گزیده سرمقاله‌ روزنامه‌های صبح امروز

آشوب در خدمت قدرت طلبی

روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند از جمله«ریخت‌شناسی آرای میرحسین موسوی»،«لااقل آزاده باشید»،«اغتشاشگران سربازان بی مواجب دشمن»،«تجربه جدید محیط سیاسی ایران»،«چهار سال می‌گذرد اما...»،«آشوب در خدمت قدرت طلبی»و... که برخی از آنها در زیر می‌آید.
کد خبر: ۲۶۰۰۸۱

رسالت:ریخت‌شناسی آرای میرحسین موسوی

«ریخت‌شناسی آرای میرحسین موسوی»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی رسالت به قلم محمد کاظم انبارلویی است که در آن می‌خوانید؛
آقای مهندس میرحسین موسوی در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در حالی که مجمع روحانیون مبارز، مجاهدین انقلاب ، جبهه مشارکت ایران اسلامی و جمع زیادی از شخصیتهای سیاسی، فرهنگی و هنری از او حمایت می‌کردند موفق شد 13/338/121 رای را به خود اختصاص دهد و در جایگاه دوم بایستد . آقای دکتر محمود احمدی نژاد نفر اول انتخابات دهم 24/593/793 رای را به خود اختصاص داد و بدین ترتیب با تفاضل 11/255/672 رای با میرحسین موسوی در جایگاه نخست ایستاد.
2/166/245 رای میرحسین موسوی از 13 میلیون رای وی فقط  در شهر تهران بوده است و او در تهران بیش از 300 هزار رای از رقیب اصلی خود جلو است.

میرحسین موسوی علاوه برتهران در سیستان و بلوچستان و آذربایجان غربی از رقیب خود جلو است. اما در بقیه استانها نتیجه را به رقیب واگذار کرده است .

تردیدی نیست بخش عظیمی از آرایی که به صندوقها و به نفع آقای میرحسین موسوی ریخته شده ، به خاطر تصویری مثبت از او به عنوان یک فرد متدین، دلسوز، انقلابی و معتقد به نظام و با کارنامه‌ای نسبتا روشن در زمان نخست وزیری وی در دهه اول انقلاب بوده است. این تصویر کاملا ارزشی و مثبت و به تعبیر برخی سبز است. بخش دیگری از آرا به میرحسین «نه به احمدی‌نژاد» بوده است. حساب این عده از جماعت اول کاملا جداست. اینها اعتقادی به مهندس موسوی ندارند و با دادن رای  مثبت به او درصدد نفی احمدی‌نژاد بودند.

دسته دیگر بخشی از طبقه اشراف وسرمایه‌داران هستند . این خبر یکی از مقامات اتاق بازرگانی و صنایع معادن که 80 درصد صاحبان سرمایه با احمدی‌نژاد مخالفند شنیدنی است . آنالیز آرای صندوقها و نیز رویه‌های خشونت بار در برخی خیابانها و میادین بالای شهر تهران هم این گزاره را تائید می‌کند. این عده به لحاظ خاستگاه طبقاتی میرحسین را به احمدی‌نژاد ترجیح دادند و از او با آرای خود به طور جدی حمایت کردند.

دسته دیگر بخشی از تکنوکراتها و بوروکراتها هستند. کنش‌ها و واکنشهای آنها قبل از رای‌گیری و پس از آن برکسی پوشیده نیست.
و بالاخره دسته آخر کسانی هستند که هیچ علاقه‌ای به نظام و مردم ندارند و از باب بغض به نظام و نه حب به موسوی، به وی رای داده‌اند.

همین‌ها هستند که قبل از انتخابات سعی می‌کردند تظاهرات خیابانی را به سمت خشونت ببرند که خوشبختانه با هوشیاری مردم موفق نشدند. آنها بعد از انتخابات از ظرفیت و هیجان پدید آمده و غفلت آقای موسوی سوء استفاده کردند و خشونت ، آدمکشی، مردم آزاری و نهایتا به خیال خود اخلال در نظام امنیتی کشور به وجود آوردند. اینها از رادیو‌های بیگانه و شبکه‌های تلویزیونی ماهواره‌ای دشمن ساماندهی و سازماندهی می‌شوند و هدف آنها برخورد با اصل نظام است . شعارهای تند و افراطی آنها در میان متدینین این نگرانی را به وجود آورده است که خاتمه این غائله کجاست و طراحان آن چه کسانی هستند؟

آنچه امروز ما شاهد آن هستیم ریزش آرای 13 میلیونی مهندس میرحسین موسوی به خاطر رفتار غیرمدنی او است . چون شمار زیادی از کسانی که به او رای داده‌اند و در دسته اول جای می‌گیرند، قاعده مردمسالاری و ادب رقابت را قبول دارند.سیاست فشار در خیابان، چانه‌زنی در شورای نگهبان بدون ارائه هیچ مستند قانونی را برنمی‌تابند و آن را خلاف تصویری می‌دانند که از مهندس موسوی دارند.اگر اقلیت به خود حق دهد که به اکثریت حکم برابطال انتخابات بدون هیچ دلیل مستند دهد این خود یک سنت می‌شود که در هر انتخاباتی اقلیت از این حق غیرمدنی استفاده کند. اگر این را بپذیریم تیر خلاصی به آزادی و دموکراسی و نهایتا به جمهوری اسلامی زده‌ایم.

آنها این روزها در خیابان فریاد می‌زنند شما باید حکومت اقلیت را بپذیرید و رای اکثریت را فراموش کنید.  از این صداها بوی بی‌مهری به امام، نظام و انقلاب می‌آید . این صداها تداعی کننده صدای چکمه دیکتاتوری و فاشیسم است. مردم این صداها را برنمی‌تابند چون صدای 24 میلیون رای پرقدرت‌تر از 13 میلیون رای است بویژه اینکه اکنون با این رفتار غیرمدنی اساسا 13 میلیونی هم در کار نیست فقط یک میلیشای خشن است که قصد مردم‌آزاری دارد.

بسیاری را می‌شناسم که می‌گویند ما به مهندس موسوی رای داده‌ایم اما با دیدن صحنه‌های تجاوز به حقوق مردم در خیابانها رای خود را پس گرفتیم و ممکن است اگر این لات‌بازیهای سیاسی ادامه پیدا کند به خیابانها بریزیم و بگوییم: «رای ما را پس بده»
مقام معظم رهبری در دیدار نمایندگان ستادهای 4 نامزد انتخابات دهم فرمودند: «همه باید در مقابل اغتشاش موضع بگیرند و بگویند تشنج و اغتشاش خواسته آنان نیست»اگر این موضع از سوی موسوی صریح گفته شود می‌شود از رای 13 میلیونی صیانت کرد.
اگر هم آقایان هنوز بر سر موضع خود مبنی برابطال انتخابات و همنوایی با رادیوهای بیگانه باشند مفهوم آن این است که سرمایه اجتماعی خود را می‌‌خواهند به توفان حوادث خیابانها بسپارند.

از روی خیرخواهی و نصح می‌گوییم این انتخاب خوبی نیست . کافی است قدری جلوی عصبانیت و خشم خودتان را بگیرید تا بتوانید خوب تصمیم بگیرید و عاقلانه به آینده نگاه کنید.

مردم سالاری: لااقل آزاده باشید

«لااقل آزاده باشید»عنوان یادداشت روز روزنامه‌ی مردم سالاری به قلم  حمیدرضا شکوهی است که در آن می‌خوانید؛آنچه طی روزهای اخیر بیش از گذشته در کشور احساس می شود وجود نابرابری  رسانه ای در کشور است; آن هم در شرایطی که  رئیس جمهور، آزادی در کشور را نزدیک به مطلق ارزیابی می کند. البته شاید در ایران، آزادی، از جمله آزادی رسانه ای نزدیک به مطلق باشد اما صرفا برای رسانه های نزدیک به دولت. در حقیقت، رسانه های نزدیک به دولت دارای آزادی مطلق - و نه نزدیک به مطلق- هستند و هرگونه که بخواهند رویدادها را پوشش می دهند. به عنوان مثال اتهام زنی به مقامات رسمی کشور و شخصیت ها و فعالان سیاسی، اقتصادی و رسانه ای اگر از سوی رسانه های دارای آزادی مطلق صورت گیرد،  نه تنها اشکالی ندارد بلکه افشاگری محسوب می شود.

اما اطلاع رسانی معمولی از سوی رسانه های  دارای «آزادی نزدیک به مطلق»، سیاه نمایی قلمداد می گردد. این وضعیت طی سال های اخیر وجود داشته  و طی یک هفته اخیر شدت بیشتری یافته است. فقط اگر عملکرد رسانه ها را طی روزهای پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری مرور کنیم، متوجه می شویم که کدام رسانه ها از آزادی مطلق برخوردارند و کدام رسانه ها از «آزادی نزدیک به مطلق»! دلایل بروز این شرایط هم بر مردم پوشیده نیست.

اما یک نکته دیگر هم قابل ذکر است و آن حرمت قلم است. در شرایط ایده آل که شاهد رشد احزاب و نهادهای مدنی باشیم، نیازی به حضور مستقیم رسانه ها در عرصه سیاسی و جانبداری آشکار آنها از کاندیداهای مختلف یا جناح های سیاسی وجود ندارد. اما در کشور ما که رسانه ها با وجود تمام محدودیت ها، درصدد پرکردن خلا» احزاب و نهادهای مدنی هستند، به جانبداری از جناح های سیاسی مورد نظر خود می پردازند و ایرادی به این مساله نمی توان گرفت. ولی مشکل از جایی آغاز می شود که این جانبداری به حمایت کورکورانه تبدیل شود و حرمت قلم و این «آزادی مطلق»، از بین برود.

متاسفانه برخی رسانه ها که عملکردشان برمردم آشکار است، روزهای اخیر نه تنها حرمت قلم را نگاه نداشته اند، بلکه فرمایش تاریخی و گهربار حضرت امام حسین «ع» مبنی بر آنکه «اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید» را هم فراموش کرده اند. این رسانه هانه تنها به پنهان کردن واقعیات می پردازند، بلکه در مواردی، پا از گلیم خود فراتر می گذارند و قلب واقعیت هم می کنند و نه تنها حرمت قلم را حفظ نمی کنند، بلکه رعایت اصول دینی و مذهبی ما مبنی بر جلوگیری از ارتکاب گناهانی همچون دروغ و تهمت و افترا را هم به فراموشی می سپارند.

آنها تصور می کنند در شرایطی که رقابت نابرابر رسانه ای در کشور حاکم است و قدرت مادی و حمایت های دولتی به صورت یک جانبه در اختیار آنهاست و رسانه های منتقد با محدودیت های فراوانی مواجه هستند، همچنین به دلیل قطع سیستم پیامک که اکنون به یک هفته رسیده، قطع گاه به گاه سیستم تلفن همراه، فیلتر شدن سایت های اینترنتی و عدم انتشار برخی روزنامه ها دسترسی مردم به اطلاعات، با دشواری مواجه شده است، می توانند هرگونه که بخواهند رفتار کنند و با بهره گیری از این رانت باد  آورده، اطلاعات موجود را تغییر دهند و با قلب واقعیت ها، خبرها را به صورت گزینشی و همراه با تخریب و تغییر به مخاطبان برسانند.

آنها در این مسیر، حتی تلاش می کنند خبرهای کذب را با هیجان پوشش دهند و برای آنکه از آب گل آلود، ماهی مراد را - که همانا تخریب رقیب است- صید کنند برای تحریک مردم سنگ تمام می گذارند و منافع ملی را فدای منافع حزبی و جناحی خود می کنند. این چند سطر را نوشتیم تا به آنها یادآوری کنیم که مردم واقعیت ها را می دانند و قلب واقعیت ها به منظور نیل به هدف واهی خط دهی به افکار عمومی تغییری در اصل واقعیت ها ایجاد نمی کند و همچنین به آنها تذکر دهیم که اگر چه در این فضای نابرابر رسانه ای- به ویژه با توجه به امکانات مادی نابرابر - مدتی است که بر اسب مراد سوار شده اید، اما اگر حرمت قلم و دین را هم نگه نمی دارید، لااقل آزاده باشید.

قدس: اغتشاشگران سربازان بی مواجب دشمن

«اغتشاشگران سربازان بی مواجب دشمن»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی قدس به قلم غلامرضا قلندریان است که در آتن می‌خوانید؛
در روزهای اخیر برخی از افراد فرصت طلب و ماجراجو، با سؤاستفاده از شرایط کنونی و اعتراض تعدادی از نامزدها به نتایج انتخابات، به آشوب و تخریب اموال عمومی پرداختند که واکنش و مداخله بعضی کشورهای خارجی را نیز در پی داشت.

کشورهای بیگانه که استراتژی استقلال طلبانه ایران را مغایر با منافع استکباری خود می دانند، همواره تلاش می کنند با اتهامهای تکراری جمهوری اسلامی را فاقد مؤلفه های دمکراتیک معرفی کنند، این در حالی است که جمهوری اسلامی در مقایسه با نظامهای سیاسی داعیه دار دموکراسی که از پیشینه و قدمت در عرصه دموکراسی خواهی برخوردارند، از حیث مشارکت سیاسی مردم منحصر به فرد است، به گونه ای که حضور 85 درصدی مردم در انتخابات ریاست جمهوری دهم، صحت این ادعا را تأیید می نماید.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تحکیم نظام مردم سالاری دینی، جمهوری اسلامی را می توان به لحاظ عملکرد دمکراتیک در حوزه احقاق حقوق شهروندی، ویترین دموکراسی در منطقه خاورمیانه و جهان اسلام معرفی نمود. بررسی انتخابات در طول سه دهه گذشته بیانگر این موضوع است که ایران بر اساس معیارهای دموکراسی اعم از مشارکت گسترده، کمیت انتخابات و کیفیت آن، در مقایسه با دیگر کشورها جایگاه بالاتر و برجسته تری را داراست.

اغتشاشگران و افرادی که دل در گرو منافع و امنیت ملی ندارند و خواسته هایشان را با منافع بیگانگان گره زده اند، این فضا را فرصت مغتنمی برای عملی نمودن نقشه های شوم خود ارزیابی نموده و با هدایت جریانهای خارج از کشور، تخریب اموال عمومی و خصوصی را به عنوان یک راهبرد در دستور کار قرار داده اند.

بیگانگان و دشمنان جمهوری اسلامی نتوانستند خرسندی خود را از رخدادهای اخیر پنهان نمایند. آنها که همواره با رصد کردن اتفاقات در ایران کوچکترین حادثه را با تعبیرهای ژورنالیستی در قالب ادبیات سیاسی و بین المللی حمل بر وقوع یک حادثه عظیم نموده اند، به گونه ای پدیده ها را تحلیل می نمایند که به مخاطب القا کنند انقلاب اسلامی با تکانه های شدید مواجه شده است.

رژیم صهیونیستی که حیات متزلزل و نامشروع خود را در مقابل عنصر الهام بخشی انقلاب اسلامی آسیب پذیر و در آستانه اضمحلال ارزیابی می کند، نمی تواند نسبت به این اتفاقها بی تفاوت باشد، لذا در مسابقه واژه گزینی از دیگر رقبای خویش عقب نمانده است، به نحوی که «ایهود باراک» مدعی شد: «مطمئن نیستم نتایج انتخابات ایران منعکس کننده اراده واقعی ملت ایران باشد.»

در پی اظهارات گستاخانه و مداخله جویانه «گوردون براون» نخست وزیر و «میلی بند» وزیر امورخارجه انگلیس در خصوص انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران و نیز انعکاس اخبار غیرواقعی، مغرضانه و شیطنت آمیز درباره حضور شکوهمند ملت ایران در این رویداد بی نظیر توسط شبکه های رسانه های مختلف استعماری و دولتی انگلیس، «سایمون گس» سفیر انگلیس در تهران برای دومین بار در هفته جاری به وزارت امورخارجه احضار شد و مراتب اعتراض و ناخشنودی شدید کشورمان به وی ابلاغ گردید.

گفتنی است که اوباما و معاون وی «بایدن» و دیگر همکارانش نیز در اظهارات جداگانه و مداخله جویانه با دیگر بازیگران جهان غرب، در یک هارمونی سیاسی تشریک مساعی نمودند.

آنچه مسلم است، نظام مقدس اسلامی تاکنون در مقابله با بحرانها تجربه های موفقی را از خود بر جای گذاشته است و در هر مرحله با همت مردم شهیدپرور و امت حزب ا... توانسته با کمترین هزینه بر مشکلات امنیتی و سیاسی فایق آید.
بر کسی پوشیده نیست، حادثه 18 تیر 1378 یکی از مقاطع حساس نظام اسلامی برای مهار غائله مذکور بود که توانست با ظرفیت مردمی، در مدت کوتاهی سوژه یاد شده را مدیریت نماید.

در همان مقطع برخی از دشمنان نظام در محاسباتی غلط و برآوردهایی فاقد منطق، سرنوشت کشور را با برخی کشورهای آسیب پذیر مقایسه می کردند و نتیجه ای که می گرفتند سقوط نظام بود، به گونه ای که برخی مقامهای ترکیه در اظهارنظری مداخله جویانه ایران را در آستانه یک انقلاب ارزیابی کردند و یا رسانه های وابسته به متروپل استعماری در تحلیلهای مغرضانه و جانبدارانه با تحریک جوانان و تماسهای مشکوک، تهران را کاملاً بحرانی معرفی و شرایط را از سوی نظام کنترل ناپذیر تفسیر می نمودند.

اکنون وضعیت موجود نسبت به مقطع یاد شده از لحاظ گستردگی و تأثیرگذاری، با سال 78 قابل مقایسه نیست، لذا جمهوری اسلامی در حل و فصل این موضوع از قابلیت کنترل و مهار لازم برخوردار می باشد. اغتشاشگران نباید فراموش نمایند که بزودی ملت انقلابی به صحنه حمایت از نظام خواهند آمد و با سیل خروشان دفاع مردم شهیدپرور، بدخواهان از صحنه روزگار محو خواهند شد.

آنانی که وضعیت موجود را مهیای یک انقلاب رنگی از نوع اوکراین، گرجستان و قرقیزستان می دانند، نباید فراموش کنند که در این کشور ایدئولوژی اسلامی حاکم است و رهبری به عنوان عمود خیمه نظام اسلامی، جایگاه والا و رفیعی دارد. این مؤلفه ها ویژگی منحصر به فردی است که نظام اسلامی را در مقابله با آسیبها و تهدیدهای داخلی و خارجی، مصونیت مثال زدنی بخشیده است.

بنابراین، جمهوری اسلامی همان گونه که تاکنون بحرانهای سخت و نیمه سخت را توانسته است با اهتمام به ظرفیتهای مادی، ملی و متافیزیکی خود با رویکرد منافع و امنیت ملی مدیریت نماید، اکنون نیز قادر است کشور را از لوث اغتشاشهای موجود پاکسازی نماید، چنان که حضور میلیونی 23 تیر 87 ، واقعه 18 تیر را که دشمنان این نظام به آن امید بسته بودند، مهار کرد و آرزوهای آنها را بر باد رفته معرفی نمود.

فردا، مراسم باشکوه نماز جمعه تهران به امامت رهبر فرزانه انقلاب برگزار خواهد شد. مقام معظم رهبری در خطبه های نماز جمعه فردا، همچون سایر هدایتگریها و ارشادات عالمانه ای که بارها داشته اند و گره گشای بسیاری از مشکلات و رفع کننده دغدغه ها و نگرانیها بوده است، رهنمودهایی ارزشمند و راهگشا در ارتباط با حوادث اخیر خواهند داشت. انتظار می رود تمامی احزاب، جناحها و طیفهای مختلف سیاسی با هر سلیقه و گرایش، فرمایشهای معظم له را فصل الخطاب جریانهای اخیر قرار دهند و از دیگر سو مردم فهیم ایران اسلامی نیز با وحدت و همدلی، بار دیگر وحدت، انسجام، همبستگی و اقتدار ملی ایران را در شرایط حساس کنونی به رخ جهانیان بکشند.

صدای عدالت:تجربه جدید محیط سیاسی ایران

«تجربه جدید محیط سیاسی ایران»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی صدای عدالت است که در آن می‌خوانید؛هر چند این روزها ، کام ملت ایران ، تلخ از حوادثی است که اخیراً روی داده و سرانجام هم به کشته شدن چند نفر منجر شد ، اما از دل تجمعات و راهپیمایی های طرفین در حمایت از نامزد مورد علاقه خود ، یک پدیده جدید در فضای سیاسی کشور به وجود آمده که البته در سایر کشورهای جهان و دموکراسی ها ، امری آشناست. ‏

روز دوشنبه ، حامیان میرحسین موسوی ، در اعتراض به نتایج انتخابات ، یک راهپیمایی خودجوش را از شرق تهران (فردوسی به سمت امام حسین"ع") تا غرب تهران ‏(میدان آزادی) شکل دادند.‏آنها در طول راهپیمایی خود ، رفتاری آرام و مسالمت آمیز داشتند و هر چند با سر دادن شعارهایی خواستار صیانت از آرایشان بودند ، اما ، در بخش اعظم راهپیمایی خود ، شعار"سکوت" سر دادند تا به نوعی تداعی گر فضای آرامش و جدا کردن حساب خود از اغتشاشگرانی باشند که در روز های گذشته به اموال عمومی آسیب زده اند. درست یک روز بعد ، حامیان محمود احمدی نژاد ، در حمایت از نتیجه انتخابات ، تجمعی را در میدان ولی عصر(عج) تهران و بخشی از مسیرهای اطراف ترتیب دادند و باسر دادن شعارهایی از احمدی نژاد حمایت کردند. اینان نیز ، در طول تجمع خود ، رفتاری مسالمت آمیز داشتند و صرفاً به سر دادن شعارهای خود بسنده کردند.‏

در واقع ، آنچه در این دو راهپیمایی و تجمع رخ داد ، قدرت نمایی دو طرف بود که هر کدام می کوشید با گردهم آوردن افراد بیشتری ، توان مردمی خود را به رخ دیگری بکشد و بدین ترتیب حقانیت ادعای خود درباره نتیجه انتخابات را ثابت کند.‏

به بیان دیگر ، این دو رویداد ، نشانه ای از آن است که در جامعه امروزین ما ، این باور نهادینه شده که"قدرت با مردم است" و هرکس همراهی مردمی بیشتری داشته باشد ، برنده است و نه الزاماً طرفی که ابزارهای دیگر قدرت سنتی را دارد.

اگر در تعریف قدیمی قدرت ، حضور جمعیت برای "قدرت یابی" و "انجام اقدامات بعدی" مانند حمله به یک هدف بود ، امروز ، اصل حضور جمعیت ، خود ، "هدف" و "قدرت" است و نیازی به اقدامات بعدی نیست زیرا همین که طرفی بتواند تعداد بیشتری از مردم را با خود همراه کند ، خود به خود قدرتمند و برنده است.‏

‏‏فایده بزرگ این قدرت نمایی های مدنی این است که برخلاف مسائل ناپیدایی مانند آرای درون صندوق ها ، همه چیز عیان است و هیچ چیز ، قابل پنهان کردن نیست چه آن که این تجمعات اساساً برای نمایاندن است و نه برای کتمان کردن.‏
در واقع شاید بتوان با اغماض ، انتخابات را دموکراسی پنهان نامید که تا شمارش آرا‏ ، کسی از نتیجه آن مطلع نیست ولی تجمعات مسالمت آمیز مدنی را دموکراسی آشکار نامید که هر لحظه وزن آن ، قابل اندازه گیری است.‏

این نکته ای است که احمدی نژاد روز یکشنبه در کنفرانس خبری اخیرش نیز بدان پرداخت و با اشاره به حرف و حدیث های انتخاباتی و تجمع حامیانش‏ در میدان ولی عصر(عج) خطاب به خبرنگاران خارجی گفت بروید یک ساعت بعد "مردم" را آنجا ببینید ؛ همچنین میرحسین موسوی نیز اشاره مشابهی در این موضوع به راهپیمایی حامیانش در روز دوشنبه داشت.‏

البته ، از آنجا که چنین تجربه ای در ادبیات سیاسی امروز ایران ، نوپاست ، هنوز نارسایی های زیادی در قواعد این بخش از بازی وجود دارد ؛ از جمله این که مکان های مشخصی برای این تجمعات وجود ندارد تا مشکلاتی مانند ترافیک و ایجاد مزاحمت برای ساکنین و کسبه به حداقل برسد. همچنین ، فارغ از امکانات اختصاصی هر طرف ، هنوز قاعده الزام آوری برای برخورداری مساوی طرفین از امکانات عمومی مانند رسانه ملی و وسایل حمل و نقل عمومی وجود ندارد.‏باید گفت اگر چنین رفتارهای مدنی و مسالمت آمیزی در ادبیات سیاسی ایران نهادینه شود ، اساساً جلوی بسیاری از تخلفات سیاسی مرتبط با دموکراسی گرفته می شود چه آنکه متخلفان ، حتی اگر بتوانند در پشت پرده کارهای انجام دهند ، در مواجهه با دموکراسی آشکار ، حرفی برای گفتن نخواهند داشت.
 ‏
فایده مهم دیگر نهادینه شدن چنین فرهنگی ، این است که مخالفان سیاسی در مواقع حساس ، نیاز به رفتارهای خشونت آمیز برای اثبات قدرت خود یا منکوب کردن رقیب نخواهند داشت بلکه با تجمعات قانونی و آرام ، حرف خود را می زنند و میزان قدرت عمومی شان را در معرض دید ناظران قرار می دهند.‏اکنون نیز با برگزاری دو تجمع اخیر طرفین وزن مردمی را به نمایش گذاشته اند و مردم نیز به چشم خود همه چیز را می بینند و قضاوت می کنند ولی گذشته از اینها ، آنچه باید مورد توجه باشد این است که در شرایط کنونی ، روندها باید در بستری آرام ، مدنی ، قانونی و مسالمت آمیز طی شود چه آن که نباید فراموش کرد همه طرف ها ، قبل از این که طرفدار این و آن باشند ، "ایرانی" هستند و شایسته ایرانی نیست که با هموطن اش گلاویز شود ، بر او رگ گردن متورم کند و زور بازو به رخ هم میهن اش کشد.‏
 
آفتاب یزد: چهار سال می‌گذرد اما...  

«چهار سال می‌گذرد اما...»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی آفتاب یزد است که در آن می‌خوانید؛ همه شواهد و قرائن حاکی است که عده‌ای مایل نیستند هیچ‌گونه تغییری در نتیجه انتخابات حاصل شود. مثلاً در اوج تبلیغات رسانه‌ای در خـصـوص اقـدامـات شـورای نگهبان برای رسیدگی به شکایات کاندیداها، یک مقام بسیار موثر در این شورا اعلام می‌کند که »تخلفات انتخاباتی در این دوره، بسیار کمتر از همه انتخابات گذشته بوده است«. رسانه‌ای هم که نام ملی دارد به پوشش وسیع برنامه‌ای می‌پردازد که عده‌ای از حامیان دولت نهم، آن را »شکرگزاری به خاطر پیروزی احمدی نژاد« نامیده‌اند. کاندیدایی هم که به عنوان پیروز انتخابات اعلام شده است ساعاتی پس از اعلام پیروزی، در جمع حامیان خود به تکرار اظهاراتی می‌پردازد تا ثابت کند از نظر او هم نـتـایـج انـتـخـابـات، قطعی و غیرقابل خدشه است و او آرای اعلام شده برای خود را به مفهوم لزوم پیگیری برخی اظهارات و اقدامات می‌داند که حتی بسیاری از اصولگرایان، در روزهای اخیر با آن به مخالفت پرداخته‌‌اند.

هـمـچنیـن در اظهـار نـظـری کـه مـوجـب واکنـش سیاستمداران دو جناح شده است معترضان خیابانی، به خاشاک و گرد تشبیه می‌شوند. همه اینها نشان می‌دهد کـه بخش‌هایی از با نفوذترین کارگزاران نظام، انگیزه قوی برای رسیدگی به شکایات انتخاباتی ندارند و یا حداکثر به رفع تکلیف خواهند پرداخت. اگر این افراد به نتیجه دلخواه خـود بـرسـنـد مـفـهـوم آن، تداوم ریاست جمهوری احمدی نژاد، برای چهار سال دیگر است. اما آیا برای روزهای بعد از این چهار سال، فکری شده است؟ ‌‌

احمدی نژاد باشد یا نباشد این چهار سال می‌گذرد. اما آیا قرار است در این چهار سال، همچنان درب‌ها بر پاشنه‌هایی بچرخد که در چهار سال گذشته چرخیده است؟ آیا قرار است رئیس و اعضای قوه مجریه، همچنان درجایگاه قـوه قـضـائـیـه بـنـشینند و ضمن تعیین استانداردهای خودساخته به شـنـاسـایی جاسوس، مفسد اقتصادی، عامل استکبار جهانی، رانت خوار و خس و خاشاک بپردازند و فی‌المجلس حکم هم صادر کنند و نهایتاً عده‌ای را به خاطر عدم اجرای این احکام، زیر سوال ببرند؟! آیا قرار است در آن چهار سال فرضی، رسانه‌های وابسته به بیت المال به صورت یکطرفه حرف عده‌ای را »حق مطلق« بنامند و سخن دیگران را عقده گشایی و ناحق گویی، جلوه دهند؟ آیا در چهار سال آینده هم، راهپیمایی خود جوش صدها هزار تهرانی را غیر قانونی خواهند نامید و در عین حال در روزنامه مـتـعلـق به دولت، حامیان خود را به صورت رسمی به انجام تجمع و راهپیمایی غیر قانونی دعوت خواهند کرد؟ آیا در چهار سال آینده، هر گاه لازم باشد همه مردم از سیستم پیامک محروم خواهند بود و تنها عده‌ای خاص می‌توانند برای برنامه سیاسی تلویزیونی، پیامک بفرستند؟!‌

این چهارسال می‌گذرد اما آیا باز هم قرار است یک مقام دولتی با استفاده از رسانه ملی ادعای غیر دقیق خوددر خصوص »مختومه شدن پرونده یک میلیارد دلار« را بر سر مخالفان بکوبد اما دیوان محاسبات به عنوان رسمی تـریـن نـهاد نظارتی نتواند عدم صحت این ادعا را به اطلاع مردم برساند؟

احـمـدی نـژاد رئـیس جمهور باشد یا موسوی، آیا قرار است باز هم عده‌ای خاص، دسترسی ویژه به رسانه ملی و تریبون‌های مذهبی داشته باشند و دیگران در این حسرت بمانند که اجازه پاسخگویی به افتراها و اتهامات در همان رسانه‌ها به آنها داده نمی‌شود؟ آیا در چهار سال آینده هم عده‌ای به خود اجازه می‌دهند که در روندی معکوس، تقلید مراجع تقلید از برخی زیاده‌خواهی‌های خود را خواستار شوند و اگر این اتفاق نیفتاد، از رسانه‌های حکومتی برای اهانت یا حمله به مراجع تقلید استفاده کنند؟ ‌‌

آیا در چهار سال آینده هم قرار است هر چه خوبی است بـه دولت نسبت داده شود و توپ همه نابسامانی‌ها، کژی‌ها، کمبودها و بی‌برنامگی‌ها به زمین مجلس، قوه قضائیه و حتی رقبای موهوم فرستاده شود؟ آیا چهار سال آینده هم، وقت دولت به افشاگری‌های مبهم و ابتر، طی خواهد شد؟

نگارنده از کسانی است که رسیدگی دقیق به شکایات کاندیداها و احقاق حقوق تضییع شده احتمالی را خواستار است. اما اگر قرار است به هر قیمت، آقای احمدی نژاد رئیس جمهور باشد به نظر می‌رسد از همین امروز بایستی به فکر جلوگیری از اقداماتی بود که نهادینه شدن آنهابه معنای زیر پا گذاشتن همه قواعد حقوقی و اصولقانون اساسی و در راس آنها تفکیک قوا و پاسخگویی شفاف دولت در برابر ملت و نمایندگان ملت است.

اما یک توصیه برای کسانی که به دنبال حفظ آرامش در کشور هستند و نمی خواهند برخی بی‌اعتمادی‌ها در کشور نهادینه شود. آنها باید بدانند این چهار سال می‌گذرد اما کشور برای همیشه به آرامش نیاز دارد شرط آرامش، جلب اعتماد مردم است نه آنکه با صراحت یا تلویحا به مردم این پیام داده شود که رسیدگی به شکایت معترضان، منجر به ایجاد تغییری در نتیجه انتخابات نخواهد شد! !

کیهان:آشوب در خدمت قدرت طلبی

«آشوب در خدمت قدرت طلبی»یادداشت روز روزنامه‌ی کیهان به قلم سعدالله زارعی است که در آن می‌خوانید؛«بازشماری آراء دردی را دوا نمی کند ما باید به اصل انتخابات نگاه بیاندازیم. انتخابات ایران موقعیتی را فراهم کرد که در هر صورت به یک زلزله سیاسی تبدیل می شد. شما فرض را بر این بگذارید که به جای دکتر محمود احمدی نژاد، میرحسین موسوی موفق به کسب اکثریت آراء می شد، باز هم ایران شاهد وقایعی بود که این روزها همه شاهد آن هستند. حالا صحبت بر سر عدم سلامت انتخابات و عدم صلاحیت دستگاه برگزارکننده است اما در آن صورت بحث این بود که حالا که ما رای آورده ایم باید نظر ما در عرصه سیاست های نظام تامین شود.»

آنچه در این مقدمه آمد بخشی از میزگرد کارشناسی است که سه روز پیش در رادیو آمریکا برگزار شده و به تحلیل آشوب های تهران- پس از اعلام نتایج انتخاباتی- پرداخته است این رادیو در تحلیل خود از «طراحی آشوب گسترده» در صورت پیروزی یا شکست میرحسین موسوی خبر می دهد این تحلیل با آنچه این روزها در بعضی از خیابان های تهران می بینیم، انطباق دارد. عده ای به دنبال آشوبند و گویا اصولاً کاری به این ندارند که این آشوب ها چه پیامدهایی را به همراه می آورد. بعضی از مدعیان اصلاحات که سوابق ناخوشایندی نیز دارند هم در تحلیل به این جمعبندی رسیده اند که وقتی آراء مردم به سمت دیگری است و نخبگان نیز از تحرک لازم برخوردار نیستند، استفاده از آشوب طلبانی که ریسک پذیرند و استدلال و منطق نمی دانند تا به تأمل درباره عواقب اقدامات خود بنشینند، مطلوب و شاید «آخرین» گزینه باشد!!

به نظر می رسد که «پروژه آشوب» بر مبنای استفاده از فضای باز انتخاباتی از مدت ها پیش به جریان افتاده است و ما در این روزها شاهد نمودهای اجتماعی آن هستیم. یادتان هست که حدود یک سال پیش که وزیرخارجه وقت آمریکا می خواست از نظر خود مبنی بر لزوم بازگشایی سفارت آمریکا و یا راه اندازی دفتر حافظ منافع در ایران دفاع کند و تلاش کرد تا همه، آن را «بسیار مهم» بدانند، گفت: «ما نیاز به ارتباط نزدیک با ایرانیان داریم تا از طریق آنان به تغییر شرایط ایران نائل گردیم.» حدود یک ماه بعد روزنامه واشنگتن پست نوشت: «تغییر در ایران آنقدرها که گمان می شود، دشوار نیست، این تغییر با یا بدون احمدی نژاد در دسترس قرار دارد».

آمریکا و دو متحد استراتژیک آن- انگلیس و فرانسه- طی این مدت تلاش وسیعی کردند تا حلقه مفقوده ارتباط با ایرانیان را ایجاد کنند و از این طریق ناکارآمدی دیپلماتیک- اعمال محدودیت های ایران بر سر راه ارتباط گیری سفارت خانه ها با شهروندان- را جبران نمایند. در این یک سال شمار شبکه های تلویزیونی فارسی زبان گسترش یافت و برجسته سازی اپوزیسیون و راه اندازی اتاق فرماندهی عملیات شورش از طریق این شبکه ها در دستور کار قرار گرفت تا جایی که شبکه های فارسی بی بی سی و صدای آمریکا از ساعت 23 جمعه شب خبر پیروزی میرحسین موسوی در انتخابات را منتشر کردند! طبعا پخش این خبر هواداران موسوی را به خیابان می کشاند و وقتی حدود دو ساعت بعد از قول دست اندرکاران وزارت کشور خبر شکست میرحسین پخش می شد جمعیت به دلیل شوک وارده به اقدامات جنون آمیز و تخریب در سطح بالا روی می آورد و اولین گام برای آشوب برداشته می شد. در انتخابات ایران پاسخ این سؤال که چه کسی پیروز و چه کسی شکست می خورد، کاملا معلوم بود. رسانه های معتبر غربی نظیر «تاکس اشپیگل»، «لوموند دیپلماتیک» و «فیگارو» از حدود شش ماه قبل، پیروزی احمدی نژاد را قطعی خوانده بودند و خاتمی و موسوی یا هر کاندیدای دیگری که در مقابل احمدی نژاد قرار بگیرد را شکست خورده دانسته اند. همین دو روز پیش واشنگتن پست در مقاله ای ضمن رد بروز تقلب در انتخابات ریاست جمهوری ایران نوشت: سه هفته پیش از انتخابات نظرسنجی ما نشان می داد که دکتر احمدی نژاد حتی در بین آذری ها- که هم استانی میرحسین هستند- دو برابر وی رای دارد از نظر داخلی ها نیز این پیروزی قاطع پیش بینی شده بود. بنابراین نتایج انتخاباتی برای میرحسین و... به هیچ وجه غیرمنتظره نبود. هر چند او در نامه ای که خطاب به رهبر معظم انقلاب نوشت خود را متعجب معرفی کرد!

می توانیم بگوئیم از حدود شش ماه قبل یک برنامه ویژه و استراتژیک توام با یک طراحی جامع- دارای دو ضلع داخلی و خارجی- به اجرا گذاشته شد به گمان آنان فرصت دو ماهه منتهی به انتخابات و دسترسی آسان به صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران ظرفیت های مخالف را به صحنه می آورد و با آن ها می توان کاری کرد. در واقع در تحلیل آنان آشوب و بازتاب وسیع رسانه ای آن و به وجود آمدن فضای مناسب شایعه و عملیات روانی می تواند کار جمهوری اسلامی را بسازد!! آشوب یک اقدام محدود است که خلق آن انرژی چندانی نمی خواهد ولی بسیار توجه برانگیز است و از طریق آن می توان یک حکومت بسیار مستحکم و پرنفوذ را لرزان و رفتنی معرفی کرد. آنان معتقدند آشوب چنین حکومتی را ویران نمی کند ولی از قدرت تأثیر آن در محیط داخلی و بین المللی می کاهد. این در واقع راز گره خوردن دست هایی در خارج و داخل است.

خصوصیت دیگر آشوب از نگاه غربی ها این است که حکومت را وادار به تصمیم گیری عصبی می نماید و عملاً کنترل از دست حکومت خارج می شود. در این میدان حکومت به ورطه ارتکاب تصمیمات اشتباه می افتد و هر اشتباه او اشتباه دیگری را پدید می آورد در این صورت حکومت با دست خود به خود ضربه می زند.

اما برخلاف تحلیل و تصور آنان نظام جمهوری اسلامی با سعه صدر به اتفاقات این روزها نگاه می کند و شتابی برای برچیدن آن نشان نداده است تا جائی که برای پر نشان دادن دست های خالی از دیروز که رهبر معظم انقلاب اسلامی با تعدادی از اعضای ستاد کاندیداهای دوره دهم ریاست جمهوری گفت وگو کرد، بعضی از رسانه های اروپایی و اپوزیسیون آن را امتیاز نظام به معترضان نام نهادند در حالی که ارجاع آنان به شورای نگهبان بخشی از حقوق شناخته شده کاندیداهایی است که به نتیجه آراء اعتراض دارند و در همان حال، مدعیان دست خالی از دلیل را خلع سلاح می کند.

دنیای اقتصاد:درباره کارآمدی و ناکارآمدی

«درباره کارآمدی و ناکارآمدی»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی دنیای اقتصاد به قلم محمدصادق جنان‌صفت است که در آن می‌خوانید؛اکثریت انسان‌ها، سازمان‌ها و گروه‌های همفکر تمایل به پیشرفت و ترقی و رسیدن به نقطه اوج در زمینه‌های گوناگون را در ذات خویش دارند.

گروهی از آنها با مدد بخت و اقبال و توانایی‌های ذاتی پله‌هایی از نردبان ترقی را نیز طی می‌کنند، اما انسان‌ها و گروه‌ها و سازمان‌های خاصی هستند که به همه خواسته‌های بلندمدت و دور و دراز خویش دست می‌یابند و در نقطه اوج ماندگار می‌شوند. این انسان‌ها، گروه‌ها و سازمان‌ها علاوه بر شانس و اقبال و توانایی‌های ذاتی به عنصر کارآمدی تجهیز می‌شوند تا در میانه راه نمانند. کارآمدی و کفایت چیزی نیست که به سادگی به دست آید و نیازمند دورنگری، یاد گرفتن، تمرین و ممارست، داشتن سعه صدر و ظرفیت بزرگ شدن، برنامه‌ریزی دقیق، مهربانی و دلسوزی و... است.

مهیا نکردن این عوامل برای کارآمد شدن موجب می‌شود که بخشی از راه با شتاب طی شود و در نقطه‌ای به توقف کامل منجر شود. چه عواملی سد راه کارآمد شدن انسان‌ها، گروه‌ها و سازمان‌ها می‌شود؟ قدر ناشناسی و اندازه‌گیری نادرست از توانایی‌ها و امکانات نسبت به هدف‌های تعیین شده بزرگ، یکی از دلایل ناکارآمدی است. بسیار دیده شده که سازمان‌ها و گروه‌هایی چنین اندازه‌گیری غیردقیقی از توانایی‌های خود داشته و بدون توجه به آن، هدف‌های بزرگی را نشانه می‌گیرند و در نیمه راه می‌فهمند که چه اشتباه بزرگی کرده‌اند.

اندازه‌گیری غیردقیق از توانایی‌ها و امکانات رقیب که همان آرزوهای ما را دارند، از دیگر عوامل ناکارآمدی است و به بازماندن در نیمه راه منجر می‌شود. وقتی یک انسان، سازمان و گروه نمی‌تواند ارزیابی دقیقی از نیرومندی و قدرت رقیب داشته باشد، در میدان مبارزه در می‌یابد که چه اشتباه بزرگی کرده است و دچار سردرگمی و ناامیدی می‌شود و به جای نیرومندتر کردن خود، سعی می‌کند توانایی‌های رقیب را به پایین بکشاند. یک انسان، سازمان و گروه برای کامیابی و رسیدن به نقطه اوج، به همکاران و همراهان سرزنده، نیرومند، ورزیده و کارآمد نیاز دارد تا سرعت حرکت یکسان باشد و ناسازگاری پدیدار نشود.

همکاران و همراهان ناکارآمد و ضعیف دردسر درست کرده و برای توجیه سستی خویش اطلاعات غیردقیق به مجموعه تزریق می‌کنند و موجب انحراف خواهند شد.

کارآمدی به عنوان یک متغیر بسیار سرنوشت‌ساز در میان انسان‌ها، سازمان‌ها و گروه‌های مدرن، یک اصل خدشه‌ناپذیر است و آنها تلاش می‌کنند که به این ابزار اصیل و کارساز مجهز شوند تا در نیمه راه به دردسر نیفتند. اگر یک گروه و سازمان ناکارآمد به هر دلیل بر مراکز تصمیم‌سازی دست پیدا کند، برای کل جامعه دردسرساز شده و نظم را بر هم زده و بی‌تعادلی ایجاد می‌شود.

کارآمدی پایه و اساس پیشرفت و رسیدن به آرزوهای بلند است و نباید آن را نادیده گرفت و جامعه هوشمند، جامعه‌ای است که راه را برای ورود گروه‌های ناکارآمد به هسته مرکزی تصمیم‌گیری‌های کلان ناهموار و سخت می‌کند.برای درک دقیق آنچه در سطور بالا نگاشته شد، می‌توان نمونه‌های پرشماری از رفتار گروه‌های ناکارآمد و پیامدهای تاسف‌آور آن را در جامعه‌های گوناگون از جمله جامعه ایران به عنوان شاهد آورد و گروه‌های ناکارآمد را به خوبی دید.

داشتن یک چارچوب تحلیلی قوی از علل کارآمدی و ناکارآمدی، ضمن اینکه ابزار مهمی برای تحلیل رفتار جوامع است، بلکه توانایی لازم برای اتخاذ تصمیمات مهم را فراهم می‌کند.
 
جمهوری اسلامی:تحلیل سیاسی هفته

«تحلیل سیاسی هفته»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی جمهوری اسلامی است که در آن می‌خوانید؛انتخابات ریاست جمهوری دهم به لحاظ میزان مشارکت عمومی برگ زرین دیگری در تاریخ انقلاب اسلامی شد زیرا در روز بیست و دوم خرداد مردم با کمال شور و اشتیاق و در نهایت متانت و ادب و بدون هیچگونه تنش و ایجاد مشکل امنیتی که معمولا در روز برگزاری انتخابات در همه کشورهای جهان دیده می شود به حوزه های رای آمده و در صفوف فشرده ساعتها صبورانه ایستادند تا رای خود را در صندوق ها بریزند. براستی حضور خردمندانه قانون گرایانه و کریمانه نزدیک به چهل میلیون زن و مرد جوان و پیر حماسه آفرید که طبعا شکرانه این حضور سرافراز باید رعایت نهایت قانون و برخورد مودبانه و قدرشناسانه با مردم باشد. بزرگترین و مهمترین اقدامی که می توان برای شکر نعمت الهی و معجزه حضور حماسی مردم در انتخابات ریاست جمهوری دهم انجام داد دانستن قدر این نعمت است و آن هم به اینست که از فرصتی که این حضور حماسی پدید آورده حداکثر بهره برداری را در جهت تحکیم اعتماد عمومی و پایه های اقتدار نظام به عمل آید.

شرکت 85 درصد از واجدین شرایط در پای صندوق های رای برای انتخاب رئیس جمهور از میان داوطلبان خط بطلانی بود که ملت ایران بر تبلیغات مسموم دشمنان مبنی بر جدایی مردم از نظام کشید و حضور آگاهانه مردم در صحنه نشان داد که نسبت به سرنوشت خود کاملا حساس هستند و پیوند مردم و نظام همچنان پابرجاست . بنابراین مسئولین باید قدر حضور مردم را بدانند و این حضور حماسی را با تدبیر حفظ کنند. این مردم با این حضور شگفتی آفرین نشان دادند که به اسلام و نظام جمهوری اسلامی وفادارند و تنها در چارچوب گرایشات موجود در نظام و تقید بر قانون اساسی قصد دارند سلیقه ای از میان سلایق را برای اداره بهتر کشور انتخاب کنند. بنابراین تلاش برای تخریب طیف وسیعی از مردم که معتقد به نظام بوده و هستند و ایجاد مرزبندی بین مردم و به بیرون راندن آنها از خیمه گاه انقلاب و نظام همان چیزی است که دشمنان انقلاب به دنبال آن هستند.

قطعا شکرانه حضور قانون مند مردم در انتخابات اقتضا می کند مسئولین با ملاطفت رفتار کرده و با توجیه افکار عمومی بویژه هواداران کاندیداها آنها را در زیر خیمه انقلاب حفظ کنند و از شیوه ها و ادبیاتی نامانوس استفاده نشود که طبعا این گونه برخوردهای متصلب و متعصبانه نه تنها هزینه نظام را در رویارویی با مسائل بالا می برد بلکه شیرینی ها را نیز به تلخکامی تبدیل می کند و امکان سواستفاده و ایجاد صحنه هایی مشمئز کننده را به مغرضین می دهد که دود آن به چشم مردم و نظام می رود. بنابراین مسئولین وظیفه دارند حفظ اعتماد مردم را مهم تر از نتیجه انتخابات دانسته و به این نکته توجه کنند که امروز جدی ترین نیاز جامعه بکارگیری تدبیر افراد ذی مدخل و دوراندیشی خواص است تا با ساز و کارهای شفاف و اعتمادسازی آب رفته را به جوی بازگردانند. شاید امروز سنگینی مسئولیت بر دوش شورای نگهبان بیشتر از همه باشد که به عنوان پاسدار آرا مردم و ناظر بر حسن اجرای انتخابات باید مطالبات طرفداران کاندیداها را پیگیری کرده و با رسیدگی به شکایات و بازشماری آرا و بررسی عملکرد ستاد انتخاباتی وزارت کشور به وضعیت اخیر خاتمه دهد.

از مناسبت های بزرگ هفته جاری میلاد خجسته بانوی بزرگ عالم خلقت و هدیه آسمانی خداوند سبحان به پیامبر اعظم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بود. بی شک هیچ واژه ای نمی تواند ابعاد وجودی حضرت زهرای مرضیه (س ) را قلم زند زیرا که او تجلی ارزشهای متعالی همچون محبت حیا عفاف پاکدامنی وفاداری است و به همین دلیل خاکیان و حتی افلاکیان از وصف بزرگیها و صفات او ناتوانند.

این مناسبت فرخنده سالهاست که در کشور ما به عنوان روز زن نامگذاری شده و زنان فهیم ایران این بانوی با فضیلت و بی همتا را به عنوان الگوی انسان بودن برگزیده اند. امروز بهترین درسی که از مکتب فرهنگ فاطمی برای دختران و بانوان ایرانی قابل بهره گیری است درسهایی از حیا عفاف همسرداری و فرزندپروری است که می تواند مبنای تربیت خانواده های متعالی گردیده و منشا تحولات شگرفی در جهان شود.

در مرور مسائل خارجی هفته اظهارات نخست وزیر رژیم صهیونیستی درباره فلسطین سایر رخدادها را تحت الشعاع قرار داد. بنیامین نتانیاهو صهیونیست افراطی در تشریح مواضع این رژیم درخصوص فلسطین و تشکیل کشور مستقل برای فلسطینی ها بار دیگر بر سیاستهای توسعه طلبانه و زیاده خواهانه این رژیم تاکید کرد. نتانیاهو در سخنان خود که از مدتها قبل رسانه های غربی برروی آن تبلیغ نموده و چنین وانمود می کردند که گویا این رژیم درصدد تغییر در سیاستهایش می باشد مواضع غیرقانونی و توسعه طلبانه گذشته این رژیم را تکرار کرد. وی تاکید نمود که رژیم صهیونیستی درصورتی با تشکیل کشور فلسطین موافقت خواهد کرد که کشور فلسطینی ها فاقد ارتش باشد آوارگان فلسیطنی به فلسطین باز نگردند و فلسطینی های ساکن در داخل مناطق تحت تسلط اسرائیل موسوم به سرزمین های 1348 که از ابتدا در این مناطق ساکن بوده اند به محدوده تحت حکومت فلسطینی ها کوچ کنند . نتانیاهو همچنین خواستار به رسمیت شناخته شدن کل فلسطین اشغالی به عنوان یک « کشور یهودی » شد. این موضع گیری های کاملا افراطی و ضد صلح نتانیاهو درحالی ابراز می شود که برخی عنوان می کردند وی تحت فشار اوباما رئیس جمهور آمریکا قرار دارد و مجبور است تا مواضعی معتدل اتخاذ کند.

اکنون با اظهارات جدید نتانیاهو یکبار دیگر این واقعیت مورد تاکید قرار گرفت که این رژیم هیچ گونه اعتقادی به استرداد سرزمین های اشغالی ندارد و اساسا حقی را برای فلسطینی ها به رسمیت نمی شناسد. سخنان نتانیاهو در عین حال برای جناح سازش طلب فلسطین و تمامی رهبران عرب منطقه پیام تازه ای است که در قبال مواضع شان درخصوص مسائل منطقه بازنگری کنند و متوجه این نکته باشند همچنانکه در گذشته نیز به کرات به اثبات رسیده است صهیونیستها از طریق دیپلماسی هیچ امتیازی به فلسطینی ها و دیگر اعراب نخواهند داد و آنچه می تواند این رژیم اشغالگر را به تجدید در دیدگاههای همیشگی و توسعه طلبانه اش وادار سازد توسل به راهکار مقاومت و مبارزه است .

دیگر رخداد مهم خبری خارجی هفته فراهم شدن زمینه تشکیل دولت وحدت ملی در لبنان پس از انتخابات اخیر پارلمانی این کشور است . در این انتخابات جناح « 14 مارس » که قبلا نیز اکثریت را دردست داشت در این دوره نیز صاحب اکثریت شد و « سعد حریری » رئیس جریان « المستقبل » و رهبر جریان غربگرای حاکم برای تشکیل یک دولت فراگیر با گروههای رقیب اعلام آمادگی کرد. این بدان معنی است که جناح حاکم کنونی به این نکته کاملا واقف است که اگرچه این جریان اکثریت را دردست دارد ولی بدون جلب همکاری مخالفان به خصوص جنبش حزب الله و رهبری آن که نقش غیرقابل انکاری در معادله سیاسی لبنان و حتی منطقه دارد نمی تواند کاری پیش ببرد.

سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان هفته گذشته نتیجه انتخابات را به جناح مقابل تبریک گفت و برای همکاری با آن اعلام آمادگی کرد. مجموعه این تحولات نشان می دهد که صحنه سیاسی فعلی لبنان با شکل مشابه گذشته ادامه خواهد داشت و چشم انداز ثبات این کشور روشن است .

از دیگر موضوعات مهم خبری باید به موضوع تغییر تاکتیک آمریکا در افغانستان اشاره کرد. آمریکائیها از زمان لشکرکشی به افغانستان در 8 سال قبل تاکنون روش های گوناگون را در رویارویی با بحران افغانستان به کار گرفته اند که تقریبا همگی آنها به شکست منتهی شده است و ارتش و دولت آمریکا را که با هدف تسلط زودهنگام بر افغانستان به این کشور وارد شده بودند به بحرانی بی انتها و باتلاقی مخوف گرفتار ساخته است .

دولت باراک اوباما که با شعار تغییر از جمله در سیاستهای خارجی آمریکا بر سر کار آمده است اکنون می کوشد تا با اتخاذ رویکردهای جدید بلکه بتواند راهی برای نجات از باتلاق افغانستان بیابد. در این زمینه خبرگزاری فرانسه هفته جاری گزارش داد آمریکا تاکتیک خود را در افغانستان تغییر می دهد و به جنگ اطلاعاتی در مقابله با طالبان روی می آورد. به گزارش این خبرگزاری مقامات آمریکایی اعتراف می کنند طالبان در ماههای اخیر به توان تبلیغاتی قابل ملاحظه ای در استفاده از رسانه ها دست یافته است .

به اعتقاد مقامات آمریکایی و ناتو ارتباط عمومی و تبلیغات یکی از عوامل تاثیرگذار در موفقیت های طالبان در سالهای اخیر بوده است . مقامات آمریکایی اعلام کرده اند باراک اوباما چندین کارشناس علوم و روابط عمومی استخدام کرده است و این کارشناسان در زمینه فعالیت های تبلیغی با دولت مرکزی همکاری می کنند. با اینحال بعید است این تدبیر آمریکا بتواند چرخش قابل ملاحظه ای در جهت کسب موفقیت عمده برای نیروهای غربی در افغانستان ایجاد کند به خصوص اینکه هم اکنون میزان خشونت ها در افغانستان از سال 1380 در بالاترین حد خود قرار دارد .

ابتکار:قدرت نمایی مدنی; تجربه جدید محیط سیاسی ایران

«قدرت نمایی مدنی؛ تجربه جدید محیط سیاسی ایران»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی ابتکار است که در آن می‌خوانید؛هر چند این روزها، کام ملت ایران، تلخ از حوادثی است که اخیرا روی داده و سرانجام هم به کشته شدن چند نفر منجر شد، اما از دل تجمعات و راهپیمایی های طرفین در حمایت از نامزد مورد علاقه خود، یک پدیده جدید در فضای سیاسی کشور به وجود آمده که البته در سایر کشورهای جهان و دموکراسی ها، امری آشناست. روز دوشنبه، حامیان میرحسین موسوی، در اعتراض به نتایج انتخابات، یک راهپیمایی خودجوش را از شرق تهران (فردوسی به سمت امام حسین"ع")  تا غرب تهران (میدان آزادی) شکل دادند.آنها در طول راهپیمایی خود، رفتاری آرام و مسالمت آمیز داشتند و هر چند با سر دادن شعارهایی خواستار صیانت از آرایشان بودند، اما، در بخش اعظم راهپیمایی خود، شعار"سکوت" سر دادند تا به نوعی تداعی گر فضای آرامش و جدا کردن حساب خود از اغتشاشگرانی باشند که در روز های گذشته به اموال عمومی آسیب زده اند.

درست یک روز بعد، حامیان محمود احمدی نژاد، در حمایت از نتیجه انتخابات، تجمعی را در میدان ولی عصر(عج) تهران و بخشی از مسیرهای اطراف ترتیب دادند و باسر دادن شعارهایی از احمدی نژاد حمایت کردند. اینان نیز، در طول تجمع خود، رفتاری مسالمت آمیز داشتند و صرفا به سر دادن شعارهای خود بسنده کردند. در واقع، آنچه در این دو راهپیمایی و تجمع رخ داد، قدرت نمایی دو طرف بود که هر کدام می کوشید با گردهم آوردن افراد بیشتری، توان مردمی خود را به رخ دیگری بکشد و بدین ترتیب حقانیت ادعای خود درباره نتیجه انتخابات را ثابت کند. به بیان دیگر، این دو رویداد، نشانه ای از آن است که در جامعه امروزین ما، این باور نهادینه شده که«قدرت با مردم است» و هرکس همراهی مردمی بیشتری داشته باشد، برنده است و نه الزاما طرفی که ابزارهای دیگر قدرت سنتی را دارد. اگر در تعریف قدیمی قدرت، حضور جمعیت برای "قدرت یابی" و "انجام اقدامات بعدی" مانند حمله به یک هدف بود، امروز، اصل حضور جمعیت، خود، "هدف" و "قدرت" است و نیازی به اقدامات بعدی نیست زیرا همین که طرفی بتواند تعداد بیشتری از مردم را با خود همراه کند، خود به خود قدرتمند و برنده است.

فایده بزرگ این قدرت نمایی های مدنی این است که برخلاف مسائل ناپیدایی مانند آرای درون صندوق ها، همه چیز عیان است و هیچ چیز، قابل پنهان کردن نیست چه آن که این تجمعات اساسا برای نمایاندن است و نه برای کتمان کردن. در واقع شاید بتوان با اغماض، انتخابات را دموکراسی پنهان نامید که تا شمارش آرا، کسی از نتیجه آن مطلع نیست ولی تجمعات مسالمت آمیز مدنی را دموکراسی آشکار نامید که هر لحظه وزن آن، قابل اندازه گیری است.

این نکته ای است که احمدی نژاد روز یکشنبه در کنفرانس خبری اخیرش نیز بدان پرداخت و با اشاره به حرف و حدیث های انتخاباتی و تجمع حامیانش در میدان ولی عصر(عج) خطاب به خبرنگاران خارجی گفت بروید یک ساعت بعد «مردم» را آنجا ببینید; همچنین میرحسین موسوی نیز اشاره مشابهی در این موضوع به راهپیمایی حامیانش در روز دوشنبه داشت. البته، از آنجا که چنین تجربه ای در ادبیات سیاسی امروز ایران، نوپاست، هنوز نارسایی های زیادی در قواعد این بخش از بازی وجود دارد; از جمله این که مکان های مشخصی برای این تجمعات وجود ندارد تا مشکلاتی مانند ترافیک و ایجاد مزاحمت برای ساکنین و کسبه به حداقل برسد. همچنین، فارغ از امکانات اختصاصی هر طرف، هنوز قاعده الزام آوری برای برخورداری مساوی طرفین از امکانات عمومی مانند رسانه ملی و وسایل حمل و نقل عمومی وجود ندارد.

باید گفت اگر چنین رفتارهای مدنی و مسالمت آمیزی در ادبیات سیاسی ایران نهادینه شود، اساسا جلوی بسیاری از تخلفات سیاسی مرتبط با دموکراسی گرفته می شود چه آنکه متخلفان، حتی اگر بتوانند در پشت پرده کارهای انجام دهند، در مواجهه با دموکراسی آشکار، حرفی برای گفتن نخواهند داشت.  فایده مهم دیگر نهادینه شدن چنین فرهنگی، این است که مخالفان سیاسی در مواقع حساس، نیاز به رفتارهای خشونت آمیز برای اثبات قدرت خود یا منکوب کردن رقیب نخواهند داشت بلکه با تجمعات قانونی و آرام، حرف خود را می زنند و میزان قدرت عمومی شان را در معرض دید ناظران قرار می دهند.

اکنون نیز با برگزاری دو تجمع اخیر طرفین وزن مردمی را به نمایش گذاشته اند و مردم نیز به چشم خود همه چیز را می بینند و قضاوت می کنند ولی گذشته از اینها، آنچه باید مورد توجه باشد این است که در شرایط کنونی، روندها باید در بستری آرام، مدنی، قانونی و مسالمت آمیز طی شود چه آن که نباید فراموش کرد همه طرف ها، قبل از این که طرفدار این و آن باشند، "ایرانی" هستند و شایسته ایرانی نیست که با هموطن اش گلاویز شود، بر او رگ گردن متورم کند و زور بازو به رخ هم میهن اش کشد.
 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها