کد خبر: ۲۸۸۵۳۱

خانم ناظم نمره انضباطی را برای نظافت کلاس در نظر گرفته بود که کلاس آنها آخرین نمره را آورد. لیلا از این بابت خیلی ناراحت شده بود و دلش نمی‌خواست نمره انضباطش پایین باشد، چون خودش دختر تمیز و مرتبی بود و همیشه به او و بچه‌ها تذکر می‌داد.

یک روز از این روزها لیلا خیلی تشنه بود و از خانم معلم اجازه گرفت تا از کلاس خارج شود و خانم معلم هم به او گفت خیلی سریع برو و زود هم بیا.لیلا هم سریع و بی‌توجه به سمت در کلاس دوید. ولی ناگهان پایش روی کاغذ بیسکوئیت مرضیه که کف افتاده بود لیز خورد و با صورت روی زمین افتاد و تمام صورت و دست و پای لیلا زخمی شد و ضربه خورد. لیلا زد زیر گریه چون خیلی دردش آمده بود. مرضیه هم از دیدن این صحنه خیلی ناراحت شد و گریه کرد و تمام بچه‌های کلاس متاثر شدند.

خانم معلم لیلا را بغل کرد و به خانه بهداشت مدرسه برد تا خانم دکتر او را ببیند و زخم‌هایش را پانسمان کند. فردای آن روز، لیلا به مدرسه نیامد و مرضیه که خودش را مقصر اصلی می‌دانست، تصمیم گرفت آشغال‌هایش را روی زمین نریزد. او رفت و جارو را از بابای مدرسه گرفت و کلاس را جارو کرد. بقیه بچه‌ها هم که کار او را دیدند رفتند و به او کمک کردند تا تمام آشغال‌ها را از کلاس پاک کنند.

خانم ناظم هم که کار خوب آنها را دید، یک روز را با بچه‌های مدرسه به نام روز نظافت مشخص کرد. آن روز همه به نظافت مدرسه پرداختند. لیلا هم خوب شد و به مدرسه آمد و به بچه‌ها در نظافت کمک کرد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها