جام جم آنلاین گزارش میدهد
آلفرد هیچکاک
تا به حال شده که با دیدن یک فیلم ترسناک، بر صندلی میخکوب شوید، پاهایتان را جمع، دستهایتان را مشت کنید و چهره درهم بکشید و گاه فریادی ناخواسته سر بدهید؟
البته کارشناسان مسائل تربیتی و اجتماعی عقیده دارند، تماشای این گونه فیلمها، برای کودکان و نوجوانان زیانآور و گاه خطرناک است. توصیه میشود که باوجود جذابیت و کشش این نوع فیلمها، از دیدن آنها خودداری کنید. اما این توصیه مانع از این نمیشود که از شناخت بزرگان و نامآوران عالم سینما دور بمانیم، شناخت مردی که در سینما، لقبهای «استاد دلهره» و «استاد ترس» را به او دادهاند. کارگردانی که در طول 50 سال فعالیت سینمایی خود، حدود 50 فیلم ساخته که موضوع اصلی تمامی آن ترس و تعلیق بوده است.
نوجوانی هیچکاک
میگویند هیچکاک در نوجوانی یک شب را در زندان به سر برده است. او جرمی نداشته و پدر و مادرش برای اینکه او را به خاطر چیزهای پیش پا افتاده تنبیه کنند، او را به کلانتری بردند و از پلیس خواستند که او را یک شب در آنجا نگه دارد. آلفرد کوچولو، شب سختی را در بازداشت به سر برد و احتمالا تاثیر همان شب و همان بیعدالتی سبب شد که ردپای ترس و اضطراب برای همیشه در ذهن پویا و خلاق او نقش ببندد و او را صاحب یک سبک مشخص در سینما کند.
استاد خنده استاد دلهره
در تاریخ 100 ساله سینما، 2 کارگردان بودهاند که مردم سراسر جهان آنها را به چهره میشناختهاند؛ این 2 چهره از چند جهت به هم شبیه و از سویی، کاملا متفاوت هستند. هر دوی آنها در نبوغ، خلاقیت و پرکاری سرآمد بودهاند. هردو انگلیسی بودهاند و هر دو برای ادامه کار به آمریکا مهاجرت کردهاند و در حال حاضر هر دو مردهاند.
آنها از لحاظ سبک سینمایی و خصوصیات ظاهری مانند چهره و قد و قامت نیز با یکدیگر قابل مقایسه نیستند. یکی از آن دو نفر، «چارلز اسپنسر چاپلین» است.
کمتر کسی در دنیا وجود دارد که چاپلین را نشناسد. او براستی استاد خنده بود و دیگری کسی نیست جز آلفرد هیچکاک مردی چاق و کوتاهقد با صورتی گرد و چاق و لبخندی مرموز و استاد ترس و دلهره. «چاپلین» از کودکی همراه با گروههای نمایش زندگی کرد و بزرگ شد و خانوادهاش نیز در همین رشته فعالیت داشتند. اما «هیچکاک» از خانوادهای بود که هیچ ارتباطی با نمایش نداشتند؛ پدر او، فروشنده میوه و مرغ بود. چارلی با طنزی که خاص خود اوست، پرده از روی مسائل سیاسی و اجتماعی برمیدارد و به روشنگری آنها میپردازد، اما هیچکاک به شکل محافظهکارانهای از جریانهای عمده زندگی آمریکایی دور میماند و با ورود به کمپانی فیلمسازی هالیوود، به ساخت فیلمهای جذاب و پرفروش میپردازد.
در بررسی آثار هیچکاک، این ویژگی مهم وجود دارد که روش داستانگویی او تصویری است و بیشترین لذتی که از تماشای فیلمهای او حاصل میشود، از چگونگی بهکارگیری عناصر قصه برمیخیزد. او از ایجاد ترس و دلهره در بین تماشاگرانش لذت میبرد.
بد نیست بدانید کلمه «هیچکاک» به معنی «رمز و راز» است و کلمه ترس و دلهره است. به 2 نمونه از جلوههای منحصر به فرد هیچکاکی توجه کنید: صحنهای از چرخش پرههای آسیاب بادی، در حالی که خلاف جهت باد حرکت میکنند.
یا سمپاشی یک مزرعه به وسیله هواپیما در حالی که آن مزرعه هیچ محصولی ندارد. اما چرا این شیوه؟
خود او میگوید: «سینما مانند پردهای در مقابل تعداد زیادی صندلی است. باید صندلیها را پر کرد، باید تعلیق آفرید وگرنه مردم دلسرد میشوند.
اگر من سیندرلا را هم میساختم، تماشاگران فقط زمانی خوشحال میشدند که من درون کالسکه یک جسد میگذاشتم. من به شکل تعریف داستانها بیشتر علاقه دارم، تا خود آنها.»
اما ترس، که به قولی برادر مرگ است، جایی ویژه در ادبیات و هنر دارد. ترس لازمه یک اثر اصیل داستانی است. اما کدام ترس؟
ترسی که سبب شفقت انسانی و تفکر میشود. وقتی به مردن فکر میکنیم و از مرگ میترسیم، به اعمالمان میاندیشیم و از زشتیها و پلیدیها دور میشویم. آلفرد هیچکاک در سال 1899 به دنیا آمد و در سال 1980 نوارفیلم زندگیاش به پایان رسید.
معصومه پارسامهر
جام جم آنلاین گزارش میدهد
جام جم آنلاین گزارش میدهد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد؛
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک فعال سیاسی:
یک نماینده مجلس:
در گفتوگوی «جامجم» با استاد حوزه و مبلغ بینالملل بررسی شد
گفتوگو با موسی اکبری،درخصوص تشکیل کمپین«سرزمین من»وساخت و مرمت۵۰خانه در منطقه زنده جان