گزیده سرمقاله‌ روزنامه‌های صبح امروز

جایی بین زمین و آسمان!

روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «عیار تجربه»،«آمریکا و سفر مقامات عراقی به تهران»،«دیپلماسی پارلمانی»،«نشاط اجتماعی گمشده در هیاهوی زندگی شهری»،«سرزمین فراعنه در رویای تغییر»،«جای خالی رسانه ها در رویکرد جدید دستگاه قضایی»،«راهبرد دقیق و حکیمانه»،«جایی بین زمین و آسمان!»و... که برخی از آنها در زیر می‌آید.
کد خبر: ۳۱۹۷۰۷

کیهان:عیار تجربه

«عیار تجربه»عنوان یادداشت روز روزنامه‌ی کیهان به قلم مهدی محمدی است که در آن می‌خوانید؛در طول 4 سال گذشته، یعنی از فوریه 2006 به این سو، یک فرمول کلی بر رفتار روسیه و چین در قبال پرونده هسته ای ایران حاکم بوده که هنوز هم می توان با استفاده از آن رفتار آینده این دو کشور را پیش بینی کرد. آن فرمول این است: روسیه و چین در مقابل درخواست های آمریکا برای افزایش فشار به ایران - که عموما به شکل تحریم در شورای امنیت بوده - تا آنجا که امکانپذیر بوده معامله کرده اند و از هر جا که معامله امکانپذیر نبوده، مقاومت کرده اند. معامله تا کجا امکانپذیر است؟ تا جایی که آمریکایی ها حاضرند امتیاز بدهند. و مقاومت به چه شکلی انجام می شود؟ فقط به شکل تعدیل محتوای قطعنامه ها نه به شکل مخالفت با اصل آنها. این فرمول نشان می دهد که برای آن دو کشور اصل بر معامله است مگر اینکه خلاف آن ضرورت پیدا کند.

طی چند هفته گذشته بحث ها در این باره که بالاخره چین چگونه با درخواست آمریکا برای صدور قطعنامه ششم علیه ایران در شورای امنیت (قطعنامه چهارم تحریم ها) برخورد خواهد کرد، بالا گرفته است. یک اشتباه رایج این است که کسانی تصور کنند چین نهایتا با تحریم ها موافقت نخواهد کرد یا قطعنامه را وتو می کند. چنین اتفاقی رخ نخواهد داد. چین و روسیه فقط در موارد معدودی که به امنیت ملی آنها مربوط می شده که از حق وتو استفاده کرده اند در حالی که ایران برای روسیه و چین یک موضوع استراتژیک است نه موضوع امنیت ملی و به همین دلیل هم هیچ کس در تهران چنین حسابی روی آنها نکرده است. تحلیل دقیق تر این است که یک فرایند زمان بر و دشوار چانه زنی بر مناسبات روسیه و چین با آمریکا درباره ایران حاکم است که از دو موضوع تاثیر می پذیرد: اول، میزان دوری یا نزدیکی نگاه استراتژیک این کشورها به ایران و دوم، میزان امتیازات مبادله شده.

در مورد نگاه استراتژیک به ایران، تفاوت های آشکاری میان روسیه و چین به همراه مجموعه ای بزرگ از کشورهای در حال توسعه از یک طرف و آمریکا، اسرائیل و بخشی از اروپا از سوی دیگر وجود دارد.

اصلی ترین مطلب این است که مطابق ارزیابی های اطلاعاتی روسیه و چین ایران قصد ساخت سلاح هسته ای ندارد و برنامه هسته ای آن یک تهدید محسوب نمی شود. در مقابل، آمریکایی ها با وجود کمبود شدید شواهد اطلاعاتی همچنان سعی دارند اینطور وانمود کنند که برنامه ایران یک «تهدید فوری» است. جامعه اطلاعاتی آمریکا مدت هاست دیدگاه های افراطی دولت در این خصوص را تایید نمی کند.

مسئله استراتژیک دیگر این است که اساسا صورت مسئله پرونده هسته ای ایران از نظر روسیه و چین با آمریکا متفاوت است. روس ها و چینی ها عقیده دارند ایران می تواند در خاک خود غنی سازی کند به این شرط که آژانس درباره نظارت کامل خود بر صلح آمیز بودن اطمینان بدهد. آمریکایی ها اما تا همین اواخر لااقل به طور رسمی عقیده داشتند غنی سازی در ایران آن را در «آستانه سلاح» قرار خواهد داد؛ در نتیجه هدف نهایی همچنان این است که ایران این برنامه را به حال تعلیق دربیاورد. اختلاف نگاه روسیه و چین نسبت به آمریکا در مورد هدف تحریم ها از همین جا ناشی می شود.

روس ها و چینی ها مکررا گفته اند از نظر آنها هرگونه تحریم فقط باید با هدف وادار کردن ایران به همکاری بیشتر با آژانس صورت گیرد در حالی که آمریکایی ها به تحریم به عنوان ابزاری برای «مجازات» ایران نگاه می کنند نه وادار کردن آن به همکاری با آژانس (چیزی که همین حالا هم وجود دارد). دقیقا به همین دلیل است که آمریکایی ها هر وقت به جلب همراهی روسیه و چین نیاز دارند، آژانس را تحت فشار می گذارند تا به هر شکل ممکن یک سند منفی علیه ایران از آن بیرون بکشند. نمونه بارز این اقدام، گزارشی است که یوکیا آمانو در فوریه گذشته منتشر کرد و در آن بی هیچ دلیل موجهی برخی ارزیابی های سنتی آژانس درباره برنامه غنی سازی ایران را تغییر داد.

روس ها و چینی ها با این ارزیابی آشکارا مخالفت نکردند اما بسیار بعید است که نفهمیده باشند ارزیابی های یک نهاد فنی نمی تواند ناگهان ظرف چند هفته تغییر کند مگر اینکه فشار سیاسی سنگینی بر آن وارد شده باشد.

اما اختلاف استراتژیک نهایی میان این بلوک ها درباره ایران این است که برای جلوگیری از هسته ای شدن ایران چقدر باید هزینه کرد. در این باره اکنون دیدگاه های بسیاری از کشورهای جهان به هم نزدیک شده و حتی آمریکایی ها هم عقیده دارند سرمایه گذاری روی جلوگیری از هسته ای شدن ایران یک سرمایه گذاری بسیار کم منفعت ولی در عین حال عمیقا پرهزینه است.

این موضوع از همان اختلاف عمیق در مورد شدت تهدید ناشی از برنامه ایران ناشی می شود که به آن اشاره کردیم. کشورهای زیادی امروز سوال می کنند اگر برنامه هسته ای ایران یک تهدید نیست چرا باید برای توقف آن خود را به آب و آتش زد؟! به همین دلیل هم هست که آمریکا اکنون در موقعیتی است که نمی تواند هیچ یک از کشورهای جهان - البته به جز اسرائیل که اصلا کشور نیست!- را متقاعد کند که ارزش دارد برای مهار ایران هزینه های هنگفت بپردازند. به این ترتیب به نظر نمی رسد اختلافات استراتژیک روسیه و چین با آمریکا در ارزیابی ماهیت و هدف برنامه هسته ای ایران اساسا رفع شدنی باشد. می ماند اینکه ببینیم چه امتیازهایی مبادله شده است.

روس ها مدت ها پیش کوتاه آمدند. علت این بود که در دو حوزه خاص یعنی استقرار سپر دفاع موشکی در شرق اروپا و پیمان استارت موفق به نهایی کردن توافق هایی نصفه و نیمه با آمریکایی ها شده بودند.

آمریکا - برخلاف آنچه عموما گفته می شود - سپر دفاع موشکی را منتفی نکرد بلکه پذیرفت به جای استقرار آن در نزدیکی مرزهای روسیه آن را به حالت متحرک (Mobile) درآورده و در جاهایی مانند عرشه کشتی ها و امثال آنها نصب کند. این در واقع برای روس ها از وضعیت قبلی یعنی حالت استاتیک موشک ها بدتر است اما آنها به این دلیل که اساسا توان مقاومت در مقابل آمریکا ندارند اعلام کردند تصمیم آمریکا همان است که آنها می خواسته اند تا موضوع به نحو آبرومندانه جمع شده باشد. درباره پیمان استارت هم ظاهرا بعد از یک سال چانه زنی، دو طرف پنج شنبه آینده توافقی را امضا خواهند کرد که مقرر می کند آمریکا و روسیه تعداد کلاهک های هسته ای عملیاتی خود را به هر کدام 1550 کلاهک کاهش دهند.

به این ترتیب می بینیم امتیازهایی مبادله شده و طبعا روس ها در ازای آنچه دریافت کرده اند باید چیزی هم بدهند. بهانه روس ها در موافقت با تحریم البته این است که ایران با رد پیشنهاد وین به آنها بی احترامی کرده است اما این چیزی بیشتر از یک توجیه بی ربط نیست چرا که گذشته از اینکه وقتی پای منافع ایران در میان باشد، «احترام روس ها» اهمیت چندانی ندارد، ایران اساسا پیشنهاد وین را رد نکرده است. همه کاری که ایران کرده این بوده است که مانع از آن شده که آمریکایی ها مواد هسته ای آن را بگیرند و در ازای آن هیچ ندهند. ایران صرفا خواهان تضمین هایی است که ثابت کند فریبی در کار نیست و تا امروز چنین تضمین هایی تامین نشده است.

چینی ها اما طی چند ماه گذشته مقاومت بیشتری در مقابل تحریم های درخواستی آمریکا کرده اند به این دلیل که مبادله امتیاز میان آنها و آمریکا نسبت به روسیه به دشواری های بیشتری برخورده است. میان آمریکا و چین اکنون 3 مسئله کلیدی وجود دارد. 1-اختلاف بر سر ارزش یوان واحد پول چین که آمریکایی ها عقیده دارند پکن عمدا آن را پایین نگه داشته تا تراز صادراتی اش را بالا ببرد 2-موضوع دیدار اوباما با دالایی لاما رهبر جدایی طلبان تبت و 3-فروش تسلیحات آمریکا به تایوان در دو ماه گذشته به ارزش 4/6 میلیارد دلار که می تواند برتری نظامی چین در شرق دور را شدیدا تحت تاثیر قرار دهد. چین و آمریکا برای هیچ کدام از این 3 مسئله راه حلی نیافته اند و اختلافات همچنان ادامه دارد. به رغم اینکه امتیازی مبادله نشده، دو عامل موجب شده چینی ها موضع خود در مورد مخالفت با تحریم ایران را تعدیل کنند.

 1-نخستین عامل ترس چین از آن است که از جانب آمریکایی ها به عنوان یک کشور غیرمسئول معرفی شوند و در حالی که روسیه به سمت آمریکا رفته در مخالفت با قطعنامه جدید تنها بمانند.

 2-عامل دوم کلیدی تر است. چینی ها نگران این هستند که اگر در فرآیند تدوین محتوای تحریم ها دخالت نکنند آمریکایی ها به طور یک جانبه و در خارج از شورای امنیت دست به اعمال تحریم هایی بزنند که دقیقا منافع تجاری آنها در خرید نفت از ایران را هدف بگیرد. قرائنی وجود دارد که نشان می دهد چین حضور در «نشست تدوین گزینه های احتمالی تحریم» - که بسیاری به اشتباه آن را نهایی شدن موضوع تلقی کرده اند - را پذیرفته با این هدف که بتواند مجموعه مواردی را که به نحوی با منافع آن درگیر است و تحریم ها را شدید می کند از قطعنامه حذف کند و علاوه بر آن مانع اعمال تحریم های یک جانبه از سوی آمریکا شود.

تحلیلگران غربی می گویند چین موفق خواهد شد و آمریکایی ها ناچارند برای راضی کردن آن تمامی گزینه هایی را که می تواند تحریم ها را به اصطلاح «فلج کننده» سازد از متن پیش نویس حذف کنند و حاصل کار قطعنامه ای خواهد بود سمبلیک و بسیار ضعیف که دیروز چند روزنامه غربی آن را «تفنگ آب پاشی» خواندند که به سوی ایران هدف گرفته شده است. مشکل اصلی که آمریکایی ها سال هاست از حل آن عاجز بوده اند در واقع همین جاست. مخالفان تحریم همواره با قطعنامه ای موافقت می کنند که «آبروی آمریکا را حفظ کند اما به ایران آسیبی نرساند». آمریکا برای راضی کردن کشورهای مخالف و ایجاد اجماع ناچار است به ازای هر مورد توافق با این کشورها، بخشی از تحریم های مد نظر خود را حذف کند و نهایتا به متنی رضایت بدهد که بسیار ضعیف و فاقد هرگونه قدرت تاثیرگذاری بر اراده ایران است. به عبارت دیگر هزینه حفظ اجماع همواره این بوده که قطعنامه از وضعیت موثر خارج شود و راهی هم وجود نداشته که بتوان میان این دو جمع کرد.

ایران همانطور که باراک اوباما روز 30 مارس 2010 در کنفرانس خبری مشترک با نیکلا سارکوزی رئیس جمهور فرانسه در پاریس گفت کشور بزرگی است و روابط تجاری وسیعی با بسیاری از کشورهای جهان دارد و این کشورها هم حاضر نیستند منافع خود را فدای تحلیل های ژئوپلیتیکی بی اساس آمریکا در مورد «خطرات منطقه ای و جهانی ایران هسته ای» بکنند چرا که اساسا این تحلیل ها را قبول ندارند. کل فرآیند تحریم در قالب این نتیجه گیری استراتژیک ساده قابل خلاصه سازی است: اولا به دلیل ضرورت حفظ اجماع و اختلافات استراتژیک آمریکایی ها قادر به اعمال هیچ تحریم شدیدی علیه ایران نیستند و ثانیا حتی اگر تحریم های شدیدی هم اعمال شود ایران را متوقف نخواهد کرد چرا که ایران سال هاست به پدیده تحریم ها خو گرفته و بهتر از هر کشور دیگری در جهان می تواند آن را مدیریت کند.

کشورهای دیگر شاید علنا نگویند ولی همواره اینطور بوده که به موازات موافقت با تحریم ها راه هایی برای عمل نکردن به آنها هم پیدا می کرده اند. آمریکا پس از صدور هر قطعنامه جدید فقط می تواند ادعا کند «کاری کرده است» اما خلسه ناشی از این دل خوش کنک دیری نخواهد پایید چرا که هم ایران به کار خود ادامه خواهد داد و هم دیگر کشورها. تحریم به عنوان یک اقدام مستقل از جانب آمریکا فقط می تواند برای حفظ آبرو صورت بگیرد و به هیچ وجه قادر به تعیین تکلیف مسئله ایران نخواهد بود. این موضوع آنقدر آشکار است که حتی اسراییل هم به آن توجه کرده و هفته پیش در چند مورد گفته اند آمریکا باید یک مسیر مذاکراتی قوی را هم در کنار مسیر تحریم ها فعال کند.

در این شکی نیست که آمریکایی ها پس از پیمودن همه راه ها باز هم ناچارند در خانه ایران را بکوبند و از آن دعوت به مذاکره کنند منتها چیزی که اسراییلی ها به آن توجه نمی کنند این است که تحریم یا هر اقدام دیگری شبیه آن به جای اینکه مذاکرات را تقویت کند آن را به بن بست خواهد کشاند. تحریم، قدرت چانه زنی آمریکا پای میز مذاکره را افزایش نمی دهد بلکه تنها چیزی که با آن افزایش پیدا می کند اراده ایران برای سرسختی بیشتر در اتاق مذاکره است.

همه این مسائل نشان می دهد آمریکایی ها به این زودی ها قصد ندارند درست محاسبه کردن را یاد بگیرند و به همین دلیل احتمالا باید مدت های طولانی شاهد «بیغوله نوردی» آمریکایی ها باشیم. کل داستان دست و پا زدن آمریکا را برنارد شاو در یکی از آن جملات معروفش خوب خلاصه کرده است، شاو می گوید: «تنها نکته ای که می توان از تجربه یاد گرفت این است که ما از تجربه چیزی نمی آموزیم».

مردم سالاری:آمریکا و سفر مقامات عراقی به تهران

«آمریکا و سفر مقامات عراقی به تهران»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی مردم سالاری به قلم امیر مدنی است که در ان می‌خوانید؛نتایج انتخابات در عراق اثبات گر خواست مردم در پشت سر گذاشتن خشونت، جنگ و تروریسم و دستیابی به  امنیت، ثبات و آزادی های ممکن در چارچوب دولتی قانونی  است. علیرغم برخی اعتراضات  نتیجه آرا از سوی احزاب و گرایشها  بطور کلی مورد پذیرش قرار گرفته است.  انتخابات برای  تعیین و گزینش 325  نماینده مجلسی  انجام پذیرفت که می باید  دولت را تعیین کرده و رئیس جمهور را به انتخاب برساند.

تمام بازیگران صحنه سیاسی عراق می توانند خود را به گونه ای پیروز اعلام دارند. نخستین پیروز مردم عراق هستند  که تحت ترغیب و تشجیع رهبر برجسته معنوی خود آیت الله  سیستانی با مشارکتی وسیع (بیش از 62درصد) و ناشناخته درکشورهای عربی  برای دستیابی به امنیت و تحکیم دموکراسی در پای صندوقهای رای حاضر شدند. 

دولت آقای ما لکی با انجام انتخابات سالم  و شفاف تحت نظر سازمان ملل و پذیرش نتیجه - به نفع حریف- نیز می تواند خود را صاحب پیروزی بداند. دول عرب نیز با ملاحظه پیروزی نسبی لیست علاوی می توانند رضایت خاطر خود را تامین شده ببینند. برای دول عربی که به پادشاهیهای مطلقه و ریاست جمهوریهای مادام العمر تقسیم می شوند، کافیست که  مفهوم دموکراسی و رای از  مرزهای عراق عبور نکند. 

با آنکه پیروزی نسبی لیست علاوی می تواند به مثابه دورشدن عراق از ایران تلقی شود، باید در نظر داشت که نیروهای نزدیک به ایران که در اکثریت شیعه - کرد تجسم می یابد  همچنان پایه هر ائتلاف قادر به اداره و کنترل عراق هستند. کاخ سفید نیز که مدعی است با حکم سازمان ملل کنترل اوضاع عراق را در دست دارد، با نگه داشتن نیروهای نظامی در پادگانها و رعایت حق شهروندان عراقی  می تواند از نتیجه انتخابات خوشنود  باشد. تنها شکست خورده این انتخابات  القاعده است که علیرغم تهدیدها و بمب گذاری ها نتوانست مانع از رای دادن  شهروندان عراقی شود.

حتی در مناطق اهل تسنن نیز شهروندان بطور گسترده در پای صندوقهای رای حضور یافتند.   مطابق نتایج، ائتلاف "العرا قیه" ایاد علاوی که دارای گرایش ناسیونالیستی عربی است  با کسب  91 کرسی ائتلاف نخست و پیروز انتخابات است. این ائتلاف اساسا بیانگر آرای اقلیت اهل تسنن متمرکز در عراق  مرکزی (15درصد تا  18درصد جمعیت) است اما آرای شیعیانی که خواهان عبور از تقسیم بندی های دینی - قومی هستند را نیز با خود دارد. ائتلاف "دولت قانون " نوری الما لکی دارای 89 نماینده شده در جایگاه دوم  قرار می گیرد. مالکی اگرچه با تشکیل ائتلاف "دولت قانون" و تلاش در کسب وجهه و رایی ملی را داشت، اما  آرای وی اساسا آرای بخشی از اکثریت  شیعه ( 60درصد تا 65درصد جمعیت) است که  در حزب "الدعوه"  تمرکز یافته اند. " ائتلاف ملی"  به ریاست عمار حکیم که احزاب مذهبی شیعه همچون "مجلس اعلای  اسلامی " و حزب "دعوه" جناح جعفری، صدریها و حزب فضیلت را گرد هم می آورد  با از دست دادن بخشی از کرسیهای پیشین خود  دارای 70 کرسی پارلمانی شده و در جایگاه سوم قرار می گیرد.

دو حزب عمده کردستان عراق یعنی جبهه میهنی جلال طالبانی همراه با حزب دموکرات بارزانی با آرای کردها (15درصد تا 20درصد جمعیت) دارای 45 کرسی شده و در جای چهارم قرار می گیرد. باقی کرسیها  به ائتلاف "گوران" کردستان که با شعار تغییر به کارزار انتخاباتی  پا نهاده بود و به اقلیتهای مسیحی و ترکمن تعلق  می گیرند.آن طور که از نتایج انتخابات به روشنی پیداست رای در عراق همچنان استوار بر واقعیتی  سه گانه  است. به این مفهوم که کردها به کردها رای می دهند، شیعیان اساسا به شیعیان و اهل تسنن نیز به اهل تسنن. لیست العرا قیه با آنکه خود را سکولار می خواند و رای بخشی از شیعیان را نیز با خود دارد، اساسا مبتنی بر رای اهل تسنن و بقایای بعث است. مطابق قوانین عراق برای تشکیل دولت می باید حداقل دارای 163 کرسی پارلمانی  بود.

نتایج آرا نشان می دهد که هیچ یک از تشکلها  به تنهایی قادر به تشکیل دولت نبوده و می باید دولتی ائتلافی را تشکیل داد. لیست العراقیه ایاد علاوی با آنکه پیروز نسبی انتخابات است، نتوانسته است تا کنون متحدی  را برای رسیدن به حد نصاب حد اقل بدست آورد. به نظر نمی رسد که تشکلات دیگر که بر خاکستر رژیم صدامی  شکل گرفته اند و دارای انگیزههای ایدئولوژیک قوی هستند ائتلاف با  لیستی را بپذیرند که خواهان بازگرداندن بقایای  بعث به ارگانهای قدرت است. از این رو تنها ائتلاف ممکن می تواند  بر جمع  "دولت قانون " و "ائتلاف ملی"  و نیروهای عمده کرد شکل بگیرد  که شخصیتهایی از لیست العراقیه  را در خود   می گنجاند.

حتی اگر تشکیل کابینه در فرضی محتمل اما بعید به شخصیتی از لیست علاوی سپرده شود، شاکله و منطق و عمل آن  می تواند تنها بیانگر برنامههای اکثریت شیعه - کرد باشد که اهل تسنن میانه رو را نیز در خود می گنجاند. اکثریت کرد - شیعه و اهل تسنن میانه رو و تمام عراقیها با نگاهی به تاریخ در می یابند که اگر نتوانند به توافق برسند زمینه زایش صدامی دیگر آماده می شود که به سرکوب هر صدای مخالف، قتل عام شیعه، کردها و بمباران شیمیایی حلبچه می پردازد و یا سلفیان بادیه نشین از جنوب چون گذشتههایی نه چندان دور از راه  رسیده و به تخریب اماکن مقدس پرداخته  و به نام دین سلفی به قتل عام آزادگان می پردازند.

مطابق اظهار برخی از منابع، عراق پس از عربستان سعودی دارای دومین ذخایر نفتی و مطابق  اظهارات برخی از منابع معتبر دیگر دارای نخستین منابع نفتی جهان است.اگر جنگ عراق با مساله انرژی  دارای ارتباطی تنگانگ بوده است، انتخابات عراق را نیز باید در ارتباط با مساله انرژی و ژئوپولیتیک  مطمح نظر قرار داد. واشینگتن، جدول زمانی خروج از عراق را نیز تعیین کرده است اما مشکل به نظر می رسد که حاکمیت آمریکا بدون ساخت چارچوبی موافق با منافع آمریکا حاضر به ترک عراق باشد. امری که بدون در نظر گرفتن نقطه نظرات تهران به سختی قابل تحقق است. به نظر می رسد که واشینگتن در این لحظه در چارچوب سیاست "منتظر باش و ببین" سفر هیاتهای عراقی به تهران را برای تشکیل کابینه به نظاره ایستاده است.

ایاد علاوی نیز امیدوار است که در تهران پذیرفته شود. واشینگتن خود را صاحب کنترل سرزمینی می بیند که اکثریت شهروندانش دارای اشتراکات بسیار قوی با ایران هستند.  اگرچه حضور ایران در عراق چند جانبه است، اما اساس آن فرهنگ و مدنیت کهنسال و چندین هزار ساله مشترکی  است  که از مرزهای چین تا به بغداد گسترش داشته است.

حضور  و تقاضای پذیرفته شدن در تهران نه مشروط به این یا آن لحظه و علت تاریخی، که به کل تاریخ و پیوستگی نیروهای این پهنه و جغرافیای مدنی و فرهنگی گسترده از مرزهای چین تا بغداد است. در واشینگتن به تدریج در می یابند که کلید حل بسیاری از مشکلات در احترام به ایران و اعتماد به جامعه مدنی ایران است.

سفر اخیر آقای جلال طالبانی رییس جمهور عراق به تهران که به منظور شرکت در جشن نوروز صورت می گرفت در عین  حال در بردارنده این نکته بود که  بازگشت  بقایای بعث در عراق  به قدرت ممکن نیست. واشینگتن و تهران  در حالی که در انتظار تصمیم عراقیها برای دستیابی به توافق برای تشکیل  دولت هستند در صحنه عراق و تمام منطقه اعمال یکدیگر را به دقت تحت نظر دارند. همگان می دانند که مطمح نظر خاورمیانه و حواشی  یورو - آسیای  آن و تعادلات  ژئوپولیتیک آینده است. واشینگتن می داند بدون مشارکت تهران  تامین ثبات و امنیت سهل و ممکن نیست و تهران با آگاهی به تناسبها و اندازهها و با اشراف  به خواستههای جامعه مدنی ایرانی برآنست تا تعادل حساس را رعایت کند. دستیابی عراق به امنیت و دموکراسی و منزوی ساختن خشونت، جنگ و تروریسم به نفع  شهر وندان عراقی و تمامی بازیگران است.

رسالت:دیپلماسی پارلمانی

«دیپلماسی پارلمانی»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی رسالت به قلم دکتر حشمت الله فلاحت پیشه است که در آن می‌خوانید؛تحلیلی بر حضور هیئت ایرانی در اجلاس جهانی بین المجالس امسال اجلاس جهانی بین المجالس در بانکوک تایلند برگزار شد. اجلاس بین المجالس فرصتی شایسته است که در آن مواضع و نظرات هیئت های پارلمانی در مجمع عمومی، کمیته های تخصصی و کمیته های جغرافیایی مطرح می گردد. ضمن آنکه در مذاکرات و ملاقات های دو جانبه نیز امکان بررسی روابط دو جانبه و تبیین مواضع سیاست خارجی و نقش پارلمان ها در این رابطه فراهم می شود. در خلال این اجلاس علاوه بر هفت سخنرانی نمایندگان ایران در مجمع و کمیته های تخصصی برنامه ها بر اساس سه هدف گذاری شکل گرفت: 1- طرح موضوع فلسطین به عنوان ماده اضطراری ، جهت حفظ و تقویت همکاری های بین مجالس اسلامی. 2- کسب جایگاه دائم در کمیته حقوق بشر بین المجالس 3- حضور فعال در موضوع تغییر اساسنامه بین المجالس

1- فلسطین و موضوع ماده اضطراری
امسال اجلاس جهانی بین المجالس در بانکوک تایلند برگزار شد. اجلاس بین المجالس فرصتی شایسته است که در آن مواضع و نظرات هیئت های پارلمانی در مجمع عمومی، کمیته های تخصصی و کمیته های جغرافیایی مطرح می گردد. ضمن آنکه در مذاکرات و ملاقات های دو جانبه نیز امکان بررسی روابط دو جانبه و تبیین مواضع سیاست خارجی و نقش پارلمان ها در این رابطه فراهم می شود.

در خلال این اجلاس علاوه بر هفت سخنرانی نمایندگان ایران در مجمع و کمیته های تخصصی برنامه ها بر اساس سه هدف گذاری شکل گرفت:
1- طرح موضوع فلسطین به عنوان ماده اضطراری ، جهت حفظ و تقویت همکاری های بین مجالس اسلامی.
2- کسب جایگاه دائم در کمیته حقوق بشر بین المجالس
3- حضور فعال در موضوع تغییر اساسنامه بین المجالس

1- فلسطین و موضوع ماده اضطراری
هر ساله در قطعنامه پایانی اجلاس، مهمترین موضوع روز به عنوان موضوع مورد پیگیری پارلمان های دنیا به عنوان ماده اضطراری مطرح می شود. کشورهای غربی که اکثریت مناصب بین المجالس را در اختیار دارند به طور معمول با طرح مسائلی همچون سیل در جنوب غرب آسیا و زلزله  هائیتی و گرسنگی در آفریقا، در تلاش اند که مانع طرح مسائل سیاسی روز همچون موضوع فلسطین، عراق یا افغانستان شوند و امسال نیز موضوع زلزله هائیتی را در مقابل پیشنهاد مشترک ایران و فلسطین، در محکومیت سیاست های رژیم صهیونیستی در سرزمین های اشغالی قرار دادند.

بر اساس آمار در چنین مجامعی، همواره اکثریت در اختیار کشورهای غربی است و نگرش طرف ایرانی به ماده اضطراری بیشتر با هدف ایجاد انسجام در جهان اسلام شکل می گیرد.

لذا بر خلاف اجلاس سال قبل اتیوپی (آدیس آبابا) این بار کشورهای اسلامی پیشنهاد جمهوری اسلامی ایران و فلسطین را به عنوان پیشنهاد مشترک کشورهای اسلامی و عربی پذیرفتند و بعد از طرح موضوع در کمیته جغرافیایی آسیا- اقیانوسیه این کمیته نیز با اجماع پیشنهاد هیئت ایرانی را تصویب کرد. با این وجود در مجمع عمومی باز هم یک پیشنهاد غیر سیاسی (زلزله هائیتی) رای می آورد و جالب اینکه در جریان رای گیری نمایندگان کشورهایی همچون عراق و عربستان غایب بودند! بعد از آن با تلاش مشترک هیئت های ایران، فلسطین، اردن و سوریه، یک متن اعتراضی به عنوان سند ضمیمه ارائه گردید و هیئت ایرانی نیز با قرائت بیانیه ای رسمی، اعلام کرد که موجودیت رژیم صهیونیستی را که در قطعنامه به عنوان یک «دولت» معرفی شده است، به رسمیت نمی شناسد.

جالب اینکه در خلال دیدارهای دو جانبه با رئیس کل شورای بین المجالس روسای مجالس تایلند و هند و نایب رئیس مجلس یونان، آنها معتقد بودند اجماع کم سابقه کشورهای اسلامی بر سر موضوع فلسطین حاصل نقش محوری ایران در این مباحث بوده است.

2- کسب جایگاه اصلی در کمیته حقوق بشر
کانادا، استرالیا، انگلستان و برخی دیگر از کشورهای اروپایی به بهانه های مختلف تلاش می کردند، مانع عضویت دکتر جلالی، عضو هیئت اعزامی ایران در کمیته حقوق بشر به عنوان عضو اصلی شوند. جلالی در طول5  سال گذشته به عنوان عضو علی البدل کمیته ایفای نقش می کرده و امسال با پایان یافتن وقت نماینده مجلس فیلیپین و با رایزنی های انجام گرفته در کمیته آسیا- اقیانوسیه، اعطای کرسی اصلی به ایشان تصویب گردید.

جالب اینکه نماینده ایالات متحده و برخی کشورهای اروپایی در مذاکره با طرف های بحرینی و فیلیپینی سعی کرده بودند، با تراشیدن رقیب مانع عضویت نماینده ایران شوند. به هر حال برای آنها که بیشترین ادعاهای حقوق بشری علیه ایران را مطرح می کنند اعطای یکی از ده صندلی کمیته حقوق بشر به جمهوری اسلامی گران تمام می شد. به طوری که با تذکرات نماینده کانادا، مبنی بر مسکوت گذاشتن انتخابات عضو جدید حقوق بشر تا شش ماه، موضوع به طور موقت به تاخیر افتاد، اما سرانجام در جلسه بعد به عنوان دستور اول، مجمع عمومی به عضویت دائم نماینده ایران برای5  سال آینده رای داد. با توجه به آراء و نظرات جمهوری اسلامی در محافل حقوق بشر با استفاده بهینه از این موقعیت می توان در آینده قرائت یکسان غربی از حقوق بشر را در عرصه پارلمانی به چالش کشید. ضمن آنکه در ادعاهای مطرح شده علیه ایران و برخی کشورهای اسلامی از موضع منطقی به دفاع پرداخت.

2- اصلاح اساسنامه
موضوع اصلاح اساسنامه شورای بین المجالس نیز از دستور کارهایی بود که زمزمه آن از کمیته ها شروع شد و در گروه های جغرافیایی نیز طرح گردید. تجربه سازمان تجارت جهانی و سازمان های قدرت محور دنیا نشان می دهد که کشورهای غربی همواره به دنبال ایجاد هسته ای به عنوان باشگاه هستند که به منطقه ممنوعه برای دیگر کشورها تبدیل می شود. در قالب اساسنامه جدید، عضویت کشورها در شورای بین المجالس، باید در قالب یک معاهده به امضای دولت ها برسد و زمانی که تعداد به44  عضو رسید، این شورا به عنوان یک سازمان بین المللی معرفی شود.

ایران و شماری از هیئت های غیر متعهد، معتقدند که کشورهای غربی44  عضو مورد نیاز خود را به محوریت اتحادیه اروپا، تامین کرده اند و پس از اعلام شورای بین المجالس به عنوان یک سازمان بین المللی پیش شرط ها و راهکارهای تبعیض آمیز خود را بر آن حاکم می کنند. به عنوان نمونه اکنون سازمان تجارت جهانی به ابزاری در راستای سیاست های «پاداش» و «تنبیه» غربی ها تبدیل شده است.

اجرای این الگو در قبال پارلمان های دنیا نیز روح مستقل نمایندگی را تهدید می کند. در نهایت قرار شد به طور مستمر در کمیته ای به محوریت جناب آقای ابوترابی فرد نایب رئیس مجلس شورای اسلامی موضوع دیپلماسی پارلمانی مورد بررسی جدی تری قرار گیرد. در دنیای امروز در قالب نشست های بین المجالس، گروه های دولتی پارلمانی و بویژه ملاقات های مختلف سران و کمیسیون های تخصصی مجالس، دیپلماسی پارلمانی از جایگاه ویژه ای برخوردار می شود.

همچون اجلاس گذشته، در بانکوک نیز هیئت  ایرانی از جمله فعالترین هیئت ها بود و بیشترین ملاقات ها و نشست های دو جانبه را برگزار کرد. مجلس ایران به عنوان یکی از محورهای اصلی بین المجالس اسلامی و بانی اتحادیه مجالس آسیایی، می تواند حلقه ارتباط این دو مجموعه با اتحادیه بین المجالس دنیا باشد و پیش از حاکم شدن ترتیبات قدرت محور غربی، باید به گونه ای عمل کرد که روح سیاسی غیر متعهد بر بزرگترین نهاد پارلمانی دنیا حاکم گردد.

جمهوری اسلامی:تحلیل سیاسی هفته

«تحلیل سیاسی هفته»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی جمهوری اسلامی است که در ان می‌خوانید؛نسیم بهاری در ماه ربیع برگهای تقویم را جابجا کرد و سال جدیدی را بر محور تلاش و کوشش مضاعف برای سازندگی کشور رقم زد . سال نو با سرسبزی و طراوات آغاز شد و مردم برای شروع سالی پرتلاش و با انگیزه آماده شدند . سال 89 با محوریت ویژه ای آغاز گشت که امید می رود با همت عمومی و کوشش جمعی ملت به سال بهروزی و سعادت ملی تبدیل شود.

رهبر معظم انقلاب در پیام نوروزی با نامگذاری سال جدید به عنوان سال « همت مضاعف کار مضاعف » ابراز امیدواری کردند ملت عزیز و بزرگ ایران و مسئولان بخشهای مختلف در سال 89 با گام های بلندتر و همت و کار بیشتر به اهداف بزرگ خود نزدیک تر شود .

ایشان تصریح کردند تحول و دگرگونی در اوضاع و احوال و حرکت به سوی احسن الحال ایجاب می کند که همت مردم و مسئولان چند برابر شده و با انجام تلاش مضاعف و کار متراکم ظرفیت های کشور به فعلیت برسد و حرکت تکاملی ملت ایران ادامه یابد. واقعیت اینست که دهه چهارم انقلاب بهترین فرصت برای ساختن کشور و پیشرفت در همه زمینه هاست زیرا که در سالهای گذشته زیرساخت های مورد نیاز برای جهش و جبران عقب ماندگی ها و رسیدن به مرزهای خودکفایی ایجاد شده و ملت ایران نیز در سالهای اخیر نشان داده که علیرغم همه توطئه ها و اجرای تحریم های اقتصادی با درایت و تدبیر توانسته به مرزهای جدیدی از دانش دست یابد. بنابر این باید با همت و کار مضاعف حصار توطئه ها و تحریم هایی که به منظور محروم کردن جمهوری اسلامی ایران از رسیدن به افق های بلند و چشم اندازهای روشن طراحی شده شکسته شود و تهدیدها به فرصت ها تبدیل گردد.

اما در این میان همانگونه که مردم وظیفه خود می دانند از همین امروز و از درون خانه ها و حوزه های رفتاری و عملکردی خود کار و همت مضاعف را آغاز کنند مسئولین نیز باید این همت مضاعف را در برنامه های خود عملیاتی کنند چرا که تحقق این شعار نیازمند برنامه ای مدون و اجرایی است .

البته باید توجه داشت بزرگترین آفت در مسیر عملیاتی شدن این امر اساسی باقی ماندن آن در حد شعار و لفاظی هاست و لذا مسئولین از همین امروز باید همت کنند تا در سال 89 کمتر شعار بدهند و همت مضاعف را به کار گیرند تا لااقل سمینارها کنگره ها و همایش هایی را برای همت مضاعف برگزار نکنند! و به جای این کارها به عمل بپردازند.

در این هفته در راستای آغاز سالی پرتلاش و همت مدار در کشور بزرگترین کارخانه گندله سازی خاورمیانه در سیرجان با حضور رئیس جمهور افتتاح شد. کارخانه گندله سازی گل گهر سیرجان از ظرفیت تولید پنج میلیون تن در سال برخوردار است که این میزان گندله به کارخانه های احیای مستقیم حمل می شود و در آنجا محصول آهن اسفنجی با عیار 93 تا 100 درصد تولید شده و سپس به کارخانه های ذوب ارسال می شود . با گندله تولیدی این کارخانه می توان 2 5 میلیون تن فولاد در سال تولید کرد .

کارخانه گندله سازی گل گهر سیرجان با استفاده از کنسانتره معدن سنگ آهن گل گهر تغذیه می شود و گندله های تولیدی به عنوان ماده اولیه ذوب و سپس شمش فولاد مصرف می شود و در راستای تامین خوراک شرکت های تولید کننده فولاد و توسعه این صنعت در کشور نقش مهمی دارد . برای راه اندازی این طرح دو هزار و 900 میلیارد ریال سرمایه گذاری شده است .

در هفته جاری همچنین رهبر معظم انقلاب در دیدار برخی مسئولان بر لزوم حفظ وحدت و یکپارچگی مدیران در حرکت رو به جلوی کشور خاطرنشان کردند : « مسئولان باید با شناخت و بکارگیری صحیح ظرفیت های مادی و معنوی بسیار فراوان و بی نظیر کشور در بخشهای مختلف و همت و کار مضاعف برای رسیدن به اهداف سند چشم انداز بیست ساله و حتی فراتر از آن تمام توان خود را به کار گیرند. » ایشان با اظهار امیدواری نسبت به در پیش بودن سالی مبارک فرمودند : مبارک بودن سال جدید منوط به این است که مسئولان با تلاش هدفمند و پرانگیزه و قانع نشدن به هیچ حدی از کار و تلاش زمینه ساز نزول برکات الهی بر مردم خوب و مومن ایران باشند. »

حضرت آیت الله خامنه ای مسئولیت در نظام اسلامی را وظیفه ای خطیر و سنگین دانسته و تاکید کردند : « مسئولان در نظام اسلامی باید بدانند که از لحظه لحظه دوران مسئولیت آنها در آن دنیا سئوال خواهد شد بنابر این باید به گونه ای عمل کنیم که بتوانیم در پیشگاه خداوند پاسخ قانع کننده ای داشته باشیم . » ایشان تامین اهداف سند چشم انداز بیست ساله کشور را یکی از وظایف مهم و خطیر قوای سه گانه برشمرده و تصریح کردند : اکنون در برخی بخشها از زمان بندی انجام شده در سند چشم انداز جلوتر هستیم و در برخی بخشها هم حرکت شتاب لازم را ندارد بنابر این باید با همت مضاعف تلاش کرد تا از اهداف چشم انداز نیز جلوتر برویم .

رهبر معظم انقلاب با تاکید بر لزوم گسترش فرهنگ کار و تلاش در جامعه به موضوع هدفمند کردن یارانه ها نیز اشاره کرده و افزودند : « امیدوارم میان دولت و مجلس توافق مطلوب انجام شود تا با اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها مردم بتوانند طعم تدابیر و تلاشهای مسئولان را بچشند. »

در بررسی تحولات خارجی هفته تهدیدهای تازه رژیم صهیونیستی درباره حمله به غزه جنگ لفظی کرزای و شرکای غربیش و همچنین حوادث عراق اهم رویدادها را تشکیل می دادند.
رژیم صهیونیستی طی هفته جاری همزمان با انجام چند حمله هوایی به غزه که به کشته و مجروح شدن شماری از فلسطینی ها و ویران شدن تعدادی از منازل آنها منجر شد نوار غزه را به عملیاتی گسترده و شدید در آینده نزدیک تهدید کرد. همزمان با تهدیدهای تازه که از زبان چند مقام صهیونیست تکرار شد شواهد و نشانه هایی نیز وجود دارد که بیانگر قصد و تصمیم رژیم صهیونیستی برای آتش افروزی و به راه انداختن دور جدیدی از جنایت در غزه می باشد.

مقاومت حماسی مردم غزه و مسئولان جنبش حماس که اداره غزه را برعهده دارند و همچنین وضعیت وخیمی که صهیونیستها به دلیل تبعات ناشی از شکست در جبهه های مختلف طی سالهای اخیر متحمل شده اند صهیونیستها را در انجام تهاجمی جدید به غزه به وسوسه و تحرک انداخته است . سه سال محاصره همه جانبه و تحمیل یک جنگ خونین نتوانسته است مردم مقاوم و قهرمان غزه را به تسلیم وادار سازد و تبعات این امر فشار روزافزونی را بر رژیم صهیونیستی وارد می سازد و سردمداران این رژیم را که پس از دو جنگ لبنان و غزه به شدت بی اعتبار شده اند خشمگین کرده است .

به جرات می توان گفت رژیم صهیونیستی اکنون بدترین شرایط تاریخ موجودیت خود را سپری می کند. از سویی شکست در جنگ 33 روزه لبنان و جنگ 22 روزه غزه ابهت دروغین این رژیم را فرو ریخت و ثابت کرد که برخلاف ادعاهای سران تل آویو و حامیان غربی آن ها رژیم صهیونیستی کاملا آسیب پذیر و ضعیف است . از سوی دیگر گسترش روحیات و تفکرات ضد صهیونیستی در منطقه و دیگر نقاط جهان صهیونیستها را در انزوای مرگباری قرار داده و تلاش های گسترده قدرتهای غربی نیز نتوانسته است این انزوا را بشکند و اعتبار حیثیت و مشروعیتی برای این رژیم کسب کند. در چنین شرایطی این ذهنیت برای سردمداران تل آویو ایجاد شده است که در پناه یک جنگ جدید می توانند خود را از شرایط مرگبار کنونی نجات دهند. با اینحال به دلایل واضحی این یک توهم است و قطعا هرگونه ماجراجویی تازه صهیونیستها نه تنها این رژیم را از سرنوشت محتوم آن یعنی مرگ و نابودی نجات نخواهد داد بلکه این روند را تسریع خواهد کرد چنانکه در دو جنگ اخیر لبنان و غزه این واقعیت به وقوع پیوست .

هفته جاری جنگ لفظی میان کرزای و شرکای غربی وی تشدید شد و ادامه این وضع موقعیت نیروهای خارجی در افغانستان را که تاکنون نیز به اندازه کافی بغرنج بوده است بغرنج تر و پیچیده تر می سازد. کرزای هفته قبل کشورهای غربی و سازمان ملل را به دخالت در انتخابات اخیر ریاست جمهوری افغانستان و انجام تقلب متهم ساخت اتهامی که با واکنش تند و خشمگینانه برخی مسئولان سازمان ملل و مقامات غربی مواجه گردید. در این باره سخنگوی کاخ سفید اظهارات کرزای را « بی پایه » و « ناراحت کننده » خواند و حتی یک نماینده سازمان ملل در افغانستان کرزای را معتاد و تریاکی لقب داد!

واقعیت این است که اظهارات و موضع گیری متناقض کرزای بسیاری از کارشناسان سیاسی و ناظران مسائل افغانستان را نیز دچار ابهام و تردید ساخته است و به روشنی مشخص نیست که آیا کرزای در این اظهارات و موضع گیری خود جدی است و یا انگیزه های دیگری مدنظر دارد.

برخی این سئوال را مطرح می کنند که کرزای چرا در ابتدای لشکرکشی آمریکا و متحدینش به افغانستان که به قدرت رسیدن وی منجر شد موافق این اقدام کاملا غیرقانونی و اشغالگرانه بود و اکنون چگونه است که مداخلات آمریکا و غرب را رد می کند برخی نیز موضع گیری اخیر کرزای را صوری و برای جلب نظر طالبان جهت مشارکت در طرح آشتی اخیر عنوان می کنند و گروهی نیز معتقدند کرزای به دلیل اینکه از چندی قبل در نزد غربی ها از نظر افتاده و به اصطلاح تاریخ مصرف وی پایان یافته است تلاش می کند با اینگونه موضع گیری ها مشروعیتی در داخل برای خود به منظور بقای حکومتش ایجاد کند. بهرصورت تحولات آتی نشان خواهد داد که واقعیت امر چیست .

حوادث و تحولات تازه عراق دیگر موضوع مهم خبری هفته جاری در صحنه بین المللی بود که سبب شد این کشور بحران زده همچنان در کانون توجه رسانه های خبری جهان باقی بماند. طی هفته جاری درحالیکه گروههای سیاسی برای تشکیل دولت جدید شدیدا سرگرم تحرک و رایزنی بودند وقوع چندین انفجار مرگبار به شدت فضای امنیتی را تیره ساخت و هرگونه خوش بینی زیاده از حد در دستیابی این کشور به ثبات را با تردید مواجه ساخت .

این انفجارها دست کم 120 کشته و بیش از 300 زخمی برجای گذاشت که باعث شد هفته جاری به خونین ترین هفته پس از انتخابات پارلمانی یک ماه قبل عراق تبدیل شود. این درحالی است که گفته می شد پس از برگزاری انتخابات اخیر که اکثر گروهها و اقوام عراقی در آن مشارکت داشتند اوضاع به سرعت به سوی ثبات و امنیت پیش برود. در این باره مقامات آمریکایی و مسئولان عراقی انفجارهای اخیر را همچون گذشته به عوامل القاعده و بعثی ها نسبت دادند و تلاش نمودند این حوادث را فاقد اهمیت جلوه دهند.

به هر حال ناظران مستقل بر این عقیده هستند که پشت سر حوادث و ناآرامی های عراق اشغالگران و ایادی وابسته آنها در داخل عراق قرار دارند و هدف و پیام این انفجارها نیز فشار برای امتیازدهی بیشتر از سوی گروههای شیعی که در انتخابات اخیر نیز علیرغم تلاش و تبلیغات گسترده مغرضانه توانستند به پیروزی چشمگیری دست پیدا کنند می باشد. همچنین در ادامه فضای ناامن و تداوم خشونت هاست که اشغالگران می توانند توجیهی برای ادامه حضور خود در عراق پس از پایان موعد ذکر شده در توافقنامه امنیتی بغداد ـ واشنگتن داشته باشند.

ابتکار:نشاط اجتماعی گمشده در هیاهوی زندگی شهری

«نشاط اجتماعی گمشده در هیاهوی زندگی شهری»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی ابتکار به قلم علی البرزی است که در آن می‌خوانید؛ ‌تا به امروز با خودتان فکر کرده‌اید که چرا درگذشته پدران ما یک زندگی آرام همراه با نشاط و شادی بیشتری داشته‌اند؟ اما امروزه ما در هیاهوی زندگی شهری به دنبال گمشده‌ای به نام نشاط هستیم؟!

سال 88 با همه اتفاقات تلخ و شیرین و حوادث مختلف به پایان رسید اما در این بین موضوعی که به نظر می‌رسد در تحلیل حوادث و رویدادهای سال گذشته به نوعی مغفول مانده، ‌‌مربوط به نشاط اجتماعی و شادی در سال 88 و چگونگی برنامه‌ریزی برای نشاط اجتماعی در سال جاری است. ‌

گسترش شهرها و صنعتی شدن جوامع تاثیرات فراوانی درنشاط یک جامعه دارد و چنانچه مسائل حاشیه‌ای از جمله درگیری‌ها و ناامنی‌های اجتماعی هم به این موارد اضافه شود در نهایت آنچه را که باید در هیاهوی شهرنشینی جست‌وجو کرد نشاط و شادی عمومی است.

‌‌جامعه ایران به لحاظ مواجه شدن با تحولات ساختاری همانند افزایش سالانه جمعیت، ‌‌‌مسائل اقتصادی، ‌‌‌اجتماعی و سیاسی و همچنین گذر از جامعه سنتی به جامعه مدرن و در آستانه ورود به عرصه دنیای تکنولوژی شاهد بروز پدیده‌های مختلفی درحوزه امنیت و آسیب‌های اجتماعی است که این موضوع نشاط و شادی جامعه ایران را بیشتر از گذشته تحت تاثیر قرار داده است. ‌‌

‌متأسفانه به‌رغم اهمیت موضوع نشاط در یک جامعه تا به امروز هیچ اندیشمند و کارشناسی در رابطه با میزان نشاط اجتماعی جامعه ایران تحقیق و یا پژوهشی ارائه نکرده است و هیچ آمار دقیقی در رابطه با میزان نشاط جامعه وجود ندارد و حتی برای سنجش میزان نشاط هم شاخص تعیین‌کننده‌ای نداریم. ‌‌اما موضوعی که بارها و در دفعات مختلف توسط کارشناسان اجتماعی نسبت به توجه به آن هشدار داده شده است، ‌‌مربوط به کمرنگ شدن میزان نشاط در جامعه ایران به ویژه در شهرهای بزرگ و صنعتی است. ‌‌

‌طبق یک مجموعه آماری بین‌المللی که توسط سازمان ملی ارزش‌ها در بین 95 کشورجهان از سال 19995تا 2005 انجام شده است، ‌‌ایران از نظرشادی و نشاط در رتبه 51 قرار دارد و این درحالی است که کشورما با جمعیتی بالغ بر70 میلیون که بخش زیادی از آن را قشر جوان تشکیل می‌دهند، ‌‌باید رتبه‌ای بسیار بالاتر از 51 را دارا باشد، ‌‌‌چرا که قشر جوان در هر کشور نشان از پویایی، ‌‌‌حرکت و نشاط است. ‌‌

‌متأسفانه زمانی که صحبت از نشاط و شادی در جامعه به میان می‌آید، ‌‌‌بعضی از افکار و ذهن‌های پریشان مردم و تعدادی از مسؤولین تعاریف اشتباهی از جمله رقص و پایکوبی برای نشاط در جامعه ارائه می‌کنند که این موضوع و نداشتن یک تعریف واحد برای آشنایی مردم با مفهوم نشاط، ‌‌مشکل را دو چندان کرده است. ‌‌

در صورتی که منظور از نشاط در جامعه آرامش فکری به دور ازهرگونه دغدغه اضافه و یا افکار پریشان در بین مردم است که آسیب‌های اجتماعی و هیاهوی زندگی شهری باعث شده است این نشاط به تدریج در جامعه کمتر از گذشته شود. ‌‌

‌نشاط و شادی در یک جامعه آنقدر با اهمیت است که در دین اسلام هم بارها به آن اشاره شده شده است. ‌‌از دید اسلام زندگی بانشاط، ‌‌نعمت و رحمت خداست و زندگی توأم با گریه و زاری و ناله و افسردگی، ‌‌خلاف رحمت و نعمت خداست، ‌‌‌چرا که شادی باعث نشاط و امید و غم و اندوه باعث افسردگی و یأس و ناامیدی است. ‌‌اسلام همواره زدودن اندوه را از دل افراد مؤمن سفارش می‌کند. ‌‌

‌مقام معظم رهبری سال 89 را به نام همت مضاعف و کار مضاعف نامیده‌‌اند و ‌همه مردم و مسؤولین را به همت بیشتر برای جبران عقب‌ماندگی‌های گذشته فراخوانده‌اند. ‌‌در این بین سازمان‌هایی که به صورت مستقیم با مردم و دغدغه‌های آنها سر و کار دارند، ‌‌همانند بهزیستی، ‌‌وزارت رفاه، ‌‌تأمین‌‌ اجتماعی و سازمان ملی جوانان می‌توانند با تحقیق و پژوهش و در اولویت قرار دادن موضوع نشاط در جامعه اقدامات مؤثر و مفیدی در این زمینه انجام دهند. ‌‌

فراموش نکنیم، ‌‌‌چنانچه همانند بسیاری از آسیب‌های اجتماعی به این موضوع هم کم توجهی کنیم، ‌‌در آینده‌ای نه چندان دور شاهد یک آسیب اجتماعی جدید خواهیم بود که این بار علاوه بر تأثیرات منفی در جامعه با جسم و روح انسان‌ها هم سرو کار دارد. ‌

بهار:سرزمین فراعنه در رویای تغییر

«سرزمین فراعنه در رویای تغییر»عنوان یادداشت روز روزنامه‌ی بهار به قلم حسن هاشمیان است که در آن می‌خوانید؛طی روزهای گذشته محمد البرادعی در گفت وگو با شبکه تلویزیونی العربیه ورود مشروط خود را در انتخابات آینده مصر اعلام کرد. این شکل از ورود کاملاً خلاف خواسته حزب ملی حاکم مطرح شد زیرا آنان پیشتر اعلام کرده بودند افراد آماده حضور در این انتخابات به شرط عضویت در حزب حاکم یا یکی از احزاب رسمی، می توانند مجوز نامزدی در انتخابات را دریافت کنند. این در حالی است که البرادعی نه عضو حزب حاکم است و نه حزبی دارد.

یکی از شروط ورود البرادعی در انتخابات این دوره فعالیت آزاد احزاب سیاسی مطرح شده است که مستقیماً به فعالیت حزب اخوان المسلمین نیز بازمی گردد. البرادعی و همفکرانش به شدت خواستار تغییر و شکل گیری موقعیت جدیدی هستند که وضعیت فوق العاده مصر را از 29 سال پیش تحت الشعاع خود قرار داده است. آنان بر این اصرارند که احزاب سیاسی مصر باید به معنای واقعی خود وارد عرصه رقابت انتخاباتی شوند این تغییر، خلاف نظر نظام حاکم است و به مذاق آنان خوش نمی آید. اعتراضات و کمپین های حامیان البرادعی که شاخص آن گردهمایی ششم آوریل بود نیز گرایش به این تغییر از سوی مردم مصر به ویژه قشر جوان جامعه را هویدا می کند.

حامیان تغییر در مصر که بیشتر از طریق شبکه های اجتماعی در کنار یکدیگر قرار گرفتند یک وجه مشخصی دارند و آن اینکه اغلب آنان، سنتی و دینی نیستند. با این وجود، جریان جدیدی در مصر به راه افتاده است که نشان از همگرایی گروه های سنتی مانند اخوان المسلمین و گروه های جدید خواهان تغییر در مصر هستند. برآوردها از موضع گیری های اخیر از حزب حاکم و احزاب مخالف تغییر حکایت از آن دارد که حزب حاکم تغییر نمی خواهد و تا آنجا که بتواند موانعی ایجاد خواهد کرد که تغییری در مصر رخ ندهد تا مبارک پس از 29 سال بر مسند ریاست باقی بماند یا اینکه جمال مبارک پسر مبارک که یکی از فعالان شاخص حزب حاکم است بر جای پدر بنشیند.

اما برای این مانع تراشی عاقبت خوشی پیش بینی نمی شود. در پی شکل گیری تجمعات اعتراضی گروه ششم آوریل در المحله الکبری در سال 2008 که تا به امروز نیز برای چندمین بار تکرار شده است، حزب مبارک حامیان البرادعی را اغتشاشگر خوانده و با آنان همچون اغتشاشگر واقعی برخورد می کند. اقدامی که در حال حاضر مورد انتقاد و اعتراض شدیدی از سوی احزاب سیاسی مصر قرار گرفته است. روز گذشته حامیان البرادعی رو در روی حزب مبارک مورد تعرض و دستگیری عده ای لباس شخصی قرار گرفتند که مشخص نبود از نیروهای پلیس یا ارتش هستند این مساله بسیاری از احزاب و سیاسیون مصر را نگران کرده است چراکه اینگونه برخوردها از سوی حزب حاکم موجب حوادثی خونین خواهد شد.

با این وجود محمد البرادعی همچنان بر حضور خود در انتخابات ایستاده است و با وجود مانع تراشی های بسیار بر ایجاد تغییرات اصرار می ورزد. او شخصیتی فرامرزی است که این ویژگی از سویی امتیاز و از سوی دیگر پاشنه آشیلی بر حضور او در انتخابات محسوب می شود زیرا از سویی او حمایت سازمان های بین المللی را برای ایجاد تغییر در مصر پشت سر خود دارد و از سویی دیگر حزب حاکم از این نکته برای مخدوش کردن چهره او در میان مردم مصر بهره می برد. در این چارچوب حامیان حزب حاکم، حمله امریکا به عراق و سکوت البرادعی در این باره را بهانه ای برای حمله به او قرار داده اند.
در هر حال، مصر در انتظار وقایع پیش بینی نشده ای است و باید به انتظار نشست.

تهران امروز:جای خالی رسانه ها در رویکرد جدید دستگاه قضایی

«جای خالی رسانه ها در رویکرد جدید دستگاه قضایی»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی تهران امروز به قلم روح الله طباطبایی است که در آن می‌خوانید؛پس از برگزاری راهپیمایی شکوهمند 22 بهمن و فروکش کردن حوادث پس از انتخابات نشانه های جدید و متعددی از رویکرد جدید دستگاه قضایی به چشم می خورد.

آیت الله صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه که از آغاز انتصاب خود وعده برخورد جدی با مفاسد اقتصادی و پرهیز از استفاده شعاری و تبلیغی از مبارزه با مفاسد را داده بود ، اگرچه به دلیل فضای ملتهب جامعه در 6 ماهه نخست تصدی مسئولیت دستگاه قضایی فرصت پیگیری این وعده خود را به صورت جدی نیافت اما در یک ماه اخیر شاهد هستیم که دستگاه قضایی تلاش قابل تقدیری در برخورد با مفاسد اقتصادی به ویژه فساد دانه‌درشت ها آغاز کرده است.

سخنان آیت الله لاریجانی درباره نقش برخی مقامات ارشد اجرایی در مفاسد اقتصادی و هشدار دادستان کل کشور به فساد برخی صاحب منصبان دولتی، درخواستهای مکررو صریح مراجع معظم تقلید از رئیس قوه قضائیه در عدم اغماض و برخورد با عناصر متهم به فساد و نامه بیش از 200 نماینده مجلس در حمایت از قوه قضائیه در برابر فشارهای پنهان برای عدم پیگیری مبارزه با مفاسد اقتصادی تا کنون شواهد و قرائنی است که برای افکار عمومی علنی شده است و حکایت از عزم جدی دستگاه قضایی در مبارزه با فساد و عمل به فرمان تاریخی 8 ماده ای رهبر انقلاب در برخورد با فساد دارد که متاسفانه در آستانه سپری شدن 9 سال از صدور آن کماکان بر زمین مانده است. اما پرسش اینجاست که مهمترین عاملی که می تواند دستگاه قضایی و نظام جمهوری اسلامی را در برخورد با فساد یاری دهد، کدام است؟

طی سال های اخیر شاهد بودیم افشاگری درباره برخی مقامات نظام و خانواده هایشان به مفاسد اقتصادی به سوژه اصلی موضوع مبارزه با مفاسد تبدیل شده بود اما پس از گذشت چند سال از این نوع افشاگری، با این پرسش مواجه هستیم که آیا افشاگری مقامات علیه یکدیگر روش صحیحی برای مبارزه با مفاسد اقتصادی است و اگر این روش صحیح است پس چرا طی این چند سال نه تنها مبارزه با مفاسد اقتصادی به نتیجه نرسیده است.

واقعیت آن است که امروز در کشورهای توسعه یافته مهمترین عامل مبارزه با فساد در حاکمیت افکار عمومی و رسانه ها هستند. حمایت از رسانه های گروهی در شفاف‌سازی و افشای تخلفات مسئولان در این کشورها موجب می‌شود تا هیچ متخلفی خود را در حاشیه امن احساس نکند و برعکس روزنامه نگار و اصحاب رسانه خود را در مبارزه با فساد افشای تخلفات مورد حمایت جامعه احساس کند و بدین ترتیب افکار عمومی و رسانه‌ها به مهمترین عامل کشف تخلفات و افشای آن و همچنین مهمترین حامی دستگاه قضایی در برخورد با متخلفان و مقاومت در برابر توصیه ها و فشارها تبدیل شوند.

تجربه 14 سال گذشته که جریان مبارزه با فساد با دستور رهبر انقلاب در برخورد با ثروت‌های بادآورده و همچنین فرمان 8 ماده‌ای به یکی از اولویت های اصلی نظام تبدیل شده است، نشان می‌دهد که اتکای صرف به دستگاه قضایی و اطلاعاتی در برخورد با مفاسد اقتصادی این جریان را در برابر خواسته‌های سیاسی و اقتصادی آسیب پذیر می کند و معمولا پس از هر بار که با تغییر مسئول و رویکردی جدید، وعده مبارزه جدی با فساد و دانه درشت‌ها داده می شود به سرعت این تب فروکش می کند.

تجربه پرونده هایی نظیر شهرام جزایری، کیش اورینتال اویل، دانشگاه‌هاوایی‌، زمین خوار هزار میلیاردی و پدرخوانده های مافیایی نظیر شکر، قیر، لاستیک و ... نشان می‌دهد که پرونده‌ها تنها برای مدتی کوتاه به خوراک افکار عمومی تبدیل شده و با سپری شدن تاریخ مصرف آن موضوع به فراموشی سپرده شده و مردم از پشت صحنه، حامیان و منتفعان آن آگاهی نیافتند.

به نظر می رسد در صورتی که ریاست جدید دستگاه قضایی عزم خود را در مبارزه جدی با فساد اقتصادی و عمل به فرمان 8 ماده‌ای رهبر انقلاب جزم کرده است بهترین یاور و حامی ایشان اصحاب رسانه هستند که متاسفانه در دهه اخیر، محدودیت‌ها و نگرانی‌های فراوان از برخورد‌های قضایی موجب شده است تا عملا قادر به ایفای رسالت مطبوعاتی خود در افشا و برخورد با تخلفات نباشند.

از این رو برقراری تعامل سالم و منطبق با موازین قانونی از سوی دستگاه قضایی با رسانه های گروهی و حمایت از آنان در زمینه انتشار اخبار صحیح و افشای تخلفات واقعی می‌تواند چشم اندازی نویدبخش را به افق مایوس کننده مبارزه با فساد برای افکار عمومی ایجاد کند. 
 
ایران:راهبرد دقیق و حکیمانه

«راهبرد دقیق و حکیمانه»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی ایران به قلم احمد وحیدی وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح است که در آن می‌خوانید؛تحقق شعار «همت مضاعف و کار مضاعف» برای قوای سه‌گانه جز در پرتو حرکت یکپارچه و هماهنگ امکانپذیر نخواهد بود و رهنمود‌های مقام معظم رهبری در جمع مسئولین سه قوه یک راهبرد بسیار دقیق و حکیمانه برای حرکت جهشی به سمت فتح قله‌های پیشرفت و تعالی است.

گسترش فرهنگ کار و تلاش برای جبران عقب‌ماندگی‌ها و حرکت پرشتاب به سوی تحقق اهداف سند چشم‌انداز بیست ساله کشور و اجرای صددرصدی برنامه پنج ساله پنجم، بی‌تردید در سایه همین فرهنگ و تعامل و وحدت شکل می‌گیرد. دولت، مجلس و قوه قضائیه با هم‌افزایی در جهتی که مقام معظم رهبری تعیین فرمودند، به سمت قله، حرکت خواهند کرد. انقلاب و کشور ما از گذرگاه‌های بسیار سخت و پرمخاطره‌ای به سلامت و با موفقیت عبور کرده است.

هدفمند کردن یارانه‌ها یکی از گذرگاه‌های مهم است که ان‌شاءالله در سایه همدلی و همکاری قوای سه‌گانه و همراهی مردم به خوبی از آن عبور خواهیم کرد و در این آزمون نیز سربلند خواهیم شد. اقدام بموقع مسئولین، نخبگان و مردم با به کارگیری تمام توان و ظرفیت‌های موجود کشور رمز موفقیت، شتاب و حرکت انقلاب است و هرگونه غفلت از این مهم موجب کندی و یا خدای ناخواسته انحراف از مسیر اصلی خواهد شد.

مردم و قوای سه‌گانه با پیروی از خط ولایت و رهبری و با حفظ هوشیاری و بصیرت در لحظه‌های حساس و سرنوشت‌ساز عزم خود را جزم کرده‌اند که بر عهد و پیمانی که با انقلاب و صاحب اصلی آن بسته‌اند، پایبند بوده تا مسئولیت بزرگ ساختن ایران اسلامی را با افتخار و عزت محقق ساخته و کشور را در سالی که به نام همت مضاعف و کار مضاعف نامگذاری شده است، مستقل و آبادتر نمایند.
 
دنیای اقتصاد:درباره اجرای هدفمندی یارانه‌ها

«درباره اجرای هدفمندی یارانه‌ها»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی دنیای اقتصاد به قلم دکتر احمد یزدان‌پناه است که در آن می‌خوانید؛اصلاح قیمت‌های یارانه‌ای یکی از اصلی‌ترین عناصر برنامه تعدیلات اقتصاد کلان در کشورهای در حال توسعه به‌شمار می‌رود.

این اصلاحات، قیمت‌های یارانه‌ای را به سطح قیمت واقعی یعنی قیمتی که توسط توازن عرضه و تقاضای آن کالا در بازار شکل می‌گیرد، می‌کشاند و هدفمندی آنها را سامان می‌بخشد. هدف اصلی این اقدام در چارچوب تعدیلات اقتصاد کلان، دستیابی به صرفه‌جویی‌های مالی و رهایی از کسری بودجه دولت و حفظ ارزش پول ملی در سطح داخلی (تورم) و در بعد خارجی (نرخ ارز) است.عمده‌ترین اهداف هدفمندی یارانه‌ها عبارتند از: حذف اخلال در قیمت‌ها، کاهش بار مالی دولت، توجه به بهبود محیط زیست و در نهایت دستیابی به توزیع عادلانه‌تر درآمد در جامعه.

اصلاح قیمت‌های یارانه‌ای، کارآیی تخصیص منابع را بهبود می‌بخشد و لذا به پایداری رشد اقتصادی کشور کمک می‌نماید؛ ولی این سیاست لااقل در کوتاه‌مدت آثار سیاسی- ‌اجتماعی منفی خود را دارد که می‌بایست برای حذف یا کاهش آن آثار، تورهای ایمنی اجتماعی تعبیه شود و با توجه به ظرفیت و آستانه تحمل جامعه، هدفمندی یارانه‌ها به صورت گام‌به‌گام و طی چند مرحله اجرا شود.در اصل، اصلاح یارانه‌ها مستلزم آزادسازی قیمت‌ها و تعدیل‌های کنترل شده کالاها و خدمات است.همان‌طور که اشاره شد هدف اقتصادی تصحیح قیمت‌ها، رفع عدم توازن مالی و بهبود کارآیی تخصیص منابع در جامعه است. این نیت خیر باید همراه با سیاست‌های تکمیلی برای اقشاری باشد که از هدفمندی یارانه‌ها متضرر می‌شوند. به همین دلیل تحلیلی علمی و عملی از چگونگی اجرا و سرعت آن و کم و کیف حمایت از سطح مصرف واقعی اقشار آسیب‌پذیر جامعه، به خصوص از دیدگاه «امنیت غذایی» از اهمیت خاصی برخوردار است.

سرعت اجرای هدفمندسازی یارانه‌ها
* بین سرعت کاهش بار مالی دولت در پرداخت یارانه‌ها و جلوگیری از آثار منفی اجرای سیاست هدفمندی، یک مصالحه یا بده – بستان وجود دارد. تعدیل یک‌باره قیمت‌ها برای حذف یا هدفمندی اساسی یارانه‌ها، این حسن را دارد که صرفه‌جویی بودجه‌ای برای دولت به بار می‌آورد و به طور سریع اخلال در تخصیص منابع ملی را تصحیح می‌کند. هر چند این نوع اجرا می‌تواند به کاهش معنی دار سطح زندگی دهک‌های پایین جامعه که درآمد پایین دارند منجر شود؛ چرا که جبران به موقع آثار منفی اجرای هدفمندی از آنجا ناشی می‌شود که صرفه‌جویی‌های مالی دولت از بابت اصلاح یارانه‌ها، معمولا کمتر از میزان پرداخت‌های دولت‌ها بابت یارانه‌ها به میزان قبل از هدفمندی آنها است.

* اجرای گام به گام و مرحله‌ای هدفمندی یارانه‌ها نیز مشکلات خاص خود را دارد. جدا از این واقعیت که عایدات اقتصادی و بودجه‌ای برنامه دیرتر به دست دولت می‌رسد، پیشرفت اجرای هدفمند به صورت گام به گام ممکن است موجب تزلزل و‌تردید در مجریان طرح شود و حتی سختی کار و بیم از آثار ناخواسته برنامه هدفمندی، آنها را از ادامه حرکت بازدارد.

افزایش کوچک در چند قلم کالا، گاهی مخالفت عمومی شدیدتری نسبت به افزایش بزرگ و یک‌باره قیمت‌ها پدید می‌آورد. به‌علاوه، مشکلات نهادی و اداری مرحله‌بندی هدفمندی، اجرای طرح را با ریسک صرف‌نظر کردن دولت از ادامه کار همراه می‌سازد (یکی از عوامل مشکل‌ساز هدفمندی یارانه نان در اردن در سال 1999، همین اجرای 5 ساله برنامه هدفمندی آنها بود). نگرش مرحله‌ای اجرای هدفمندی، اگر به خاطر مشکلات سیاسی با تاخیر صورت بگیرد، ضریب موفقیت برنامه را کاهش می‌دهد. برای جلوگیری از عدم موفقیت‌ها باید برای عموم به طریق درست و به‌موقع جدول زمانی تدابیر و سیاست‌های اجرایی برنامه اطلاع‌رسانی شوند.

چه عناصری بر سرعت اجرای هدفمندی یارانه‌ها موثرتر هستند؟
1 - ملاحظات مالی: وجود سهم بالایی از یارانه‌ها به صورت آشکار در مخارج دولت، سرعت صرفه‌جویی و پس‌انداز بودجه‌ای دولت را به طور بالقوه افزایش می‌دهد؛ ولی همان طور که در بالا اشاره شد، این پس‌انداز دولت، لااقل در کوتاه‌مدت برای جبران مافات برنامه برای دهک‌های آسیب‌پذیر به‌کار گرفته می‌شود. از طرف دیگر حذف یارانه‌های ضمنی و پنهان به طور کلی برای دولت‌ها عایدی به‌بار نمی‌آورند؛ هرچند درآمد برخی دستگاه‌های بخش عمومی را بالا می‌برند. در نتیجه، سرعت اصلاحات یارانه‌های پنهان می‌باید منعکس‌کننده دسترسی به منابع از جمله منابع خارجی برای اقتصاد ملی باشد.

2 - نحوه دسترسی به ابزارهای حمایتی اجتماعی و ظرفیت اداری: جبران خسارت وارده بر فقرا از بابت حذف یارانه‌ها تنها نیازمند منابع مالی نیست، بلکه سیستم کارآمدی برای ارائه به‌موقع جبران کاهش درآمد واقعی یا قدرت خرید جامعه هدف نیاز است. اصلاح قیمت‌های یارانه‌ای وقتی می‌تواند سرعت بگیرد که کشور از قبل ابزارهای حمایتی- اجتماعی لازم را برای به‌کارگیری جبران زیان دهک‌های پایین جامعه آماده کرده باشد. اگر قرار است تور ایمنی اقتصادی‌- اجتماعی جدیدی تعبیه شود، باید به ظرفیت اجرایی دولت برای طراحی و اجرای کارآ و کامل آن توجه کافی شود؛ چرا که این امر بر سرعت هدفمندی یارانه‌ها اثر‌گذار است. دسترسی به اطلاعات اجتماعی- اقتصادی و خصوصیات جمعیت‌شناسی اقشار آسیب‌پذیر نیز بر سرعت اجرای هدفمندی تاثیر‌گذار است.

3 - تمایل دولت‌ها به اقدام بر پایه یک بسته اصلاحی فنی: ملاحظات سیاسی بر کم و کیف اجرای به موقع طرح هدفمندی اثرگذار است. بخش مهمی از این قضیه، به وسیله درجه مردمی بودن دولت و چگونگی سازمان طبقه متوسط جامعه تعیین می‌شود. حتی در بهترین شرایط هم، دولت‌ها برای احتیاط، سرعت هدفمندی را آهسته می‌کنند تا بتوانند به موقع فرآیند اجرا را به کمک بازخوردها ارزیابی کرده و به پیامدهای ناخواسته هدفمندی‌ها، عکس‌العمل مناسب و به موقع بروز دهند.

آفرینش:موازی کاری سدی برای توسعه

«موازی کاری سدی برای توسعه»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی آفرینش است که در آن می‌خوانید؛موازی کاری یکی از پیامدهای مهم و اساسی  مدیریت های تمرکز گرا و اشتباه کشورهای در حال توسعه است این مدیریت ها از آنجا که بر مبنای برداشت های علمی ،دقیق و حساب نشده بوجود آمده است باعث ایجاد نهادها ،سازمان ها و حتی وزارت خانه هایی موازی می شود که عملا بیشتر کارکرد آنها موازی بوده و جدا از آنکه راهگشایی برای پیشرفت و توسعه در این کشورها نمی باشد عملا خود به گره و مانعی در راه توسعه ،آبادانی و رشد این کشورها بدل می شود کشور ما ایران نیز در چند دهه گذشته همواره با وجود این مشکل دست و پنجه نرم کرده است بطوری که وجود موازی کاری ها در نهادها ،سازمان ها و ادارات دولتی گاه آنچنان وسعت و گستردگی یافته که کشور ما را در ردیف کشورهای بالای موازی کاری سازمان ها در سطح جهان قرار دارد.

این پدیده از آنجا که همواره مانع عمده ای برای رشد و ترقی کشور مصوب  می شود مورد نظر سیاست مداران و برنامه ریزان دستگاه   های دولتی بوده است بطوری که دولت های مختلف گام هایی را در راه حل قسمتی از این موازی کاری ها برداشته و با اصلاح پاره ای از این معضل تدبیر لازم را بکار بسته اند در این میان در برنامه  چهارم توسعه کشور نیز ضرورت ادغام نهادهای موازی در بند الف ماده 139 قانون  برنامه آمده و دولت  را موظف به اجرای آن کرده است.

بااین حال حجم انبوه  موازی کاری ها در کشور و در وجود نهادهای موازی متعدد در سطوح گوناگون دولتی ضرورت اقدام لازم و گسترده در این زمینه را می طلبد ،بطور مثال در بخش سازمان و نهادهای بیمه ای هنوز تعداد زیادی از این سازمان ها و نهادها عملا روندی موازی را در پیش گرفته  در بخش فرهنگی نیز نهادها و سازمان های بسیاری عملا  با تداخل  در عملکرد های یکدیگر روندی موازی کاری در پیش دارند. در سالهای اخیر دولت کوشیده است تا با رفع برخی موازی کاری ها و سپس ادغام نهادها گام هایی در راه رفع این مشکل بزرگ بردارد مشکلی که پویایی و رشد جامعه  راکند می کند و منجر به دوبار کاری ها و اتلاف میلیارد ها دلار سرمایه انسانی ،مالی و بودجه،وقت ، نارضایتی شهروندان ،کاهش حس مسئولیت پذیری ،افزایش تمرکز گرایی در دولت و ده ها مشکل مستقیم و غیر مستقیم دیگر می شود.

در این  حال باید توجه داشت که  موازی کاری  و وجود نهادها و سازمان هایی با عملکرد یکسان یا تقریبا  یکسان عملا دولت را حجیم و گسترده می کند و به افزایش مسئولیت  ها دولتی شدن و مشکلات دولت می افزاید در حالی که امروزه بنا به نگاه بسیاری از صاحب نظران توسعه یافته ترین دولت ها کوچک ترین  ها هستند یا به عبارت  معروف "کوچک زیباست " هر چه دولت بتواند از مسئولیت های خود کاسته و به روند تمرکز زدایی کمک کند در جوامعی همانند جامعه  ما موفق تر خواهد شدوبراستی  تا چه زمانی باید شهروندان کشور همچنان شاهد وجود ده‌ها نهاد،سازمان و بخش موازی باشند بخش ها و نهادهایی که گاه از عملکرد یکدیگر آگاهی چندانی ندارند و راه رفته ی سازمان موازی دیگر را با صرف هزینه های گزاف مالی و انسانی طی می  کنند؟ آیا زمان آن نرسیده است تا دولت و مجلس با همتی مضاعف با بکارگیری تکنولوژی و فناوری اطلاعات از کاغذ بازی ها و موانع  موازی  سازمان های متعدد عبور کرده و در کنار پاسخگویی به انتظارات  شهروندان به رشد و پیشرفت کشور کمک کنند؟
 
جهان صنعت:جایی بین زمین و آسمان!

«عیار تجربه»،«آمریکا و سفر مقامات عراقی به تهران»،«دیپلماسی پارلمانی»،«نشاط اجتماعی گمشده در هیاهوی زندگی شهری»،«سرزمین فراعنه در رویای تغییر»،«جای خالی رسانه ها در رویکرد جدید دستگاه قضایی»،«راهبرد دقیق و حکیمانه»،«جایی بین زمین و آسمان!»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی جهان صنعت است که در آن می‌خوانید؛آقای احمدی‌نژاد دیروز در جمع مردم ارومیه وعده داد که دولت در نظر دارد از سال‌جاری هر کودکی که در ایران به دنیا می‌آید برای او حسابی افتتاح کند که این حساب یک میلیون موجودی داشته باشد. آقای رییس‌جمهور پیش‌بینی کرده که وقتی این نوزادان جوان شوند با احتساب یکصد هزار تومان پولی که دولت سالانه به حساب آنها واریز می‌کند و 20 هزار تومانی که خانواده‌ها اضافه می‌کنند،120 میلیون تومان پس‌انداز داشته باشند. یک حساب سرانگشتی نشان می‌دهد که چنین عددی قابل تحقق نیست. اول اینکه اگر مبنای جوانی را 20 سال در نظر بگیریم و دولت هم طبق قول خود عمل کرده و سالی یکصد هزار تومان به این حساب واریز کند در پایان 20 سالگی این نوزادان جوان شده، سه میلیون تومان دولت به حساب اولیه آنها واریز کرده است.

به فرض واریز شدن 20 هزار تومان از سوی والدین این نوزادان به صورت ماهانه تا پایان 20 سالگی این نوزادان جوان شده، حدود چهار میلیون و 800 هزار تومان به این حساب اضافه می‌شود که با چهار میلیون سهم دولت این رقم به هشت میلیون و 800 هزار تومان می‌رسد. حال اگر سود بانکی این حساب را هم محاسبه کنیم با فرض سود 20 درصد (که در واقع چنین سودی را هیچ بانکی در حال حاضر نمی‌پردازد) اگر بانک‌ها نرخ سود 20 درصد را برای این حساب اعمال کنند در پایان 20 سال کل موجودی این حساب به زور به 40 میلیون تومان خواهد رسید که البته با 120 میلیون تومان گفته آقای احمدی‌نژاد فاصله بسیاری دارد.

از سوی دیگر ظاهرا آقای احمدی‌نژاد فراموش کرده‌اند که نرخ تورم را برای 20 سال آینده در نظر بگیرند. با 40 میلیون تومانی که از این محاسبه امروز به دست می‌آید شاید بتوان هزینه ازدواج و اجاره‌بها برای سکونت امروز را پرداخت اما قاعدتا با وعده آقای احمدی نژاد که عنوان کرده اشتغال، ازدواج و مسکن را با این حساب می‌توان پرداخت از زمین تا آسمان فاصله دارد.

گسترش:بهار مضاعف صنعت ایران

«بهار مضاعف صنعت ایران»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی گسترش است که در آن می‌خوانید؛بورس سهام را همگان دماسنج اقتصاد کشورها می‌دانند. خرید و فروش در این بازار تنها براساس عوامل اقتصادی است. هر صنعتی که رو به رشد و پیش‌بینی سود آن بیشتر باشد، از اقبال بیشتری برای سرمایه‌گذاری و خرید سهام آن از سوی مردم برخوردار است.

سرمایه‌گذاری دولتی در این بازار چندان تعیین‌کننده نیست چراکه مشتریان اصلی و سرمایه‌گذاران آن اصولا مردم و بخش خصوصی هستند. بورس تهران در تمامی طول سال گذشته به‌رغم همه فراز و نشیب‌ها و تحولات سیاسی، روندی رو به رشد داشته و نزدیک به 50 درصد بر ارزش آن افزوده شده است. در حدود سه هفته‌ای که از شروع سال جدید گذشته، تداوم این روند حیرت‌انگیز بوده است. بی‌تردید حمایت رهبر معظم انقلاب از عملکرد صنعت ایران و توانمندی‌های آن و تشویق ایشان به تلاش و کار بیشتر در این عرصه، خود بهترین زمینه را برای رشد و جهش صنعت کشور فراهم آورده است که واکنش فوری بازار را نیز در پی داشته است.

در واقع بهار طبیعی ایرانیان برای بخش صنعت امسال بهاری مضاعف بوده است. با این همه نباید فراموش کرد که دو مزیت بزرگ اقتصاد ایران یعنی پتروشیمی و کشاورزی تاکنون به شکلی درخور مورد توجه نبوده‌اند. در اقتصاد امروز جهان، مزیت‌های نسبی عاملی تعیین‌کننده در سرمایه‌گذاری و تولید کالا محسوب می‌شوند.

در هر دو رشته یادشده، مزیت‌ مطلق و نه فقط نسبی ایران قابل انکار نیست. در عین حال توسعه هر دو رشته کشاورزی و پتروشیمی تنها از مسیر صنعت امکانپذیر است. بدون صنایع سازنده تجهیزات کشاورزی، آبیاری مدرن و صنایع تبدیلی، کشاورزی توسعه نخواهد یافت و بدون یاری صنعت، رشد پتروشیمی و تبدیل نفت خام و گاز به مواد اولیه‌ای با ارزش افزوده‌ای چندبرابر، محال خواهد بود.

برنامه‌ریزی و هماهنگی برای تحقق جهش در این دو بخش مسیر پیشرفت و توسعه را کوتاهتر خواهد کرد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها