می‌گویم «چرا شما هیچ‌وقت لبخند نمی‌زنید؟» می‌گوید «بخندم؟! به کی؟» چرا ما عادت کرده‌ایم به دیگران بخندیم؟! چرا فقط وقتی دلمان غنج می‌رود و لبخند روی لبمان می‌نشیند که لطیفه‌هایمان با «یه ترکه....» یا «یه لره....» یا «یه شمالیه....» یا «یه آبادانیه...» یا «یه اصفهانیه...» یا «یه شیرازیه....»، یا «یه تهرانیه...» شروع شود؟ چرا یاد نگرفته‌ایم به جای به هم خندیدن، با هم بخندیم؟
کد خبر: ۴۷۰۳۲۲

ـ می‌گویم «یک لبخند ناقابل که سوژه نمی‌خواهد. » می‌گوید «دل خوش سیری چند؟» حواستان هست که ما خندیدنمان را مشروط به دل‌خوش شدنمان کرده‌ایم؟ آیا مردم کشورهای دیگر که اغلب اوقات لبخندی بر لب دارند از هفت دولت آزادند و هیچ نگرانی و دلمشغولی در این دنیا ندارند؟ حقیقت این است که آن گوشه دنج فراغت که ما انتظارش را داریم، همان لحظه‌ای که قرار است در آن دیگر هیچ نگرانی نداشته باشیم و بعد بتوانیم با دل خوش بخندیم، تا به حال در زندگی هیچ‌کس پیش نیامده است.

همه آدم‌های دنیا، از دست رفته‌هایی دارند که به یادآوردنشان غمی روی دل می‌نشاند. آنها هم، شکست‌های تحصیلی، خانوادگی، عشقی، شغلی و.... دارند. آنها هم، رویاهایی دارند که به همه یا برخی از آنها نرسیده‌اند. آنها هم، گاهی به واسطه کم و زیاد شدن هورمون‌هایشان بی‌دلیل احساس اندوه می‌کنند.

آنها هم، روزی پیر و بیمار می‌شوند و خلاصه این که همه آدم‌های دنیا، دغدغه‌هایی دارند که نمی‌دانند آیا سرانجام ختم به خیر می‌شود یا نه؟ اگر بنا بود همه این جمعیت چند میلیارد نفری، خندیدنشان را به زمانی موکول می‌کردند که از تمام دلنگرانی‌هایشان خلاص شده باشند، خندیدن از حافظه جهان پاک می‌شد.

به همین دلیل، مردم دنیا دو گروه شده‌اند؛ گروه اول، کسانی هستند که ساده و بی‌دریغ لبخند می‌زنند و منتظر آن دم رویایی بی‌دغدغه شدن نمی‌مانند و گروه دوم، آنهایی هستند که عبوس و بی‌حوصله انتظار می‌کشند و تنها فایده چشم ‌انتظاریشان این است که چهره‌هایشان صاف و بی‌چروک باقی می‌ماند.

ـ می‌گویم «اگر می‌شد آن سگرمه‌ها را باز کنید و به یک موضوع خنده‌دار فکر کنید... شاید می‌توانستید....» می‌گوید «اصلا فایده‌اش چیست؟ بخندم چیزی تغییر می‌کند؟» خیلی چیزها تغییر می‌کند اگر شما بخندید. لبخند زدن یکی از راه‌های افزایش اعتماد به نفس است و همین خودباوری راه موفقیت‌شان را هموار می‌کند.

ـ می‌گویم «بچه‌ها را ببینید. بدون دلیل می‌خندند. چرا ما آدم‌بزرگ‌ها این‌طور نباشیم؟» می‌گوید «بخندم مردم خیال می‌کنند دیوانه‌ام.» دیوانه‌ها آنهایی هستند که همه عمر، خودشان را از لذت خندیدن محروم می‌کنند و رنجور و افسرده می‌شوند و نه‌تنها از زندگی‌شان لذت نمی‌برند بلکه چشم‌های بی‌نور و نگاه‌های سرد و چهره‌های بی‌تفاوتشان، زندگی را به کام دیگران هم تلخ می‌کند.

کسی با دیدن چهره خندانتان، به شما گمان سبک عقلی نمی‌برد. در عوض مردم به آدم‌های خندان، سریع‌تر و آسان‌تر نزدیک می‌شوند و طرح دوستی با آنها را می‌ریزند. می‌دانید چرا؟ چون همه می‌دانند معاشرت با مردم خنده‌رو و پرانرژی، زندگی آنها را هم شاد می‌کند، اما رفاقت با افسرده‌ها چه دارد بجز شرح مصیبت شنیدن؟

ـ می‌گویم «من که هر خاطره بامزه‌ای یادم می‌آمد برایتان تعریف کردم. پس چرا...؟» نگاهی عاقل اندر سفیه به سر تا پایم می‌کند. می‌گوید «ربط این خاطره‌هایت را با خندیدن نمی‌فهمم.» همه آدم‌ها هر چقدر هم زندگی تلخ و تاریکی داشته باشند، حتما تکه‌های روشنی را نیز در آن به یاد می‌آورند. این تکه‌های روشن خاطره‌های خوبی هستند که باید با نوشتن یا تهیه عکس و فیلم ماندگارشان کنیم تا روزی روزگاری اگر دنبال بهانه شادی گشتیم سراغشان برویم، تماشایشان کنیم و از یادآوریشان، لبخند بزنیم.

ـ می گویم، می‌گوید، می‌گوید، می‌گویم،.... کم آورده‌ام. دست آخر می‌گویم «یکی از دوستان می‌گفت رنگ دندان‌های شما نارنجی جیغ است! راست می‌گفته؟» می‌گوید «من؟! رنگ دندان‌های من نارنجی.....؟!» به سرعت لب‌هایش را از هم باز می‌کند و دندان‌های سفیدش را نشان می‌دهد. حالا کاملا شبیه کسی شده است که می‌خندد. می‌گویم «ها... بالاخره خندیدید. به همین راحتی. فقط کافی است سعی کنید دندان‌هایتان را نشان بدهید.»

من پیروز شده‌ام. او را خندانده‌ام، هرچند خنده‌اش حقیقی نبوده است، اما همین باز شدن لب‌ها از هم و نشان دادن دندان‌ها هم می‌تواند شروعی برای تمرین خندیدن باشد. قدیمی‌ها می‌گویند «وقتی کاری را شروع می‌کنی نصفش را انجام داده‌ای.»

ما نصف کار را انجام داده‌ایم و نصفه دیگر، احتمالا می‌ماند برای وقتی که او با خودش مهربان شود و حس کند، دلش شادی بی‌دلیل می‌خواهد که باید از باز شدن لب‌هایش آغاز شود.

مریم یوشی‌زاده - گروه جامعه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها