در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
حالا چی؟ بازم هیچی! ناف بسیاری از بچهها هنوزم که هنوزه به دست با مهارت و دلسوز بسیاری از خانوادههاشون با فرهنگ شفاهی بریده میشه اما از اونجا که میلیونها چیز برای دونستن و زندگی کردن در دوران معاصر لازمه (بابا، ناسلامتی عصر انفجار اطلاعاتههااااااا) بچهها که بزرگ میشن همین جور هی تو مشکلات خودشون دست و پا میزنن تا آخرش به جایی میرسن که مجبوووووور میشن (میفهمی؟ مجبوووور...!) برن دکتر و بگن: «آااااااقای دوکتووووور، بیزحمت این سر مااااااا رووووو عوض کن»! دکتره هم میگه: «ای بابا، آخه چرا؟ سرِ به این خوبی؟! حیف نیس؟!!» بعد بچههای بزرگ شده مجبورن اعتراف کنن که: «آخه این سره اونقد به سنگ خورده که دیگه جای سالم و صافکاری و نقاشی نشده، تو و روش نمونده، حالام همه زندگیمون اسقاط شده رفته ردّ کارش»! اینجاس که تا دکتره مییاد سر طرف رو عوض کنه، عمر طرف به پایان رسیده و همه چی به خیر و خوبی و خوشییییییی... نه بابااااااا... تموم نمیشه که! یه عالم آدم میرن بالا سر این طرف اسقاطی وامیستن و حالا گریه نکن کی گریه کن! تاااااااازه... اونم چی؟ همه اینا درست تو دوره و زمونهای اتفاق میافته که هیچ کسی از اعضای خانواده هم وقت اضافی نداره! بس که باس دنبال یه لقمه نون شکار بدوه!
بارباپاپا عوض میشود
ما از این سخنرانی غَرررررااااااء! نتیجه میگیریم که چیییی دادااااااش؟ اگه میدونی که برای حل فلان یا بهمان مشکل زندگیت حتماً یه چی تو فلان یا بهمان کتاب نوشته شده اما نمیدونی اون کتابه رو چه طور پیدا کنی، اگه عاشق شعر و داستان یا علم و تاریخی اما هر سال با آغاز نمایشگاه کتاب، مجبوری با کلی مشقت و سختی، یه روز از زندگی یا کار یا تحصیلت رو بزنی و از این راهرو به اون راهرو و از این قسمت به اون قسمت نمایشگاه بری و آخرش هم با کلی سردرد و کمر درد و پا درد بیای بگی «آاااااه... هلااااااک شدیم رفففففففت!»، خلاصه که اگه با یار مهربان عقد اخوت بستی و برای تغییر بعضی از رفتارها و رویههای قبلی خودت یا برای آگاهی بیشتر و تحلیل بهتر قضایای پیرامونت، یا حتی برای حل مشکلات زناشویی، تربیت فرزند، برخورد با اطرافیون، رسیدن به موفقیت در کار یا درس یا حالا هر چیز دیگهای، به فرهنگ مکتوب علاقه داری اما نمیدونی چطور میشه بهتر و سریعتر اون چیزی رو که میخوای پیدا کنیییییی... هووووممم... دوای درد و کلید طلایی درمونت پیش منه:
موتورهای جستوجو
اگه یه کامی جونی (همون کامپیوتر خودشون) تو خونهت نداری و اهل اینترنت نیستی، شرمنده... دیگه الان فسیلها هم دوست دارن تو بستهبندیهای کامپیوتری عرضه شن! برو فکر نون دیجیتال باش که خربزه دِمده شد! اما اگه یه کامی داری که وصلت میکنه به دنیای اطلاعات، با موتورهای جستوجو یا همون به قول ملت همیشه در صحنه: گوگل و یاهو و آلتاویستا و مانند اینها حتماً آشنایی. میتونم بهت یه توصیه صفر و یکی کنم ممممممااااااه: خیلی از آدمایی که دارن از رفتار عوامانه ما آدمای چن میلیون سال پیش برای خرید و اتلاف وقت فاصله میگیرن برای اینکه سرشون هم تو خرید کلاه نره و همون چیزی رو بخرن که به دردشون میخوره، اولین کاری که میکنن پناه بردن به این موتورها و سایتهاست. درباره هر چیزی که میخواین، بخشهای اصلی سوالاتتون رو مشخص کنین و تو فیلد یا بخش کلمات اون بنویسین و دکمه سرچ یا جستوجو رو فشار بدین... خلااااااص! شما اولین گام خودتون رو برای استفاده بهینه از وقت و پولتون برداشتین. مثلا برای اطلاع از عنوان یا مشخصات کتابهایی که بهشون علاقه دارین و مجبورین تو نمایشگاه هی از این غرفه به اون غرفه برین و شیش ساعت با فروشنده صحبت کنین که آخرشم بگه: «نه... نداریم» دو کلوم بنویسین سایت کتاب و دکمه جستوجو رو بزنین و سایتهای مربوط به کتابی رو که پیدا شده باز کنین. تموم شد رفت!
من دنبال یه یار مهربان خاصّصصصم
سایتهای زیادی هستن که حاوی کتابهای دیجیتال، به صورت pdf یا word و غیرهاند، سایتهای بسیاری هم هستن که فقط اطلاعاتی درباره کتابهای چاپی منتشر میکنن. سایت وزارت ارشاد، خانه کتاب، آیکتاب و مرکز کتاب نمونههایی از این گونه سایتها هستن که جون میدن برای مراجعه خانوادهها و افراد علاقهمند به مطالعه، برای جستوجوی کتاب خاص مورد نظرشون. تو بعضی از اونا یه گوشهای، سایتها و لینکهای مرتبط دیگری هم معرفی شده که میتونین با راست کلیک و باز کردنشون در یک پنجره دیگه سریعتر به هدف برسین. در این میاااااااان، اونایی که جستوجوی پیشرفته هم دارن بهترن؛ چون میتونید بر اساس عنوان یا ناشر یا سال نشر یا هر چیزی (بسته به ریزبینی و آیندهنگری طراح و صاحب سایت) یه کتاب خاص رو زودتر پیدا کنین. مهمتر از همه اینا، جستوجوی موضوعیست.
غذا حاضر است
انگار که رفته باشی رستوران، یه کاغذ و قلم بذار جلوت برای خودت منو غذایی بنویس! معمولا چکیده و خلاصهای از کتاب مورد نظرت همراه با مشخصات ناشر و سال نشر و غیره (بسته به امکانات سایت) هم با کلیک روی کتاب به دست مییاد. فهرستی از اسم کتاب، ناشر، مبلغ و نوبت چاپ رو یادداشت کنین، کتابها رو بر اساس ناشر مرتب کنین و بلند شید برید نمایشگاه. روزهای غیر تعطیل خلوتتره، زودتر و سرحالتر برمیگردین خونه. اگه دو نفری یا خانوادگی هم برید، هر کی خسته شد میتونه مواظب کتابها باشه و دیگری بره خرید و بالعکس. یه نقشه از محل استقرار غرفهها رو همون دم در پخش میکنن، بگیرید و بر اساس نزدیکترین مسیر برید سراغ اولین ناشر فهرستتون. فقط برید سراغ غرفه مورد نظر، نه جای دیگه. کارگران مشغول کارند و خِیلِ هاج و واجان سرگردان! پس وقتتون رو به قدم زدن و نگاه کردن به مناظر هدر ندین. کتابتون رو که خریدین، سریع برید سراغ ناشر بعدی فهرست، باز هم بر اساس نزدیکیش به مسیر خودتون.
توصیههای ریزهمیزه
-آاااااخخخخ... از کت و کول افتادم! خب بابا جون، یه عالم کتاب خریدی با کلی تخفیف؛ یه ذره از اون تخفیف رو بده به صاحب گاریدستی که اونجا میپلکه! نه از کت و کول میافتی، نه فردا پولی رو که به خیال خودت صرفهجویی کردی، میدی بابت تعمیرات آرتروز مچ دست!
-آااااای چقد تشنمه...! الان باس کلی از وقتت بزنی دوباره بری از بیرون راهرو یه آب معدنی یا نوشابه بخری. خب همون اول یکی واس خودت ببر دیگه.
-اَه... این کتابه رو پارسال خریدهم ولی هنوز نخوندهم... پسر جان، مریضی؟!!! پولت رو میندازی دور که چی؟ دِ...! میخرن که بخونن دیگه بابام جان.
-اِواااااا... صفحه تموم شد و یه عالم توصیه موند! حالا میگین چیکار کنم؟ خب یه خرده هم از فکر خودتون کار بکشین. خلاقیت و تفکر واسه همین روزا به درد میخوره دیگه. بقیه توصیهها رو خودتون با یه نمه تأمل رو رفتارتون در نمایشگاههای پیشین میتونین پیدا کنین و جای اینهمه راهنمایی به من هم بگین!
حالا که قبل از ظهر رسیدین خونه و غذاتون رو هم دارین دور هم میخورین، یعنی واقعاً یه تعارفی نمیخواین بزنین؟ واااااااقعاً که!
ف . حسامی
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر