اینها درد دل چند هزار زن و مرد ، کودک و پیر و جوانی است که هر روز صبح چشمانشان را به روی دریاچهای کثیف و متعفن از شیرابه زباله میگشایند، در تمام طول روز با هر نفس کشیدن دود سیاه و هوای سنگین و سمی بالای سرشان را ذرهذره به ریههایشان میفرستند و عصرها تا پاسی از شب بوی متعفن کوهی از زبالههای در حال سوزانده شدن را به جان میخرند.
زندگی آنها با زبالهها گره خورده است، شهروندانی که سالهاست به همجواری اجباری با زبالههای متعفن محکوم شدهاند.
آنهایی که خیلیهایشان از بس در این سالها غبار آلوده و سمی تنفس کردهاند دیگر ریههای سالمی ندارند، دستانشان پر از لکهای سفید است و خیلیهایشان هم به بیماریهای قارچی مبتلا شدهاند.
اهالی شهرک امام حسن(ع) حوالی کهریزک سالهاست اثرات مخرب زندگی اجباری در کنار زبالههای آلوده شهر تهران را به جان خریدهاند چرا که چارهای جز زندگی در اینجا ندارند. سالها استشمام بوی زبالههای متعفن سوخته به آنها فهمانده است که صدایشان به گوش هیچ مسوولی نمیرسد.
شهرک امام حسن(ع) نیز مانند مرتضی گرد، پشت تپه و خیلیهای دیگر که پیشتر از آنها نوشتیم هرچند در محدوده شهرداریهای مناطق تهران قرار دارد و هر یک وابستگی به منطقهای را با خود یدک میکشند، اما اهالی آن نه تنها کمترین بهرهای از امکانات زندگی شهری نبردهاند و از ابتداییترین حقوق شهروندی خود نیز محرومند بلکه قرار گرفتن در حاشیه به نوعی موجب تحمیل مشکلات و معضلات شهر تهران به آنها شده است.
خانههای فرسوده، کوچههای خاکی، زبالههای جمعآوری نشده، وضعیت بهداشتی نامناسب، کودکانی که میان این همه آلودگی از صبح تا شب در کوچهها جست و خیز میکنند، جوانانی که تنها تفریحشان پرسه زدن در کوچه پسکوچههای شهرک است، زنانی که بسختی دبههای سنگین آب را کشانکشان تا دم خانه میآورند، همه اینها به نوعی مشکلات مشترک اهالی شهرکهای حاشیهای و محروم شهر تهران است که در شهرک امام حسن(ع) هم کاملا خودنمایی میکند.
اما اهالی شهرک با این همه محرومیت باز هم ترجیح میدهند که ای کاش تمام مشکلاتشان همین زبالههای تلنبار شده و آسفالت نبودن کوچهها بود این در حالی است که آنها از مشکلات مهمتری سخن میگویند. مشکلاتی که به طور مستقیم با سلامت چند هزار ساکن این شهرک ارتباط دارد.
مشکلی که سالهاست اهالی این شهرک با آن دست و پنجه نرم میکنند و تاکنون بهای سنگینی بابت آن پرداختهاند، که به از دست رفتن سلامت کوچک و بزرگ و پیر و جوان و ابتلا به بیماریهای پوستی و ریوی منجر شده است.
محکومان حبس ابد
اهالی شهرک امام حسن تقریبا ماهانه یک بار برای بیان اعتراض و نارضایتی خود از این وضعیت به دستگاههای مسوول، از شهرداری منطقه 20 گرفته تا سازمان محیط زیست، استانداری و فرمانداری و... مراجعه میکنند.
آنها دیگر عادت کردهاند با این همه مراجعه و پیگیری، پاسخ درستی از مسوولان برای رفع مشکلاتشان نشنوند.
تاسفآور اینکه دیگر اهالی به این نتیجه رسیدهاند تا کسی جای آنها نباشد نمیتواند درک کند سالها زندگی کردن در کنار بوی تعفن زبالهها چقدر زجرآور و غیرقابل تحمل است.
ای کاش مسوولان نه یک سال، نه یک ماه بلکه فقط یک هفته مجبور به زندگی اجباری در این شهرک میشدند، آن وقت میدیدیم که چطور یک هفته نشده از این محل پا به فرار میگذاشتند!
این گفته چند هزار ساکن شهرک امام حسن(ع) در نزدیکی مرکز دفن زباله آرادکوه در محدوده کهریزک است که سالهاست صدای اعتراضشان به گوش هیچ یک از مسوولان شهری نرسیده یا اگر رسیده تاکنون کسی به این همه رنج و مشکل بهایی نداده است. با چند نفر از اهالی که در صف نانوایی ایستادهاند سر گفتوگو را باز میکنم. دل پردردی از مشکلات اینجا دارند. بخصوص زنها که تقریبا تمام ساعات شبانهروز را در این شهرک میگذرانند برخلاف مردهایشان که صبح خروسخوان از خانه میزنند بیرون و شبها خسته و کوفته به خانه برمیگردند و شاید کمتر فرصت فکر کردن به این مشکلات را داشته باشند.
یکی از این زنان میگوید: صبحها خبری از بوی متعفن زبالهها نیست، اما ای کاش از ساعت 5ـ4 بعدازظهر به بعد میآمدید تا میدیدید اینجا چه خبراست. بوی تعفن زبالهها تمام شهرک را پر میکند. این بو آنقدر آزاردهنده است که آدم را به سر درد و حالتتهوع میاندازد.
دیگری میگوید: معلوم نیست با این زبالهها چه کار میکنند که بوی آزاردهندهشان از هنگام عصر دیگر غیرقابل تحمل میشود. انگار این ساعت زبالهها را میسوزانند چون دود سیاه و غلیظی تمام فضا را پر میکند؛ دودی که همه را به سرفه میاندازد. یکی از مردان هم میگوید: اینجا تقریبا هر ماه حداقل یکی دو نفر از استنشاق این بوی نامطبوع با حالت مسمومیت به درمانگاه مراجعه میکنند.
مهمانها فرار میکنند
تا حالا شده برایتان مهمان آمده باشد اما در حالی که هنوز چند دقیقهای از حضورش در خانه شما نگذشته از بوی نامطبوعی که در فضای خانه پیچیده، فرار را به قرار ترجیح دهد؟ اصلا تا حالا شده به خاطر بویی متعفن که حضورش در محل زندگیتان دائمی شده دیگر هیچ آشنایی رغبت نکند مهمان خانهتان شود؟
ناگفته پیداست که حتی تصور این وضعیت هم چقدر آزاردهنده است، اما این شرایطی است که اهالی شهرک امام حسن به دلیل زندگی در مجاورت محل امحای زبالههای شهر تهران در کهریزک سالهاست محکوم به تحمل آن شدهاند. خیلی رنجآور است وقتی اهالی سرشان را از خجالت پایین میاندازند و میگویند به خاطر این بوی متعفن کمتر مهمانی به خانهشان میآید و وقتی هم که میآیند بیشتر از یک ساعت نمیتوانند این بوی آزاردهنده را تحمل کنند و به هزار و یک بهانه اجازه مرخصی میخواهند و در این میان از دست صاحبخانه جز خجالت کشیدن کاری بر نمیآید!
مهمانها یا نمیآیند یا وقتی میآیند زیاد ماندگار نیستند اما حسنآبادیها چه کنند که چارهای جز ماندن و تحمل کردن ندارند؟ آنهایی که خیلیهایشان و البته بیشتر زنان و کودکان به بیماریهای ریوی و عفونی مبتلا شدهاند اما ای کاش تنها رنج آنها تحمل بوی متعفن چندین هزار تن زباله گندیدهای بود که هر روز عصرها در نزدیکی محل زندگیشان سوزانده میشد.
بفرمایید غبار سمی!
حکایت اهالی این شهرک مصداق ضربالمثل «گل بود به سبزه نیز آراسته شد» است. موضوع، فعالیت شهرک صنعتی متشکل از چندین کارخانه آلاینده است دود سیاه و غلیظی که در بیشتر ساعات روز سایه سنگین خود را بر سر اهالی این شهرک میاندازد و آسمان بالای سرشان را کدر و غبارآلود میکند.
سالهاست مردم اینجا با هر دم و بازدمشان، این آلایندههای سمی را تا اعماق وجودشان استنشاق میکنند؛ همان دود سمی که خیلی از اهالی شهرک از کوچک و بزرگ تا پیر و جوان را به بیماریهای تنفسی دچار کرده است و در این میان سالمندان، کودکان و بیماران قلبی و تنفسی هر روز با مرگ دست و پنجه نرم میکنند. اهالی این شهرک نیز مانند بسیاری از شهرکهای محروم اطراف تهران از مشکل آب غیرقابل شرب رنج میبرند.آبی که در لولههای آب این شهرک جریان دارد، آنقدر شور است که نمیتوان از آب بهعنوان آب آشامیدنی استفاده کرد اما کاش مشکل، فقط شور بودن این آب بود زیرا آبی که از شیرها سرازیر میشود، حاوی مقادیر زیادی رسوبات و شنریزه است به طوری که به گفته خانمهای این منطقه، اگر پارچهای را برای مدتی روی شیر آبی ببندیم، ظرف حداقل یک ماه میتوان رسوبات و شنریزههای فراوانی را که داخل این پارچه جمع میشود، به وضوح مشاهده کرد.
به همین دلیل است که اهالی شهرک مجبورند آب آشامیدنی خود را خریداری کنند. آخر هر هفته تانکرهایی به این شهرک میآیند و آن وقت است که دبههای کوچک و بزرگ پشت هم ردیف میشوند و در ازای پرداخت مبالغ قابل توجهی این زنان هستند که به هزار سختی و زحمت دبههای سنگین آب را کشانکشان به منزل میبرند.
آب شور و بیماریهای قارچی
اهالی شهرک امام حسن(ع) چارهای ندارند جز اینکه دبههای آب را به هر قیمتی که صاحبان تانکرها برای فروش آب پیشنهاد میدهند، خریداری کنند زیرا از آب شور و غیربهداشتی که در لولههای آب جریان دارد، فقط میتوان برای شستوشو و حمام کردن استفاده کرد. اما تاسفآور این است که این آب حتی برای حمام کردن هم مناسب نیست.
تنها مغازه سبزی و میوه فروشی شهرک را پیرمردی به همراه همسرش میگردانند. داخل مغازه که میشویم، آنقدر پشه و مگس زیاد است که باید در سلامت میوهها و سبزیهایی که به دست اهالی داده میشود هم شک کرد اما انگار چه فروشنده و چه اهالی به عنوان خریدار کاملا به این وضعیت عادت کردهاند.
پیرمرد گلایههای فراوانی از وضعیت بهداشتی منطقه از آب آشامیدنی گرفته تا بوی زبالههای متعفن دارد، او میگوید: فردای روزی که به حمام میرویم، سرمان بشدت به خارش میافتد. معلوم است که این آب حتی برای حمام کردن هم ضرر دارد اما چه کنیم که چارهای جز این نداریم.
یکی از زنان همسایه که متوجه گفتوگوی ما میشود، با لحنی غمگین و مستاصل میگوید: خیلی از زنان و کودکان اینجا به بیماریهای پوستی و قارچی مبتلا شدهاند و وقتی به پزشک مراجعه کردهاند، این جواب را شنیدهاند که استفاده از آب غیربهداشتی و آلوده این شهرک در بروز بیماریهای پوستی و عفونی برای اهالی شهرک بیتاثیر نیست.
بیماریهایی که کودکان و زنان را بیش ازمردان تهدید میکند
او این را هم میگوید که پزشکشان بارها نسبت به آبی که توسط تانکرها به عنوان آب آشامیدنی برای اهالی شهرک آورده میشود هم هشدار داده است و به آنها تاکید کرده حتی باید در بهداشتی بودن و سلامت این آب نیز شک کرد چرا که واقعا مشخص نیست از کجا برای اهالی آورده میشود.
تقریبا بیشتر اهالی شهرک اینجا همدیگر را میشناسند و به همین دلیل است که حضور غریبهها خیلی زود خودش را اینجا نشان میدهد. خیلی از اهالی وقتی متوجه میشوند خبرنگاریم و برای شنیدن مشکلاتشان آمدهایم، هر کدام سر درددلشان باز میشود و با خواهش و التماس میخواهند از مشکلاتشان بنویسیم شاید این بار مسوولان ترتیب اثری بدهند.
یکی از چند جوانی که دور هم جمع شدهاند از دریاچه شیرابه چند هکتاری برایمان تعریف میکند که در نزدیکی شهرک و درست پشت تپهها واقع شده است.
او و بقیه جوانان شهرک خیلی روزها از بالای تپه، صدها تن زباله را تماشا میکنند که به شکل کوه روی هم تلنبار شدهاند و در کنار آن، دریاچه وسیعی از شیرابه قرار دارد. منظره غیرقابل تحملی که عصرها با استشمام بوی تعفن حاصل از سوزانده شدن زبالهها چهره زشتیهایش صدچندان میشود.
همه دیدند اما...
در این سالها خیلی از مسوولان آمدهاند و مشکلات اهالی شهرکهای اطراف کهریزک را که محل دفن و امحاء زبالههای شهر تهران است، دیدهاند، از شهردار تهران گرفته تا اعضای شورای شهر، مسوولان فرمانداری، استانداری و حتی وزیر کشور که چندی پیش برای بررسی وضعیت امحاء زبالههای پایتخت سری به این منطقه زده بود.
به گفته اهالی، بازدیدکنندگان از بوی تعفن زبالهها آنقدر آزرده و متاثر شدهاند که در همانجا برای همدردی با دهها هزار ساکن شهرکهای اطراف مرکز دفن زباله کهریزک از طرحها و برنامههای ضربتی برای حل این مشکلات وعده دادند.
اما انگار پس از ترک این منطقه، باز هم اهالی این شهرکها و بخصوص شهرک امام حسن(ع) به فراموشی سپرده شدهاند و آنها ماندهاند با مشکلاتی که همچنان به قوت خود باقی است. حالا دیگر چندهزار ساکن شهرک امام حسن(ع) مجبورند زندگی در کنار بوی تعفن زبالهها را تحمل کنند، با مصرف آب شور و آلوده به انواع بیماریهای قارچی و پوستی مبتلا شوند و با استشمام آلایندههای سمی کارخانههای اطرافشان، آلودگیها را با تمام وجود تا عمق جانشان نفوذ دهند.
سکوت معنادار شهرداری
پس از تهیه این گزارش به روال همیشه تلاش کردیم با مسوولان مربوط در شهرداری تهران گفتوگو کنیم، اما این بار نیز با کملطفی آنها مواجه شدیم؛ به طوری که تلاشهای یک هفتهای خبرنگار ما برای انجام گفتوگویی کوتاه با محمد فیاض، مدیرعامل سازمان مدیریت پسماند شهرداری تهران با وجود ارسال نامه و پیگیریهای مکرر به نتیجه نرسید و این مقام مسوول حاضر به پاسخگویی در این زمینه نشد.
گفتوگو با مسوولان سازمان مدیریت پسماند شهرداری تهران از آن جهت برای ما مهم بود که شاید این مسوولان طرحی یا برنامهای برای رهایی اهالی شهرک امام حسن(ع) از بوی تعفن زبالهها یا انتقال مرکز دفن و امحاء زباله آرادکوه به مکان دیگری داشته باشند که اعلام آن تسکینی بر درد دل ساکنان این شهرک باشد و امیدوار شوند به اینکه مسوولان مربوط دغدغه حل مشکلاتشان را دارند.
حال با سکوت معنادار مسوولان سازمان مدیریت پسماند شهرداری تهران و طفره رفتن آنها از پاسخگویی، قضاوت را به عهده خوانندگان میگذاریم.
اما در این میان باز هم این اهالی شهرکهای حاشیه اطراف مرکز دفن زباله کهریزک هستند که چارهای ندارند جز اینکه با همه این مشکلات و کمبودها بسازند، شاید به این دلیل که نمیخواهند ناامید شوند از اینکه گوش شنوایی برای شنیدن اعتراضها و نارضایتیهایشان وجود ندارد.
آنها همچنان نامه میدهند، تجمع میکنند، از شهرداری به استانداری، از استانداری به فرمانداری از فرمانداری به شورای شهر، مجلس، دولت و... شاید سازمانی، دستگاهی پیدا شود که همتی برای رسیدگی به این مشکلات داشته باشد.
معضلاتی که هرچند ساکنان داخل محدوده شهرها و بخصوص کلانشهر تهران به واسطه قرار گرفتن در مرکزیت از آن رها شدهاند، اما این معضلات خواسته و ناخواسته به اهالی شهرکهای حاشیهای اطراف تهران تحمیل شده است و این شهروندان نمیدانند تا به کی محکوم به تحملش هستند.
پوران محمدی
گروه جامعه
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد