط مکانی می‌توان نابرابری جرائم را مشاهده کرد. به این معنا که مکان‌هایی که فرصت‌های ارتکاب را با دشواری همراه می‌کند با میزان وقوع جرم کمتری روبه‌رو است و برعکس، شرایط تسهیل کننده باعث ایجاد ناهنجاری‌های شهری خواهد شد. نظریه پیشگیری از جرم از طریق محیط به این نکته توجه دارد که مجرمان در ارتکاب جرم دست به انتخاب منطقی می‌زنند؛ بنابراین سوژه و هدف جرم را به گونه‌ای انتخاب می‌کنند که براحتی به آن دسترسی داشته باشند یا از طرفی دیگر امکان شناخته و دستگیرشدن آنها کم شود. بنابراین اگر در معماری و شهرسازی بتوان از تکنیک‌هایی استفاده کرد که امکان شناسایی و دستگیری مجرمان بالقوه را افزایش دهد، می‌تواند قدم موثری در کاهش وقوع جرم برداشت.

آیا میزان تاثیر اماکن شهر بر وقوع جرم ثابت شده ‌است و می‌توان برای آن مثالی آورد؟

این یک مسأله علمی و ثابت شده ‌است. در گذشته بحث‌هایی درخصوص تاثیر محیط بر روان وجود داشت که البته هنوز هم مطرح است و همچنان روان‌شناسان بر آن تاکید دارند. از نظر جرم‌شناسی هم تاثیر محیط بر امنیت مردم ثابت شده ‌است. اگر محیط القاء کننده نوعی بی‌نظمی باشد، این بی‌نظمی باعث کاهش کیفیت زندگی می‌شود. کاهش کیفیت زندگی احساس ناامنی را بالا می‌برد و در این حالت بزهکاران بالقوه به دنبال فعلیت بخشیدن به اندیشه‌های مجرمانه خود خواهند بود. به این حالت در جرم‌شناسی گذر اندیشه به عمل می‌گویند.بنابراین سیاه ماندن دیوارها برای مدت طولانی، تعمیر نکردن وسایل عمومی، آراسته نبودن شهر و مسائلی از این دست چنانچه برطرف نشود کیفیت زندگی شهری کاهش خواهد یافت و باعث بروز جرم خواهد شد. این تئوری به تئوری پنجره‌های شکسته معروف است که برای اولین بار سال 1969 توسط شخصی به نام فلیپ زینباو مطرح شد. وی در آزمایشی نشان داد ایجاد بی‌نظمی حتی در منطقه‌ای کم جرم پس از مدتی باعث بروز رفتارهای ناهنجار می‌شود. بر همین اساس در بسیاری از کشورها در قوانین مربوط به شهرسازی مقرراتی برای از بین بردن بی‌نظمی‌ها و افزایش کیفیت زندگی وجود دارد. مثل ممنوعیت استفاده از برچسب‌های تبلیغاتی روی درها، مقرراتی در خصوص حفظ زیبایی نماها، مقررات مربوط به منع استفاده از برخی تابلوها و تبلیغات و موارد این چنینی که یکی از اهدافشان بهبود چهره شهر و رد اثرات منفی ناشی از بی‌نظمی محیطی است.

با توجه به آنچه گفتید، آیا می‌توان گفت نوع خیابان‌بندی‌ها در ایجاد ناامنی موثر است؟

در مورد اماکن مسکونی همان‌طور که گفته شد دو نکته باید مورد توجه قرار گیرد؛ یکی اثرات روانی محیط است مثل استفاده از سنگ‌ها، وضعیت نور طبیعی، تراکم و پراکندگی جمعیت، مصالح به کار گرفته شده، وجود فضاهای فرهنگی و آموزشی و فضای سبز و مسائلی از این قبیل. در کنار این مسائل عوامل معماری عاری از جرم که ما در جرم‌شناسی به آن فضاهای قابل دفاع می‌گویم هم در کاهش وقوع جرم تاثیر بسزایی دارد. این عوامل عبارتند از افزایش رویت‌پذیری، از بین بردن نقاط کور در ساختمان‌ها مثل تسلط بر پارکینگ‌ها، افزایش امکان نظارت طبیعی در اماکن عمومی و فضاهای مشاء آپارتمان مثل پله‌ها، پارکینگ‌ها، پشت‌بام، استفاده مناسب از زمین، بهبود منظره و... در خصوص خیابان‌ها هم باید بگویم آنچه جرم‌شناسان امروزه مطرح می‌کنند در واقع کوچک‌کردن محله‌هاست. برابر نظریه گری کلولند (سال 1972) در خصوص محله‌ها ‌باید استانداردهای طراحی محیط را رعایت کرد که شامل وسعت منطقه، تراکم آن، فراهم آوردن تسهیلات و.... می‌شود.

این جرم‌شناس پیشنهاد کوچکی مناطق مسکونی را مطرح می‌کند و معتقد است از این طریق می‌توان ارتباطات محلی، اجتماعی و اقتصادی را پیشرفت داد. ساخت محله‌های کوچک‌تر موجب بهبود روابط اجتماعی می‌شود. در ساختمان‌های شهری باید به دنبال شناخت و بهبود فضاهای بدون دفاع بود. این مکان‌ها جاهایی هستند که مراقبت‌های لازم از آنها نمی‌شود و فضای مطمئن برای فعالیت‌های غیرمجاز به شمار می‌روند، مثل پله‌های خیابان‌ها، گذرگاه​های زیرزمینی، زمین‌های متروکه پارک‌ها و مکان‌های نیمه‌تمام و فضاهایی که در آنها ارتباط بین فرم و عملکرد وجود ندارد. با تغییر این‌گونه مکان‌ها می‌توان جلوی بسیاری از ناهنجاری‌ها را گرفت. مثلا در تهران در خصوص پارک لاله، برداشتن دیوارهای این پارک، حذف درختان بلند، کاشت درختان متوسط و استفاده از پوشش چمن و شمشادهای کوتاه امکان نظارت بیشتر بر فضای پارک را فراهم کرد. این مهم باعث شد پارک لاله امنیت بیشتری نسبت به گذشته داشته باشد.

در بحث جرم‌شناسی محیط، آیا رنگ‌آمیزی شهری هم جایگاهی دارد؟

رنگ‌ها می‌توانند باعث ایجاد یا کاهش هیجانات شود. در لندن مشخص شد با تغییر رنگ‌ پله‌های پل‌های عابر پیاده از مشکی به سبز، میزان خودکشی‌های انجام گرفته از طریق پرتاب از بلندی بسیار کم شده‌است. بنابراین در بحث محیط ما به این مسأله توجه داریم که در زندگی شهری رنگ بسیار مهم است. در حقیقت تصور دنیایی بدون رنگ امکان‌پذیر نیست. در محیط شهری رنگ را در همه جا می‌توان دید؛ در بدنه و نمای ساختمان‌ها، خودروها، مبلمان شهری، پوشش بام‌ها و... در جوامعی که رنگ‌های کدر و تیره غالب است، رفتار مردم در مقایسه با شهرهایی با طراحی تند و شاد متفاوت است. بنابراین در جرم‌شناسی به تاثیر رنگ بر انسان و پاسخ‌های انسان نسبت به رنگ‌هایی مانند قرمز، زرد، آبی و صورتی توجه زیادی می‌شود. در دانشگاه جان هاپکینز مطالعات زیادی روی رنگ‌ها انجام شده ‌است. بعضی از این مطالعات به طور سنتی در برخی از اماکن شهری قابل مشاهده است به عنوان مثال در رستوران‌هایی با مشتری‌های گذری، معمولا از رنگ قرمز استفاده می‌شود. این رنگ باعث کاهش زمان و بالا بردن سرعت غذا خوردن و خروج سریع مشتریان از رستوران برای جانشینی مشتریان جدید می‌شود. امروزه از رنگ در خصوص درمان‌هایی معروف به رنگ‌درمانی نیز استفاده می‌شود تا به این ترتیب احساسات، روحیه و روان افراد را متعادل سازند.به نظر من مدیریت رنگ در طراحی شهری نکته‌ای است که نباید از نظر دور باشد.

در مسأله شهرسازی نورپردازی هم مسأله مهمی است. آیا علم جرم‌شناسی نورپردازی را هم در فضاسازی جرم مهم می‌داند؟

یکی دیگر از فاکتورهای موثر در طراحی محیط، استفاده مناسب از نور است. نور چند کارکرد دارد که اولا باعث رویت بهتر اشیاء می‌شود. دوم این که محیط نورانی احساس مطلوب‌تری را نسبت به محیط تاریک و محیط‌هایی که از نور مصنوعی استفاده می‌کنند در فرد ایجاد می‌کند. به طوری که گفته شده، نور باعث افزایش قدرت نظارت و بالابردن خطر ارتکاب جرم می‌شود. آمار وقوع برخی جرائم نشان می‌دهد ارتکاب آن جرائم در فصل زمستان بیشتر است. علت این افزایش تا حدی به طولانی‌بودن مدت تاریکی در این ماه‌ها مربوط است. در یک تحقیق پس از آن که نور خیابان‌های یک منطقه را 4 برابر بیشتر کردند، مشاهده شد میزان جرم بیش از 14 برابر کاهش پیدا کرد. توجه داشته باشید حتی نوع نور (لامپ) می‌تواند در وقوع یا جلوگیری از برخی جرائم موثر باشد. چشم‌های انسان بسختی با درجات مختلف نور سازگار و منطبق می‌شود. بنابراین اگر روشنایی خیلی ناموزون یا تابش بسیار زیاد باشد، این مسأله به کاهش مراقبت طبیعی منجر خواهد شد. از سوی دیگر بعضی نورپردازی‌ها تاثیرات منفی در سلامت اشخاص می‌گذارد. این همان وضعی است که امروزه در بسیاری از تابلوهای تبلیغاتی وجود دارد. همچنین برخی نورپردازی‌ها می‌تواند باعث رعب و وحشت در خیابان‌ها شود. معماری شهری نباید باعث ایجاد احساس کاذب ترس در شهروندان شود. در بسیاری از مواقع خانه‌هایی را مشاهده می‌کنیم که از کف تا سقف با نرده پوشیده شده است. وجود این خانه‌ در یک محله یک پیام دارد و آن ناامن بودن محله‌است. مسئولان شهری باید در نظر داشته ‌باشند طراحی ساختمان‌های شهری، دکوراسیون آن و نمای بیرونی ساختمان‌های شهر تاثیر بسیاری در روان شهروندان می‌گذارد. نباید این زیباسازی به گونه‌ای باشد که احساس امنیت یا ناامنی کاذب را در فرد به وجود آورد.

مرجان لقایی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها