تنش، نتیجه ناهماهنگی فرد با محیط پیرامون اوست. می‌توان گفت تنش احساسی است که هرگاه بین خواستن و داشتن فاصله ایجاد شود و فرد آن را درک کند، به وجود می‌آید. هرقدر که این فاصله بیشتر و مهم‌تر باشد، تنش شدیدتر است. تنش سبب تحریک سراسری بدن انسان می‌شود. فشار خون و ضربان قلب افزایش می‌یابد. تنفس سریع‌تر می‌شود، ماهیچه‌‌های بدن سفت و سخت می‌شوند و شیره معده به حالت اسیدی درمی‌آید. برخی قسمت‌های راکد مغز به حالت فعال درمی‌آیند و فعالیت بعضی قسمت‌های دیگر کند یا متوقف می‌شود.
کد خبر: ۳۱۹۷۹۵

اصولا تنش از 3 منبع تغذیه می‌کند: ذهنی، احساسی و جسمی. زمانی که منبع تنش ذهنی باشد، علائم آن سردرد، خستگی و نداشتن تمرکز است. اگر منبع احساسی باشد، از علائم آن می‌تواند فشردگی در دنده‌های نزدیک قلب باشد و چنانچه فشار تنش جسمی باشد، علائم درد و ناراحتی در قسمت‌هایی از بدن که مستقیما با عضلات ارتباط دارد، ظاهر می‌شود. در صورتی که تنش ذهنی باشد، بهترین درمان استراحت است و زمانی که منبع تنش، احساسی باشد می‌توان از روانپزشکان و مشاوران کمک گرفت. تنش با توجه به ویژگی‌هایش انواع مختلفی دارد. ‌«تنش حاد» شایع‌ترین نوع آن است که در صورت ادامه‌دار بودن آن، آسیب‌رسان است و به مرور فرد را از پای درمی‌آورد.شایع‌ترین علائم این تنش، هیجان‌هایی چون خشم، اضطراب، افسردگی یا علائم بدنی شامل مشکلات ماهیچه‌ای و مشکلات روده و معده مانند ترش کردن، نفخ، اسهال و برانگیختگی شدید موقت که سبب بالا رفتن فشارخون، تندی ضربان قلب، تپش قلب، سردردهای میگرنی یا ترکیبی از اینهاست.

نوع دیگر تنش، «تنش‌ حاد دوره‌ای» است که افراد با این تنش، همیشه عجله دارند و می‌خواهند چندین کار را با هم و در کوتاه‌ترین زمان و سر وقت انجام دهند. این افراد بسیار پرهیاهو و بی‌قرارند. «تنش مزمن» نیز شکل دیگری است که افراد را سال‌ها عذاب می‌دهد و افراد به چنین شرایطی عادت می‌کنند. این تنش مربوط به فقر، خانواده‌های به هم ریخته، ازدواج‌های ناموفق یا بیزاری شغلی است. معمولا در برخورد با «تنش‌ها» رفتار افراد متفاوت است. ممکن است موضوعی برای یک فرد تنش ایجاد کند در حالی که همان موضوع هیچ‌گونه تنشی در فرد دیگری ایجاد نکند.

برخی افراد ممکن است در یک زمان با چند وضعیت تنش‌‌زا روبه‌رو شوند و خیلی آرام و معقولانه برخورد کنند؛ در حالی که بعضی دیگر اصلا قادر به تحمل هیچ گونه مشکل و دشواری نباشند. از دلایل اصلی «تنش»‌می‌توان تاثیر اطرافیان را نام برد. این افراد می‌توانند همسر، نزدیکان فرد یا حتی کارفرمای وی باشند. در تنش‌زدایی همان طور که فرد آرام، توانایی آرام کردن اطرافیان خود را دارد، شخص عصبی می‌تواند تولید تنش بیشتری کند. در واقع موارد زیادی از درماندگی‌های عصبی اشخاص به خاطر تاثیر دیگر افراد بر شخص است. مثلا مادر یا پدر عصبی براحتی می‌توانند تعادل احساسی کودک را برهم بزنند. مهم این است که چگونه توانایی‌های خود را برای برخورد موثر با «تنش» بالا ببریم.

تنش شغلی

تنش شغلی هنگام ناهمخوانی شرایط کار با توانایی‌ها، منابع یا نیازهای کارکنان رخ می‌دهد. انتظارات و توقعاتی که ما از شغل خود داریم، تعیین‌کننده انواع تنش‌هاست.

مطالعات بسیاری ارتباط میان تنش شغلی و انواع ناخوشی‌ها را بررسی کرده‌اند. سردرد، بدخوابی‌، شکم درد، مشکل در تمرکز حواس و بی‌روحیه بودن مثال‌هایی از نشانه‌های زودرس تنش شغلی هستند. تنش شغلی شامل پیامدهای ذهنی و اجتماعی نیز هست که شامل احساس بیچارگی، بدزبانی،‌ بی‌خیالی و بی‌ملاحظگی، حواس‌پرتی، خشونت، زودرنجی و تحریک‌پذیری و بی‌مسوولیتی، ناتوانی در ایجاد ارتباط با دیگران، انزوای اجتماعی و ستیزه‌جویی است. بسیاری از مطالعات نشان می‌دهند مشاغل با فشار روانی زیاد خطر بیماری قلبی ــ عروقی را افزایش می‌دهند و شرایط تنش‌زای کار با افزایش غیبت از کار، دیر آمدن به سر کار و رها کردن شغل همراه است. می‌توان گفت منشأ تنش‌های شغلی شامل زیاد بودن بار مسوولیت، تنگی وقت، کشمکش‌های زیاد با همکاران و مدیران، نداشتن امنیت شغلی، نداشتن پشتیبان و پارتی و بی‌علاقگی نسبت به کار باشد. در واقع تنش، جدای از این‌که هزینه سنگینی را بر فرد تحمیل می‌کند، هزینه‌های سازمان را نیز افزایش می‌دهد.

بررسی‌های انجام‌گرفته طی سال‌های اخیر نشان می‌دهد که هر مدیر به طور معمول، 25 درصد از اوقات روزانه‌اش را صرف حل و فصل تنش‌ها و اختلافات درون‌ سازمانی می‌کند.

به بیان ساده، حدود یک‌چهارم از توان و زمان‌ کار روزانه مدیران به جای این‌که صرف کارهای خلاق و مولد بشود، به هرز می‌رود. این در حالی است که وجود افراد توانمند و آشنا به رفع تضادها و تنش‌ها و افرادی که قادر به مدیریت شرایط تنش‌زا هستند، باعث می‌شود تا فضای آرامش و احترام‌‌آمیز در محیط کار حاکم شود. در زمینه جنبه مثبت تنش در محیط کار، الگوها و نظریه‌های متفاوتی وجود دارد که آن را به عنوان «انگیزه‌ساز» و «پیش‌برنده» فعالیت‌ها می‌دانند و معتقدند در محیط‌های کاری وجود سطح معینی از تنش، پیامد سازنده‌ای برای سطح عملکرد گروه یا سازمان به دنبال دارد و هنگامی که سطح تنش در گروه‌های کاری و سازمان‌ها ملایم و متوسط است، نتیجه‌ای مولد و مثبت بر عملکرد و کارآیی خواهد گذاشت و چنانچه سطح تنش بسیار شدید و یا بشدت پایین باشد، موجب کاهش سطح کارآیی و عملکرد کارکنان خواهد شد. به بیان دیگر، حد معینی از تنش چه‌بسا تاثیری مولد و سازنده بر انسان داشته و زمینه مناسبی را برای تغییر و تحول پدید می‌آورد. یکی از ریشه‌های اصلی بروز تنش در هر 2 محیط رسمی (سازمان) و غیررسمی (خانواده) همانا تاثیر متقابل کار و خانواده است. اهمیت عامل کار ــ خانواده در پیدایش تنش تا آنجا بالا گرفته است که به عنوان یکی از زمینه‌های مطالعاتی و پژوهشی در مدیریت تنش‌زدایی محسوب می‌شود.

تنش، هم می‌تواند در سازمان و محیط کار شکل بگیرد و بر خانواده فرد تاثیر بگذارد و هم این‌که در بستر خانواده به وجود بیاید و با محیط شغلی فرد تداخل پیدا کند. به طور کلی زبان (تنش‌زا، ملایم، آشتی‌جویانه)، شیوه جمله‌پردازی و حتی نوع صدا و شیوه گفتار ما در برخورد با دیگران، براحتی نشان می‌دهد تا چه اندازه به توافق گروهی و جمعی تمایل داریم. برعکس، همین مجموعه عوامل بیانگر این واقعیت نیز هستند که ما تا چه اندازه در جهت ایجاد شکاف و تنش در روابط خود با افراد گام برمی‌داریم. گرایش و رفتار را می‌توان هم در محیط رسمی محل کار و گروه‌های کاری و هم در محیط غیررسمی خانوادگی و دوستانه مشاهده کرد.

هر فرد شاغل و به طور کلی هر فردی که در فرآیند ارتباطات انسانی قرار دارد، به ناگزیر با انواع تضادها و موقعیت‌های تنش‌زا مواجه می‌شود؛ البته دامنه این تضادها متفاوت است و می‌تواند از یک آزار جزیی تا یک درگیری شدید و جدال لفظی تغییر کند.

در هر صورت، واکنش منطقی و عقلانی در برابر این موقعیت‌های تنش‌زا و رفع آنها، کار چندان دشواری نیست. همه چیز به واژه‌ها و جملاتی بستگی دارد که در چنین شرایطی از دهان شما خارج می‌شود. در واقع به وسیله کلماتی که شما مثلا در محیط کار استفاده می‌کنید، این امکان را فراهم می‌آورید تا میان خود و طرف مقابل پل بزنید یا بتوانید راه را بر ایجاد شکاف بیشتر باز کنید. واژه‌ها و عبارات مناسب در موقعیت‌های تنش‌زا، از آنچنان قدرتی برخوردارند که می‌توانند زخم احساسی را التیام‌ بخشند یا آن را عمیق‌تر کنند یا موجب همدلی شوند یا حتی نوعی تفرقه به وجود آورند.

تنش در محیط کار همواره کم و بیش وجود دارد و نبود مطلق تنش ممکن نیست، چرا که مطلق آن خود، تنش‌آفرین است. بنابراین از یک طرف تنش را می‌توان به عنوان یک بار نگریست که بر بار کاری افزوده می‌شود و شرایط نامطلوبی را بر انسان تحمیل می‌کند، مانند شرایط کاری تحمل‌ناپذیر، سرپرست خشن و ساعات کاری غیرمعمول. از طرف دیگر برخی شرایط در کار مانند محیط غیرفعال و نبود تحرک کافی در محیط کار موجب می‌شود، کار کسل‌کننده شود و ایجاد بار منفی کند که این نیز تنش‌آفرین می‌شود.

چند توصیه برای کاهش تنش

- از آنچه دارید ممنون و سپاسگزار باشید.

- با خودتان مثبت صحبت کنید، نه منفی.

- به دنبال ایده‌آل نباشید و به جای آن از بیشترین تلاش و توان خود استفاده کنید.

- در مواقعی که ضرورت ایجاب می‌کند (بخصوص در محیط کار)‌ انعطاف‌پذیر باشید.

-درباره مشکلات خود با کسانی که نقش حمایتگر خوب را دارند، صحبت کنید.

- اگر تعهدتان بیش از اندازه‌ای است که بتوانید از پس آن برآیید، بگویید «نه!»

- آنچه را می‌‌توانید کنترل کنید، تحت نظارت و کنترل خود درآورید.

- با صراحت درباره نظرات و نیازهای خود صحبت کنید.

- خوب خوردن، استراحت کردن، ورزش منظم و سرگرمی و تفریح را فراموش نکنید.

در آخر می‌توان گفت تنش‌ها جزیی از زندگی هر انسانی است، درواقع همه ما دارای مشکلاتی هستیم. اگر روش برخورد با مشکلات تنش‌زا را بدانیم و بتوانیم به شیوه صحیح با آنها روبه‌رو شویم، تا اندازه زیادی خود را خوشحال‌تر، سالم‌تر و کارآمدتر احساس می‌کنیم.

معصومه اسدی / جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها