سخنگوی کمیسیون امور داخلی کشور و شوراهای مجلس در گفتگو با جام جم آنلاین خبر داد
3 سال بعد یعنی سال 65 و در ظهر یک روز تابستانی ماموران پاسگاه پیشوای ورامین برای من پروندهای آوردند که در آن 2 جوان هنگامی که قصد داشتند قفل مغازهای را بشکنند، دستگیر شده بودند. زمانی که پرونده را بررسی کردم دستورات لازم را ذیل آن نوشتم و از ماموران خواستم برای 24 ساعت این 2جوان را تحتنظر بگیرند.
بعد از پایان ساعت کاری به خانه رفتم و فردای آن روز برگشتم. به محض این که رسیدم فرمانده پلیس ورامین نزد من آمد و گفت که اتفاق جالبی در مورد 2 جوان بازداشتی افتاده است. او گفت: این دو جوان در بازداشتگاه با هم جر و بحث کردهاند. آنها به خاطر تسویهحسابهایی که در سرقتهای قبلی با هم داشتند درگیر شده و حتی در بازداشتگاه کتککاری هم کرده بودند. یکی از آنها که حسین نام داشت به جواد، همدستش گفته بود اگر مسوولیت این سرقت را برعهده نگیری و سهم من را از سرقتهای قبل ندهی من هم ماجرای آن کودک 11 ساله را میگویم. حسین در جواب گفته بود اگر مردی بگو. تو خودت هم شریک بودی. تو او را سوار موتور کردی و... این بگو مگو را فردی که به جرم دیگری بازداشت شده بود شنیده و صبح زود ماجرا را به ما خبر داد و موضوع درگیری دیشب را هم گفت.
من با توجه به سابقه ذهنی که داشتم از کنار حرف آن مرد بازداشتی به راحتی نگذشتم، قرار بازداشت را تمدید کردم و با توجه به این که بازداشتگاه در پیشوای ورامین بود خود شخصا برای پیگیری این موضوع به آنجا رفتم و موضوع را از مردی که این اطلاعات را به رئیس پاسگاه داده بود جویا شدم. در ادامه از حسین و جواد تحقیق کردم و با توجه به اطلاعاتی که به دست آورده بودم آنها راهی بهجز بیان حقیقت نداشتند و به کاری که کرده بودند اعتراف کردند.
آنها گفتند بعد از پایان مراسم عاشورای سال 62 رضا دوستمان را دیدیم که با پسر نوجوانی که ترک موتورش نشسته است به سمت ما میآید. او گفت به پسرک گفته است میخواهد به صید کبوتر برود و او را گول زده است. او گفت اگر میخواهیم با آن پسر رابطه داشته باشیم میتوانیم همراه آنها برویم. ما هم به راه افتادیم. وقتی به جایی خلوت رسیدم پسرک را 3 نفری مورد آزار قرار دادیم. او که سعی داشت مقاومت کند به خاطر شدت خونریزی بیهوش شد. ما هم پسرک را به داخل چاهی 10 متری انداختیم و برای این که از مرگ او اطمینان پیدا کنیم تختهسنگهای بزرگ داخل چاه انداختیم.
رضا هم با توجه به اعترافات دستگیر شد. این مرد گفت: مدتها بود که در پی عماد، پسر 11 ساله بودم. روز حادثه وقتی او را دیدم که تنها راه میرود سوار موتور کردم و در راه به او گفتم میخواهم کبوتر صید کنم و اگر مایل باشد میتواند همراه من بیاید. عماد هم قبول کرد. من به سراغ دوستانم رفتم، آنها را برداشتم و به مکانی خلوت رفتیم و پسرک را مورد آزار قرار دادیم. مابقی ماجرا را هم میدانید.
آنچه در این سالها بر پدر عماد گذشت اهالی را بشدت تحتتاثیر قرار داد. با توجه به بازتابی که این پرونده در سطح شهر داشت من تصمیم گرفتم هر چه سریعتر محاکمه را برگزار کنم.
3 متهم طبق قانون به اعدام محکوم شدند و حکم آنها در ملاعام به اجرا درآمد. پدر عماد که تا سالها تحتتاثیر این جنایت بود مرتب پیش من میآمد و به خاطر این که قاتلان فرزندش مجازات شده بودند از من تشکر میکرد.
این پرونده ایمان مرا هر چه قویتر کرد، چرا که خداوند رحمان و خداوندی که در برابر ظلم سکوت نمیکند با یک سرقت کوچک راز قتل نوجوانی را که در روز عاشورا کشته شده بود رو کرد. این کار از حیطه فکری انسان خارج بود و خداوند نخواست خون این نوجوان پایمال شود.
قاسم پویان وکیل دادگستری
سخنگوی کمیسیون امور داخلی کشور و شوراهای مجلس در گفتگو با جام جم آنلاین خبر داد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
یک تحلیلگر مسائل بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
سید رضا صدرالحسینی در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
سخنگوی کمیسیون امور داخلی کشور و شوراهای مجلس در گفتگو با جام جم آنلاین خبر داد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد