در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
«پسرکم همه امیدم در زندگیام بود. جز او کسی را نداشتم و همه فکر و تلاشم برای بزرگ کردن او و به ثمر رساندنش به بهترین شکل بود. سختیهای زیادی در زندگی کشیده بودم ولی تولد فرزندم بهتریم نقطه آن بود. حضورش همه چیز را تغییر داده و مرا آدم دیگری کرده بود. همسرم تنها سه ماه بعد از تولد پسرمان مرا ترک کرد و از آن به بعد بود که همه امید و آرزوهای من در فرزند کوچکم خلاصه شد. آن مرد بیمسئولیت به بهانههای واهی ما را برای همیشه تنها گذاشت و من که در
27 سالگی با یک نوزاد بیوه شده بودم، احساس میکردم غریبترین فرد روی زمینم.
اما داشتن جک سختیها را آسان میکرد. ما بودیم که در کنار هم به تنهایی زندگی میکردیم و جز یکدیگر کسی را نداشتیم. تنها یک ماه قبل از این سانحه شوم که زندگیام را برای همیشه نابود کرده، من بار دیگر و به توصیه مادرم ازدواج کردم، چون میخواستم پسرم طعم پدر داشتن را بچشد و بداند مردی در زندگیاش حضور دارد که به او عشق میورزد.
اما اشتباه میکردم. شاید بهتر این بود که من و پسرم تنها میماندیم و خودمان از پس مشکلاتمان برمیآمدیم. شاید هم این بهانهگیری باشد. اگر حتی تنها میماندم و با مرد خشنی ازدواج نمیکردم که روح و روانم را آزار دهد، باز هم به خاطر تنهایی بیش از اندازه دست به رفتاری میزدم که این چنین پشیمانم میکرد. آنقدر که حتی نتوانم در آینده از شرم به خودم نگاه کنم و هرگز خودم را نبخشم. این زندگی زجر بار آینده زنی است که همه راهها را اشتباه رفته و به بنبست رسیده است.»
شرل مایورک مادر جوانی است که به اتهام قتل پسر13 ماههاش «جک» دادگاهی شده است. این زن که راهی برای اثبات بیگناهیاش ندارد، دستکم 35 سال حبس بدون امکان تخفیف در مجازات را پیش رو خواهد داشت.
شرل که مدعی است مشکلات روحی بیش از حد و ازدواج ناموفق دومش سبب رفتار وحشیانه و در نهایت قتل فرزندش شده با گذاشتن بالشتی روی صورت جک به زندگی این کودک پایان داده و برای همیشه خودش را از مسئولیت نگهداری فرزندش رها کرده است. همسر دوم این زن که پس از بازگشت به خانه از محل کارش متوجه نفس نکشیدن کودک شده و با ماموران پلیس تماس گرفته، مدعی است شرل از مدتها قبل دچار مشکلات روحی و افسردگی بوده و احتمالا همین موضوع سبب رفتار بیرحمانهاش شده است. ادعایی که باید توسط روانپزشکان مورد بررسی قرار بگیرد. در غیر این صورت شرل جوان باید سالهای سال در زندان بماند.
تنها بودم
«بعد از تولد جک احساس میکردم همه چیز فرق کرده است. تنهاییام بشدت زیاد شده بود و به هر دلیلی گریه میکردم. شاید هم حق داشتم. هر زنی از روی غریزهاش متوجه میشود که مردی که با او زندگی میکند تا چه حد به او علاقهمند است و چه احساسی به او دارد. در مورد من و همسر اولم عشقی وجود نداشت. ازدواجمان تنها از روی سرگرمی بود و مشخص بود که دوام چندانی نخواهد داشت. همه دوران زندگی مشترک اولم مدام تنها بودم و این تنهایی عذابم میداد. شوهرم به دلایلی که هرگز نفهمیدم، از خانه فراری بود و همه سعیاش را میکرد که دیرتر برگردد و تا جایی که میتوانست در محل کارش میماند. بعد از حاملگی و در نهایت تولد جک فکر میکردم اوضاع بهتر شود، اما این طور نبود.
شوهرم همچنان به من و فرزندم بیاعتنایی میکرد و تنهایی امانم را بریده بود. تا وقتی فرزندم کوچکتر بود مدام میخوابید و من با افکار بیمارگونه در تنهاییام سر میکردم و وقتی هم که بزرگتر شد بالاخره درخواست طلاق توسط شوهرم مطرح شد. زمانی که او ما را ترک کرد، نمیدانستم چه بلایی سرمان آمده است. آنقدر درگیر ناراحتی روحی و افسردگی بودم که قادر به درست فکر کردن و عمل کردن نبودم.
میخواستم هر طور شده این روزهای سخت هرچه سریعتر بگذرد و من به آرامشی که به آن احتیاج داشتم، برسم. مشکل آنجا بود که بدون هیچ کمک و لحظهای آرامش و استراحت، فکر هیچ کسی درست کار نمیکند و نمیتواند عاقلانه تصمیم بگیرد. من آنقدر درگیر جک بودم که دیگر فراموش کرده بودم زندگی درست کدامست و چطور باید مراقب خودم و رفتارهایم باشم. در افسردگی فرو رفته بودم و به ناچار قرص مصرف میکردم. در عین حال آنقدر به پسرم علاقهمند بودم که حتی نمیتوانستم چند ساعت دوریاش را تحمل کنم و در مهدکودک ثبتنامش کنم.
وقتی با همسر دومم آشنا شدم، به او گفتم تنها یک چیز در زندگیام با اهمیت است و آن هم فرزندم است که از هر چیزی در دنیا بیشتر او را دوست دارم. او هم قبول کرد که جک را مثل پسر خودش دوست داشته باشد، اما همه اینها راهی بود که مرا به بدبختی بیشتر میکشاند و درس بزرگی به من میداد که تاوان سنگینی دارد.»
مرگ بر اثر خفگی
بدن بیجان جک پس از تماس تلفنی ناپدریاش که تازه از محل کار به خانه رسیده بود در تختخوابش کشف شد و با آمبولانس به بیمارستان منتقل شد. پزشکان تلاش زیادی کردند تا او را که کاملا از هوش رفته بود به دنیا بازگردانند، اما کمبود اکسیژن همه تلاشها را بیثمر گذاشت و جک جانش را از دست داد. از همان زمان و به خاطر مرگی که بر اثر خفگی بود تنها مظنون حادثه ـ خانم مایورک ـ مورد بازجویی قرار گرفت تا به جزئیات حادثه اشاره کند. تلاش چند ساعته ماموران برای حرف کشیدن از زنی که حالت روحی عادی نداشت، در نهایت ثابت کرد او در اقدامی ناگهانی و جنونآمیز با گذاشتن بالش روی صورت تنها پسرش او را خفه کرده و سپس به تماشای تلویزیون پرداخته است. اتهام سنگینی که با شهادت همسر دوم این زن که او را بیاحساس و غیرعادی توصیف کرده حکم
چند سال حبس را در پی خواهد داشت.
نمیدانم چه شد
«وقتی ازدواج دومم هم مثل اولی بیپایه و اساس از آب درآمد و متوجه شدم شوهر دومم هم آن مردی نیست که بتوانم به او تکیه کنم و زندگی آینده خودم و پسرم را بسازم، بیش از پیش سر خورده شدم. باورم نمیشد با وجود کودکی که به تنهایی باید از پس همه مشکلاتش برمیآمدم باز ازدواجی کردهام که بیفایده است و مردی که تعهد عشق و علاقه به من و فرزندم داده هیچ کششی به ما ندارد. خسته شده بودم.
از زندگی، از کار و از همه مسئولیت سنگینی که نگهداری از جک روی دوشهایم گذاشته بود کلافه بودم. دلم میخواست زمان به عقب بازگردد و من ازدواج اشتباه اولم را مرتکب نشوم و مثل خیلی دیگر از همسن و سالهایم زندگی را به شکل دیگری ادامه دهم. نمیدانم چه شد که بچهدار شدم و خودم را گرفتار کردم. وجود جک سبب میشد مدام ذهنم مشغول باشد و این مشغولیت را دوست نداشتم. ازدواج دومم افسردگی بیشتری برایم در پی داشت و بالاخره کار را به جایی رساند که کاملا شعورم را از دست دادم. شب حادثه مقدار زیادی الکل نوشیده بودم. طبق معمول در خانه تنها بودم و جک که احتیاج به توجه 24 ساعته داشت لحظهای آرام نمیگرفت. مغزم کار نمیکرد و نمیدانم چطور دست به آن کار وحشیانه زدم. شوهرم که به خانه برگشت با فریادهای او بود که به خودم آمدم و متوجه عمق فاجعه شدم. در راه بیمارستان مدام دعا میکردم اتفاق جدی نیفتاده باشد و همه این موضوعات کابوسی باشد که زود پایان پیدا کند، اما این طور نشد. جک جانش را از دست داد و من که به جای مادری نقش قاتل را برایش بازی کرده بودم به اتهام قتلش دادگاهی شدم. هر حکمی برایم صادر شود شکی ندارم لایقم است. من از کردهام پشیمانم.»
مترجم: المیرا صدیقی
منبع: کورت نیوز
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین: