سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در قسمت جدید فیلم، راک (دواین جانسن) هم به جمع بازیگران اصلی پیوسته است. نظرتان در این باره چیست؟
خیلی خوب است که او هم در کنار ماست. دواین بازیگر و انسان بزرگی است. سالهاست که او را میشناسم و با هم دوست هستیم. البته نقشی که او در فیلم به عهده دارد، در حقیقت برای بازیگری مثل تامیلی جونز یا جاش برولین نوشته شده بود؛ ولی در عین حال، بازیگر این نقش باید از اندام ورزشکاری و مناسبی هم برخوردار میبود. از آنجا که بازیگر این نقش باید در مقابل من بازی میکرد، به صورت طبیعی از نظر ظاهری هم باید با وضعیت ظاهری من تطابق میداشت. خب میدانید، کاراکتر من در فیلم دومینیک تورهتو یک مکانیک ورزیده است که با ماشینهای عجیب و غریب خود در مسابقات اتومبیلرانی شرکت میکند. او شبیه کاراکتری که در اکشن ماجراجویانه سه ایکس ارائه میدهم نیست و حال و هوای متفاوتی دارد. شخصیت من در مجموعه فیلم سه ایکس یک ورزشکار است، ولی در اینجا یک کارگر معمولی هستم. در عین حال تورهتو شبیه آدمکش فضانورد فیلم علمی ـ تخیلی «ریدیک» هم نیست. تورهتو یک آدم کاملا ساده و نرمال است. به همین دلیل، تهیهکنندگان سریع و آتشی به دنبال بازیگری برای نقش مقابل او بودند که بتواند افسانه تورهتو را گسترش و افزایش دهد. به همین دلیل، حضور کسی مثل دواین در این نقش میتوانست کمک کند تا چنین اتفاقی بیفتد.
نگران حضور او در فیلم نبودید و فکر نمیکردید با حضورش صحنه را از چنگ شما درآورد؟
اصلا! 10 سال است که او را میشناسم و همیشه میخواستیم یک فیلم مشترک با هم داشته باشیم. صحنه درگیری ما در فیلم خیلی خوب درآمده است و خیلی سخت و پرتنش بود. فیلمبرداری آن یک هفته طول کشید. وقتی شما یک سکانس درگیری مثل این صحنه را بازی میکنید، دوست دارید در مقابل شما یک ورزشکار حضور داشته باشد. زمانی که این اتفاق میافتد، کل صحنه حال و هوای خاصی پیدا میکند و بار دراماتیک آن افزایش مییابد. البته کار طراح صحنههای نبرد هم از اهمیت ویژهای برخوردار است. گرومه لابانر طراح حرکات نزاع ما یکی از بهترینها و کهنهکارهای این حرفه است. چه کسی بهتر از یک طراح ماهر و خلاق میتواند طراحی چنین صحنههایی را به عهده بگیرد؟ با حضور لابانر و دواین سر صحنه فیلمبرداری، خیالم از بابت خوب و کامل درآمدن صحنه درگیری راحت بود.
وقتی شما در سومین قسمت فیلم بازی نکردید، بسیاری گفتند عمر این مجموعه فیلم به پایان رسیده است.
سومین قسمت فیلم بدترین قسمت آن بود و این چیزی است که تهیهکنندگانش هم حالا آن را تصدیق میکنند. عدم موفقیت فیلم تکان خوبی به سازندگانش داد. آنها سریعا تلاش کردند خطای گذشته را جبران و وضعیت این مجموعه فیلم را به حالت عادی برگردانند. خوشبختانه درسهای خوبی از این شکست گرفته شد. در صنعت سینما همیشه از این جور شکستها درسهای لازم گرفته نمیشود.
باعث تعجب است که کسی مثل شما که در نیویورک (قلب روشنفکری آمریکا) بزرگ شده، بازیگر فیلم اکشنی مثل «سریع و آتشی» باشد.
نه فقط در نیویورک بزرگ شدم، بلکه محل نشو و نمای من دنیای تئاتر این شهر بود. در همین مکان بود که کار بازیگری را یاد گرفتم. پدرم کارگردان تئاتر بود و به بسیاری از بازیگران آموزش بازیگری میداد. بحث کردن درباره شیوه استانیسلاوسکی برایم کار سختی نبود و با جنبههای مختلف این شیوه آشنا بودم. میدانستم نقب زدن به عمق یک کاراکتر چگونه است و چطور میتوان درونیات او را کشف کرد و به کمک آن یک بازی زیرپوستی ارائه داد. پروسه تغییر و تحول شخصیت را خیلی خوب میفهمیدم، اما وقتی بزرگ شدم فهمیدم که مناسب نقشهای غیرمتعارف و خاص نیستم. من نمیتوانستم یک رابرت دنیرو یا آلپاچینوی جدید باشم. روحیهای تند و عصبانی دارم و این چیزی است که در درونم وجود دارد. این طبیعت و کاراکتر من است. به همین دلیل، احساس کردم این حال و هوا را در فیلمهای اکشن بهتر میتوانم ارائه کنم. البته در طول این سالها، چند بار تلاش کردم غیرمتعارف باشم و در نقشهای دراماتیک و متفاوت هم ظاهر شدم؛ ولی حاصل کار، چندان قابل قبول نبود و تماشاگران مرا در این نوع نقشها و حال و هوا قبول نکردند.
حضور مستقیم در جلوی دوربین تجربیات زیادی برای شما به همراه داشته است و این در حالی است که بیشتر از هر چیز در فیلمهای اکشن بازی داشتهاید. جالب است که در گفتوگوهای خود به اهمیت تجربه و بلوغ بازیگری اشاره میکنید.
دیزل: اگرچه در محیطی تئاتری بزرگ و با همه شیوههای بازیگری آشنا شدم، اما وقتی به سینما راه پیدا کردم فهمیدم که مناسب نقشهای غیرمتعارف و پیچیده نیستم و بهتر است در فیلمهای پرتحرک بازی کنم
بازیگری حکم یک فشار سنگین را دارد و احساس میکنم این فشار این روزها بیشتر از گذشته بر من وارد میشود. البته خیلی خوب است که این فشار وجود دارد و باعث میشود تا شما همواره در تلاش باشید و برای بازی در نقشهای جدید، تلاشتان را چند برابر کنید. آدم خوششانسی بودهام که توانستهام در این صنعت کار کنم. زمانی که فعالیتم را شروع کردم، کسی در هالیوود مرا نمیخواست. من هم با این نیت کارم را آغاز کردم که میدانم کسی مرا نمیخواهد. همین احساس باعث شد تا تلاشم را بیشتر کنم. میدانید، کارکردن با بازیگران دیگر سودو نفع خیلی زیادی دارد. در طول 10 سالی که در جلوی دوربین سینما ظاهر شدهام، چیزهای زیادی یاد گرفتهام. آن درسهای کلاسهای بازیگری، فقط با تمرین عملی و ممارست است که به نتیجه میرسد. برای بازیگری که به کارش اهمیت میدهد، آموزش عملی و یادگیری درسهای کتابها به شیوه مستقیم چیز بزرگی است.
آیا دوست داشتید «سریع و آتشی» تبدیل به یک مجموعه فیلم شود؟
وقتی اولین قسمت آن را بازی کردم، از خودم میپرسیدم چه عجلهای وجود دارد که به دنبال موفقیت قسمت اول آن، سریعا بازی در قسمتهای بعدی آن را شروع کنم؟ آن زمان نمیخواستم دنبالهای بر قسمت اول آن ساخته شود. این حس درونی من است؛ ولی تهیهکنندگان فیلم نظر دیگری داشتند. میدانید، احساس من درباره تولیددنبالههای سینمایی یک فیلم موفق این است که آنها را باید با دقت و مطالعه قبلی کار کرد و پیش از شروع کار، همه جوانب را در ارتباط با آنها مورد بحث و بررسی قرار داد. در این رابطه و برای انجام چنین کاری، شما باید تلاش کنید در آغاز کار یک سهگانه (تریلوژی) بنویسید یا حداقل، طرح مربوط به آن را در قفسه بایگانی خود داشته باشید. از اول کار باید دید مشخصی نسبت به این که قصه قرار است به کجا برود داشته باشید و این که در قسمتهای بعدی چه اتفاقاتی میخواهد رخ بدهد. عموم تماشاگران آمادگی قصهگویی اپیزودیک و فصل به فصل را دارند. من خودم با فیلمهایی مثل «بر و بچههای خوب» مارتین اسکورسیزی رشد کردم و نسل بعد از من با مجموعه کمدی جنایتکارانه «سوپرانوها» بزرگ شد. هر دوی اینها در یک ژانر هستند، ولی تفاوت عمده و اصلیشان در این است که در کار دوم، شما هر چیزی را به صورت دنبالهدار و هفتگی دنبال میکنید و حالت اپیزودی دارد. اگر در ابتدای امر موافق تولید قسمتهای بعدی «سریع و آتشی» نبودم، فقط به خاطر فیلمنامه آن بود. تهیهکننده فیلم به من گفت: «اگر فیلمنامه را دوست نداری، خودت به ما یک طرح فیلمنامه بده.» و همین باعث قطع همکاری موقت من با این پروژه شد.
سری جدید این مجموعه فیلم یک تریلوژی است؟
بله. مثل یکسری از مجموعه فیلمهای جدید که در قسمتهای تازه خود دست به احیای آن فیلم میزنند، قسمتهای جدید «سریع و آتشی» هم همین وظیفه را به عهده دارند. احیای این مجموعه فیلم به تداوم آن کمک میکند و راه را برای ساخت قسمتهای مختلف آن باز میکند. حسی که همه ما دستاندرکاران فیلم هنگام تولید سری جدید آن دانستیم این بود که به خودمان میگفتیم ما این مسیر را ادامه میدهیم و چند قسمت فیلم را میسازیم. بعد از تولید 3 قسمت جدید یک توقف کوتاه میکنیم و پرونده این سهگانه را میبندیم تا بتوانیم یک شروع تازه و دوباره داشته باشیم.
قصه قسمت پنجم فیلم در آمریکای جنوبی اتفاق افتاد. این قصه در قسمت ششم به کجا میرود؟
فکر میکنم همه ما راهی قاره اروپا شویم و پایان قصه این تریلوژی را در آنجا جشن بگیریم.
این قصه تا چه زمانی ادامه پیدا خواهد کرد؟
برای من مهمترین نکته و جنبه هر فیلمی، قصه و فیلمنامه آن است. به همین دلیل، حساسیت خاصی نسبت به قصه فیلم دارم و تمرکزم روی این نکته است که در هر قسمت تازه این مجموعه فیلم، قصه پیشرفت کند و وضعیت و حال و هوای بهتر و کاملتری پیدا کند.
کار جدید چه دارید؟
قسمت تازهای از مجموعه فیلم علمی ـ تخیلی «ریدیک» را در دست کار دارم که در مرحله پیشتولید است. در این فیلم برای سومین بار در نقش ریدیک بازی میکنم که در یک سیاره دور مامور مقابله با موجودات بیگانه فضایی است. ریدیک که از سوی همنوعان خود مورد خیانت و در یک سیاره دور و متروکه در انزوا قرار گرفته، برای ادامه حیات مجبور به مقابله با پریدیتورهاست. او در این قسمت فیلم هم نیروی بیشتری کسب میکند و هم خطرناکتر میشود. دیوید تولی کارگردان فیلم است. برای بازی در فیلمی به نام «نمایش» هم دعوت شدهام که مشغول خواندن فیلمنامه آن هستم و هنوز کارگردانی برای آن انتخاب نشده است. این یک اکشن کمدی است که قصه دوستی یک پسربچه با یک ربات را تعریف میکند. در فیلم من نقش ربات را بازی خواهم کرد.
اسکرین ران / کیکاووس زیاری
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
بازگشت ترامپ به کاخ سفید چه تاثیری بر سیاستهای آمریکا در قبال ایران دارد؟
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
رضا جباری: درگفتوگو با «جام جم»:
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم: