در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
جمهوری اسلامی:مرزبندی با افراطیون
«مرزبندی با افراطیون»عنوان سرمقالهی روزنامهی جمهوری اسلامی است که در آن میخوانید؛این روزها عناصر افراطی دوم خردادی که جایگاهی در میان مردم ندارند در گرماگرم تبلیغات انتخاباتی و به بهانه حمایت از مهندس میرحسین موسوی به این شهر و آن شهر و این محفل و آن محفل می روند و حرفهای کهنه و نخ نما شده خودشان را مطرح می کنند. این جنب و جوش ها در آستانه دوم خرداد بیشتر شده و از قرار معلوم تعدادی از این افراد عازم سفر به شهرهای مختلف هستند تا با استفاده از فرصت انتخابات یک بار دیگر عقده گشائی کنند و همان حرف های کهنه را به زبان بیاورند.
دوم خرداد از این نظر که مردم به مناسبت انتخابات هفتم ریاست جمهوری پای صندوق های رای حضوری گسترده یافتند یک حماسه بود. اما متاسفانه با اینکه آن حماسه را مردم آفریده بودند عناصر افراطی که منتظر فرصت بودند از موقعیت پدید آمده سواستفاده کردند و سوار موج شدند و با ساختارشکنی های خطرناک حتی تا مرزبراندازی پیش رفتند. آنها بودند که پیشگام حرمت شکنی ها شدند به مقدسات دینی تاختند نظریه انحرافی تقابل اسلام با آزادی را مطرح کردند انقلاب را خاتمه یافته اعلام نمودند و اصولی که امام خمینی آنها را ستون فقرات نظام جمهوری اسلامی معرفی می کردند را آماج حملات خود قرار دادند. واقعه شرم آور 18 تیر 78 را همین عناصر افراطی پدید آوردند که البته با سیلی محکمی که مردم در راه پیمائی 23 تیر به صورت آنها نواختند وادار به عقب نشینی شدند.
افراطیون دوم خردادی با کارهای خلاف خود زمینه را برای بی اعتمادی مردم به این جریان فراهم ساختند و همین امر موجب شد آنها به تدریج در چند انتخابات سنگرها را یکی پس از دیگری از دست دادند و منزوی شدند. مردم هنوز فراموش نکرده اند لبخندهائی را که همین عناصر افراطی به قدرت های استکباری می زدند و سخنانی را که یکی از آنها در نطق پیش از دستور خود در مجلس ششم شورای اسلامی آنچنان باب طبع دشمنان نظام جمهوری اسلامی داد سخن داد که اعتراض فوری رئیس مجلس که خود شیخ اصلاحات و دوم خردادی بود را برانگیخت بطوری که بر سر او فریاد زد که آنچه تو گفتی با آنچه رادیو اسرائیل می گوید تفاوتی ندارد.
نامه پراکنی های همین عناصر افراطی در مجلس ششم تحصن آنها به بهانه های واهی و در واقع با هدف باج خواهی از نظام و آلودگی های رسانه ای آنها که روزنامه هایشان را به بلندگوهای آمریکا و صهیونیست ها تبدیل کرده بود تا آنجا پیش رفت که حتی رئیس جمهور وقت که حماسه دوم خرداد با رای بالای مردم به او رقم خورده بود فریاد بر آورد که از درون اردوگاه اصلاحات صدای دشمن به گوش می رسد.
این افراد بعد از 4 سال تحمل انزوا اکنون بار دیگر سر بر آورده اند و به بهانه حمایت از یک داوطلب ریاست جمهوری همان حرف های بی مشتری را تکرار می کنند. هرچند عملکرد افراطی جناح مقابل نیز شرایط را برای سر برآوردن رقیب مساعد کرده است ولی در این میان مردم چه گناهی دارند که افراطیون دو طرف آنها را همچون توپ فوتبال تصور کرده اند که باید از این میدان به آن میدان پرتاب شوند و بلاتکلیف بمانند مردم در این مدت هم مدعیان اصلاحات را تجربه کرده اند که تحت این نام زیبا تیشه به ریشه اصول و آرمان ها زدند و خطوط قرمز را یا انکار کردند و یا فرمان عبور از آنها را صادر نمودند و هم مدعیان اصولگرائی را آزمودند که در عمل « عدول گرا » از آب در آمدند و همین عملکرد موجب شده است افراطیون دوم خردادی فضا را برای فعال شدن مجدد مناسب تشخیص بدهند و به این هوس بیافتند که بازی تمام شده را بار دیگر شروع کنند.
در این میان آنچه نگران کننده است اینست که افراطیون دوم خردادی تلاش می کنند کسی را که با آنها مرزبندی مشخص دارد و عملکرد او در دوران دفاع مقدس و بعد از آن ثابت کرده است از جنس آنها نیست از اردوگاه خود بدانند و با مصادره کردن او بهانه ای برای تکرار حرف های کهنه و منسوخ و بی اعتبار خود بتراشند و در اینجا و آنجا خود را مطرح نمایند. تصریح به اینکه : من مستقل آمده ام و وامدار هیچکس و هیچ جریانی نیستم دست رد محکمی بر سینه این افراد است ولی علیرغم این بیان صریح باز هم افراطیون به راه خود می روند و دست از شیطنت برنمیدارند.
این روش قابل تامل نشان از یک توطئه دارد. به نظر می رسد افراطیون دوم خردادی درصدد بدنام کردن کسی هستند که می دانند گروه خونی او بهیچوجه به آنها نمیخورد. آنها میخواهند با حمایت های خود از این داوطلب ریاست جمهوری بهانه ای به دست جناح مقابل بدهند تا بتوانند تبلیغات منفی خود را سازماندهی کنند و این ضربه ای باشد بر همان کسی که آنها خود را حامی او معرفی می کنند تا جلوی پیروز شدن او گرفته شود. افراطیون البته این طرح را هم به عنوان جایگزین دارند که اگر برخلاف تمایل آنها نتیجه انتخابات چیز دیگری شد و فردی که آنها به ظاهر از او حمایت می کنند کرسی ریاست جمهوری را از رقیب تحویل گرفت و خود بر آن تکیه زد زمینه ای برای سهم خواهی فراهم کرده باشند و به عنوان مدعی به صحنه بیایند.
اما این توطئه با هوشیاری کسی که می گوید مستقل آمده ام و وامدار هیچکس نیستم باید خنثی شود و این نقشه باید نقش بر آب گردد. واقعیت اینست که هر یک از دو جناح اصلاح طلب و اصولگرا به دو بخش افراطی و معتدل تقسیم می شوند. افراطی های هر دو جناح برای نظام و کشور مضرند و معتدل ها مفید و ارزشمند و قابل جذبند. ما با افراطی ها مرزبندی داریم و بر سر آرمانهای انقلاب اصول ارزشها قانون اساسی ولایت فقیه و مصالح کشور با هیچکس معامله و سازش را جایز نمیدانیم . هیچیک از داوطلبان ریاست جمهوری را نیز منهای این مرزبندی ها قابل تحمل نمی دانیم . این کشور و این ملت فقط با این مرزبندی است که می تواند استقلال خود را حفظ کند و در سایه اسلام به پیش برود. این مرز مستحکم را در هیچ شرایطی و به نفع هیچکس و در هیچ زمانی قابل عبور نمی دانیم .
آفتاب یزد:اتفاق تازهای نیفتاده است!
«اتفاق تازهای نیفتاده است!»عنوان سرمقالهی روزنامهی آفتاب یزد است که در آن میخوانید؛ نامه دیروز کروبی به رئیس صدا و سیما را میتوان تکمیل کننده حلقه مکاتبات او با سردار فیروزآبادی، آیتالله جنتی و حسین شریعتمداری دانست. هر یک از افراد فوق به دلیل جـایـگـاه حـکـومـتـی و اسـتـفـاده از تریبونهای وابسته به بیتالمال، محدودیتهای قانونی و عرفی در موضعگیریهای علنی انتخاباتی دارند. نامه دیروز کروبی همچون سه نامه قبلی، نشان میداد که این کـانـدیـدای سـرشناس اصلاحطلبان، به شدت نگران گستـرش »عدم عدالت« در انتخابات است. دو نامه نخست، ابراز نگرانی از عدم عدالت در حفظ آراء مردم بود و نـامه او به ضرغامی همانند نامه به شریعتمداری، معطوف به »عدم عدالت تبلیغاتی« است؛ اگر چه جایگاه »رسانه«ای که حسین شریعتمداری آن را مدیریت میکند به هیچ وجه با رسانهای که نام ملی بر آن نهادهاند قابل مقایسه نیست. اما ظاهراً رفتار این دو رسانه آنقدر شبیه یکدیگر شده که کروبی برای صدا و سیما نام » کیهان مصور« را انتخاب کرده است. البته به نظر میرسد مجموعه رفتار صدا و سیما از جهت تاثیرگذاری بر آرای مردم، نگرانی خاصی در میان اصلاح طلبان ایجاد نمیکند. زیرا تجربه سالهای گذشته نشان داده است که تاثیرگذاری صدا و سیما بر مردم، متاسفانه بسیار محدود شده و معمولاً از » راه یافتن برخی تکیه کلامهای سریالی به میان جوانان و مردم کوچه و بازار« تجاوز نمیکند.
رفتار فعلی صدا و سیما با اصلاح طلبان نیز، داستانی نیست که برای اولین بار اتفاق افتاده باشد. به خصوص کروبی، به خوبی میداند که عبور اظهارات او از فیلتر مدیران بیطرف صدا و سیما، یک شرط دارد و آن هم امکان قیچی کردن آن به منظور القای اختلاف میان اصلاحطلبان است. این تجربه در زمان مدیریت کروبی بر مجلس ششم بارها تکرار شد. اگر او با قاطعیت مثال زدنی، در خصوص آغاجری سخن میگفت یا نسبت به پرونده شهـرام جزایری افشاگری میکرد، حتی یک کلام از سخن او، در صدا و سیما انعکاس نداشت. انتقادات شدیداللحن و مستدل او از شورای نگهبان و دبیر آن نیز هیچ گاه از شبکههای مختلف سیما، پخش نمیشد. اما کافی بود که در کنار دهها انتقاد و اعـتـراض کـروبـی به شورای نگهبان، قوه قضائیه و صدا و سیما، یک بار او از همکاران اصلاح طلب خود در مجلس انتقاد کند. در آن زمان، کروبی به شخصیت محبوب صدا و سیما تبدیل میشد!
این وضعیت از اواسط سال گذشته بار دیگر در رسانه موسوم به ملی خود نمایی کرد. در دوره جدید نیز هیچگاه انتقادات شدید و کم نظیر کروبی از »مدیریت احمدی نژادی« در صدا و سیما بازتابی نداشت. اما هرگاه در گوشهای از کشور، او گلایهای از دوستان خود مطرح میکرد تا نشان دهد برخلاف برخی جناحهای دیگر، اصلاح طلبان در»پادگان نامرئی« زندگی نمیکنند، بلافاصله انتقادات درون جناحی او در بخشهای خبری صدا و سیمـا منتشـر مـیشد. رفتار صدا و سیما با کروبی به گونهای بود که بعضی خبرنگاران جوان و نمکگیر دولت هم به خود اجازه میدادند با کپی برداری از رفتار بزرگترها، به تحقیر شخصیتی بپردازند که حمایتهای امام از او و شجاعت وی به بزرگترین عقده برای اقتدارگرایان تبدیل شده است. منش و ماموریت این گونه خبرنگارنمایان در نخستین روز اعلام کاندیداتوری کروبی آشکار شد. در آن روز وقتی که کروبی خود را متعهـد به صداقت در برابر مردم دانست، خبرنگار ادب آموخته وابسته به صدا و سیما، کروبی را مورد خطاب داد که »مگر این کار شقالقمر است؟« اما رفتار برخی بزرگترهای این رسانه و دستهای پشت پرده آن، زمانی رو شد که برخلاف توقع بعضی افراد، سه چهره اصلی اصلاح طلب یعنی خاتمی، کروبی و موسوی اعلام کردند در انتخابات حضور خواهند یافت. اگر تا آن روز »حمایت متمایل به شیفتگی« نسبت به احمدی نژاد، تنها عامل اعتراض اصلاحطلبان به برخی برنامههای صدا و سیما بود از زمان حضـور جـدی اصلاحطلبـان درعرصه انتخابات،روشهای تخریبی موجب اعتراض شخصیتهایی شد که بعضی از آنها به تنهایی، دهها برابر مجموعه مدعیان امروز دارای سوابق انقلابی هستند و حمایت امام و مردم را پشت سر خود داشتهاند.
به هر حال رفتار اخیر و قبلی صدا و سیما چیزی نیست جز حلقهای از یک زنجیره؛ زنجیرهای که قبلاً نامهنگاریهای سهگانه کروبی را در سه ماه گذشته به دنبال داشته است. البته مدیران صدا و سیما و بعضی مخاطبان نامههای قبلی کروبی نباید دچار توهم و ذوقزدگی شوند و گمان کنند که تاثیرگذاری آنها،موجب نگرانی اصلاحطلبان است. زیرا اگر قرار بر تاثیرگذاری این رسانهها و نهادها بود، در سال 76 -که همه آنها با اعتقاد قلبی و اتحاد غیراجباری در برابر اصلاحطلبان ایـسـتادهبودند- این »تاثیر« خود را نشان میداد. اما اصلاحطلبان حق دارند نسبت به افزایش روز به روز »بی اعتمادی« نسبت به رسانهها و نهادهایی که هر یک از آنها هزاران میلیارد تومان برای مردم و کشور هزینه دارند، نگران باشند. نامهنگاریهای اخیر را نیز تنها بایستی از همین زاویه مورد توجه قرار داد ولاغیر! زیرا رفتار این رسانهها و برخی افراد صاحب نفوذ، موضوع جدیدی نیست و هیچ دلیلی وجود ندارد که تاثیر رفتار تـخــریبی آنها علیه اصلاحطلبان، نسبت به گذشته افزایش یافته باشد؛ اگر نگوییم این رفتار ها موجب افزایش رای برای اصلاحطلبان خواهد شد!
رسالت:ژرفای پیوند مردم و روحانیت
دیروز یکی از بزرگان دین که اسوه علم و عمل بود در آغوش خاک جای گرفت. دیروز از خیابانهای قم جمعیت زن و مرد همینطور میجوشید و تمامی نداشت. مردم از سراسر کشور به قم آمده بودند. چهرهها محزون، چشمها مغموم و اشکبار بود. کوچهها و خیابانهای قم بستر رودخانهای را میمانست که امواج خروشان و پرالتهاب جمعیت را چون سیل در خود به سختی تحمل میکرد. دیروز ملت ایران در قم در غم فقدان مردی گریست که پاسدار حقیقی معنویت و اخلاق در جامعه ما بود.آنان برای بزرگداشت مردی آمده بودند که در تمام عمر، گرد گناهی را بر دامان خود حس نکرده بود.
هر اهل سلوکی حداقل یک بار توفیق خواندن نماز به امامت وی را تجربه کرده بود . اینکه میگویم اهل سلوک، ذهن به سمت مردان و زنان بالای 50 سال نرود. بیشتر این اهل سلوک، جوانان همین مرزو بوم بودند که عمدتا نسل چهارم انقلاب هستند. دیروز اغلب جمعیتی که برای تشییع آمده بودند جوان بودند و آنان را بیتابتر از پیران مییافتی ! این حقیقتی بود که حتی از چشم دوربین فیلمبرداران و عکاسان پنهان نماند. دیروز جهان در قم شاهد چه حادثهای بود؟!
دیروز آستان مقدس حضرت معصومه (س) چون نگینی در انگشتری حضور ملت ایران در جریان تشییع پیکر پاک آیتالله بهجت میدرخشید. این درخشش از چه حکایت میکرد، پیام این تصویر چه بود؟
براستی جهان دیروز شاهد شکوه پیوند مردم با مرجعیت و روحانیت بود، جهان دیروز شاهد تکریم ملت ایران از یکی از چهرههای فقاهت، عرفان، اخلاق و معنویت بود. دیروز قلب ملت ایران در قم میتپید.
آیت الله العظمی محمد تقی بهجت در عمر پربرکت 96 ساله خود برخلاف تصور برخی در متن حوادث مهم ایران ، منطقه و جهان بود. از تحولات سیاسی با خبر بود و آنها را به دقت دنبال میکرد، او در کنار ملت ایران پا به پای مراجع عظام تقلید و روحانیت از سلاطین جور تبری میجست و لحظهای از این مبارزه بیامان غفلت نداشت.
دیروز سید حسن نصرالله میگفت: «آیت الله بهجت اولین کسی بود که در نبرد 33 روزه با رژیم صهیونیستی به ما نوید نصرت و پیروزی داد»! در ورای چهره آرام و سرشار از معنویت او بیزاری از دشمن و نفرت از دوری از خدا و معنویت موج میزد.
آنان که گاهی خواب جدایی ملت از روحانیت و مرجعیت را میبینند خوب است به دقت به تماشای حضور شکوهمند ملت ایران در تشییع این بزرگمرد الهی بنشینند بویژه عکسهای هوایی و فیلمبرداریهایی که از آسمان قم عمق و ژرفای اقیانوس جمعیت را واتاب میدهد.آنها باید بدانند تا وقتی که مردم خدا را نزدیکتر از رگ گردن خود حس میکنند روحانیت ومرجعیت در قلب ملت ایران جای دارد.
ابتکار:دسته گل روزنامه «شیخ» به قوم لر
«دسته گل روزنامه شیخ به قوم لر» عنوان سرمقالهی روزنامهی ابتکار به قلم محمدعلی وکیلی است که در آن میخوانید؛فضای پرالتهاب انتخابات و انتظارات ایجاد شده آنچنان عرصه را بر آقای کروبی تنگ نموده است که هر روز شاهد بروز رفتاری حساب نشده از اردوگاه ایشان می باشیم و گویا عنان کار از دست شیخ خارج شده است و فرمان توپخانه اش به دست نااهلان افتاده است و به همین دلیل بدون نشانه گیری مشغول بمبارانهای بی هدف می باشند. سخنرانیهای تند و تیز و حمله به این و آن و تائید مطلق خواسته های مخاطبان و تکرار آنها توسط شیخ، موجی از نگرانی را در بین دلسوزان فراهم آورده است و سئوالات بی شماری را در ذهنها ایجاد کرده است. از جمله این که چه عواملی باعث شده است تا شیخ "کدخدا منش" و محافظه کار و منتقد تندروی، امروز خود به محور تندروها تبدیل گردد. عدول شیخ از روشهای تبلیغاتی خود در انتخابات نهم و توسل به شیوه های مرسوم در جوامع محدود روشنفکری چه مبنا و توجیهی می تواند داشته باشد؟! بی حساب و کتابی در روشهای تبلیغی شیخ به اردوگاه ایشان هم سرایت کرده است.
کسانی که کاریکاتور روزنامه اعتماد ملی ارگان آقای کروبی مورخ 28 اردیبهشت ماه 88 مربوط به یک جوان یاسوجی که به گمان کاریکاتوریست عاشق سوسانو هنرپیشه سریال جومونگ را مشاهده کرده اند، در حیرت فرو رفته اند. چرا که بزرگترین افتخار کروبی و برآورد پایگاه رای ایشان مناطق لرنشین از جمله یاسوجیها می باشد. اینکه این برآورد چقدر با واقعیت سازگار می باشد بعد از 22 خرداد مشخص خواهد گردید. اما بر فرض درستی پیش بینی آقای کروبی چنین کاری در آستانه انتخابات توسط روزنامه اعتماد ملی آب پاکی بر برآوردهای ایشان می باشد. کاریکاتور مربوط است به یک جوان یاسوجی که گوسفندی را در بغل گرفته و در حال تماشای سریال جومونگ از تلویزیون می باشد و در همین حال خطاب به رئیس جمهور آینده درخواست وام جهت ازدواج با سوسانو را دارد!اولا خبر خودکشی جوان یاسوجی در نتیجه عشق به هنرپیشه سریال جومونگ که بهانه کاریکاتوریست روزنامه قرار گرفته است یک شوخی مضحکی بیش نبود و تکذیب خبر مذکور در روزنامه های مختلف از جمله روزنامه ابتکار به چاپ رسید.
در چنین فضایی اقدام کاریکاتورست روزنامه اعتماد ملی توهین به همه مردم استان کهگیلویه و بویراحمد می باشد. استانی که سرشار از جوانان غیرتمند با ضریب هوشی بالا و موفق در میدانهای مختلف می باشد. مردمی که در نگاه مسئولین به نجابت، صداقت و شرافت شهرت یافته اند و همواره به این اوصاف تجلیل شده اند. حال با چنین ترسیم و تصویر تحقیرآمیز باید پرسید آقای شیخ چرخش از کجا تا به کجا؟ همواره کارشناسان بر این باور بودند که سبد رای آقای کروبی را مردم مناطق لرنشین و محروم تشکیل می دهد و هدف گذاری ایشان روی این طبقه می باشد اما جنس شعارهای انتخاباتی دوره دهم آقای کروبی با این تحلیل ناسازگار است و اقدام دوشنبه روزنامه اعتماد ملی هیچگونه سنخیتی با گمانه فوق ندارد. مجموع اقدام و رفتارهای این دوره شیخ حکایت چرخش ایشان از موقعیت قبلی خود یعنی مقبولیت در بین مناطق محروم و گذار به سبد رای طبقه متوسط به بالا می باشد. این گذار و گذر به این دلیل است که تیم مشاوره کروبی براین باورند که می توانند در خلا» گفتمان اصلاح طلبی خود جایگزین خاتمی شوند غافل از اینکه ممکن است در شرایط جدید با این رویکرد، کروبی هم فرصت دیروز خود را از دست دهد و هم در میدان تندروی جدید، نتواند گامی به پیش بردارد.
دنیای اقتصاد:انتخابات و «برج توهم» اقتصادی
«انتخابات و برج توهم اقتصادی»عنوان سرمقالهی روزنامه ی دنیای اقتصاد به قلم محمود صدری است که در آن میخوانید؛تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری سال 1384 سنگ بنای یک «برج توهم» را نهاد و اکنون این برج سر به آسمان میساید و دیگر کسی یارای به زیر کشیدن بنایان و معماران آن ندارد. توهم از آنجا آغاز شد که از میان نامزدهای متعدد انتخابات ریاستجمهوری 84 دست کم ...
... سه نامزد با وعدههای اغواکننده اقتصادی به میدان آمدند و مسابقهای سهمگین را در برابر دیدگان رای دهندگان به نمایش گذاشتند. یکی وعده توزیع پول داد، دیگری رقم پیشنهادی را بالاتر برد و سومی گفت پول کافی نیست، همه چیز باید بین مردم تقسیم شود.
از یک ماه پیش که تبلیغات غیررسمی انتخابات 22خرداد 88 شدت گرفته، وعدههای سال 84 با غلظت بیشتری باز تولید شده و حالا دست کم دو نامزد بر سر میزان بخشش خود به رایدهندگان، مسابقه گذاشتهاند. در این مسابقه، چنان به واقعیتهای اقتصادی ایران بیاعتنایی شده که مسعود نیلی، طراح «توزیع سهام نفت میان مردم»، ناچار شده است برای مردم توضیح دهد که منظور او غیر از آن چیزی است که نامزدهای انتخابات آن را به چه چیزی در حد «توزیع پول» تنزل میدهند.
وعدههای اقتصادی که اکنون مانند ریگ بیابان به زبان برخی نامزدها جاری میشود، تنها یک روی سکهای را به نمایش میگذارد که ظاهرا برای عموم اغواکننده است و روی دیگر سکه را که همان آزادسازی قیمتها است از نظرها پنهان نگه میدارد.
در حالی که طرح هدفمند کردن یارانهها هنوز به نتیجه نرسیده و معلوم نیست در دولت اراده حذف یارانهها و در مردم اراده قبول این تحول وجود دارد یا نه، سخن از توزیع پولهای جدید گفته میشود و در این میان کسی به این پرسش پاسخ نمیدهد که اگر ایرانیان این همه پول و ثروت دارند، چرا در عصر طلایی اندوختههای نفتی، بودجه دولت 17هزار و 500میلیارد تومان کسری دارد. مگر نه اینکه قرار بوده است این کسری با حذف یارانهها و افزایش درآمدهای دولت، تامین شود؟ حال اگر قرار باشد ضمن پابرجا بودن این کسری بودجه، دولت آینده (با هر رییسجمهوری) باز هم بر تعهدات خود بیفزاید، با چه معجزهای میخواهد به این تعهدات پاسخ دهد؟سالی که در آن قرار داریم، علاوه بر کسری بودجه قطعی کنونی، با خطر تاثیرپذیری از بحران جهانی و استمرار نفت ارزان و شاید ارزانتر در آینده، روبهرو است و اگر رییسجمهور آینده بخواهد به بذل و بخشش بپردازد، پیش از پایان سال کیسهاش از ارز و ریال لازم برای اداره دستگاه دیوانی و اجرای طرحهای عمرانی هم تهی خواهد شد، چه رسد به این که مازادی هم برای اعطا به مردم داشته باشد. ایرانیان، علاوه بر آنچه که خود در طول یک سال مالی، تولید و دادوستد میکنند، تنها یک کالا، یعنی نفت و مشتقات آن را برای عرضه در بازارهای جهانی دارند و سایر اقلام تولیدی ایران در قیاس با نفت آنقدر ناچیز است که نمیتوان به عایدات آنها امیدی داشت.
اگر ملتی در سه سال اخیر توانسته باشد قریب 300میلیارد دلار عایدات نفت را مصرف کند و برای گرسنه نماندن خود ناچار به کاهش بودجه طرحهای عمرانی شده باشد، حالا چه معجزهای در راه است که قرار است با نصف شدن درآمدهای نفتی در چشمانداز سه ساله آینده، امور به خیر و خوشی پیش رود و گنجینههای اضافهای هم برای تقسیم وجود داشته باشد، اگر رجال سیاسی ما چه آنان که اکنون در قدرتند و چه آنان که پاشنهها را برای تصاحب کرسی قدرت کشیدهاند، برای جلوگیری از بالاتر رفتن این «برج توهم» چارهای نیندیشند، دیر نیست روزی که میلیونها دست و دهان گشوده به سوی آنان فریاد برکشند که «پس چه شد آن همه وعده؟».
سرمایه:حساسیت مجلس به حکایت یک میلیارد دلار
«حساسیت مجلس به حکایت یک میلیارد دلار»عنوان سرمقالهی روزنامهی سرمایه به قلم پیمان فروزش است که در آن میخوانید؛روز گذشته معاون امور حقوقی مجلس و تفریغ بودجه دیوان محاسبات از قاطعیت این نهاد برای پیگیری و روشن شدن وضعیت یک میلیارد دلار در بودجه 85 خبر داد. یکی از دلایل مهم پیگیری دیوان محاسبات قانع نشدن این نهاد از پاسخ های ارائه شده از سوی بانک مرکزی، شرکت ملی نفت، خزانه داری کل و وزارت اقتصاد است چراکه پاسخ ها متفاوت بوده و راهی به سوی یافتن جواب این سوال باز نمی کند.
صرف نظر از اینکه همه نمایندگان به خصوص هیات رئیسه و رئیس مجلس با حساسیت ویژه و دقت هرچه تمام تر این موضوع را پیگیری می کنند، باید گفت موضوع یک میلیارد دلار تنها یکی از اقلام تخلف و عدم شفافیت در حوزه عملکرد دولت است. همچنین به طور مداوم از طرف دولت بیان شده کار ما براساس قانون شفاف سازی انجام می شود البته قصد دیوان محاسبات نیز همین شفاف سازی و رفع مشکلات احتمالی حسابداری است.
دولت اعلام کرده موضوع یک میلیارد دلار یک موضوع کوچک حسابداری است اما در جایی که دولت به دنبال مطرح کردن دولت الکترونیک، حسابداری به روز، ایجاد شفافیت مالی از طریق حسابداری الکترونیک و... است و این موضوعات در تمام دنیا نیز نهادینه شده، آیا موضوع کوچک حسابداری جای مطرح شدن دارد.
اگر حسابداری الکترونیک و کنترل های نظارتی با حساسیت های بالا وجود دارد چرا امور این قدر کند و آهسته صورت می گیرد و دولت هنوز جوابی برای مصارف و هزینه کرد این یک میلیارد دلار ارائه نکرده است زیرا این موضوع که به این شدت حساسیت پیدا کرده ممکن است به طول انجامیدن جواب آن، تبعات اقتصادی- سیاسی و حتی اجتماعی به همراه داشته باشد. متاسفانه دولت مشکل و نقطه کور این مساله را حل نمی کند و حتی اعلام نمی کند مشکل کجاست و اعلام نکرده تخلف در کدام نقطه صورت گرفته که بتوان هرچه سریع تر مشکلات را حل کرد و برای جبران آن راه حل اندیشید. رئیس جمهوری به طور مداوم اعلام می کند این مساله یک اشکال حسابداری است اما چه نوع اشکال حسابداری وجود دارد یا در چه زمانی این اشکال رخ داده و چرا هنوز جای بحث است و دولت سعی نمی کند به این موضوعات پاسخ دهد.
البته مطرح شدن این نظر که اشکال در اساسنامه وزارت نفت و شفاف نبودن رابطه دولت و وزارت نفت موجب شده این مسائل پیش بیاید نیز حرف چندان معقول و صحیحی به نظر نمی رسد. در حال حاضر که هنوز هم اساسنامه وزارت نفت اصلاح نشده در هیچ جای این اساسنامه ذکر نشده که دولت یا وزارت نفت می توانند از حساب ذخیره ارزی و درآمد حاصل از فروش نفت برداشت کنند بدون اینکه به قانون پاسخگو باشند. به نظر می رسد مطرح کردن این موضوع در چنین شرایطی بیشتر به ارائه راه حل غلط می ماند تا ریشه یابی و حل مساله موجود.
مردم سالاری: سخنی با روزنامه اعتماد ملی به کجا چنین شتابان؟
«سخنی با روزنامه اعتماد ملی به کجا چنین شتابان؟»عنوان یادداشت روز روزنامهی مردم سالاری به قلم حمید رضا شکوهی است که در آن میخوانید؛هر چند مدیر مسوول روزنامه مردم سالا ری که این روزها به استان های مختلف سفر می کند با این یادداشت چندان موافقتی ندارد اما دور از چشم ایشان باید بگوییم دوستان ما در روزنامه اعتماد ملی مدتی است که گام به وادی نادرستی گذاشته اند. انتقاد از اصولگرایان، جای خود را به تخریب حامیان میرحسین موسوی داده است و آنها سوار بر اسب مراد، هر آن چه در دل دارند، نثار حامیان میرحسین می کنند. این از دو حال خارج نیست. یا یاران امروز کروبی در روزنامه اعتماد ملی که در گذشته ای نه چندان دور در سر صف منتقدان (بخوانید تخریب کنندگان) او قرار داشتند قطب نمای خود را گم کرده اند و مسیر حرکت را اشتباه می روند، یا این که تعمدی در کار است تا میرحسین موسوی را از ریل موفقیت خارج کنند چرا که نظرسنجی ها به هیچ وجه به سود آنان نیست و رقیب اصلی آنها در این میان گویا اساسا احمدی نژاد نیست بلکه میرحسین موسوی است.
اگر قطب نما گم کرده اند باید بهآنان یادآوری کرد که مسیر را اشتباه می روند و بهتر است قطب نمای تازه ای پیدا کنند و اگر هم تعمدی برای تداوم حرکت در این مسیر در کار است، با عرض پوزش باید گفت که این ره به ترکستان است; هم از جهت اخلا ق سیاسی و رسانه ای و هم از منظر موفقیت در انتخابات. ابتدا این نکته را ذکر کنم که بهترین حالت مطلوب برای انتخابات ریاست جمهوری دهم در دوره تبلیغات، حضور همزمان موسوی و کروبی برای نقد مشکلا ت موجود و تلا ش هر دو گروه حامیان آنان برای موفقیت در انتخابات است چرا که هدف، تغییر وضع موجود است و طبیعتا این تغییر در این شرایط، با تغییر رئیس جمهور امکان پذیر خواهد شد مشروط بر آن که مسیر را گم نکنیم و به جای نقد رقیب به تخریب رفیق نپردازیم اما گویی حامیان شیخ اصلا حات، چند روزی است که انتقاد از عملکرد اصولگرایان را به تخریب میرحسین تبدیل کرده اند و این رو یه ای نیست که هیچ کدام از اصلا ح طلبان از آن منفعتی کسب کنند.
این در حالی است که حامیان مهندس موسوی، تا کنون در تخریب کروبی یا قلب واقعیات به نفع خود اقدام نکرده اند و سعی داشتند کروبی را نه یک رقیب بلکه یک اصلا ح طلب بدانند که از پیروزی او نیز در انتخابات می توان خشنود شد. نمونه، روزنامه مردم سالا ری به عنوان یکی از حامیان اصلی رسانه ای میرحسین موسوی است که در انعکاس اکثر خبرهای ستاد مهدی کروبی کوتاهی نکرده و فقط طی اردیبهشت ماه،بارها سخنان کروبی را تیتر اول صفحات اصلی خود- اول یا آخر- قرار داده است. مردم سالاری و سایر حامیان رسانه ای آقای موسوی حتی اگر سخنی جهت تخریب حامیان کروبی به میان آورده شده، به منظور حفظ حرمت رقیب، آن را انعکاس نداده اند تا شاهد سو»تفاهم و احیانا اختلا ف نباشیم. اما اکنون که دوستان اعتماد ملی اندکی از مسیر صداقت دور شده اند گویا باید کمی هم صراحت را چاشنی کار خود کنیم.
طی روزهای اخیر بارها مطالبی در نقد و تخریب میرحسین موسوی و حامیانش در روزنامه اعتماد ملی منتشر شده است. تاسف آور آن است که آنها حتی از اخلاق حرفه ای رسانه ای و مطبوعاتی هم که خود را داعیه دار آن می دانند عدول کرده و در مواردی دست به قلب واقعیات زده اند. آنها که رسانه های اصولگرا را متهم می کردند که سخنان اصلا ح طلبان راگزینشی انعکاس می دهند یا بخشی کوچک از آن را بزرگتر از معمول جلوه می دهند تا به اهداف سیاسی خود دست یابند، خود گام در همان وادی گذاشته اند. دوستان اعتماد ملی می نویسند که موسوی گفته در این 20سال چیز خطرناکی ندیده که لا زم به موضع گیری باشد، اما نمی نویسند که موسوی از سانسور رسانه ای در این 20سال انتقاد کرده است.
می نویسند موسوی در 20 سال پیش متوقف مانده اما نمی نویسند زمانی که میرحسین، برای اولین بار اصطلاح توقیف فله ای مطبوعات را به کار برد و در انگشت شمار موضع گیری های خود، سخنی به میان آورد که به یک اصطلا ح سیاسی ماندگار در تاریخ معاصر ایران تبدیل شد، برخی دوستان از آن موج حمایت می کردند. معدود خبرهایی که از موسوی در اعتماد ملی منتشر می شود یا حاوی «توصیه های موسوی و خاتمی به حامیان خود برای مقابله با تخریب دیگران» است یا نقد وارونه سخنانی که در ذهن مخاطب، میرحسین و حامیانش را دارای افکاری متفاوت از آن چه در واقعیت وجود دارد جلوه گر می سازد. در حالی که این توصیه های اخلا قی را شیخ مهدی کروبی به حامیانش باید یادآوری کند تا به جای تخریب رقیب، آن هم رقیب اصلا ح طلب، به تبلیغ و تبیین برنامه های خود بپردازند. البته این روال ، صرفا محدود به روزنامه اعتماد ملی نیست . وقتی رئیس ستاد انتخاباتی کروبی در سفر به اصفهان در واکنش به طرح موفق ستاد انتخاباتی میرحسین برای انتخاب رنگ سبز، آن را به مضحکه می گیرد دیگر، چه انتظاری از دیگران می توان داشت؟ حامیان کروبی طی روزهای اخیر، تندترین انتقادات - بخوانید تخریب ها و ناسزاها- را نثار حامیان میرحسین کرده اند که همگی در قالب یادداشت هایی در صفحه اول بازتاب یافته است. آنها حتی نامه محسن مخملباف در حمایت از موسوی را مصادره به مطلوب کرده و تیتری از آن انتخاب کرده اند که گویا ایشان از غیر مهندس موسوی حمایت می کند.
در حالی که از نامه ای که تقریبا حجمی معادل یک صفحه از روزنامه اعتماد ملی را به خود اختصاص داده تمامی مطالب آن در مورد حمایت از موسوی است. این است شیوه گزینش گری در روزنامه ای که خود به دلیل پیگیری این شیوه در نزد دیگران لب به اعتراض می گشاید. البته از آنها جز این نیز انتظاری نیست. عبدالکریم سروش اگر چه به ناحق و بدون مراعات ادب گفتاری، میرحسین موسوی و حامیانش را به چوب تخریب و توهین- و نه نقد- می راند و نشان می دهد تا چه میزانی اخلا ق روشنفکری را پاس می دارد، باز هم صداقتی بیشتر از سایرین دارد، چرا که زمانی که کروبی در انتخابات ریاست جمهوری نهم، در معرض تخریب وتوهین همین حامیان رسانه ای فعلی خود که آن زمان در «شرق» ساکن بودند قرار داشت، به حمایت از شیخ اصلا حات پرداخت اما گویی روزنامه نگاران هجرت کرده به اعتماد ملی، آن دوران را زود فراموش کرده اند. البته در این دوره و زمانه، پول، می تواند رسانه خوب بسازد و هر چند که شرط کافی نیست، اما شرط لازم می تواند باشد. اما حامیان موسوی از این سرمایه ها برخوردار نیستند تا با بهره گیری از آن، هر دوره را در جایی و به حمایت از فردی صرف کنند.
روزنامه نگاران سابق اعتماد ملی، زیر سایه حامیان جدید کروبی قرارگرفته و بعضا مجبور به هجرت شدند; کما اینکه دوستان جدید کروبی جای اعضای حزب اعتماد ملی را نزد او گرفته اند; گویی حزب اعتماد ملی ایجاد شد، تا دبیرکل و حامیان نزدیک دبیر کل تفاوتی ندارد که عضو حزب باشند یا نه. مهم این است که در انتخابات حامی ایشان باشند. اینگونه است که هنگام ثبت نام در انتخابات ریاست جمهوری، در لشکر همراهان آیا حامیان فعلی صرفا از این جهت که هر کدام به دلیلی با سید محمد خاتمی دچار اختلاف نظر شده بودند، حاضر به پذیرش میرحسین موسوی نشدند و به عبارت دیگر نه برای حمایت از کروبی، که برای مخالفت با خاتمی که از موسوی حمایت کرده است، به منزلگاه شیخ آمده اند؟ اما آنها، خود بهتر می دانند که آن چه در تبیین تغییر نظر از عبد الله نوری به مهدی کروبی استدلال می شود، به طنز، بیشتر شباهت دارد. آنها که در بطن ماجراهای دوره اصلاحات بوده اند بهتر می دانند; هر چند که بهتر است بگذاریم و بگذریم. چرا که هنوز هم اعتقاد ما بر این است که یاران کروبی، راه را گم کرده اند و اگر آنها راه را به اشتباه می روند قرار نیست ما هم اشتباه آنها را تکرار کنیم. حامیان میرحسین، رقیب خود را، نه حامیان کروبی، بلکه یاران احمدی نژاد می دانند و عزم خود را برای شکست رقیب اصلی جزم کرده اند. این نوشتار هم صرفا یک یادآوری به دوستان خودمان در روزنامه اعتماد ملی بود و یادآوری این نکته که اگر تاکنون پاسخی به اعتماد ملی داده نشده، نه به این دلیل که پاسخی وجود نداشته، بلکه از این جهت بوده که گسترده شدن دایره اختلاف را به نفع حامیان کیهان می دانیم که شیخ اصلا حات به انتقاد از شیوه آنان پرداخته بود.
قدس:تفرقه قومی- مذهبی ؛ توطئه دو بعدی
«تفرقه قومی- مذهبی ؛ توطئه دو بعدی»عنوان سرمقالهی روزنامهی قدس به قلم غلامرضا قلندریان است که در آن میخوانید؛ حضرت آیةا... خامنه ای روز گذشته در جمع مردم سقز تلاش برای تفرقه قومی- مذهبی در ایران و به وجود آوردن اختلاف میان جمهوری اسلامی با دیگر کشورهای اسلامی را «توطئه دو بعدی» دشمنان اسلام دانسته و افزودند: «این توطئه در داخل با هوشیاری ملت از جمله قوم کرد شکست خورد و در جهان اسلام نیز اگر چه این حیله در میان برخی دولتهای وابسته به استکبار مؤثر افتاد، اما «ملتها، اندیشمندان، روشنفکران و دانشگاهیان جهان اسلام» ایران را افتخار امت اسلامی می دانند و این واقعیتها زورگویان جهانی را حیران و درمانده کرده است.»
دشمنان انقلاب اسلامی پس از ناکامی در حوزه های سخت افزاری و موفقیت روزافزون جمهوری اسلامی، ناگزیر با تغییر در فاز توطئه علیه ایران وارد عرصه نرم افزاری گردیدند تا از این رهگذر بتوانند به هدفهای خود دست یابند.
ایران از نظر وضعیت قومی از اقوام گوناگون کرد، بلوچ، عرب، آذری، ترکمن و... تشکیل شده است، ولی این تکثر قومی به سبب برخورداری از انسجام فرهنگی، تاریخی و دینی نه تنها تهدید نبوده، بلکه همواره با محوریت «وحدت ملی» ظرفیت مثال زدنی برای کشور بوده است. اگر چه در سالهای متمادی دشمنان تلاش نموده اند با نفوذ در میان قومیتها و تحریک آنها علیه دولت این وحدت را مخدوش نمایند، بیداری و در صحنه بودن مردم مانع دستیابی بیگانگان به هدفهایشان گردیده است.
هویت ملی همواره توانسته است هر گونه حرکت خرد واگرایانه قومی را تحت تأثیر قرار داده و از فعالیتهایی که با انسجام ملی مغایرت آشکار دارد، ممانعت به عمل آورد. یکی از مهمترین راهبردهای آمریکایی ها در دامن زدن به ناامنی ها سرمایه گذاری بر پروژه تحریک اقوام مختلف بویژه کردها بود تا از این منظر جمهوری اسلامی را در تنگنا قرار دهند. اسنادی که پس از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا به دست آمد، تلاش برای بحران سازی قومی در ایران را نشان می داد.
دشمن این ظرفیت قومی را نقطه امیدی برای دستیابی به هدفهای خود در نظر گرفته بود، غافل از اینکه در ایران شیرازه وحدت، اسلام و اهتمام به منافع و امنیت ملی می باشد که تاکنون توانسته است راهبرد تفرقه افکنانه آنها را با بن بست مواجه نماید.
کردها در دوران دفاع مقدس و رخدادهای پس از آن با تشکیل گروه های پیشمرگ کرد توانستند خطه کردستان را از لوث وجود معدود ایادی بیگانه و فریب خوردگان آنها پاکسازی نمایند.
تفرقه مذهبی راهکار دیگر جبهه استکبار برای تضعیف انقلاب اسلامی بود که با عملیاتی کردن این سوژه بتوانند مذاهب اسلامی را در مقابل یکدیگر قرار دهند و هزینه حضور در منطقه خاورمیانه و جهان اسلام را برای تحقق استراتژیهای ماجراجویانه شان به حداقل برسانند.
در جمهوری اسلامی برخورداری اهل سنت از حقوق شهروندی و تعاملات گسترده آنها با شیعیان زمینه تحقق انگاره های انشقاق را در جامعه ایران منتفی نموده، این در حالی است که کشورهای غربی برای ایجاد فاصله بین شیعه و سنی در سطح جهان اسلام بیشترین سرمایه گذاری را نموده اند تا از این رهگذر مانع بیداری اسلامی و همسویی دولتهای مسلمان با ایران شوند.
پر واضح است، امروزه ائتلاف شیعه و سنی و به صحنه آوردن 1/5 میلیارد مسلمان در سراسر دنیا می تواند زخمهای التیام نیافته ناشی از تفرقه بیگانگان را ترمیم کند، این سرمایه عظیم می تواند زیاده خواهیهای دشمنان را که در غفلت و بی خبری امت اسلامی سرمایه های فرهنگی و اقتصادی مسلمانان را غارت کرده اند با بن بست رو به رو نمایند.
بدین ترتیب، تلاش برای تفرقه میان قومیتها در جمهوری اسلامی راهبردی شکست خورده و ناکام از سوی دشمنان می باشد که استقبال باشکوه مردم کردستان در سفر 8 روزه مقام معظم رهبری به این استان، گواه این مدعاست. موضوع جدایی شیعه و سنی نیز سناریویی است که دشمنان تلاش دارند از این طریق بستر انزوای ایران را در مناسبات منطقه ای فراهم کنند، اما واقعیتهای موجود مبنی بر تعامل سازنده ایران با همسایگان و در سطح جهان اسلام و بین الملل بیانگر تثبیت قدرت تأثیرگذاری روزافزون جمهوری اسلامی می باشد.
از این رو، همواره مردم آگاه و همیشه در صحنه ایران و جهان اسلام با بهره گیری از روشنگریهای ولی امر مسلمین توطئه دو بعدی دشمنان را در سایه وحدت و همدلی خویش خنثی خواهند نمود.
از سوی دیگر، دشمنان در آستانه انتخابات ریاست جمهوری تلاش می کنند با دستاویز قرار دادن سوژه های گوناگون، وحدت ملی را با فضاسازی رسانه ای دچار واگرایی نمایند تا بتوانند حضور مردم را کم رنگ کنند. بدون تردید، مشارکت گسترده مردم در نظام مردم سالار دینی مؤلفه قدرت جمهوری اسلامی می باشد که توانسته است با این پشتوانه عظیم مردمی بر حجم پرونده شکستهای آنها بیفزاید.
بنابر این، انتظار می رود مردم بصیر ایران با بینش مثال زدنی خویش همان گونه که در طول 28 انتخابات گذشته به شبهه افکنی های تکراری بیگانگان وقعی ننهاده اند، اکنون نیز با انسجام و مشارکت حداکثری خود بار دیگر عزت و اقتدار ایران اسلامی را با حضور پرشکوه خویش در مقابل دیدگان بی فروغ دشمنان به نمایش بگذارند.
قدس:نفثه المصدور سیاسی
«نفثه المصدور سیاسی»عنوان سرمقالهی روزنامهی قدس به قلم خلیل رضوی است که در آن میخوانید؛ کشور با همه فراز و فرودهای اقتصادی به سوی یک آزمون بزرگ سیاسی و اجتماعی پیش می رود، آزمونی که تصادفا با امتحانات نوبت پایانی مدارس تلاقی پیدا کرده است . آزمونی که همه حائزین شرایط سنی ، یک برگه به دست می گیرند تا در آن شرکت کنند. آزمونی که از همین الان می توان با علم الیقین ، حق الیقین و حتی فراتر از آن با عین الیقین گفت که به مصداق شعر معروف : من اگر برخیزم / تو اگر برخیزی / همه بر می خیزند /((و)) من اگر بنشینم / تواگر بنشینی / چه کسی برخیزد!؟ برنده نهایی اش مردم هستند. اما در کنار این قبولی های صد درصد مردمی گروهی هستند که چون ((راهی که می روند به ترکستان است ))تجدیدی ها و خدای نخواسته رفوزه شدگانی هستند که هرگز در این هدف به کعبه مقصود نمی رسند. کسانی که انتخابات را علاوه بر دوئل سیاسی یک جنگ تمام عیار برای ماندن و یا نماندن اندیشه های افراطی و تفریطی خویش می دانند. گروهی که این روزها از بیم شکست در حالی که شکستی نیست -دست به هر کاری می زنندو چون پیروزی هر کسی غیر از خود را جنایت !!!می دانند، پیشاپیش قصاص می کنند. حال آن که بعضی از اشخاص در جامعه به حکم پل های پشت سر هستند که در هر شرایطی باید محفوظ بمانند. دروغ پراکنی ها و شایعه سازی ها و از کاه کوه ساختن هایی که این روزها در خصوص بعضی از نهادهای رسمی وبرخی از تشکلهای روحانی مانند مجمع تشخیص مصلحت نظام ،مرکز تحقیقات استراتژیک و جامعه روحانیت مبارز می شود، هشداری بسیار نگران کننده است که اندیشه های نهروانی خوارج هنوز نمرده است و متاسفانه در استفاده از مواهب دانش بشری برای بهره گیری از پتانسیل بسیار بالای رایانه و سایت نعل وارونه می زنند و چنان ترک تازی می کنند که حتی مسیر انحرافی خویش را در غبارها از دست می دهند. تاسف بیشتر در این پافشاریهای افراطی بر روشهای نادرست ، استفاده از اصلاحات ارزشی جامعه است .گستره معنایی واژگانی چون (پلاک ) و (انصار) و شخصیت هایی چون ((رجایی)) بسیار فراتر از آن است که بخواهیم در دایره ای محدود از آنان مصادره به مطلوب نماییم . نمی دانم مسوولان مربوطه کجایند!? چه می کنند!? چرا برای فیلتر کردن فضاهای مجازی تحریک کننده احساسات جوانان این همه حساسیت نشان می دهیم ودر مقابل انبوه سایت ها و پایگاههای به اصطلاح خبری و در واقع دروغ ساز که هر ثانیه سر بر می آورند و احساسات پاک وبی شائبه جوانان را در اعتماد به نظام و ارکان رکنیش نشانه گرفته اند سکوت معنادار می کنیم !؟اگر امروز به لبخندهای کوتاه مدت از هتک حرمت به شخصیت های اصیل نظام دلخوشیم که بر وفق مراد سیاسی و جناحی ما حرف می زنند، دو اندیشی مسوولیت پذیری حکم می کند که به گریه های بلند مدت فردایی بیندیشیم که افراطی های امروز اصولگرایان مانند تفریطی های دیروز اصلاح طلبان اینبار در مجلس شورای اسلامی که نه در خیابانها و مراکز حساس نظام به تحصن بنشینند. اگر دیروز نمی گذاشتیم با سوؤ استفاده از واژه های مقدس علیه یکی از بانیان نظام و یار غار امام ورهبری در سفر و حضر مبارزاتی شب نامه هایی با تیراژهای میلیونی منتشر کنند امروز شاهد نبودیم که همانا بیشترین تهمت ها و افتراها را در روزنامه ها وسایتها به فرزند عزیز این ملت بزنند که اگر بی انصاف ترین بی انصاف ها باشیم و چشم خویش را برهمه خدمات او ببندیم ، نمی توانیم فرماندهی سپاه پاسداران او را در 8 سال دفاع مقدس ندیده بگیرم . اگر چه گریه های امروز نتایج لبخندهای رضایت دیروز است ،اما قدما گفته اند:سر چشمه شاید گرفتن به بیل چو پر شد نشاید گذشتن به پیل
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در گفتگو با جام جم آنلاین در خصوص پیامدهای حذف ارز دارو هشدار داد
در گفتوگو با راحله امینیان، مجری سیما که عشق و ایثار را از نمای نزدیک دیده است، بررسی شد
محسن گروسی در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد؛