انتخابات ریاست جمهوری در امریکا همواره موردتوجه کشورهای مختلف می باشد و با توجه به اهمیت این کشور در روابط بین الملل ، مردم جهان توجه خاصی به انتخابات ریاست جمهوری امریکا نشان می دهند.
کد خبر: ۵۱۴۷۲

اما انتخابات اخیر بیش از هر زمان دیگر مورد توجه افکار عمومی بود و بسیاری از مردم جهان با علاقه و دقت اخبار این انتخابات را لحظه به لحظه دنبال می نمودند.
خبر پیروزی جرج بوش در بیرون از مرزهای امریکا کمتر کسی را خوشحال نمود. دوران حکومت جرج بوش برای مردم جهان صرف نظر از گرایش های سیاسی که دارند دوران صحنه های تلخ است.
در این دوران مردم جهان بر صفحه های تلویزیون خود دائما صحنه های خشونت بار دیده اند.
علاقه مردم جهان به تغییر هیات حاکمه امریکا نشانگر نگرانی عمیق افکار عمومی از سیاست های جنگ طلبانه جرج بوش در 4 سال گذشته است.
بدان امید که این پیام آشکار جهانی جرج دبلیو بوش را برای سیاست های آینده اش کمی به تامل وادارد.
پیش از پرداختن به پاره ای از دلایل پیشی گرفتن بوش بر رقیب دمکراتش ، مروری کوتاه بر شیوه رای دهی در انتخابات ریاست جمهوری امریکا که پیچیده و منحصر به فرد است ; ضروری به نظر می رسد.

الف - مروری بر شیوه رای دهی در انتخابات ریاست جمهوری امریکا
براساس قانون اساسی 1878 این کشور، انتخابات ریاست جمهوری در امریکا دو درجه ای صورت می پذیرد و برخلاف بیشتر کشورها; رئیس جمهور با رای مستقیم مردم انتخاب نمی شود.
انتخاب رئیس جمهور توسط مجلسی مرکب از 538 نماینده صورت می پذیرد که کالج الکترال یا مجمع رای دهندگان بزرگ نامیده می شود.
این نظام پیچیده برگرفته از سنت جمهوریت در این کشور است که انتخاب رئیس همواره توسط شورایی از نخبگان صورت می پذیرفت. نویسندگان قانون اساسی امریکا در این صدد بودند که بین دمکراسی به معنای نوین آن و سنت جمهوریت پلی زده باشند.
در عین حال قدرت سیاسی را بین دولت های مختلف توزیع نمایند. بنابراین انتخابات در امریکا در فرآیندی کند و طولانی و در مراحل مختلف صورت می پذیرد.
در مرحله نخست ; کمیته های انتخاباتی احزاب سیاسی که کوکاز نام دارند، نمایندگان منتخب احزاب را در هر یک از دولت ها برمی گزیند. این نمایندگان در کنگره ملی حزب شرکت نموده و نامزد ریاست جمهوری حزب را انتخاب می نمایند.
برای انتخابات اخیر در تاریخ 19 ژانویه 2004 انتخاب این نمایندگان توسط کوکازها صورت پذیرفته است. در دومین مرحله ، نمایندگان احزاب از ایالت های مختلف در کنگره ملی حزب خود شرکت نموده و نامزد ریاست جمهوری حزب خود و معاون او را برمی گزینند.
این انتخاب از طریق حذف ضعیف ترین ها صورت می پذیرد و در نهایت نامزد اصلی حزب انتخاب و معرفی می شود. انتخاب بوش و کری توسط کنگره های ملی این احزاب در تاریخ 29 ژوئیه 2004 صورت پذیرفت.
در سومین مرحله ، در انتخابات مستقیم و با حضور همه رای دهندگان اعضای مجمع عمومی رای دهندگان بزرگ انتخاب می شوند. این مجمع مرکب از 538 عضو می باشد. سهم هر یک از دولت ها به تناسب جمعیتشان از پیش تعیین شده است.
تعداد کرسی های هر ایالت در این مجمع با تعداد کرسی های دولت ها در کنگره برابری می کند. تعداد رای هر دولت هر ده سال یک بار قابل تجدیدنظر می باشد. بنابراین دولت های بزرگ همواره برای نامزدها از اهمیت بیشتری برخوردار می باشند.
به محض برگزاری انتخابات و تعیین اعضای این مجمع نتیجه انتخابات نیز مشخص خواهد شد، چراکه نمایندگان منتخب از سوی احزاب خود برگزیده شده اند و ماموریتی جز انتخاب رسمی نامزد حزب خود را ندارند. پس از برگزاری انتخابات ، این مجمع در جلسه ای تشریفاتی رئیس جمهور را که دارنده اکثریت مطلق در کالج الکترال می باشد برمی گزیند. این شورا در دوم دسامبر 2004 تشکیل خواهد شد.
با این مقدمه پاره ای از دلایل پیروزی جورج بوش از نظر می گذرد.

ب - برخی از دلایل پیروزی جورج بوش بر جان کری
1- موفقیت بوش در حاکم نمودن گفتمان جنگ بر فضای انتخاباتی
جنگ عراق و تروریسم اصلی ترین موضوعات مورد چالش در انتخابات اخیر بودند. گفتنی است که پس از جنگ ویتنام این نخستین باری است که سیاست خارجی امریکا به عنوان یکی از مهمترین موضوعات انتخاباتی ریاست جمهوری درآمده است.
حادثه یازده سپتامبر و عواقب آن و مساله عراق عامل اصلی این امر می باشد. بوش در طول این انتخابات کوشید انتخاب کری را به عنوان خطری برای امنیت مردم امریکا مطرح نماید و به نظر می رسد در این امر تا حدی زیادی نیز موفق بوده است.
بوش و مشاوران انتخاباتیش با مهارت فراوان کوشیدند جنگ و دفاع از مردم امریکا را به عنوان مهمترین موضع انتخاباتی نگه دارند. تلاش جان کری برای گریز از رای جنگی و محور قرار دادن اقتصاد و تامین اجتماعی با هوشمندی یاران بوش ناکام ماند.
طراحان تبلیغات انتخاباتی بوش کوشیدند 11 سپتامبر را همچنان زنده نگه دارند و با بزرگنمایی القاعده و بن لادن شرایط جنگی را به وجود آورند. طبیعتا فرمانده این جنگ موهوم و فرضی کسی جز جورج بوش نبود.
شکست بوش مساوی پیروزی دشمنان فرضی امریکا تلقی شد و به نظر می رسد مصاحبه بن لادن در روزهای پایانی تبلیغات انتخاباتی به چنین فضایی دامن زد و مردم امریکا را به این نتیجه رساند که شکست بوش مترادف با پیروزی بن است.
گفتمان مبارزه با تروریسم و جنگ با بن لادن و دشمنان امریکا; گفتمانی فراطبقاتی است و توانست لایه های مختلف جامعه را تحت تاثیر خود قرار دهد و رای دهندگان طبقات مختلف اقتصادی و اجتماعی را سمت بوش سوق دهد.

2- ناکامی جان کری در حاکم نمودن گفتمان اقتصادی در انتخابات
جان کری به خوبی می دانست که باید فضای انتخاباتی را از حالت جنگی درآورد و تا نقاط ضعف برنامه های اقتصادی دوران چهار ساله حکومت بوش خودنمایی کند.
چراکه اقتصاد بیشتر نقطه ضعف بوش و حوزه مانور جان کری تلقی می شود. دولت بوش در حل مشکلات اقتصادی کارنامه درخشانی نداشت و کسر بودجه حدودا 450 میلیارد دلاری دولت امریکا همواره مورد استناد جان کری برای مقابله با بوش بود.
یکی دیگر از موضوعات مهم در این خصوص مساله تامین اجتماعی است که بسیاری از مردم امریکا از آن بی بهره می باشند. جان کری زیر پوشش قرار دادن درصد بیشتری از اقشار متوسط جامعه را یکی از برنامه های مهم اقتصادی خود اعلام نموده بود.
وی در برنامه های اقتصادی خود بیشتر سانتریست بوده و رسیدگی به طبقه متوسط جامعه را در برنامه های خود قرار داد. مساله تامین اجتماعی ، باتوجه به پرهزینه بودن درمان در امریکا یکی از برنامه های جذاب کری محسوب می شد.
یادآوری این نکته ضروری است که برخلاف بسیاری از کشورهای اروپای غربی که درمان حق شهروند محسوب می شود; چنین حقی برای شهروندان وجود ندارد و افراد ناگزیر به هزینه های بسیار برای معالجه خود می باشند. تنها در سال گذشته یک میلیون و پانصد نفر امریکایی که شغل خود را از دست دادند به محض بیکاری به خیل کسانی پیوستند که فاقد بیمه می باشند.
این گفتمان اگرچه توانست بخشی از طبقه متوسط و اقشار کم درآمد را به پای صندوق های رای بکشاند ولی به عنوان گفتمان اصلی انتخاباتی درنیامد.

3- موفقیت جرج بوش در استفاده از احساسات مذهبی مردم امریکا
بی شک جامعه امریکا یکی از مذهبی ترین جوامع غربی است. سه موضوع Gays، Guns وGod یعنی خدا، سقط جنین و مساله همجنس بازان به صورت سه موضوع مهم انتخابات درآمدند.
هر یک از نامزدها، بارها و بارها بر پای بندی خود به دین تاکید نمود. بوش که خود را مذهبی تر از کری می داند با اعلام مخالفت با سقط جنین و مساله همجنس بازی کوشید کلیساها را به نفع خود وارد عرصه انتخاباتی نماید و در این امر موفقیت هایی نیز به دست آورد.
کری نیز برخلاف سنت احزاب دمکرات دست به دامان کلیساها شد و بارها در کلیساهای مختلف حضور یافت و سعی کرد از احساسات مذهبی مردم امریکا به نفع خود استفاده نماید.
بوش بارها اعلام نمود که بسیار مذهبی است و به کلیسا می رود و برای خانواده اش و مردم امریکا دعا می کند. کری هم در فرصت های مختلف برای اثبات مذهبی بودن خود یادآوری نمود که بخشی از دوران تحصیلش را در مدارس مذهبی گذرانده است.
استفاده اصلی را از این احساسات مذهبی جرج بوش برد و توانست با ارائه چهره ای مذهبی و معتقد از خود آراؤ سه چهارم هم کیشان سفیدپوست خود را جلب نماید. این آراؤ که 20 درصد آراء کل رای دهندگان امریکا را تشکیل می دهد بی شک نقش مهمی در پیروزی بوش ایفا نموده است.
استراتژی بوش ارائه چهره ای خداپرست و مومن از خود بود که این شیوه توانست جامعه احساسی و کم و بیش باایمان امریکا را به سوی خود جلب نماید.
کری هم به نوبه خود کوشید احساسات مذهبی مردم امریکا بویژه کاتولیک ها را به نفع خود تحریک نماید. این استراتژی جان کری توانست بخشی از مومنان و کلیساهای سیاه پوست را به نفع او به پای صندوق های رای بکشاند.

4- مشارکت بالا به همت جان کری و به نفع جرج بوش
به طور متوسط تنها نیمی از مردم امریکا در انتخابات ریاست جمهوری به پای صندوق های رای می روند.
اما در انتخابات اخیر حدود 58 درصد از مردم امریکا به پای صندوق رای آمدند. این امر فقط با دوران انتخابات کندی قابل مقایسه است در آن سال 68 درصد از واجدان شرایط در انتخابات حضور پیدا کرده بودند. دمکرات ها نقش مهمی در تشویق رای دهندگان برای حضور در پای صندوق های رای ایفا نمودند.
کری به این امید که طبقه متوسط اجتماعی و سیاهان که به نفع او رای خواهند داد، با تمام قوا در بسیج آنها کوشید.
اگرچه برخی بر این عقیده هستند که درصد قابل توجهی از کسانی را که جان کری به پای صندوق های رای کشاند در نهایت برای جرج بوش رای دادند.

دکتر حجت الله ایوبی
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها