وحشت بوش ، وحشت مقاومت عراق

جام جم آنلاین:عراق همچنان کشوری با رنج های تحمل ناپذیر است رنج هایی که فقط نظامیان و کارگزارانی که از جانب دولت ها و حکومت ها عمل می کنند قادر به تحمیل آن ها به همنوعان خود هستند.
کد خبر: ۳۳۴۳۶
اینجا نخستین کشوری است که می توانیم شروع به مطالعه تاثیر استعمارگری قرن بیست و یکم در آن بکنیم.
این امر در محیط بین المللی جهانی سازی و سلطه نئولیبرال صورت می گیرد. تاسیسات دولتی و عمومی که با دقت فراوان با بمب ها و راکت ها هدف گرفته شدند باید بازسازی شوند اما این بار تحت حمایت شرکت های خصوصی ، ترجیحا امریکایی، اگرچه بلر و برلوسکنی ، و شاید لهستان با شهامت هم در زمان پرداخت صدقات و اعانات فراموش نخواهند شد.
در این حال به شرکت قدیمی «دیک چنی» یعنی «هالیبرتون» قراردادی (بدون هیچ رقابتی) محول شد تا صنعت نفت عراق را بازسازی کند و او برای قیمت هر گالن سوختی که با کامیون از کویت به عراق می فرستد.
با شادی 64/2 دلار (264 سنت) از دولت امریکا پول می گیرد. در حالی که قیمت هر گالن سوخت در منطقه 71 سنت است اما چون پول آن را مالیات دهندگان امریکایی می دهند، کسی اهمیت نمی دهد.
در پیش نویس طرح مخفی برای خصوصی سازی عراق که با فروش دارایی های آن به شرکت های غربی انجام خواهد شد و در فوریه سال جاری تهیه و در وال استریت جورنال چاپ شد آمده بود که «از نظر بسیاری از محافظه کاران ، عراق اینک آزمایشگاهی است که آیا ایالات متحده می تواند سرمایه داری بازار آزاد به شیوه امریکایی را در جهان عرب پیاده کنید؛
بوش و بلر که از افشای این خبر نگران شده بودند، روز 8 آوریل با صدور اعلامیه ای فریبنده تاکید کردند نفت و سایر منابع طبیعی عراق متعلق به مردم عراق است که باید از آنها فقط برای منافع آنان استفاده شود.
اما چه کسی از طرف مردم عراق تصمیم می گیرد: برمر - چلبی یا چلبی - برمر.
خدمات بهداشتی عراق را که قبل از جنگ توسط دولت اداره می شد، و قبل از تحریم های مرگبار این کشور، در منطقه پیشرفته ترین بود(؛) می خواهند با کمک یک شرکت امریکایی متخصص خصوصی سازی ، خصوصی کنند اما در این راه سابقه این شرکت را در «حساب سازی» و تقلب در واشنگتن به کلی نادیده گرفته اند.
اولویت اول آن خود گویای همه چیز است: این شرکت برای کارکنان خودوسایل نقلیه زرهی خواسته است ! خدیر عباس ، جراح استخوان از ایلفورد و «وزیر بهداشت» در دولت دست نشانده عراق اخیرا در لندن از یمارستان های پیشرفته دم می زد که به زودی خواهند ساخت تا یک نظام بهداشتی «دو لایه» به وجود آورند.
این هفته بوش سیاست امریکا را در عراق تکرار کرد. چرا باید کشورهایی که حاضر نشدند در جنگ عراق شرکت کنند (آلمان ، فرانسه ، چین ، روسیه و غیره ) انتظار سهمی در غارتگری این کشور داشته باشند؛
صدای فریاد «خطای» اتحادیه اروپا بلند شده و دیوانسالارهای آن می گویند امریکا با ندادن فرصت برابر به این کشورها برای چاپیدن عراق اشغالی ، مشروعیت و رسم همیشگی سرمایه داری را زیر پا می گذارد!
واشنگتن به این حرف ها چندان اهمیت نمی دهد اما اگر چین ،روسیه و فرانسه اصرار کنند که امریکا و انگلیس ، به عنوان قدرت های اشغالگر باید بلافاصله تکلیف بدهی های رژیم صدام را روشن کنند، ممکن است گوش های شنوایی پیدا کنند.
ممکن است چند استخوان به شکل قراردادهای آبدار به طرف چین و اتحادیه اروپا انداخته شود، اما فقط در صورتی که دست از غر زدن و انتقاد بردارند و رفتار علنی خود را کنترل کنند.
اما طرح خصوصی سازی ، اگر با موفقیت اجرا شود، برای توده شهروندان عراق (مثل بیشتر کشورهای امریکای لاتین و آسیای مرکزی ) فاجعه بار خواهد بود، ولی موقعیت عراق منحصر به فرد است.
این «اصلاحات» به زور توپ و تانک در حال انجام هستند و از نظر بسیاری از مردم عراق به مفهوم استعمار دوباره کشورشان است و به همین دلیل باعث مقاومت موثر این مردم شده است.
در سطح نظامی اوضاع روز به روز بدتر می شود و عراق منبع دشواری های متعدد داخلی ، اصطکاک و درگیری و کشمکش در غرب شده است.
«مارک دانر» اخیرا در گزارشی در «نیویورک ریویو» نوشت در دو ماهی (اکتبر و نوامبر) که وی در بغداد بود تعداد حملات به سربازان امریکایی از 15 مورد به 35 مورد افزایش یافته و در پشت بمباران های هدف های دیگر ، انسان می تواند قصد آشکار مقاومت عراق را برای قطع کردن خطوط شکننده ای که هنوز نهاد اشغالگر را به بقیه جهان وصل می کند، به صورت اقدامات تک به تک که با بردباری ، مراقبت و دقت صورت می گیرند، مشاهده کند.
ارتش های اشغالگر به این اقدام مقاومت عراق چگونه واکنش نشان خواهند داد به تنها راهی که می توانند یعنی با شیوه های قدیمی حکومت های استعماری . اسرائیلی ها حداکثر تلاش خود رابرای کمک به آنها به عمل می آورند اما خودشان چندان موفق نبوده اند.
روز 7 دسامبر گزارشی از «دکستر فیلکینز» از بغداد در صفحه اول نیویورک تایمز چاپ شده بود. پاراگراف اول این گزارش عملا در مورد هر مناقشه استعماری مهم قرن گذشته صدق می کرد: «با تشدید جنگ چریکی علیه شورشیان عراق ، نظامیان امریکایی محاصره کامل روستاهایی را با سیم خاردار آغاز کرده اند.
نظامیان امریکایی درمواردی خاص ساختمان هایی را که تصور می شود،مورد استفاده مهاجمان عراقی است با خاک یکسان می کنند. آنها شروع به زندانی کردن اقوام افرادمظنون به دست داشتن در عملیات چریکی ، کرده اند تا شورشیان را برای تسلیم خود ، تحت فشار قرار دهند.»
در طول نخستین مرحله استعمارگری اروپا، به شرکت های غربی اجازه داده می شد ارتش های خاص خود را برای دفاع از منافع تجاری خویش تشکیل دهند. شرکت های هند شرقی انگلیسی و هلندی هند و جاوه را گرفتند.
سپس امپراتورهای کشورهای آنها دست به کار شدند و با به دست گرفتن کنترل اوضاع، فتوحات آنها را تثبیت کردند. در امریکا وضع فرق می کرد. در این جا همیشه این تفنگداران بودند که وارد عمل می شدند.
«ژنرال اسمدلی» باتلر از قهرمانان جنگی بسیار مشهور و پرمدال اواخر قرن 19 و اوایل قرن بیست امریکا، با 34 سال سابقه خدمت در ارتش ، بعدها بااندیشیدن درباره فعالیت های خود، کتابی حیرت آور با عنوان «جنگ به عنوان اخاذی و باجگیری » نوشت.
او نظریه اصلی خود را چنین توصیف کرد: «بیشتر عمرم را به عنوان یک گردن کلفت در خدمت تاجران بزرگ ، وال استریت و بانکداران گذراندم.
به طور خلاصه این که من یک باجگیر، یک گانگستر برای سرمایه داری بودم... من کمک کردم تا هندوراس در سال 1903 برای شرکت های میوه امریکایی «هموار» شود، در سال 1914 کمک کردم تا مکزیک ، مخصوصاتامپیکو برای شرکت های نفتی امریکایی امن شود، کمک کردم تا هائیتی و کوبا برای صاحبان «نشنال سیتی بانک» امن شود و درآمدهای آنها را صاحب شوند.
برای منافع وال استریت به چندین کشور امریکای مرکزی تجاوز کردم. سابقه باجگیری طولانی است.»
به نظر می رسد الگوی استعمار قرن بیست و یکم ترکیبی از این دو شیوه باشد. شرکت های تخصصی حالا تشویق می شوند «امنیت» را تامین کنند. آنها مزدوران را استخدام می کنند و دولتی که آنها را اجیر می کند، منافع شان را تضمین می کند. ارتش واقعی از آنها حمایت می کند تا دشمن را شکست بدهند و در این کار نقش اصلی به عهده نیروی هوایی است.
اما هیچکدام از این ترفندها موثر نخواهد شد اگر مردم دشمنی خود را با اشغالگران حفظ کنند و سرکوب در مقیاس گسترده فقط به اتحاد مردم علیه اشغالگران کمک می کند. وحشت واشنگتن این است که مقاومت عراق ممکن است بکوشد درست قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال آینده امریکا، ضربه ای موثر وارد کند.
وحشت شرق جهان عرب این است که بوش و چنی برای ادامه حضور در کاخ سفید در دوره بعد،مناقشه را تشدید کنند.
وحشت هر دو طرف ممکن است موجه باشد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها