سرمربی تیم قهرمان جام جهانی از خود و شاگردانش می‌گوید

دل بوسکه: آینده همچنان به اسپانیا لبخند می‌زند

شاید کمتر کسی متوجه کارنامه عالی ویسنته دل‌بوسکه در کار مربیگری شده باشد. درست است که او در ترکیه موفق نبود، اما رئال مادرید را در سال‌های 1999 و 2000 فاتح لیگ فوتبال اسپانیا و قهرمان اروپا کرد.
کد خبر: ۳۶۹۴۴۹

او در حالی سرمربی تیم ملی اسپانیا شد که لوییس آراگونس پس از 44 سال اولین قهرمانی این تیم در مسابقات بزرگ قاره‌ای یعنی در یورو 2008 را رقم زده بود، اما دل‌بوسکه قدمی فراتر از سلف نامدار خود برداشت و تیم فاتح «یورو2008» را با اندک تغییراتی قهرمان جام جهانی 2010 کرد.

4 ماه و نیم بعد از اولین قهرمانی اسپانیا در تاریخ جام جهانی که در آفریقای جنوبی حاصل آمد، ادامه حضور دل بوسکه در اردوی ملی اسپانیا به این معناست که حتی اگر او به تکرار مقام اخیر خود در جام‌جهانی بعدی (2014)‌ نیندیشد، حداقل به یورو 2012 چشم دوخته و می‌خواهد مثل آراگونس طعم فتح این جام را هم بچشد. هافبک ملی‌پوش دهه 1970 رئال مادرید که حالا 60 ساله شده است، حرف‌های زیادی در این باره و وضعیت و جایگاه تیم اسپانیا و اوصاف دیروز و بخصوص رویدادهای امروز و فردا دارد.

طرف شدن با بازی اسپانیا و نوع حرکاتش بسیار دشوار است و کپی‌برداری از روی آن و تکرار این روش توسط سایرین هم سخت نشان می‌دهد. این طور نیست؟

در جام‌جهانی آفریقای جنوبی رقبایی مانند شیلی و پاراگوئه دقیقا می‌دانستند روش موثر برای تقابل با ما چیست و بسیاری از راه‌ها را روی ما می‌بستند در نتیجه از میدان به در کردن آنها ، وقت و انرژی زیادی را از ما گرفت. کار آنان بخصوص به لحاظ دفاعی چشمگیر بود و دردسر فراوانی را برای ما ایجاد کرد.

ولی شما برنده شدید و جام را تصاحب کردید و به رغم شکست سنگین اخیرتان در برابر آرژانتین اکثر قریب به اتفاق مسابقات خود طی دو سال و نیم اخیر را فتح کرده‌اید. راز توفیق‌تان چیست؟

شاید یکی از دلایل عمده آن بازیکنان تکنیکی و برتری باشد که در اختیار داریم که دست ما را برای اجرای تاکتیک‌های مختلف باز می‌گذارند. دیگر نکته تاثیرگذار این است که ما اصولا در پی کپی‌برداری از روی کار دیگران و تقلید از فرد و تیم خاصی نیستیم و راه اختصاصی خودمان را می‌رویم. اصولا با هافبک‌های توپ‌نگهدار و تکنیکی که ما داریم، اجرای چیزی جز این تاکتیک از جانب ما، غیرمنطقی خواهد بود. یعنی نمی‌توانیم (و نباید)‌ به ارسال‌های بلند روبیاوریم و از بازی مستقیم استفاده کنیم. بهتر آن است که قدم به قدم جلو برویم و از پاس‌های کوتاه و سریع استفاده کنیم. هر تیمی باید از سلاح‌های اصلی و مهم خود سود جوید و نقاط قوتش را بی‌حاصل نگذارد و براساس آنها بازی کند. این کاری است که ما هم انجام می‌دهیم.در عین حال هیچ تیمی بدون توانایی‌های دفاعی هم به جایی نمی‌رسد و آنچه از ما در این ارتباط برمی‌آید، تعقیب دائمی توپ، روند گردش آن و محدود کردن فضای حرکت بازیکنان رقیب است، به گونه‌ای که توپ را از دست بدهند و ابتکار عمل دوباره بدست ما بیفتد.

آیا روی این مساله در جریان تمرینات دائما کار می‌کنید و یا ذاتا در توان بازیکنان اسپانیا هست؟

فکر می‌کنم هر دو حالت وجود داشته باشد. فراموش نکنید که ما مدیون باشگاه‌های اسپانیا هم هستیم چون توانایی فنی و بالقوه نفرات ملی‌پوش را در حمل توپ و اجرای کارهای فنی و ریز پرورش می‌دهند و آن را به سطحی بالاتر می‌رسانند و چیزی که ما در اردوی ملی تحویل می‌گیریم، بازیکنانی صاحب این خصلت‌های برتر است. این حقیقت را قبول دارم که بازی فنی و قوی اسپانیایی‌ها که در ذات و عادات آنان است، بسیاری از مشکلات ما را حل کرده و اگر در بازی‌های تاکتیکی و تلاش‌های گروهی خود کم بیاوریم، این نفرات و تکنیک ناب فردی‌شان هست تا مشکلات ما را حل و نیازهایمان را تامین کند. به همین منوال معتقدم که هرچند استعداد، ذاتی و خدادادی است اما تا زمانی که آن را صیقل نزنید و برجسته‌تر نکنید، سرانجام در جایی توقف خواهید کرد.

بر این اساس تا چه میزان به نفرات تیم‌تان برای این که به سبک و سیاق دلخواهشان و براساس همان قابلیت‌های فردی بازی کنند، اجازه و مجال می‌دهید، آیا برنامه‌های تاکتیکی راه این رویکرد را برای آنها نمی‌بندد؟

حداکثر سعی خود را می‌کنم که آزادی و اختیار عمل آنها در این زمینه از بین نرود. بهتر بگویم تاکتیک ایده‌آل برای هر تیمی این است که مهارت‌های فنی و غریزی نفرات خود را در قالب‌های گروهی قرار ‌دهد و یک پل ارتباطی بین این دو وجه برقرار کند.

در همه حال معتقدم که نباید یک تور و وسیله مهارکننده روی استعدادهای فردی نفرات یک تیم انداخت و به بهانه الزام‌های تیمی جلوی حرکات زیبای انفرادی و غریزی‌شان را گرفت. کافی است همه چیز در یک تیم سازماندهی شود و برای هر یک از دو قسمت ماجرا برنامه داشته باشید. اگر این کار را بکنید، مهارت‌های فردی نفرات تیم‌تان را وسیله اعتلای بازی تیمی‌تان قرار می‌دهید.

در بازی‌های اخیرتان و بهتر بگوییم مسابقاتی که بعد از فتح جام‌جهانی داشته‌اید، قدری افت کرده و شکست 1ـ4 در برابر آرژانتین ـ ناکام بزرگ جام جهانی ـ نمونه روشن آن بوده است.

تیم ما بعد از تصاحب جام‌جهانی تا حدی اشباع شده بود. سفر طولانی به مکزیک و آرژانتین نیز مزید بر علت شد و تیم ما فاقد طراوت جسمانی لازم در این بازی بود. نتیجه ما در برابر مکزیک (پیروزی) کاملا مساعد بود و مصدومی هم روی دست‌مان نماند. بحث بازی‌مان با آرژانتین فرق می‌کند. آنجا بازی را بد شروع کردیم و ضربات وارده به ما به شکل و حدی بود که دیگر نتوانستیم به بازی برگردیم. حریف ما نیز تیمی بزرگ و پرمهره بود، اما فکر می‌کنیم که آنقدرها هم بد کار نکردیم. در مجموع بد نیست که در بعضی روزها ببازید زیرا مثل یک هشدار شما را به خط سلامتی و موفقیت برمی‌گرداند و نوعی تلنگر است.

در دیدارهای مذکور از تعدادی چهره‌های جوان و تازه استفاده کردید. آیا یک تغییر نسل تازه در اردوی ملی اسپانیا در راه است؟

خوشبختانه تمامی نفرات تیم فاتح جام‌جهانی 2010 به یورو 2012 هم می‌رسند و اکثریت آنها منعی برای حضور در جام‌جهانی بعدی (2014) هم ندارند. با این حال ما به نسل جوان‌تر و به کارگیری آنها از حالا احتیاج داریم تا هر زمان که بحث جایگزینی پیش آمد، آنها آماده این مهم باشند. دیگر حسن قضیه این است که این جوان‌ترها زودتر برای خدمت‌کردن به تیم ملی بزرگسالان مهیا خواهند شد. این روند و استفاده کم یا زیاد از جوان‌ترهای مستعد در ترکیب تیم ملی اسپانیا تا زمان جام جهانی 2014 استمرار خواهد یافت.

ستاره‌های پرشمار تیم ملی اسپانیا ظاهرا به خوبی با یکدیگر کنار می‌آیند و برخورد مهمی بین‌شان بر سر مسائلی مانند راهیابی به ترکیب ثابت روی نداده است. این مهم از چه طریقی حاصل آمده است. به ما بگویید تیمی این چنین پرمهره را چگونه می‌توان راضی نگه داشت و از حرف و حدیث‌ها دور نگه داشت و آن را در این زمینه‌های خاص و سخت مدیریت کرد؟

وقتی یک تیم اغلب برنده می‌شود مشکلی هم از بابت رقابت حساس بین نفراتش به وجود نمی‌آید. این امر باعث می‌شود روحیه‌ها هم در تیم بالا باشد و نفرات ملاحظه یکدیگر را بکنند و بر اثر برخی نیمکت‌نشینی‌ها در تیم جنگ و دعوا نشود موضوع به شخصیت و نوع نگاه افراد به موضوعات نیز برمی‌گردد و این که چقدر پخته و فداکار هستند. خوشبختانه من در اردوی ملی اسپانیا با تعدادی بازیکن قانع و آرام مواجه بوده‌ام و با کسانی که مساله مورد اشاره شما برایشان حل شده است. باید به نفرات تیم و روش‌ها و عادات آنها عادت کنید و حتی تصمیم‌های فنی‌تان از این مساله تاثیر بپذیرد و اگر در راه بهبودی وضعیت بازیگران تیم گام بردارید، آنها هم با شما راه خواهند آمد.

این یک باور عمومی و پرطرفدار است که هدایت تیم ملی آسان‌تر و کم‌مساله‌تر از رهبری تیم‌های باشگاهی است زیرا اصولا مسابقات‌شان نیز بسیار اندک است و به ندرت پیش می‌آید که یک تیم ملی در طول سال بیش از 12 بار به میدان آید.

شاید هم این طور نباشد زیرا باید اضافه بر تماس دائمی با ملی‌پوشان دائما با سران فدراسیون فوتبال کشورتان در تعامل باشید و طرح مسابقات پیش رو را بریزید و در مورد رقبای بعدی‌تان و نقاط قوت و ضعف آنها کسب اطلاع کنید. وقت تدارک و تمرین برای مسابقات‌تان نیز اندک است زیرا از روز دوشنبه که ملی‌پوشان گردهم می‌آیند تا سه‌شنبه شب یا چهارشنبه شب که بازی‌هایتان انجام می‌شود زمان برای روبراه‌سازی و هماهنگ کردن نفرات و مرور فن و کار گروهی بسیار اندک است. شاید تفاوت عمده این باشد که فشار روحی فقط در اوقات مشخص و کوتاهی از سال روی نفرات تیم و مربیان آن وارد می‌شود زیرا در بسیاری از اوقات مسابقه‌ای در کار نیست. یادتان باشد در هر تیمی باشید، چه باشگاهی و چه ملی هواداران آن تیم فقط پیروزی را از شما می‌خواهند و در نتیجه خبری از آسایش فکری در اردوی ملی نیز نیست،‌ بخصوص در اردوی اسپانیا که به عنوان قهرمان جهان و اروپا محکوم به فتح تک‌تک مسابقات خود است و گریزی از آن ندارد.

آیا بجز فوتبال به سایر مسائل هم در زندگی‌تان می‌پردازید و یا مثل خیلی‌ها بیمار این ورزشید و چیزی جز آن برایتان اهمیت ندارد؟

هر کسی یک زندگی خصوصی هم دارد که باید به آن هم برسد. به عنوان مثال پدر است و باید فرزندانش را حمایت کند اما وقتی به سطحی از فوتبال می‌رسید که من رسیده‌ام و میزان آلودگی‌تان به آن رشته به حد من می‌رسد، نمی‌توانید در طول روز حتی یک دقیقه هم از فکر آن رها شوید و همیشه کم یا زیاد در ذهن‌تان مشغول طراحی و برنامه‌ریزی در این ارتباط هستید.

سرانجام بگویید به دو جام بزرگ بعدی (یورو 2012 و جام جهانی 2014)‌ چقدر خوشبینانه می‌نگرید؟

بسیار زیاد. فکر می‌کنم که تیم ملی اسپانیا چه من باشم و چه نباشم در این دو میدان هم نتایج خوبی خواهد گرفت. آینده نزدیک همچنان به روی ما لبخند می‌زند و تیمی که امثال ژاوی، ویا، کاسیاس، راموس، پویول، اینی‌یستا، تورس و آلونسو را دارد، آن قدرها هم نباید نگران باشد.

fifa.com
مترجم: وصال روحانی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها