دوباره باید زندگی را آغاز کنید

«جان گری» نه تنها در ایران به عنوان نویسنده کتاب «مردان مریخی و زنان ونوسی» شهرت فوق العاده ای کسب کرده ، که در خود ایالات متحده هم به عنوان یکی از برجسته ترین مشاوران خانواده مطرح است.
کد خبر: ۴۱۰۵۴

موضوع این مقاله او که آن را شخصا به روزنامه «جام جم» هدیه کرده است ، زندگی پس از جدایی است.
وظیفه یک مشاور خانواده در درجه اول کمک به استحکام بنیان خانواده است ، اما ممکن است این بنیان روزی از هم بپاشد. جان گری در این مقاله توضیح می دهد که زندگی بعد از شکست بزرگی مثل فروپاشی یک زندگی زناشویی ، تمام نمی شود.
مخاطب اصلی توصیه های عملی جان گری در این مقاله ، مردان و زنانی هستند که یکبار در زندگی مشترک ، طعم تلخ شکست را تجربه کرده اند.
اگر کمی فکر کنید و به گذشته های دور و زمان کودکی برگردید، خاطراتی را به یاد می آورید که مشابه آنها در بزرگسالی هم رخ داده است.
اگر به عقب برگردید، حتما باید یادتان بیاید حداقل یکبار پیش آمده که از دوچرخه تان به زمین بیفتید. معمولا هم این اتفاق زمانی پیش آمده که تازه داشتید دوچرخه سواری یاد می گرفتید؛ اما حتی بعد از یاد گرفتن دوچرخه سواری برای یکبار هم که شده ممکن است به زمین افتاده باشید.
بهتر است کمی بیشتر فکر کنید؛ به قبل از افتادن. یادتان می آید وقتی یاد گرفتید دوچرخه سواری کنید، چه احساس غرور و شعفی داشتید؛
این یک تجربه جالب و تازه بود که احساس نشاط و تازگی به شما می داد و آن روزها شما با افتخار تمام در خیابان با دوچرخه تان که از تمیزی برق می زد، ویراژ می دادید.
من روی این مرحله تاکید دارم ؛ درست قبل از افتادن روی زمین می خواهم شما را به این دنیای پر از نشاط برگردانم.
به خاطرات خوب دنیای زیبا و دوست داشتنی قبل از طلاق و دنیای سازنده و حیات بخش بعد از طلاق. این که آدم جلوی چند نفر در خیابان از روی دوچرخه به زمین بیفتد، اصلا اتفاق دلپذیری نیست.
درد و ناراحتی افتادن یک طرف و نگاه آدمهای دور و بر یک طرف. ممکن است آن لحظه از شدت ناراحتی یک لگد محکم هم به دوچرخه تان زده باشید و دیگر حاضر نشوید حتی یک بار سوار دوچرخه شوید.
پایان یک زندگی مشترک و طلاق هم درست مثل اولین باری است که از دوچرخه افتادید. طلاق هم باعث ناراحتی و نگرانی خودتان می شود و هم دیگران را متوجه شما می کند.
چطور آن احساس خوب قبل از ازدواج ناگهان به بدترین حادثه زندگی تبدیل می شود؛ این سوالی است که پاسخ آن برای هر فرد کاملا ویژه و اختصاصی است و من نمی خواهم به این مساله بپردازم.
می خواهم به شما یادآوری کنم که آیا بعد از افتادن از دوچرخه شما دیگر دست از زندگی شستید؛ آیا دوباره سوار دوچرخه نشدید؛
شما بعد از مدتی دوباره بازی را شروع کردید. پس بعد از افتادن از روی دوچرخه زندگی هم ، دوباره باید زندگی را آغاز کنید. باید بازهم خوشحال باشید و به زندگی لبخند بزنید.
البته این کار راحت نیست ، چون اتفاق آن قدر تکاندهنده است که اصلا نمی توانید آن را فراموش کنید؛ اما اگر آماده باشید شدیدترین طوفان ها شما را از پا درنخواهند آورد.

التیام روح
من 3 ابزار به شما معرفی می کنم تا با کمک آنها بتوانید بعد از طلاق زندگی را از سر بگیرید:

-از منزل بیرون بروید. هر وقت احساس درماندگی کردید، از پیله خود بیرون بیایید. اگر در خانه بمانید، ساعتها در رختخواب این طرف و آن طرف شوید و حتی به تلفن جواب ندهید، ارتباطتان با دنیای خارج قطع می شود.
با این حس بجنگید و نگذارید این ارتباط به هم بخورد. هرچه زودتر به دنیای بیرون برگردید. اجازه دهید خاطره طلاق پشت سر شما بیاید، نه جلوی رویتان.

- مردم را ببینید. با دوستان قدیمی ارتباط برقرار کنید. اگر مدتی است از دوستی خبر ندارید، تنها به این دلیل نیست که او با شما تماس نمی گیرد، چون شما طلاق گرفته اید.
شاید او فکر می کند شما حوصله ندارید و منتظر است از طرف شما پیام دوستی ارسال شود. دیدار دوستان باعث می شود شما از حمایت روحی خوبی برخوردار شوید. کسب تجربیات جدید همیشه با شور و نشاط همراه است.
بهتر است وارد دنیای تجربیات شوید و از آن استفاده کنید، چراکه اکنون بیش از هر زمان دیگری به فعالیت در اجتماع نیاز دارید.
به چه چیزی علاقه دارید؛ ورزش ، کارهای خیریه ، کارهای هنری و...؛ معطل نکنید. عضو یک گروه شوید (گروههای محیط زیست ، خیریه و...) مسافرت کنید.
در صورت امکان به شهر یا کشوری بروید که همیشه آرزو داشته اید ببینید. این تجربیات چه یک ساعت طول بکشد چه یک هفته ، باعث می شود زندگی شما در جریان یک سری تجربیات تازه بیفتد و همین مساله روح شما را التیام می دهد.

بخشش را بیاموزیم
توجه داشته باشیم احساس گناه و آزردگی بعد از طلاق در صورتی که برطرف نشود، تا آخر عمر باقی می ماند و این ماجرای تراژدی و غم انگیز، زندگی ما و اطرافیانمان را تحت الشعاع قرار می دهد. اولین مرحله درمان این دردها (که البته سخت ترین مرحله است ) آن است که شریک قبلی زندگی و همچنین خودمان را ببخشیم.
این کار سخت است ، اما ناممکن نیست . بخشش یک قدرت و نیروست ، موهبتی بزرگ است که احساس درونی ما را عوض می کند و در اصل ، زندگی ما را متحول می سازد.
بخشش ما را آرام می کند و باعث می شود از دنیای آزردگی ها و احساس گناه ، دل کنده شویم و آنها را دور بریزیم. به این ترتیب احساس نمی کنیم یک قربانی مظلوم بوده ایم.
ابتدا بخشش باید در قلب شما اتفاق بیفتد، یعنی باید قلبا و عمیقا به بخشش و نیروی درمانگر آن اعتقاد داشته باشید. فرآیند بخشش 4 مرحله دارد که اگر طی شود، از صمیم قلب او و خودتان را می بخشید.
شاید تعجب کنید، اگر بگوییم برای این کار لازم است برای خود 3 نوع نامه بنویسید، نامه احساسی ، نامه پاسخ و نامه تکمیلی.
در نامه احساسی لازم است تمامی احساسات خودتان نسبت به او و همچنین خودتان با جزییات کامل نوشته شود.
وقتی به این ترتیب تخلیه احساسی رخ داد، بعد از مدتی تصور کنید اگر شریک قبلی زندگی شما پاسخ نامه را می داد، چه می نوشت؛
خودتان از طرف او برای خودتان یک پاسخ بنویسید که این نامه هم باید کامل و شامل همه جزییات باشد. در نهایت ، در نامه تکمیلی احساس خود را بعد از دریافت پاسخ بنویسید و جزییات گفته نشده را بازگو کنید.
دقت کنید این نامه ها را فقط برای خودتان بنویسید و به هیچ کس نشان ندهید، زیرا هدف تنها تخلیه شماست. به این ترتیب ، در این نامه ها احساسات شما بازگو می شود.
اطلاعاتی را که مستحق دریافت آن هستید، از وجود خودتان دریافت می کنید و در نهایت ، به این فصل مهم زندگی تان خاتمه می دهید و دیگر به این جزییات فکر نمی کنید.
همه چیز تخلیه می شود و فکر شما کاملا آزاد، جزییات هر یک از نامه ها را کاملا توضیح می دهم تا احساسات شما کاملا تخلیه شود.

مراحل نامه های بخشنده
مرحله 1 در نامه احساسی باید 4 هیجان عصبانیت ، غم ، ترس و اندوه را بیان کنید. در هر پاراگراف به طور جداگانه یک هیجان را مدنظر قرار دهید یعنی 4 پاراگراف خواهید داشت که هر یک چنین شروع می شوند: «من احساس عصبانیت می کنم چون که...»، «من احساس غم دارم زیرا...»، «من می ترسم به دلیل این که...» و «من متاسفم که...».
مرحله 2 حالا در همان نامه خواسته ها، نیازها و آرزوهایتان را بنویسید. به این ترتیب ، خواست های شما کاملا در ذهنتان مجسم می شوند و اگر غیرواقعی بوده اند، بعد آنها را حذف می کنید.
مرحله 3 در نامه پاسخ در نظر بگیرید که چه پاسخ دوستانه و منطقی را مایلید از او بشنوید. قسمت های مختلف این نامه با این عنوان ها شروع می شوند: «به خاطر...متشکرم»، «متاسفم که...»، «لطفا مرا به دلیل...ببخش »، «تو مستحق... هستی».
به این ترتیب ، آنچه را سالها دوست داشته اید از او بشنوید، خودتان می نویسید و آرام می گیرید. مرحله 4در نامه تکمیلی حس بخشش ، درک متقابل ، بزرگی و اعتماد را که در وجودتان شکوفا شده ، بنویسید.
در اصل هدف این نامه نهایی خداحافظی از او و خاطرات گذشته است. همه احساسات شما بیان شده است و شما دیگر هیچ چیز را در دل خود نگه نداشته اید.
دیگر می توانید خودتان و او را ببخشید و به این دنیای زیبا و تازه لبخند بزنید. به این زندگی تازه خوش آمدید.

نویسنده: جان گری - آوریل 2004
فرشته آل علی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها