در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
از دید رفتارشناسان، پرحرفها چه شخصیتی دارند و چرا به این وضع دچار شدهاند؟
پرحرفی یعنی پرگویی غیرقابل تحمل که یک عارضه زمینی و زمانی است، یعنی هم ارثی است و هم اکتسابی. مردم برخی مناطق دنیا پرحرف هستند. من خودم این مساله را میان مردم جهان سوم زیاد دیدهام. گاهی هم پرحرفی به خاطر پیر شدن اتفاق میافتد، آدمهای بیکار هم زیاد صحبت میکنند همچنین گویندهها و مجریها.
در این میان، نقش بیکاری در روآوردن افراد به پرحرفی بسیار پررنگ است، چون اگر افراد کاری برای انجام دادن نداشته باشند، مجبورند وقتشان را با حرف زدن پر کنند. من حتی خودم شاهد بودهام که برخی آدمها از شدت پرحرفی غش کردهاند. وقتی آدم زیاد صحبت میکند، مخصوصا اگر هیجانزده و عصبانی هم بشود، فشارش افت میکند و ممکن است از حال برود.
البته در کنار اینها باید به برخی جوانها اشاره کرد که یا برای پر کردن اوقات فراغت یا برای خودنمایی به دیگران، پرحرفی میکنند و صدایشان را بالا میبرند که دختر و پسر هم ندارد. اینگونه حرف زدنها معمولا با ادبیات خاصی همراه است که ایجاد آلودگی صوتی هم میکند. حالا شما این وضع را مقایسه کنید با دستور اسلام که میگوید هنگام حرف زدن صدایتان آهسته باشد و طوری سخن بگویید که دیگران متوجه موضوع نشوند. مساله بعد به این مربوط است که پرحرفی سبب غیبت کردن میشود، چون غیبت در بستر حرف اتفاق میافتد و طبیعی است کسی که بیشتر از دیگران حرف میزند احتمال غیبت کردنش هم بیشتر است. در کنار پرحرفی البته مساله کمحرفی را هم داریم، بویژه کمحرفی کشنده که ویژه کسانی است که یا افسردگی دارند یا دچار شوکهای شدید میشوند که اینها در گروه بیماران طبقهبندی میشوند و جدا از کسانی هستند که آنقدر کم حرف میزنند که دیگران گمان میکنند نیروهای نفوذی هستند.
پس نه پرحرفی و نه کمحرفی افراطی هیچکدام نشانه روان سالم نیست. از نظر شما باید چه کرد تا در یکی از این دو گروه طبقهبندی نشد؟
برای این کار چند راهحل وجود دارد؛ یکی اینکه بموقع حرف بزنیم و وقتی شروع به سخن گفتن کنیم که یا سوالی داریم یا سوالی از ما پرسیده شده. شمرده و شفاف حرف زدن هم باید در دستور کار قرار بگیرد تا شنونده مجبور نباشد مدام تکرار جمله را تقاضا کند. ما باید یاد بگیریم فقط درباره اموری صحبت کنیم که به ما مربوط میشود و در آن تخصص داریم. همچنین باید بیاموزیم منظور از مصاحبت کردن، باهم حرف زدن است، نه اینکه حرف زدن به تنهایی که سبب میشود فرصت شنیدن از خودمان و دیگران سلب شود.
باهر: کودکان پرحرف همانهایی هستند که در بزرگسالی پرحرفی میکنند، نشانه پرحرفی این است که بچهها مخصوصا در سنینی که از زمان سوال کردن بیحد و حصرشان گذشته زیاد سوال میکنند و درباره هر چیزی میپرسند و به اصطلاح «وراجی» میکنند
دقت داشته باشید اگر کسی از این چند حیطه خارج شود، دچار یک نوع بدرفتاری است که باید اصلاح شود و اگر شدتش خیلی زیاد است و یک بیماری محسوب میشود، باید با دارودرمانی رفع شود. من بارها در بیمارستانها کسانی را دیدهام که از شدت پرحرفی، حتی وقتی سکوت کردهاند نیز فکشان میجنبد یا عدهای قسمت مخصوص به سخنپراکنی مغزشان سه برابر آدمهای معمولی توسعه پیدا کرده، دلیلش هم این است قوایی که باید در تمام بدن توزیع شود، در زبان آنها جمع شده است.
به قول شاعر، کم گوی و گزیده گوی چون در؛ به اعتقاد من اگر حرف به دردبخور باشد یک کلمهاش هم کافی است؛
در حالی که آدمهای پرحرف از بس یک مطلب را تکرار میکنند، ملالآور شدهاند و حتی اگر حرف خوبی هم بزنند، شنوندهای آن را به بدی تعبیر میکند.
شما دو عامل وراثت و یادگیری را در پرحرفی افراد موثر میدانید که گاهی یکی از آنها و گاهی هر دو عامل بروز این رفتار هستند. حالا ممکن است مثلا کسی که آدم کمحرفی است در یک محیط مستعد قرار بگیرد و تبدیل به آدمی پرحرف شود؟
ما در صحبتهای مکتبی رفتارشناسانه معتقدیم هر چیزی باید پایه ژنتیک داشته باشد. به این ترتیب اگر ما ژن زیاد حرف زدن را داشته باشیم و در شرایط پرحرفی قرار بگیریم، بتدریج پرگو میشویم. من کسی را میشناسم که خیلی کمحرف بود، اما بعد از اینکه یک پست سازمانی گرفت و مجبور به حرف زدن شد، به درجهای رسید که باید برای توقف گفتههایش تذکر میگرفت؛ در حالی که اصلا متوجه کمبود زمان نبود.
عرفای ما میگویند «بشنو»، قرآن هم میگوید بشارت باد بر کسانی که حرفها را میشنوند و عمل میکنند. ما دو گوش داریم که درش باز است و ناچار است بشنود، اما یک زبان داریم که پشت 32 دندان و دو لب قرار گرفته؛ این یعنی دو تا بشنو و دستکم یکی حرف بزن.
آدمهای پرحرف به احتمال زیاد از دوران بچگی علائمی دارند. این نشانهها چیست؟
کودکان پرحرف همانهایی هستند که در بزرگسالی پرحرفی میکنند، نشانه پرحرفی این است که بچهها مخصوصا در سنینی که از زمان سوال کردن بیحد و حصرشان گذشته، زیاد سوال میکنند و درباره هر چیزی میپرسند و به اصطلاح «وراجی» میکنند. بهترین روش مواجهه با این بچهها هم بیاعتنایی کردن به آنهاست، چون حرف زدن هم مثل هر کار دیگری قاعده دارد.
تحمل آدمهای پرحرف کار بسیار سختی است، آنها شنونده را بشدت کسل میکنند؛ در حالی که اگر بخواهیم میان حرفشان بپریم، به بیادبی محکوم میشویم و اگر بخواهیم تحمل کنیم، رنج میبریم. به نظر شما بهترین واکنش در برخورد با این قبیل افراد چیست؟
میتوانیم بگوییم میان کلامتان شکر، این مساله که شما میفرمایید آنقدر مهم است که ترجیح میدهم در فرصت دیگری راجع به آن حرف بزنیم یا مثلا بگوییم چون من حافظهام قوی نیست، لطفا این موارد را یادداشت کن و به من بده. من خودم از این روشها استفاده میکنم، حتی به بعضیها میگویم تو حرف بزن و من میخوابم، اما گوشم با توست، فقط از من سوال نکن، چون سوال من را از خواب میپراند. یعنی بالاخره به یک نحوی باید این افراد را متوجه کار نادرستشان کرد. در خانه و در جمع نزدیکان هم میشود یک گوش را در و دیگری را دروازه کرد. واقعیت این است که ما آدمها حتی اگر 120 سال عمر کنیم، باز هم عمر مفیدمان کم است و باید تا میتوانیم کارهای سودمند انجام دهیم، نه اینکه وقتمان را با پرحرفی تلف کنیم. کلام اگر کم و عاقلانه باشد، شنونده همیشه تشنه شنیدن است؛ ما باید یاد بگیریم شنونده را تشنه نگه داریم.
مریم خباز / گروه جامعه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: