مهاجمان افسانه ای روی نیمکت

عملکرد تیمهای باشگاهی و ملی اروپا در فصول گذشته به گونه ای بوده است که درهای تیمهای ملی و باشگاهی بزرگ این قاره به روی مربیان جوان ، نوآور و جسور باز شده است و بتدریج مربیان با سابقه و کلاسیک اروپا
کد خبر: ۴۹۶۷۳
جای خود را به این جوانانی که هیچ سابقه مربیگری ندارند می دهند.
بسیاری از این مربیان جوان حتی سابقه تحصیلات آکادمیک و مربیگری در تیمهای بزرگ را ندارند، اما فوتبال نوین اروپا به آنها اعتماد دارد.
مربیانی چون فرانک رایکارت ، خوزه مورینیو، رودی فولر، روبرتو مانچینی و دیدیه دشان از پرچمداران این حرکت نوین بودند که بدون داشتن سابقه آنچنانی و قابل اتکا، زمام تیمهای بزرگ را در اختیار گرفتند و با به دست آوردن نتایج قابل قبول ، جایگاه خود را میان مربیان اروپا محکم کردند و همچنین موجب شدند مربیان دیگری از جمله مارکو فان باستن ، یورگن کلینزمن و هریستواستویچکف مورد توجه قرار گرفته و هدایت تیمهای بزرگ و با سابقه ای چون آلمان و هلند را به عهده گیرند.

مارکو فان باستن
حکایت فان باستن هم شباهت زیادی به کلینزمن دارد. تیم پرستاره هلند در سالهای گذشته با هدایت مربیان بزرگی چون ونگال و ادووکات ، نمایش ناامیدکننده داشته است.
این تیم همیشه معروف به ارائه بازیهای هجومی و زیبا، در یورو 2004 کسل کننده بود.
انتقادها علیه این تیم پس از یورو به اوج خود رسید و مقامات فدراسیون فوتبال هلند فان باستن را برای نجات فوتبال خود پیدا کردند.
اتفاقا این مهاجم افسانه ای فوتبال اروپا و جهان در اولین محک جدی خود بار دیگر نبوغ خود را به رخ کشید و با شکست دادن چک در مرحله مقدماتی جام جهانی به طلسم 9سال پیروز نشدن هلند برابر گربه سیاهش ، جمهوری چک پایان داد.

یورگن کلینزمن
هنگامی که رودی فولر استعفا کرد اسامی بسیار برای نشستن روی نیمکت ژرمنها مطرح شد و بیشترین مانور روی هیتسفلد و ره هاگل بود.
پس از امتناع این دو مربی با تجربه از پذیرفتن این شغل ، نامهای دیگری نیز به میان آمد؛ هیدینک ، اولمن ، ماتیوس ، اشکیبه و...
اما در این میان فردی به عنوان مربی جدید، قهرمان سه دوره جام جهانی معرفی شد که هیچ کس فکرش را نمی کرد. یورگن کلینزمن را همگان به عنوان یک بازیکن بزرگ و پرافتخار می شناختند.
او هیچ سابقه مربیگری نداشت اما به یکباره میان تعجب همگان به عنوان مربی جدید ژرمن ها برگزیده شد. کلینزمن هرگز روی نیمکت تیمی ننشسته بود اما مقامات فدراسیون تیم میزبان جام جهانی 2006، به این فرد جوان اعتماد کردند و وظیفه قهرمان کردن آلمان در جام جهانی آتی را به او سپردند. چند سالی است که فوتبال آلمان در مسیر پسرفت حرکت می کند.
مربیان صاحب سبک و پرسابقه ای چون برتی فوگتس و اریش ریبک هم نتوانستند جلوی این سیر قهقرایی را بگیرند، اما این فولر جوان بود که آلمان را از بحران نجات داد و با رساندن این تیم به فینال جام جهانی 2002، دوباره نام این تیم را در سطح اول فوتبال جهان مطرح کرد؛ اما فولر هم نتوانست برای آلمان به بن بست رسیده در یورو 2004 معجزه کند و متوجه شد که نمی تواند میزبان جام جهانی 2006 را به آنجا که انتظار دارد برساند و به همین دلیل از تیم ملی آلمان کناره گیری کرد.
نامزدهای جانشینی فولر می دانستند که از آنها فقط یک انتظار می رود؛ قهرمانی در جام جهانی 2006 و مربیان دوراندیشی چون هیتسفلد می دانستند که فوتبال کنونی آلمان چنین بضاعتی ندارد و آنها نخواستند با تقبل این مشکل پرمخاطره ، وجهه خود را خراب کنند و در این مخمصه بود که کلینزمن انتخاب شد.
اتفاقا آلمان در دو بازی دوستانه ای که با هدایت کلینزمن به میدان رفته ، نتایج بسیار خوبی کسب کرده است. این تیم در اتریش میزبان خود را شکست داد و برابر برزیل هم با ارائه یک نمایش قابل قبول به تساوی یک یک رسید.
کیفیت بازی آلمان در این دو بازی به نحوی بوده است که کارشناسان فوتبال این کشور به آینده تیم ملی کشورشان کاملا خوشبین هستند و ایجاد یک تحول رو به جلو در این تیم ملموس بوده است. دست اندرکاران فدراسیون آلمان از این انتخاب کاملا راضی هستند.

هریستو استویچکف
بلغارستان با رکورد 3 باخت متوالی در یورو 2004 به کار خود پایان داد تا یکی از ضعیف ترین تیمهای این تورنمنت باشد.
این تیم هیچ نشانی از آن تیم شگفتی ساز 1994 نداشت و به نظر می رسد دوران این تیم به پایان رسیده باشد. فدراسیون بلغارستان برای احیای تیم ملی کشورشان دست به دامن فوق ستاره دوران طلایی فوتبال خود هریستو استویچکف شد.
اتفاقی که در هلند و آلمان هم رخ داد. جسارت مهمترین ویژگی این مربیان جوان ، جسور بودن آنهاست. هر سه این مربی در دوران بازیگری شان از مهاجمان صاحب نام و مخوف فوتبال اروپا بودند.
عمدتا مهاجمانی که مربیگری می کنند مربیان باشهامتی می شوند که به ارائه بازیهای هجومی و تماشاگر پسند تمایل دارند (مثل کلاوس تایمولر). آنها با جسارت خود تحولهای قابل توجهی در پستهای خود به وجود می آورند. تیمهای ملی هلند، آلمان و بلغارستان هم برای نجات خود به چنین مربیانی نیاز داشتند و به همین دلیل این مهاجمان بزرگ را به خدمت گرفتند.
در وهله اول ، انتخاب این مربیان یک خطر بزرگ به نظر می رسد، چرا که هیچکدام از آنها سابقه مربیگری در تیمهای بزرگ را ندارند و همچنین جزو مربیان کلاس دیده هم نیستند، اما ماموریت های بزرگی به آنها سپرده می شود.
به هر حال متولیان فوتبال این کشورها متوجه شدند که با روشهای قبلی نمی توان بحران را از میان برد و تحول در تیمهای خود به وجود آورد به همین دلیل دنبال یک فکر نو و جسارت آمیز بودند و به همین دلیل روی به این مهاجمان بزرگ آورده اند.
این سه دارای مقبولیت بسیار زیادی در جامعه خود هستند و این محبوبیت ، اعتبار و ضمانتی برای آنها محسوب می شود؛ همچنین توجه آنها به فوتبال هجومی و دیدنی باعث می شود آنها به یک انقلاب قابل توجه در تیمهایشان دست بزنند.
طبیعی است که با موفقیت این مربیان و مربیان شبیه آنها، درهای فوتبال اروپا همچنان به روی این بازیکنان بزرگ سابق باز بماند.

مهدی زعیم زاده
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
اقتصاد بازار، مهم‌تر از هویت ملی

طالقانی معتقد است سینمای ملی داشتن به هر قیمتی افتخار محسوب نمی‌شود، چون این مقوله تبدیل به یک ابژه شده و طرف غربی هر قدر خودمان را تحقیر کنیم، بیشتر به ما امتیاز می‌دهد

اقتصاد بازار، مهم‌تر از هویت ملی

نیازمندی ها