گفتگو با جورج کلونی ، بازیگر فیلم «مردانی که به بزها خیره شده‌اند»

از پیرشدن نمی‌ترسم

سال‌ها از وقتی که جورج کلونی نقش یکی از کاراکترهای مجموعه پربیننده ER را بازی کرد، می‌گذرد. موفقیت این مجموعه او را وارد دنیای سینما کرد. اولین کارهایش «صلح‌ساز» و «خارج از دید» موفقیت چندانی برایش به همراه نیاوردند اما اولین فیلم پرفروش او «توفان کامل» وی را به یکی از ستارگان سرشناس دنیای سینما تبدیل کرد.
کد خبر: ۲۹۶۹۹۲

پس از آن بسیاری از فیلم‌های این بازیگر در جدول گیشه نمایش با موفقیت مالی روبه‌رو شدند. کلونی به این مساله اکتفا نکرد و در کنار فیلم‌های عامه‌پسند، بازیگر فیلم‌های غیرمتعارف هم شد. برای «سوریانا» اسکار بهترین بازیگر مرد نقش مکمل را گرفت و بازی‌اش در فیلم‌‌هایی مثل «اوه برادر، تو کجایی؟» با استقبال منتقدان روبه‌رو شد.

«شب‌بخیر و خوش باشی» او را نامزد دریافت اسکار بهترین کارگردانی هم کرد. در 48 سالگی پا به پای بازیگران جوان قدم برمی‌دارد و با فیلمسازان کهنه‌کار همکاری می‌کند. تازه‌ترین فیلم او «مردانی که به بزها خیره شده‌اند» یک کمدی سیاه است که هم‌اکنون روی پرده سینماهاست.

در انیمیشن «آقای فوکس شگفت‌انگیز» که تازه اکران عمومی شده، به جای شخصیت اصلی قصه صحبت می‌کند و تا پیش از پایان سال جاری میلادی درام اجتماعی «بالا در آسمان» وی به نمایش عمومی درمی‌آید. مصاحبه زیرگفتگویی است که به بهانه نمایش عمومی مردانی که به بزها خیره شده‌اند صورت گرفته است.

این روزها فیلم‌ها و طرح‌های خود را با دقت بیشتری انتخاب می‌کنید. چرا؟

خب، من دیگر جوان 20 سال قبل نیستم. پیرتر شده‌ام و تجربیات خوبی در این زمینه کسب کرده‌ام. (می‌خندد)‌ برای خودم خیلی جالب است که پیرتر شدن خودم را روی پرده سینما تماشا کنم. از زبان آوردن چنین جمله‌ای ناراحت نمی‌شوم. در طول این سال‌ها چیزهای خیلی زیادی یاد گرفته‌ام و حالا خیلی بهتر می‌دانم کدام فیلمنامه یا نقش را باید قبول کنم. مدتی قبل داشتم بالا در آسمان را در یک نمایش خصوصی تماشا می‌کردم و ناگهان به خودم گفتم این مرد مو جو گندمی کیست؟ چقدر چهره‌اش آشناست! این مرد مو جو گندمی خودم بودم. در عرض این سال‌ها سعی کرده‌ام نقش‌هایی را بازی کنم که خودم خیلی دوستشان دارم. حس می‌کنم وقتی چنین اتفاقی بیفتد، تماشاگران سینما هم با آن نقش همراهی می‌کنند.

منتقدان سینمایی همیشه بازی و چهره شما را با کری گرانت، هنرمند کلاسیک مقایسه کرده‌اند. هرچه زمان هم می‌گذرد این شباهت و مقایسه بیشتر می‌شود.

این مقایسه خیلی بامزه است، زیرا بیشتر بازیگران مرد سینما با بازیگرانی همبازی می‌شوند که خیلی از خودشان جوان‌تر هستند؛ اما وقتی شما به کارنامه کاری من نگاه می‌کنید، می‌بینید از همان دوران آغاز کارم در سینما با بازیگرانی همبازی شده‌ام که همسن و سال خودم بوده‌اند. به همین دلیل، همیشه خیلی‌ها فکر می‌کردند من پیرتر از سن واقعی‌ام هستم.

از پیر شدن می‌ترسید؟

خیر. این تنها گزینه‌ای است که همه ما پیش‌رو داریم.

در 2 ماه آخر سال، تماشاگران سینما با 3 فیلم از شما در یک فاصله کوتاه زمانی روبه‌رو می‌شوند. اکران عمومی همزمان این فیلم‌ها، زیادی فیلم در یک مدت کم ناراحت‌تان نمی‌کند؟

خب، چنین اتفاقی برای هر بازیگری بندرت رخ می‌‌دهد و یک موضوع کمیاب است. خودم ترجیح می‌دهم فیلم‌هایم با یک فاصله زمانی مشخص روی پرده بروند تا تماشاچی فرصت دیدن درست و کامل آنها را داشته باشد؛ البته آقای فوکس شگفت‌انگیز یک انیمیشن است که به جای کاراکتر کارتونی آن صحبت کرده‌ام، ولی این هم یک فیلم کامل به حساب می‌آید. قصه‌های این فیلم‌ها متفاوت است و در آنها نقش‌های متنوعی را بازی می‌کنم. دلم می‌خواست تماشاگران به قدر کافی فرصت داشته باشند تا بازی مرا در هریک از آنها مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دهند.

مردانی که به بزها خیره شده‌اند براساس قصه یک کتاب موفق ساخته شده است. وقتی فیلم را بازی می‌کردید با کتاب آشنا بودید؟

تا پیش از آن که قرار شود در فیلم بازی کنم، آن کتاب را نمی‌شناختم. مردانی که... را یک روزنامه‌نگار انگلیسی نوشته و براساس یک ماجرای واقعی است. وقتی فهمیدم فیلمنامه‌ کار اقتباسی است، مشتاق شدم اصل قصه را هم بخوانم. کتاب خوبی است و کمک زیادی کرد تا هم کاراکتر خودم در فیلم را بهتر بشناسم و هم حال و هوای کلی قصه و فضای آن را از نزدیک حس کنم.

این قصه دیدگاهی ماوراء‌الطبیعی ارائه می‌کند و می‌گوید آدم‌هایی بودند که باور داشتند قدرت‌های فوق‌العاده‌ای دارند و از آن قدرت‌ها برای دیدن چیزهایی که پشت دیوارها وجود داشت، استفاده می‌کردند. این افراد می‌توانستند ناپیدا شوند و با خیره شدن به بزها آنها را از بین ببرند. آیا شما چنین چیزی را باور می‌کنید؟

خب، بعضی‌ها این داستان را باور ندارند و می‌گویند شاید در عالم واقعیت چنین اتفاقی افتاده باشد. ما هم که در آن دوران نبودیم که ببینیم چنین چیزی وجود داشته یا خیر. به هر حال، همیشه در تاریخ دخل و تصرف می‌شود و چیزهای زیادی از آن دستخوش تغییر می‌شود؛ ولی من به عنوان یک بازیگر، وقتی دارم نقشی را بازی می‌کنم باید آن نقش و کارهایش را باور داشته باشم تا بتوانم یک بازی طبیعی و قابل قبول ارائه کنم. دیدگاه خود من نسبت به آن قصه و ماجرا اهمیت زیادی ندارد و من باید هنگام بازی در یک نقش، آن چیزی را باور داشته باشم ‌ و به بیننده بباورانم ‌که شخصیت من در قصه فیلم به آن باور دارد.

بجز بازی در فیلم، یکی از تهیه‌کنندگان آن هم هستید.

بله. فیلمنامه مردانی که... برای مدتی هم در انگلستان و هم در هالیوود دست به دست می‌گشت و کسی رغبتی برای تولید آن نشان نمی‌داد. علتش هم این بود که برخی عوامل علیه آن بودند و نمی‌گذاشتند کار تولید آن به سرانجام برسد. من تصمیم گرفتم از اعتبار خودم بهره‌بگیرم و از تولید‌آن حمایت کنم. می‌دانستم که این فیلم باید با یک سرمایه مستقل ساخته شود و نه پول یک شرکت بزرگ سینمایی. بخش سخت کار هم همین جا بود. مثل این بودکه داری روی لبه تیغ حرکت می‌کنی. از همان ابتدای کار، این فیلم یکی از آن طرح‌هایی بود که واقعا می‌خواستم کار کنم و دلم می‌خواست آن را با حضور کسانی مثل جف بریجز، ایوان مکگرگور و کوین اسپیسی بسازم. به آنها گفتم همگی بیایید داخل این طرح بپریم، آن را بسازیم و کمی تفریح و شوخی کنیم. بازی در این فیلم نوعی دیوانگی بود، زیرا همه ما باید برای بازی در نقش‌هایمان هم باید جوان می‌بودیم و هم پیر می‌شدیم. همه با هم به سلمانی رفتیم و موهایمان را از ته تراشیدیم و کلاه‌گیس گذاشتیم. انجام چنین کاری حکم یک پروسه مسخره و خنده‌دار را داشت، ولی واقعا خیلی لذت داشت.

چه چیز این فیلمنامه واقعا شما را جذب خود کرد که حاضر شدید تمام این کارهای عجیب و غریب را انجام دهید؟

وقتی فیلمنامه خوبی می‌بینم انرژی می‌گیرم. هر کار خوبی مرا جوان‌تر می‌کند. می‌خواهم نقش‌هایی را بازی کنم که هنوز موفق به بازی در آنها نشده‌ام

بانمک و شاد بودن آن. این فیلمنامه به شکلی جذاب و منطقی به سمت بامزه بودن می‌رفت. نمی‌توانستم خودم را از وسوسه بازی در آن رها کنم. انگار که وظیفه داشتم این کار را انجام دهم. حقیقتش را بخواهید، این روزها چنین فیلمنامه‌هایی خیلی کمتر پیدا می‌شود. به همین دلیل وقتی به شما پیشنهاد بازی در یکی از آنها می‌شود، بلافاصله باید آن را قبول کنید.

نمایش بالا در آسمان و مردانی که... در جشنواره ماه قبل تورنتو با استقبال و تحسین منتقدان سینمایی روبه‌رو شد. این نوع برخورد شما را خوشحال کرد؟

صددرصد. وقتی منتقدان سینمایی از فیلمی تعریف می‌کنند، معنی‌اش آن است که تو کار خود را درست انجام داده‌ای‌. آنها نگاه تیزبینی دارند و براحتی فیلمی مورد پسندشان قرار نمی‌گیرد؛ البته تو هیچ وقت نمی‌توانی حدس بزنی آنها چه چیزی را دوست دارند. به همین دلیل باید کار خودت را به صورت غریزی انجام دهی و امیدوار باشی که این کار رضایت خاطر آنها را فراهم کند.

معنی این تحسین‌ها در عین حال می‌تواند این باشد که آکادمی اسکار هم توجه ویژه‌ای به بازی شما در آنها نشان دهد و احتمالا شما را نامزد دریافت جایزه اسکار کند.

بله می‌توان این‌گونه هم تجزیه و تحلیل کرد. به هر حال فصل نمایش فیلم‌های اسکاری شروع شده و همه اهالی صنعت سینما امیدوارند وقتی اسامی 5 نامزد اصلی و نهایی رشته‌های مختلف اسکار اواسط فوریه اعلام می‌شود، نام آنها هم در این فهرست باشد. به صورت طبیعی، من چون 2 فیلم غیرمتعارف دارم امید بیشتری هم در این ارتباط دارم.

با وجود شهرت زیاد، از یک سو بازیگر پرکاری نیستید و از سوی دیگر در کنار فیلم‌های پرخرج و هالیوودی، بازیگر محصولات مستقل و غیرمتعارف هم هستید.

من به اندازه کافی آدم خوش‌شانسی بوده‌ام، چون تعداد اندکی فیلم بازی کرده‌ام که خیلی بیشتر از یک افتتاحیه 3 روزه در تعطیلات آخر هفته عمر داشته‌اند و تماشاگران به دیدن آنها رفته‌اند. از این بابت خیلی خوشحال و مفتخرم. اولین آنها فیلم خارج از دید بود و همان زمان متوجه شدم یک فیلمنامه خوب چه اهمیتی در ماندگاری و موفقیت یک فیلم دارد. همین مساله به من کمک کرد برای فیلم‌های بعدی‌ام، انتخاب‌های درست‌تر و بهتری داشته باشم. در میان فیلم‌هایم شب‌بخیر و خوش‌باشی یکی از نقطه‌های روشن کارنامه هنری‌ام است. یکی دیگر از کارهایی که به بازی در آن افتخار می‌کنم مایکل کلایتون است که اعضای آکادمی اسکار مرا برای آن نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد کردند. البته خودم هم می‌دانم کارهایی هم دارم که در اکران عمومی با موفقیت روبه‌رو نشده‌اند یا مورد تحسین سینمایی قرار نگرفته‌اند. هر فیلمی برای بازیگر حکم یک درس خوب است و باید از آنها تجربه‌های خوبی کسب کرد. تا وقتی که در تلاش هستم کار بهتری انجام دهم، از چیزی نگرانی ندارم.

پس از سال‌ها کار بازیگری و در ایام میانسالی، احساس خستگی نمی‌کنید؟

اصلا. وقتی فیلمنامه خوبی می‌بینم انرژی می‌گیرم. هر کار خوبی مرا جوان‌تر می‌کند. به دنبال فیلم‌های بهتر هستم و می‌خواهم نقش‌هایی را بازی کنم که هنوز موفق به بازی در آنها نشده‌ام. هدفم انجام کارهای جدید و متفاوت است. قصد آن را ندارم که در سیستم استودیویی باقی بمانم و خودم را محدود به فیلم‌های اکشن کنم. خواهان چیزی بیشتر از این هستم. به همین دلیل تداوم و ادامه حیات هنری‌ام کاملا بستگی به فیلم‌هایی دارد که به من پیشنهاد می‌شود. تا وقتی فیلم‌هایی مثل بالا در آسمان و مردانی که... در سینما ساخته می‌شود، من هم می‌توانم امیدوار باشم که به حیات هنری‌ام ادامه بدهم. تولید چنین فیلم‌هایی در چنین اوضاع و احوالی، حکایت از آن می‌کند که ما می‌توانیم تعداد بیشتری از این‌گونه فیلم‌ها را در آینده بسازیم. یک نکته مهم این است که همه ما بشدت مراقب هزینه تولید این نوع فیلم‌ها هستیم و سعی می‌کنیم رقم تولید آنها از 20 میلیون دلار فراتر نرود. چنین مساله‌ای کمک می‌کند این فیلم‌ها امکان تولید پیدا کنند.

آیا فیلم آمریکایی که در حال بازی در آن هستید، حال و هوای تازه‌ای دارد؟

قرار است این فیلم یک کار سالم و غیرمتعارف و در عین حال سرگرم‌کننده باشد. هدف اصلی فیلم، عموم تماشاگران است و نه فقط یک گروه از آنها. حال و هوای دلهره‌آور و تعلیقی آن کمک می‌کند تعداد بیشتری بیننده جذب آن شود. در فیلم من نقش یک آمریکایی را دارم که راهی سفر به یک شهر ایتالیایی می‌شوم. بزودی تماشاچی متوجه می‌شود این شخصیت مردی مرموز است و هدف او از این سفر، یک گردش توریستی نیست. احساس می‌کنم عموم تماشاگران آن را بپسندند.

مترجم: کیکاووس زیاری 
منبع: آسوشیتدپرس

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها