با دکتر علی باقری ، معاون سیاست خارجی و امنیت بین الملل شورای عالی امنیت ملی

گروه 1+5 مراقب اخلالگران مذاکرات باشد

اشاره: اگرچه سابقه دشمنی غرب بویژه آمریکا با ایران به سال 57 و پیروزی انقلاب اسلامی ایران بازمی‌گردد اما اوج دشمنی این بلوک مغرور با کشورمان در سال‌های اخیر و در برخورد با پرونده هسته‌ای ایران نمود یافته است.
کد خبر: ۳۶۴۸۲۸

برخی مدعی‌اند که اگر موضوع هسته‌ای ایران نبود، آمریکا و هم‌پیمانانش این چنین فشار سیاسی و اقتصادی به ایران وارد نمی‌کردند، اما مگر دشمنی آمریکا با ایران در این سال‌های اخیر بوده است؟ مگر نه این که همین آمریکایی‌ها بودند که 3 دهه تحریم اقتصادی بر ایران اعمال کردند، مگر نه این که آمریکایی‌ها هواپیمای مسافری ایران را سرنگون کردند، مگر نه این که در جنگ تحمیلی از دشمن ایران حمایت کردند، اما با همه این اقدامات از سوی غرب، ایران هم‌اکنون در جایگاه رفیع علمی، فناوری، سیاسی و بین‌المللی قرار دارد و این نتیجه به دست نیامد جز با ایستادگی، سیاست منطقی و تلاش متخصصان کشورمان.این چند سطر مقدمه گفت‌و‌گویی است که با دکتر باقری معاون شورای عالی امنیت ملی داشته‌ایم.

برای آغاز مصاحبه می‌خواستم بپرسم تاریخ دقیق مذاکرات ایران و 1+5 مشخص شد، یا خیر؟

در آخرین مکاتبه‌ای که بین ما و مجموعه خانم اشتون انجام گرفت، قرار شد که درباره زمان و مکان بین دو طرف توافق شود، زمان پیشنهادی آنها 15 تا 17 نوامبر بود ولی ما اعلام کردیم از 10 نوامبر به بعد در زمان و مکان مورد توافق می تواند گفت‌و‌گوها انجام شود. البته هنوز زمان و مکان گفت‌و‌گوها بین دو طرف نهایی نشده است.

کی مشخص می‌شود؟

قاعدتا باید در آینده ای نه چندان دور مشخص شود.

استقبال غرب از مذاکره با ایران به معنی این است که زمینه برای مذاکره آماده است؟

آن چیزی که از طرف جمهوری اسلامی ایران مطرح شد و در نامه‌ آقای دکتر جلیلی به خانم اشتون در 15 تیر ماه مورد تاکید قرار گرفت این بود که اگر طرف مقابل می‌خواهد گفت‌وگوها نتیجه بخش باشد ضروری است که مواضع و دیدگاه‌های خود را در مورد چند موضوع روشن کند. این مساله در قالب 3 محور در انتهای نامه‌ آقای دکتر جلیلی به خانم اشتون آورده شد. نخست این که هدف آنها از گفت‌و‌گوها تعامل و همکاری‌است یا ادامه روند دشمنی و تقابل با حقوق ملت ایران، دوم التزام آنها به منطق گفت‌و‌گو که لازمه آن اجتناب از هرگونه تهدید به فشار است و سوم دیدگاه آنها درباره سلاح هسته‌ای رژیم صهیونیستی. بنابراین نوع رویکرد طرف مقابل نسبت به این گزاره‌ها فضای مناسب را در اختیار جمهوری اسلامی ایران قرار می‌دهد تا چگونه روند گفت‌و‌گوها را آغاز و مدیریت نماید.

ایران 3 محور برای ورود به عرصه گفت‌و‌گوها را مطرح کرده است، حالا اشتیاق غرب برای مذاکره با ایران به معنی این است که نظرات ایران را پذیرفتند یا نه؟

این که آنها چرا در این مقطع مشتاق مذاکره با ایران هستند می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد یکی از دلایل محوری آن این است که آنها در چند ماه گذشته تقریبا همه راه‌هایی را که فکر می‌کردند می‌تواند آنها را به هدف مد نظرشان برساند طی کردند، آنها همه گزینه‌ها را آزمایش کردند ولی به نتیجه نرسیدند، در واقع مذاکره الآن تنها گزینه آنهاست. از ابتدا جمهوری اسلامی ایران اعلام کرده بود که گفت‌و‌گو به‌معنای واقعی تنها راه حل نتیجه‌بخش است، اما آنها با اتخاذ رویکرد دو مسیره فشار – گفت‌و‌گو نشان دادند که اولاً اهمیت راهبردی برای گفت‌و‌گو قائل نیستند و ثانیاً با این وجود نیز از طریق فشار نتوانستند به مقصود خود دست یابند. بنابراین در این مقطع آنها مجبور شدند تا به فضای گفت‌و‌گو باز گردند که این امر به معنی ناکامی آنها در مسیر فشار و تهدید و تحریم است. البته عدم انسجام داخلی میان آنها نیز از دلایل دیگری بود که آنها آمادگی لازم برای گفت‌و‌گو با جمهوری اسلامی ایران را نداشتند. نکته‌ای که می‌خواهم تاکید کنم آن است که مذاکره گزینه انتخابی آنها نبود، گزینه‌ای بود که آنها باید انتخاب می‌کردند.

در مذاکره به دنبال چه هستند؟

این که آنها در مذاکره به دنبال چه چیزی هستند باید از خودشان بپرسید. اما اگر به روند گفت‌و‌گوهای گذشته دقت کنیم مشاهده می کنیم پاره ای از موارد در شرایطی که فضا برای توافق و تفاهم میان دو طرف فراهم می شد، جریان هایی تلاش می کردند تا فضا را غبارآلود کنند. چندی قبل یکی از مقام های معلوم الحال غربی در اظهارنظری گفته بود تهدیدهای ناشی از فعالیت هسته ای ایران بیش از تهدیدهای ناشی از تروریسم است. با توجه به تأییدهای مکرر آژانس بین المللی مبنی بر صلح آمیزبودن فعالیت هسته ای ایران، این سخنان به این معنی است که پیشرفت ملت ایران در دیدگاه این مقام غربی خسارت بار است ولی در معرض خطر قرار گرفتن جان و مال مردم در کشورهای مختلف توسط تروریسم تهدیدزا نیست. لذا به نظر ما کشورهایی که در گروه 1+5 به دنبال رفع نگرانی های مشترک هستند باید مراقب باشند که برخی جریان ها در روند مذاکرات چه در متن و چه در حاشیه آن اخلال ایجاد نکنند.

حالا با توجه به نیت آنها که ممانعت از هسته‌ای شدن ایران است و سابقه نه چندان موفق مذاکرات، شما چقدر به آینده این مذاکرات جدید خوش‌بین هستید؟

موفقیت در گفت‌و‌گوها با طرفی است که نگاه ابزاری و تاکتیکی به مذاکرات نداشته باشد. راهبرد دو مسیره
فشار – گفت‌و‌گو به معنی اصالت ندادن به گفت‌و‌گوست. تا زمانی که طرف مقابل از اشتباهات گذشته درس نگیرد و بر حرکت در مسیر غلط گذشته پافشاری کند ضمن اینکه دستاوردی نخواهد داشت بلکه خود را در مسیری بن بست و پر هزینه گرفتار کرده است. به نظر ما اصالت دادن به گفت‌و‌گو و رهاکردن رویکرد فشار و تحریم بسترساز یک بازی برد – برد است. تجربه چندسال مذاکره نشان می‌دهد از آنجا که جمهوری اسلامی ایران که به گفت‌و‌گوها اصالت داده توانسته است در عرصه‌های مختلف فعالیت‌های هسته‌ای از جمله در زمینه‌های فنی، حقوقی و سیاسی و در چارچوب مقررات آژانس و معاهده ان پی تی پیشرفت‌های شگرفی را به‌ دست آورد.

ایران برای این مذاکرات پیشنهاد تازه‌ای دارد؟

بسته پیشنهادی به روزشده جمهوری اسلامی ایران که سال گذشته ارائه شد چارچوب جامعی را برای رفع نگرانی مشترک از طریق تعهدات دسته جمعی فراهم می کند که همین امر می تواند بسترساز همکاری های گسترده میان طرفین در موضوعات مورد علاقه باشد. همان طور که می دانید بسته پیشنهادی جمهوری اسلامی ایران محورهای متنوعی را برای طرح در گفت‌و‌گوها دربرمی گیرد. البته طرف مقابل هم به جامعیت این بسته اذعان دارد تا جایی که اخیراً یکی از مقام های غربی خواستار همکاری جمهوری اسلامی ایران برای ایجاد آرامش و ثبات در افغانستان شده بود. در واقع این درخواست در چارچوب محورهای بسته پیشنهادی جمهوری اسلامی ایران بیان شده است. از این رو بسته پیشنهادی ما یک سند نظری و فارغ از واقعیت های شرایط کنونی نیست چرا که این سند براساس ظرفیت های جمهوری اسلامی ایران و نیازهای سیاسی و امنیتی و اقتصادی منطقه و جهان تدوین شده است.

در این مذاکرات موضوع تبادل سوخت هم مطرح می شود؟

تبادل سوخت و موضوع مذاکرات بین ایران و 1 + 5 دو موضوع متفاوت است. مذاکرات برای تامین سوخت یک موضوع تجاری است، یعنی یک طرف خریدار قرار دارد و یک طرف فروشنده، ما خریداریم، آژانس و 3 کشور عضو گروه وین فروشنده هستند. در قالب یک تعامل تجاری باید دو طرف بنشینند و توافق کنند. این امر هیچ ارتباطی با گفت‌و‌گوهای ایران با 1 + 5 ندارد چون گفت‌و‌گوهای ایران و 1+5 یک مذاکرات سیاسی است. برخی می‌خواهند این 2 موضوع را مخلوط کنند به جهت این‌که اگر یکجا کم آوردند بتوانند جای دیگر جبران کنند. در مذاکرات ژنو2 هم آنها پذیرفتند که مسیر مذاکرات تبادل سوخت یک مسیر جداگانه است و الان هم آن مسیر باید جداگانه طی شود. البته بحث تبادل سوخت از مباحث مهمی است که ظرفیت داشت و الآن هم تا حدی دارد تا عرصه تقابلی را به مسیر تعاملی تبدیل نماید ولی طرف مقابل با محوریت امریکا از ورود جدی به عرصه مذاکرات تبادل سوخت تابه حال سرباز زده است.

راهبرد دو مسیره فشار - گفت وگو به معنی اصالت نداد ن به گفت وگوست ، تا زمانی که طرف مقابل از اشتباهات گذشته درس نگیرد و بر حرکت در مسیر غلط گذشته پا فشاری کند در مسیری بن‌بست وپر هزینه گرفتار شده است

به نظر من یکی از شواهدی که می توان مطرح کرد که آمریکایی‌ها رویکرد تقابلی با ملت ایران دارند در همین جاست چرا که آنها بارها تلاش کرده اند تا در بحث تحریم‌ها بگویند که ما قصد نداریم به ملت ایران فشار وارد کنیم، اما با سیاسی کردن موضوع تبادل سوخت، رویکرد و ماهیت اصلی خود را نشان دادند. دقت کنید اصلاً تبادل سوخت به چه معنی است. تبادل سوخت یعنی این که آژانس وساطت کند تا کشورهایی که می‌توانند صفحه‌های سوخت مورد نیاز رآکتور تحقیقاتی تهران را تامین کنند به ایران بفروشند. رآکتور تحقیقاتی تهران در واقع نیازهای پزشکی هسته‌ای نزدیک به یک میلیون شهروند ایرانی را در عرصه های تشخیص، پیشگیری و درمان بیماری های مختلف تامین می‌کند. به عبارت دیگر تولیدات رآکتور تحقیقاتی تهران یک مصرف صددرصد صلح‌آمیز و انسانی دارد که هیچ شائبه‌ و احتمال انحراف هم در آن وجود ندارد. اما جالب است که در مقابل تأمین نیاز شهروندان ایرانی دولت آمریکا به طور جدی ایستاد‌گی کرد و نگذاشت این نیاز تامین شود. البته ایران هم به جهت آگاهی که از رویکرد غیر سازنده و اعتمادسوز غرب داشت خصوصاً از آن رو که نمی توانست بیش از این تأمین نیاز بیماران خود را به تعویق بیندازد طبق دستور رئیس‌جمهور تولید اورانیوم با غنای 20 درصد برای تامین سوخت رآکتور تحقیقاتی تهران را در سال گذشته آغاز کرد که مسیر آن ادامه دارد. به نظر من تبادل سوخت یکی از عرصه‌های خیلی شفاف برای محک زدن طرف مقابل بود که تا چه حد نسبت به تامین نیازهای واقعی و انسانی یک ملت دغدغه خاطر دارد. اما آنها تابه حال در این عرصه شکست خوردند و نتوانستند از این امتحان آبرومند بیرون بیایند.

چرا ایران طرف مذاکره خود را کشورهای 1+5 قرار داده مگر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تنها مرجع رسمی و بین‌المللی رسیدگی کننده به پرونده هسته‌ای ایران نیست؟

در بحث هسته‌ای، همه بحث‌هایمان با خود آژانس است، ما مدالیته را با آژانس امضا کردیم، بازرسان آژانس در چارچوب همان مدالیته بازرسی‌های خود را انجام دادند و گزارش تهیه کردند و بعد از آن هم آژانس طی 6 نامه رسمی، کتبا به ما اعلام کرد که یافته‌های آژانس در این 6 موضوع باقیمانده با ادعاهای ایران مطابق است و الان هم ما همه بحث‌های مختلف هسته‌ای را با آژانس در قالب موافقت نامه پادمان پیگیری می‌کنیم و در واقع آژانس طرف اصلی است. این بحث منطقی ایران است که آژانس بین المللی انرژی اتمی نهاد وابسته به سازمان ملل است که به طور رسمی مسوولیت دارد تا بر فعالیت‌های هسته‌ای کشورها نظارت کند و ما هم در همان چارچوب و براساس تعهداتی که در قالب اساسنامه آژانس و معاهده ان.پی.تی و پادمان برعهده داریم وظایف مان را انجام می‌دهیم. ایران اجازه نخواهد داد با بیرون رفتن بحث های هسته ای از چارچوب آژانس رویه ای غیر حقوقی و غیر قانونی در مناسبات بین المللی ایجاد شود که بدون شک دامن بسیاری از کشورها را خواهد گرفت.

در این مدت آیا مذاکرات غیررسمی میان دیپلمات‌های دو طرف در جریان بود یا خیر؟

ما با برخی از کشورهای عضو گروه 1+5 همکاری ها و تعاملات گسترده و عمیقی داریم. ما با چینی‌ها و با روس‌ها تعامل مستمر چه در تهران و چه در مسکو و پکن داریم. همچنین نمایندگی کشورمان در بروکسل با مجموعه خانم اشتون ارتباط دارد. ارتباطات گسترده ای هم با کشورهای مستقل جهان در آسیا و آمریکای لاتین داریم. به این معنی، تعامل و ارتباط هست اما مذاکره به معنای این‌که مدنظر شماست، خیر، در دوره اخیر مذاکره‌ای شکل نگرفت.

یک سوال اساسی می‌خواهم بپرسم، با همه موضوعاتی که بین ما و غرب وجود دارد، آیا آنها سرانجام ایران هسته‌ای را نمی‌پذیرند؟

در جواب به این سوال باید کمی به گذشته برگردیم. به طور خلاصه عرض می کنم انقلاب اسلامی یک پیام جدی و
الهام بخش داشت، جمهوری اسلامی هم یک پیام جدی و مؤثر داشت. این 2 پیام یکی از عرصه‌های جدی تقابل جهان سلطه با ما را شکل داد. پیام انقلاب اسلامی هم این بود که در این جهان پر تلاطم می‌شود مستقل شد، پیام جمهوری اسلامی این بود که در سایه استقلال می توان پیشرفت هم داشت. وقتی موشک ماهواره بر امید به فضا فرستاده شد یکی از شخصیت‌های برجسته عربی گفت 30 سال است که ایران در تحریم است و سال ها درگیر جنگ بوده و ما هیچ‌یک از مشکلات ایران را نداشتیم ولی با این حال ایران روز به روز در حال پیشرفت است. این دو پیام شالوده نظام سلطه را درهم پاشیده و انسجام درونی آن را دچار اختلال کرده است. بر همین اساس تقابل نظام سلطه فقط با موضوع هسته‌ای ایران نیست، با پیشرفت ایران در فضا مخالفند، با پیشرفت ایران در نانو تکنولوژی مخالفند، با پیشرفت ما در سلول‌های بنیادی مخالفت می‌کنند، با پیشرفت ما در عرصه‌‌های دیگر از جمله عرصه دفاعی مخالفت می‌کنند، در عرصه نرم‌افزاری نیز با پیشرفت‌های ایران مخالفت می‌کنند، مثلا اقبالی که جمهوری اسلامی ایران در کشورهای منطقه دارد که یک نمود آن در سفر اخیر رئیس‌جمهور به لبنان هویدا شد آنها برنمی‌تابند و به انحا و اقسام مختلف می‌خواهند چهره جمهوری اسلامی ایران را مشوش کنند، چون می‌بینند که این ظرفیت نرم آن دو پیام را منتقل و تثبیت می‌کند. بنابراین نظام سلطه به خاطر توانمندی های بالفعل و بالقوه ملهم از نرم انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی با همه نمودهای اقتدار سخت و نرم ایران مقابله می کند ولی در هیچ عرصه ای هم نمی تواند به هدف نامشروع خود دست یابد چرا که ایران امروز پس از 30 سال فشار، تهدید، تحریم، جنگ، تروریسم و ... قوی تر از هر زمان دیگری است. ایران در طول 30 سال گذشته و تقابلی که نظام سلطه با آن داشته این درس را گرفته که باید برای تامین حقوق خود پایداری کند، ما نگاهمان این نیست که یکی دو کشور حق ما را به رسمیت بشناسد، حق ملت ایران حقی است که خود با احراز توانمندی‌هایش تثبیت می‌کند، استقبالی که از رئیس‌جمهور در لبنان شد را کسی به ملت ما هدیه نداد بلکه این جمهوری اسلامی، توانمندی‌ها و دستاوردهایش بود که چنین نمودی را در لبنان داشت، البته همان گونه که رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند اگر در جایی دیگر هم این بستر فراهم باشد، چنین وضعیتی را مشاهده خواهیم کرد. مسیر پیشرفت ملت ایران، همان گونه که رئیس‌جمهور گفتند قطاری است که ترمز ندارد. یک نکته مهمی که در این مسیر پیشرفت وجود دارد و سامانه طراحی و تدبیر نظام سلطه را دچار اختلال کرده این است که ایران همه این پیشرفت ها را در چارچوب مقررات بین‌المللی هدایت می‌کند و نظام سلطه هم نمی‌تواند بهانه بگیرد که مثلا ایران در جایی تخطی کرده تا مانع تثبیت حقوق ملت ایران شود به همین دلیل علی رغم فشارهای سنگین علیه فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی ایران هیچ مقام یا نهادی نتوانست حتی یک مورد سند ارائه کند که فعالیت‌های هسته‌ای ایران خارج از چارچوب مقررات بود چرا که اگر چنین سندی داشتند دنیا را به هم می‌ریختند.

چقدر احتمال دارد که آمریکایی‌ها از سر استیصال مراکز هسته‌ای ایران را هدف قرار دهند؟

در این زمینه دو بحث وجود دارد. یکی این که جمهوری اسلامی ایران چه اقدامی در قبال احتمال این تهدید انجام داده است. دوم اینکه در عالم واقع این احتمال تا چه حدی جدی است. درباره نکته اول باید تصریح کرد که تمهیدات دفاعی کشور اولاً برای بازدارندگی در مقابل چنین تهدیدات است و در این راستا ساخت مجموعه ای مانند سایت فردو با پدافند غیرعامل پیشرفته برای مقابله با چنین تهدیداتی بوده است. ثانیاً اتخاذ تدابیر لازم برای واکنش مناسب و مقتضی در برابر اقدام نابخردانه دشمن است. اما درباره نکته دوم باید تصریح کرد که چنانچه دشمن عاقلانه تدبیر کند هیچ گاه به سمت چنین گزینه ای نخواهد رفت چرا که هزینه های این گزینه برای آنها بسیار بسیار بیشتر از دستاوردهایش خواهد بود. ضمن این که این اقدام پیامدهای ناشناخته و غیر منتظره ای را برای خاطی در پی خواهدداشت که آزمون آن مجانی نیست.

هزینه‌اش چیست؟

اگر بتوانند خودشان تشخیص می دهند.

واکنش ایران به اقدام احتمالی آنها چه خواهد بود؟ آیا ایران هم اقدام نظامی متقابل خواهد کرد؟

طبیعتا هر کنشی واکنشی مقتضی را در پی دارد. رهبر معظم انقلاب در دیدار با کارگزاران در ماه مبارک رمضان امسال صریحا اعلام کردند که هرگونه تهدید نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران، واکنشی جدی را به دنبال خواهد داشت که این واکنش محدود به منطقه ما نخواهد بود.

درباره همکاری ایران با آژانس سوال داشتم. ایران همکاری‌های زیادی با آژانس انجام داد تا ابهامات آنها رفع شود ولی نتیجه این همکاری‌ها خیلی در گزارش‌های آژانس منعکس نبود و همیشه رویکرد دوپهلویی در گزارش‌های آژانس چه در دوره البرادعی و چه در دوره آمانو وجود داشته و دارد، چرا گزارش‌ها همیشه درباره ایران دوپهلو بوده است؟

آقای آمانو به دلایل مختلف سیری که آغاز کرد سیر سلبی ‌و منفی بود، ولی با تلاش‌های جمهوری اسلامی ایران در سطح آژانس و خارج آن و روشن گری های فنی و حقوقی و نیز با تعاملی که با کشورهای همسو از جمله کشورهای عضو جنبش عدم تعهد در آژانس داشت، توانست که مسیر گزارش‌ها را به سمت درست هدایت کند، لذا اگر نمودار ناروایی گزارش‌های آقای آمانو را ترسیم کنیم خواهیم دید که ایشان مسیر تکاملی در کسب تجربه برای فعالیت در چنین عرصه مهم فنی و حقوقی را پیدا کرده است.

در گزارش اخیرش روند مثبت خیلی دیده نمی‌شد؟

به هرحال ایشان باید تجربیات لازم برای چنین کار سخت و تخصصی را به دست آورد. البته خیلی وقت ها این بحث مطرح می شود که مثلاً حالا که آژانس در مقابل ما درست عمل نمی کند ما آژانس را ترک کنیم یا همکاری خود را با آژانس قطع کنیم یا از آنجا که ما همه وظایفمان را در قبال معاهده ان پی تی انجام می دهیم ولی به طور کامل حقوقمان استیفا نمی شود پس از ان پی تی خارج شویم. این یک رویکرد است؛ اما رویکرد ایران این رویکرد نیست. ایران معتقد است که آژانس و معاهده ان پی تی دو بستری است که می تواند حقوق کشورهای مستقل را تامین کرده و کشورهایی که دارای سلاح‌های هسته‌ای هستند را خلع‌سلاح نموده و جلوی اشاعه هسته ای گرفته شود، یعنی سه پایه فعالیت‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و معاهده ان پی تی که صحه گذاشتن و حمایت کردن از فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای کشورها و جلوگیری از اشاعه و خلع‌سلاح است در قالب عضویت مؤثر در آژانس و معاهده ان پی تی دست یافتنی است. نگاه ایران این است که به جای برخورد انفعالی، با استفاده از همین ظرفیت‌ها این سه پایه اساسی را به پیش ببرد. با همین نگاه بود که فروردین امسال کنفرانس بین‌المللی خلع‌سلاح را در تهران با شعار انرژی هسته‌ای برای همه، سلاح هسته‌ای برای هیچ‌کس برگزار کردیم، به خاطر این که معاهده ان‌.پی.تی یک بستر بین‌المللی و جامع‌الاطراف را برای خلع سلاح شکل می‌‌دهد. آنها به تعهدات خود عمل نکردند؛ اما ما باید از این بستر استفاده کنیم تا آنها را مجبور کنیم که به تعهدات خود عمل کنند. چند سال گذشته قطعنامه‌‌ای که ایران در مجمع عمومی سازمان ملل مطرح کرد و به تصویب رسید و جالب است که با مخالفت کشورهای غربی هم مواجه شد، اجرایی کردن ماده‌های مختلف ان‌پی‌تی از جمله ماده مربوط به خلع سلاح را خواستار بود؛ یعنی ما باید با فعالیت دیپلماتیک در داخل و بیرون آژانس و بسیج همه ظرفیت‌ها در عرصه‌های مختلف بتوانیم فضا را به سمتی هدایت کنیم که ظرفیت آژانس و معاهده ان پی تی به سمت اهداف اصلی خود حرکت کند.

غرب در بحث تحریم ایران چه هدفی را دنبال می‌کند؟

در بحث تحریم‌ها 2 بحث وجود دارد؛ یکی این که طبیعی است که تحریم‌ها هم برای ما و هم برای طرف مقابل هزینه‌هایی دارد. طرف مقابل برای اعمال تحریم هم متحمل هزینه های مادی و اقتصادی می شود چرا که برخی ظرفیت های اقتصادی آنها تعطیل می شود و هم متحمل هزینه های اعتباری و وجاهتی. قاعدتاً ما هم به دلیل اعمال این تحریم ها هزینه ای را پرداخت می کنیم. این‌که هزینه‌های کدام طرف بیشتر است باید بررسی شود، اما وجه ممیزه جای دیگری است، آنها هدفی که در بحث تحریم‌ها تعقیب می‌کنند آن است که فعالیت‌های هسته‌ای ایران متوقف شود. ما هدفی که تعقیب می‌کنیم چیست؟ هدف ما این است که مسیر قانونی خودمان را ادامه دهیم. حالا باید قضاوت کرد که این تحریم‌ها هدف کدام طرف را تامین کرده است، ما که فعالیت‌های خودمان را ادامه می‌دهیم. مثلاً کسی که در حال دویدن است و کسی جلوی پای او سنگی بیندازد، اگر او به مسیر خود ادامه دهد، چه چیزی نصیب کسی می شود که سنگ اندازی کرده است. یکی از مقام‌های سابق آمریکایی چندی قبل در یکی از دانشگاه‌های آمریکا این بحث را مطرح کرده بود که قطعنامه‌های تحریم علیه ایران و رابطه‌اش با فعالیت‌های هسته‌ای مثل رابطه یک اتوبوس در حال حرکت با شتاب بالا با دویدن یک سگ است. فعالیت‌های هسته‌ای ایران را به یک اتوبوس در حال حرکت تشبیه کرده بود که به سرعت در جاده در حال حرکت است، تحریم‌ها را هم به سگ تشبیه کرده بود که دنبال این اتوبوس می دود. او گفته بود که نهایت کار این است که این سگ به این اتوبوس برسد حال چه کار می تواند بکند، سگ می‌رود بالای سقف اتوبوس و واق‌واق می‌کند، اما با پارس کردن سگ حرکت اتوبوس متوقف نمی‌شود. اما در این دوره جدید بحثی که مطرح کردند این بود که ما باید تحریمی جامع اعمال کنیم که این تحریم ها بتواند بر سامانه تصمیم‌گیری نظام جمهوری اسلامی ایران اثر بگذارد،‌ یا به عبارتی دیگر بر محاسبه رهبران ایران اثر بگذارد، حالا فضای بعد از تحریم را ببینید که چگونه است، ما که در عرصه هسته‌ای به مسیر عادی خود ادامه می‌دهیم و علاوه بر آن هرازچند گاهی هم پیشرفت‌های جدیدی در این عرصه ارائه می شود. وزن جمهوری اسلامی ایران هم در عرصه‌ بین‌المللی رو به پیشرفت است که جلوه اصلی آن در سفر اخیر رئیس‌جمهور به لبنان مشهود بود که در آن همه طوایف و گروه‌های داخلی و مقام های سیاسی و مذهبی لبنان حضور داشتند. نکته مهم‌تر افزایش ثبات سیاسی و اجتماعی در داخل ایران است، یکی از مهم‌ترین جلوه‌های اقتدار جمهوری اسلامی ایران این است ، در شرایطی که غرب علیه ایران تحریم اعمال کرده، بزرگ‌ترین جراحی اقتصادی طول تاریخ ایران در حال شکل‌گیری است. در انگلیس شمه‌ای از این امر در دوره خانم تاچر اعمال شد که خانم تاچر به خاطر مدیریت آن به بانوی آهنین معروف شد.‌ جمهوری اسلامی ایران در این شرایط که تحریم های آنگلوساکسونی علیه آن اعمال شده و آنها مدعی هستند ایران تحت فشار اقتصادی و تحریم است چنین اقدام بزرگی را انجام می‌دهد.

اتفاقا می‌خواستم سوال کنم که شما از اتفاق همزمان تحریم‌ها و اجرای قانون هدفمندکردن یارانه‌ها نگران نیستید؟

این نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی ایران با یک نگاه و بصیرت راهبردی و با اطمینان کامل از ثبات سیاسی و اجتماعی و با اتکای به پشتوانه و حمایت مردمی خود دست به چنین کاری زده است؛ این تحول نشان می دهد که مسیر حرکت جمهوری اسلامی ایران نه تنها عادی و در حال طی‌شدن است بلکه در حال پیشرفت و صعودی نیز هست. کاری که در طول 30 سال بعد از انقلاب همه می‌گفتند باید انجام شود ولی به دلایل مختلف انجام نشد الان در حال انجام است؛ حالا آن طرف را نگاه کنید؛ افزایش مشکلات اقتصادی، هم در آمریکا و هم در اروپا، افزایش مشکلات امنیتی در امریکا و اروپا، شکست طرح‌های آمریکا در فلسطین، همچنین مشکلات جدی آنها در بحث افغانستان و ... نمودهایی از وضعیت آنها در داخل کشورهای خود و در عرصه بین المللی است. در مجموع آنها در عرصه‌های مختلف چه داخلی و خارجی با مشکلات عدیده ای مواجه شده‌اند. در این طرف کشور ما با یک وقار و متانتی به حرکت خود ادامه می‌دهد در حالی که آنها با مشکلات متعدد که رو به افزایش کمی و توسعه کیفی است دست به گریبان هستند. مسیری که ملت ما انتخاب کرده چون مسیری است که منطبق با توانمندی‌های مردم ماست و هم با چارچوب‌های منطقی و مشروع منطبق است؛ این مسیر،‌ مسیر برگشت‌ناپذیر است و اصولاً دلیلی برای برگشت وجود ندارد. اکنون آنها نیز به این جمع-بندی در بحث های درونی خود رسیده اند تا جایی که یکی از مسوولان سابق شورای امنیت ملی آمریکا می‌گوید: «من فکر نمی‌کنم تحریم‌ها باعث تغییر راهبرد ایران شود.» به دلیل چنین اطمینانی به عدم تأثیر فشارهای مختلف بر تغییر راهبرد ایران است که خود این کشورها نمی خواهند فرصت همکاری با کشورمان را از دست بدهند هرچند که برای ظاهرسازی و هم برای تأمین منافع بیشتر اقتصادی و استراتژیک دیگران را از همکاری با ایران می ترسانند. در همین رابطه یکی از شخصیت‌های سیاسی آمریکا می‌گوید: «تجربه نشان داده است که کشورها از تحریم جمهوری اسلامی به عنوان فرصتی برای جایگزینی در بازار این کشور استفاده کرده‌اند، به عنوان مثال وقتی کشورهای کوچک اروپایی تحت فشار شورای امنیت شروع به خالی کردن بازار ایران نمودند، اتفاق جالبی رخ داد و آن این که شرکت‌های کشورهای 1+5 جای آنها را در ایران گرفتند.» یعنی خود آنها هم به این مساله اذعان دارند از جمله استوارت لوی معاون وزارت خزانه داری که مسوول مستقیم موضوع تحریم ایران است، گفته بود کشورهای همسایه ایران هیچ تمایلی به اعمال تحریم علیه ایران ندارند. به همین جهت است که می بینیم آنها برای اینکه نشان دهند هزینه های اقتصادی و اعتباری که برای اعمال تحریم های آنگلوساکسونی علیه جمهوری اسلامی ایران پرداخته اند ثمر داده است به دروغ گویی افتاده و آسمان و ریسمان را به هم می بافند تا وضعیت اقتصادی کشور را غیر عادی نشان دهند ولی همان طور که گفتم آغاز اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها در عمل نشان داد که تحریم ها نه تنها تهدیدی را متوجه ملت ایران و پیشرفت آن نکرده بلکه فرصتی شد تا این ملت گام های بلندتری را در مسیر تعالی و سعادت خود بردارد.

تشکر می‌کنم از فرصتی که برای این مصاحبه منظور کردید.

عباس محمد نژاد
گروه سیاسی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها