4 روز دیگر، یعنی همین جمعه‌ای که در راه است، وقتی خورشیدش طلوع کند، سال 2010 میلادی آغاز می‌شود.
کد خبر: ۳۰۲۶۳۱

آخرین سال از نخستین دهه قرن بیست و یکم؛ من خود از بچگی سال‌هایی را که عددهاشان رند می‌شد جور دیگری دوست داشتم اما این نوشتار به این سبب نیست ؛ بلکه دلیلش خبری است که چندی پیش شنیدم. سازمان ملل متحد، سال 2010 میلادی را سال جوانان نامگذاری کرده است.

البته در دل صدها خبر سیاسی، اقتصادی، نظامی و... شاید دقت در این خبر به نظر قدری عجیب باشد اما معتقدم اگر این نامگذاری را سیاسی ندانیم و نبینیم، باید بپذیریم در سطح جهان، موضوع جوانان قابل طرح و بحث بوده و اینک از اهمیتی برخوردار شده که سالی را به نام «جوانان» می‌خوانند. به احتمال قوی، علت آن نیز چالش‌های جوانان با مسائل جهان معاصر است.

از این منظر ما نیز باید هوشیار باشیم و هوشیارتر از شهروندان و دولتمردان کشورهای غربی،‌ چرا که در جوامعی چون ما که در حال گذار از یک فضای سنتی به دوران و ارتباطاتی مدرن هستیم، جوانان با تضادهایی بیشتر و گسترده‌تر مواجه می‌شوند.

این تضاد نه فقط در رابطه جوانان با کلیت جامعه یا جهان معاصر، که با بخش‌های درون جامعه و از جمله خانواده نیز رخ نشان می‌دهد.

شاید این بهانه‌ خوبی باشد تا در این فرصت قدری با خانواده‌ها در مورد جوانان صحبت کنیم.

اول در مورد چند نکته با هم به تفاهم برسیم:

1- جوانان نیروهای فعال جامعه هستند.

2- جوانان دارای روحیات خاص و بشدت شکننده و آسیب‌پذیرند.

3- جوانان نیازمند کانونی گرم و پرمهرند تا در آرامش آن سر بر بالین نهند و دل و روح را به ناکجاآبادها نبرند.

4- جوانان نسبت به محیط‌های ساکن و ساکت گرایش چندانی ندارند.

5- جوانان دوست دارند شنیده شوند و مخاطبشان آنها را بپذیرد.

و...

اینها تکه‌هایی از پازل (جورچین) درون پرهیجان و پرجنب و جوش جوانان است. پس باید در مواجهه با این روح پر شور و گاهی سرکش با دقت رفتار کرد. اگر او در برخی موارد آنچنان که ما پدر و مادرها می‌پسندیم برخورد نمی‌کند، فراموش نکنیم که مقابله با او چاره کار نیست. جوان سرشار از هیجان و احساس‌هایی گاه متضاد است؛ این ماییم که باید او را بپذیریم، دوستش باشیم، اگر خواست برایش نقش مشاور را ایفا کنیم و در نهایت چنان رفتاری را در پیش بگیریم که او دریابد خانه، مأمن و محل آرامش اوست.

در این مجال نمی‌خواهیم به بحث‌های روان‌شناسانه و جامعه‌شناسانه بپردازیم. مخاطبمان هم جوانان نیستند، روی سخن با خانواده‌هاست. امروز دیگر همه می‌دانیم در این هنگامه پر شر و شور ارتباطات و اطلاعات، جوانان و نوجوانان، همان‌دم که پای از خانه بیرون می‌گذارند با جهانی متفاوت از محیط خانواده مواجه می‌شوند. این مساله حتی به درون خانه‌ها نیز راه پیدا کرده و وسایل ارتباطی، همواره فرزندان ما را در معرض انواع و اقسام مطالب و... می‌گذارند. اطلاعاتی که گاه با تمام هنجارهای اجتماعی و مبانی فکری و اخلاقی خانواده متفاوت و حتی متعارض است. از این روست که ما معتقدیم در چنین دورانی، نقش خانواده در تربیت و حمایت از فرزندان و بویژه جوانان بسیار بسیار پررنگ‌تر از گذشته است.

همه بزرگان تعلیم و تربیت معتقدند از هنگام تولد (اگر نگوییم پیش از آن)، تربیت کودک آغاز می‌شود و پدر و مادر باید از همان هنگام با دقت در رفتار، نگاه، خنده و اخم خود در تربیت کودکشان بکوشند.با علم به این‌که تعلیم و تربیت، امری جاری و ساری است، اما بیایید نامگذاری سال 2010 به عنوان جوانان را تلنگری بر خود بدانیم و در درک نیازهای جوانان، شناختن روحیات و خلقیاتشان و دوست بودن با آنها تلاشی دوچندان کنیم. این کار شاید ساده نباشد که نیست اما وقتی به این موضوع فکر کنیم که آینده فرزندمان در گرو همین مساله است، به یقین با دقت و وسواس بیشتری به آن می‌پردازیم.

اگر خود در حل مشکلات احتمالی چاره‌ای نمی‌یابیم، مراجعه به یک مشاور می‌تواند کمک بزرگی باشد. فراموش نکنیم همه تلاش ما برای فرزندانمان آن هنگام به ثمر می‌نشیند که آنها دارای سلامت روح و جسم باشند و زندگی‌شان بر پایه ایمانی محکم استوار شده باشد. خدای مهربان، خود و جهانی را که در آن زندگی می‌کنند خوب بشناسند. به انسان‌ها و طبیعت عشق بورزند و در راه هدفی والا تلاش کنند.

کورش اسعدی‌بیگی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها