در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در حقیقت با ورود به قرن 19 سیاستهای جهانی دچار تغییر و تحولات فوقالعادهای شد به گونهای که دول اروپایی میکوشیدند جای پای خود را درشرق حفظ کرده و ضمن برداشتن گامهای محکمتر برای پابرجایی خود، نفوذ قدرتهای دیگر را کاهش دهند. در این میان درگیریها و رقابتهای بین فرانسه و انگلستان در شرق اثرات عمیقی در صحنه سیاست ایران برجای گذاشت. خصوصا آن که ایران در این زمان درگیر جنگهای طولانی مدت با روسیه شد و این امکان برای سایر دول فراهم شد تا ایران برای اجرای مقاصد خود به عرضاندام بپردازد. اشغال ناگهانی شهرهای قفقاز توسط روسیه، لزوم مقابله با این کشور و به دست آوردن متحدی در برابر آن، بیاعتنایی دولت انگلستان نسبت به ایران و همچنین فتوحات ناپلئون، امپراتور فرانسه در مصر و ایتالیا و اروپای مرکزی، قاجارها را به مانند تمام ملل آسیبدیده به سمتی سوق داد که برای حفظ استقلال و بقای مملکت از سیاست یکی علیه دیگری استفاده کند و بکوشد تا موازنهای در نفوذ خارجیان در ایران به وجود آورد. این امر سبب شد فتحعلیشاه در رمضان 1219قمری/ دسامبر1804 نامهای مبنی بر علاقه خود به عقد اتحاد با فرانسه به ناپلئون نوشت.
در این میان ناپلئون نیز به منظور وارد کردن ضربه بر انگلستان، درصدد وارد آوردن فشار بر انگلستان و فشردن گلوی آن در مستعمرات بود. مقدمات اجرای این نقشه مستلزم جلب رضایت عثمانی و ایران بود. به این سبب از این زمان به بعد روابط ایران و فرانسه تحتالشعاع روابط فرانسه با کشورهای روسیه و انگلیس قرار گرفت.
ناپلئون به منظور برقراری روابط، ژوبر، مترجم و منشی دربار خود را از راه عثمانی به ایران فرستاد و به وی ماموریت داد تا تحقیقات خود را از 2 کشور ایران و عثمانی به امپراتور گزارش دهد. وی به همراهی منشی خود، فران شی نی عازم سفر شد. کمی بعد از حرکت ژوبر، ناپلئون آجودان مخصوص خویش رومیو را نیز به ایران فرستاد و این مأمور به مناسبت آن که قرار بود مستقیما به ایران آید، توانست در اوایل اکتبر 1220قمری/ 1805میلادی به تهران وارد شود. رومیو هیچ نوع اختیاری جهت عقد اتحادنامه نداشت. وی برای مطالعه اوضاع و شرایط ایران راهی این کشور شده بود. وی پس از چند روز از ورود به ایران بر اثر بیماری درگذشت. از سوی دیگر ژوبر که همراه راهنمای ارمنی و یک مأمور عثمانی وارد بایزید شده بود تا از این طریق رهسپار ایران شود، در این شهر ناگزیر به ملاقات محمودپاشا رفت. محمودپاشا به منظور دریافت مقصد مسافرت ژوبر با دستگیری و شکنجه راهنمای ارمنی دریافت که سفیر فرانسه عازم دربار ایران است. وی به رعایت دوستی دولت عثمانی با روسیه، ایلچی را دستگیر کرد. ژوبر 3 ماه پس از اسارت در بایزید در شعبان 1220 با ارسال نامهای به عباس میرزا ولیعهد، وی را از موقعیت خود مطلع ساخت. عباس میرزا نیز پس از اطلاع، نامهای برای ابراهیم پاشا جانشین محمودپاشا و یوسف پاشا والی آناتولی شرقی نوشت و توانست وی را آزاد کند. ژوبر در 29 صفر 1221/ 17 می 1806 از طریق خوی وارد اردبیل و در 18 ربیعالاول 1221/ 5 ژوئن 1806 از طریق سلطانیه وارد تهران شد. ژوبر در ایران بر اثر خستگی و سختیهای راه و حبس بسیار، ناتوان و به بیماری مبتلا شد، اما توانست پیشنهادهای فتحعلیشاه را تقدیم ناپلئون کند. به وجود آمدن شرایط مناسب برای برقراری روابط مسالمتآمیز موجب شد که ناپلئون مصمم شود تا عهدنامهای با ایران منعقد کند. به این منظور از سوی فتحعلیشاه، میرزا رضای قزوینی منشی، بیگلربیگی قزوین که روزگاری وزارت شاهزاده محمدعلی میرزا را داشت، در اواخر سال 1221/1806 به سفارت فرانسه مامور شد. گفتوگوهای دو طرف منجر به معاهدهای شد که در 25 صفر 1222/ 4 می 1807 به وسیله هوگ برنار ماره، وزیر و میرزا رضا قزوینی در اردوگاه فین کنشتاین به امضا رسید.
در پایان مقرر شد یک معاهده تجاری در تهران بین طرفین منعقد شود ضمن آن که تصمیم برآن شد بعد از 4 ماه از تاریخ نوشتن این معاهده در تهران به امضا و تصویب رسد. در این زمان فرانسه به ایران از 2 منظر مینگرد. از یکی آن را دشمن طبیعی روسیه میداند و از سوی دیگر این سرزمین را وسیله و راهی برای لشکرکشی به هند به شمار میآورد. به این سبب در نظر داشت با گسیل صاحب منصبانی به ایران، ضمن تقویت و تجهیز قوای نظامی ایران در مقابل روسها، موانع اردوکشی به هند را برطرف کرده و به جمعآوری اطلاعات درخصوص راهی که باید از طریق حلب یا یکی از بنادر خلیج فارس اختیار کند، بپردازد.در زمان نگارش این عهدنامه، دولت فرانسه بیکار ننشست و اشخاصی را به ایران روانه کرد. از جمله این افراد میتوان به ژوانن و دولابلانش، دبیر اول سفارت فرانسه در قسطنطنیه و بنتان، متخصص امور مهندسی به ایران اشاره کرد که هریک حامل مراسلاتی از ناپلئون مبنی بر وعده اجرای تقاضاهای ایران بودند. بنتان مطابق دستور به اردوی عباس میرزا رفت. در این زمان دربار ایران علاقه وافری به تجهیز و تقویت نیروهای خود با استفاده از فنون اروپایی داشت. هدف دولابلانش نیز متقاعدکردن ایرانیان به دستزدن به یک رشته عملیات انحرافی در گرجستان علیه روسها و راضیکردن فتحعلیشاه به اعلام جنگ بر ضد انگلستان بود. بخش دوم مأموریت وی برای ایرانیان چندان آسان نبود، زیرا آنها نمیخواستند پیش از آن که به حمایت عملی فرانسه از خود در جنگ با روسیه اطمینان حاصل کنند، در معرض خصومت انگلستان قرار گیرند. افزون برآن فتحعلیشاه هنوز از مفاد عهدنامه فین کنشتاین آگاه نبود، از اینرو در اجابت تقاضای دولابلانش تردید داشت. در زمان حضور این افراد در دربار ایران، ناپلئون طبق شرایط معاهده، هیاتی را به سرپرستی ژنرال کلود متیو گاردان، افسر سواره نظامی که به دلیل شجاعت در میدان جنگ در سال 1799 به درجه سرتیپی رسیده بود، به ایران اعزام داشت. هیات او شامل عدهای از مربیان پیاده نظام، توپخانه و مهندسی بود که با حضور در ایران نخستین گام مهم را برای اصلاح ارتش ایران بر اساس اصول غربی برداشت. ناپلئون معتقد بود تعلیماتی که به گاردان داده خواهد شد، باید متکی بر3 اصل باشد. 1) او باید منابع ایران را چه از دیدگاه نظامی و چه از لحاظ تجاری شناسایی کند و کیفیت موانع موجود برسر راه عبور نیروی40 هزار نفری از سربازان فرانسه را که به یاری ایران و باب عالی قصد عزیمت به هند را داشته باشد، بخوبی مطالعه کند.2) ایران را به سبب خصومتی که با روسیه دارد، متحد طبیعی فرانسه به شمار آورد. 3) ایران را وادارد که از عبور گزارشها و پیکهای انگلیسی از خاک خود جلوگیری کند و مانع ارسال کمپانی انگلیسی هند برای تجارت شود و مناسبات بین ایران و عثمانی را تقویت کند.
با این ماموریت، گاردان راهی سفر شد اما زمان رسیدن وی به قسطنطنیه و در هنگامه تلاشهای دولابلانش برای قانعکردن دربار ایران، وقایع جدیدی رخ داد. ناپلئون توانست در فریدلند ضربه مهلکی بر نیروهای روسی وارد آورد. این مساله موجب امضای قراردادی بین فرانسه و روسیه شد که به عهدنامه تیلسیت شهرت یافت.
در این عهدنامه هیچگونه اشارهای به قرارداد ایران و فرانسه و تعهدات این کشور نشده بود. در نتیجه تغییر سیاست فرانسه نسبت به ایران با بستن این عهدنامه آغاز شد، زیرا در مراحل اولیه اتحاد ایران و فرانسه، ناپلئون تصور میکرد که تشویق ایران به ادامه جنگ بر سر تمامی ولایات مورد اختلاف به تضعیف قدرت نظامی روسیه در اروپا کمک خواهد کرد، اما در این زمان امور ایران به مسالهای فرعی برای فرانسه تبدیل شد. شاه ایران ممکن بود در حمله فرضی به هند، متحدی سودمند باشد اما فرانسه نمیتوانست همکاری ایران را به بهای برانگیختن خصومت روسیه بپذیرد.
ضمن آن که شورش در اسپانیا در سال 1818 نیروهای نظامی فرانسه را به خود مشغول داشت و ناپلئون ناچار بود هرگونه نقشه لشکرکشی در آسیا را به تعویق افکند و خود به خود موضوع ایران کمرنگ میشد. از این پس آنچه مورد توجه قرار گرفت، فراهمآوردن وسایل صلح میان روسیه و ایران و برانگیختن این کشور بر ضد منافع انگلستان بود. با توجه به این تغییرات، ژنرال گاردان در 8 رمضان 1222/ 9 نوامبر 1807 همراه هیات فرانسوی وارد تبریز شد و پس از گفتگو با عباس میرزا، رهسپار تهران شد. او در 3 شوال 1222/ 4 دسامبر1807 وارد تهران شد و به دربار فتحعلیشاه بار یافت و شاه ایران نیز که هنوز به تعهدات فرانسه امید داشت، پذیرای وی شد. گاردان پس از ورود به ایران به مساله لشکرکشی به هند پرداخت. وی افسرانی را برای تهیه نقشهها و اطلاعات جغرافیایی عازم راههای کشور کرد. همچنین 2 نفر افسران خود به نامهای وردیه و لامی را برای تعلیم سربازان ایران و آشنا ساختن آنها با شیوههای جنگی رهسپار اردوی عباس میرزا کرد، ضمن آن که فاویه و روبول را به اصفهان فرستاد تا مقدمات کار به منظور ریختن توپ برای استفاده توپخانه ایران فراهم آورند. گاردان در زمان حضور خود توانست وسایل امضای موافقتنامهای به منظور خرید سلاح در 21 ژانویه 1808 و عهدنامه بازرگانی در 28 ژانویه همان سال را تنظیم کند.
با توجه به سیاست جدید فرانسه، در فوریه 1808 براساس نامهای، گاردان به عنوان میانجی در مذاکرات میان دربار ایران و سفیر روس در تهران قرار گرفت. از سوی دیگر عسگرخان با اعتبارنامه رسمی در 16ژوئیه 1808 وارد پاریس شد تا به عنوان سفیر ایران به فعالیت بپردازد. گاردان به منظور اجرای ماموریت خود، در ملاقات با فرمانده کل قوای روس در قفقاز مارشال گودویچ، نظرات دولت ایران را به اطلاع وی رساند و درخواست کرد که چون بنا به تقاضای دربار ایران مقرر شده است عهدنامه بین ایران و روسیه به وساطت ناپلئون در پاریس منعقد شود، مارشال تا یک سال جنگ را متارکه کند. در این میان فتحعلیشاه به عسگرخان اختیار داده بود که در پاریس با کنت تولستوی، سفیر روسیه مقیم پاریس قرارداد صلح به امضا رساند. گودویچ مراتب را به هیات وزرای روس در سنپترزبورگ نوشت.
اما به وی جواب داده شد که عقد مصالحهنامه را در پاریس جداً رد کند و در صورتی که ایران فورا به قبول شرایط آمرانه روسیه رضا ندهد، بدون فوت وقت جنگ را شروع کند. گودویچ نیز بنابراین دستور بیدرنگ جنگ را آغاز کرد و به ایروان یورش برد، این در حالی بود که گاردان با اطمینانی که به قبولاندن پیشنهاد خود به فرمانده قوای روسیه داشت، دربار ایران را از عدم تعرض فرمانده تا یکسال به سرحدات آذربایجان مطمئن ساخته و عباسمیرزا بنا بر اعتماد به قول گاردان، قسمتی از سپاه تحت فرمان خود را مرخص کرده بود.
شکست ایران در حمله روسیه، نشانه ناکامی کوششهای گاردان بود و ایران را از اردوی فرانسه به اردوی انگلیس سوق داد و موقعیت هیات فرانسوی را در ایران هرچه بیشتر تضعیف کرد. گاردان که اخباری از فعالیت انگلیسیها برای تجدید روابط با ایران دریافته بود، به ملاقات شاه شتافت و از او درخواست کرد مهلتی 60 روزه به فرانسویها بدهد تا وعدههای خود را عملی کنند. چون این مهلت سپری شد و هیچ خبری از توجه ناپلئون به ایران نشد، درباریان تهران برآن شدند تا ضمن فعالکردن تلاشهای خود برای برقراری روابط با انگلیسیها، زمینه لازم برای خروج هیات فرانسوی را از ایران مهیا کنند.
گاردان که با شنیدن خبر ورود سرهارد فورد جونز فرستاده انگلیسی به ایران، همه کوششهای خود را برای توجه دوباره شاه و عباسمیرزا خاتمه یافته میدید، ناگزیر در 13فوریه 1809، تهران را به سوی تبریز ترک کرد. او که فاصله تهران تا تبریز را به آهستگی طی میکرد، امیدوار بود که شاه پیکی را برای بازگرداندن او به تهران گسیل دارد. گاردان و هیات همراه وی در 22 محرم 1224/ 9مارس 1809 وارد تبریز شدند. پس از ملاقات گاردان با عباسمیرزا، میان وی و نایبالسلطنه مشاجراتی پدید آمد. این مشاجرات به دنبال درخواست گاردان از عباسمیرزا برای اعزام فرستادهای به تهران و درخواست از شاه برای ممانعت از ورود انگلیسیها به پایتخت و همچنین درخواست مبالغی هنگفت از سوی اعضای هیات فرانسوی پدید آمد. ناکامی گاردان در جهت تغییر سیاست ایران در نزدیکی به انگلیسیها موجب ترک تبریز از سوی وی در 2ربیع الاول 1224/ 17 آوریل 1809 و خروج از ایران شد.
فاطمه امیریپری
منابع:
1ـ محمدتقی سپهر (لسان الملک )، ناسخ التواریخ، تهران، اساطیر، 1377.*2ـ محمدحسنخان صنیعالدوله، تاریخ منتظم ناصری، تهران، دنیای کتاب، 1363.*3ـ عبدالرزاق بن نجفقلی مفتون دنبلی، مآثر السلطانیه، تهران، ابن سینا، 1351.*4ـ احمدبن محمد غفاری قزوینی، تاریخ جهان آرا، تهران، حافظ، 1343.*5 ـ کنت آلفرد دو گاردان، مأموریت ژنرال گاردان در ایران در دوره امپراتوری اول فرانسه، ترجمه عباس اقبال، تهران، بینا، 1310.*6 ـ گیوم آنتوان اولیویه، سفرنامه اولیویه، تهران، اطلاعات، 1371.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد