در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در این فیلم شهرام حقیقتدوست، مسعود رایگان، مهدی پاکدل، لاله اسکندری و... ایفای نقش میکنند.
مخمصه، شانزدهمین اثر وی در این مسیر است که نامش از شاهکار مایکل مان به نام (HEAT) که در فارسی به مخمصه ترجمه شده گرفته شده است، اما ظاهرا سجادی خودش اعتقادی به این موضوع ندارد. به هرحال مخمصه نیز مثل هرفیلم دزد و پلیسی از ساختار و ادبیات مشخصی پیروی میکند.
مخمصه ماهیتی پلیسی گنگستری دارد که البته قرار است از جنس ایرانی باشد و مولفهها و شاخصهای وطنی را در ادبیات متداول پلیسی بیامیزد تا تصویری آشنا و ملموستر نزد مخاطب ارائه کند.
این تمهید بیشتر با پیش کشیدن مسائل عاطفی و خانوادگی پیگیری میشود و البته از این عنصر نه صرفا در جهت رنگآمیزی احساسی داستان بلکه در تعلیق و گرهگشایی پایانی قصه نیز استفاده میشود.
لاله اسکندری در این فیلم دارای یک موقعیت و شخصیت دوقطبی مثبت و منفی و دوگانهای است که در پایان فیلم دست او هم برای قهرمان فیلم سروان رضا شیروانی رو میشود و هم برای مخاطب.
در واقع سجادی از شرایط روانشناختی او در جهت فریب مخاطب بهره میگیرد و نوع بازی اسکندری نیز این موقعیت را لو نمیدهد.
او به دلیل شکست عشقی و ناکامی که در رسیدن به رضا داشته اینک از طریق همکاری پنهان با یک گروه حرفهای سارقان درصدد انتقام از اوست. شاید برای همین است که از شغل پلیسی وی خوشش نمیآید، اما این تمام واقعیت درباره او نیست او از سوی دیگر عاشق رضاست و تلاش او فرار کردن از باند سارقان از سر همین عشق بر میآید و شاید خواسته با ترسیم چنین موقعیتی از خود، توجه جدیتر رضا را به خود جلب کند.
اساسا این ابهام و دوگانگی درباره شخصیت وی به چشم میخورد که البته منطق روانشناختی هم دارد و چندان نیز غیرواقعی نیست، چرا که عشق و نفرت دو روی یک سکهاند که در شرایط مختلف به یک شکل بروز میکنند.
این تمهید در مورد همکار شمالی سروان رضا نیز به کار میرود در حالی که رضا به اردلان شک میکند و درگیری مدام او با موبایل نیز برشک وی میافزاید و مخاطب نیز با این سوءظن همسویی میکند، اما واقعیت بر لغزش کسی تاکید میکند که کمتر به وی میتوان شک کرد.
اساسا کارگردان در مخمصه سعی میکند تا جایی که ممکن است فرضیات مخاطب را به هم بزند و دست واقعی شخصیتهای قصه را رو نکند، ضمن اینکه کارگردان با قرار دادن این خطا در رفتار پلیس نخواسته است تصویری آرمانی و ایدهآل از این قشر به تصویر بکشد و آن را به واقعیت انسانی و اجتماعی خود نزدیک سازد. گرچه انتخاب یک شمالی به عنوان فرد ساده لوح در مجموعه پلیس به کلیشهای تکراری بدل شده است.
تصویری که از گروه خلافکار در مخمصه میبینیم در نوع ایرانی خود کمی غیر متعارف به نظر میرسد و خیلی به گنگسترهای غربی و مافیایی شبیه است، بویژه مسعود رایگان با آن چهره و بازی آرام و صدای خشدارش شاید یکی از بهترین تصاویر بد منی را در سینمای پلیسی ایران ترسیم میکند که نمونه کمتری از آن میتوان سراغ گرفت. سکون و آرامش او در کنار هیجان و التهاب بازی شهرام حقیقتدوست یک کنتراست رفتاری را به وجود آورده است که به برجستگی خصایص شخصیت مقابل کمک میکند و شرارت و موذیگری را تواما در نمای کلی یک گروه سارق به تصویر میکشد.
مخمصه از ساختار معمایی برخوردار نیست و کارگردان از همان ابتدا گروه سارقان و گروه پلیس را لو میدهد و مخاطب از همان اول با آگاهی از این تقسیمبندی، داستان را دنبال میکند؛ همین مساله باعث میشود تا برخی از ترفندهای کارگردان در مورد شخصیتهای قصه نزد مخاطب رو نشود و با اعتمادی که به هریک از آنها پیدا کرده است نسبت به هیچکدام شک نکند.
مخمصه اما بیش از آنکه به طرح مضمونی یک داستان پلیسی بپردازد که دارای جذابیتهای دراماتیک برای مخاطب باشد، بیشتر به فرم و ساختار روایی فیلمش توجه کرده است و سعی کرده با بهرهگیری از گروه بدلکاری پیمان ابدی، هیجان و گرمی بیشتری به فیلمش بدهد، در حالی که سکانس مربوط به این تمهیدات در جلوی بانکی که مورد سرقت قرار گرفته بود جز شلوغی، آشفتگی و یکسری حرکت اکشنی که روی میدهد نسبت معناداری با فرآیند قصه ندارد و صرفا در حد یک سری حرکات نمایشی که به طور مستقل نه در نسبت با فیلم ممکن است جذاب باشد قابل درک است.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد