در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
«ته م» کارگردان: حامد میرگساری
فیلم داستان سادهای را روایت میکند. در یکی از مزرعههای کردستان بمبی کشف میشود و این بمب و نحوه برخورد چند کودک، یک مرد و یک دختربچه که ظاهرا یکی از پاهای خود را بر اثر انفجار بمبی مشابه از دست داده داستان را شکل میدهد. یکی از ایدههای فیلم در برخورد کودکان با این بمب، کشیدن سبیل با استفاده از دوده آن برای یکدیگر است. در نهایت کودکان با قرار دادن این بمب در مسیر آب چشمه، از آن به عنوان یک لوله آب استفاده میکنند و با حضور دختر بچه بر سر چشمه، فیلم به پایان میرسد.
فیلمساز در این اثر استفاده خوبی از موسیقی و صدا کرده است. شنیدن صدای حرکت هواپیماها و نیز رژه سربازان در بخشهای مختلف فیلم بر زیبایی آن میافزاید.
«قایقی خواهم ساخت» کارگردان: مریم اورنگ
داستان درباره 3 پسربچه بازیگوش و شیطان است که به دلیل شیطنتهای مکرر، از سوی پدر که باغبان و سرایدار است در اتاق زندانی میشوند. ظهر گرم تابستان است و آب تنی دیگر بچهها در حوض آنها را سر ذوق میآورد. در نهایت یکی از آنها لگنی را از آب حوض پر میکند و با آوردن آن به داخل اتاق بازی کودکانهای را شکل میدهد. فیلم با استفاده از موسیقی یوهان سباستین باخ تلاش کرده تا به این رفتار بچهها جنبهای سمبولیک و نمادین بدهد. در پایان فیلم کودکان محصور در اتاق به شکلی نمادین در حاشیه رودخانهای بزرگ میدوند اما این فضاسازی به نظر بیهوده و غیر قابل هضم است و به هیچ وجه جنبه نمادینی را در ذهن تداعی نمیکند. فیلم میتوانست اثری ساده و صمیمی باشد و این پیچیدگی امتیازی برای آن محسوب نمیشود.
«خدا میبیند» کارگردان: رضا جمالی
فیلم نمونه قابل قبولی از یک اثر کوتاه بومیاست. داستان فیلم درباره جوانی است که پس از سالها به روستای خود در اردبیل باز میگردد. او قرار است به سفر حج برود و حالا آمده تا از برخی افراد روستا حلالیت بگیرد. یکی از آنها مردی است که 15 سال قبل این جوان سرش را شکسته و مزرعه او را آتش زده و دیگری فردی است که جوان فیلم در کودکی با ضربهای که به سرش زده باعث شده تا چشمش دچار آبریزش دائمی شود و حالا دیگر کسی به او دختر نمیدهد.
شروع فیلم در آبگرم است و در همین محل میان جوان و مردی میانسال درگیری رخ میدهد. بعد از این صحنه است که جوان برای خروج از آب گرم لباس میپوشد و ما متوجه میشویم او روحانی است.
فیلم طرح و توطئه و گرهافکنی خوبی دارد. بخش مهمی از انرژی روحانی جوان صرف یافتن همسری برای مرد جوان میشود و در نهایت نیز با ورود پزشکی به روستا مشکل مرد جوان حل میشود. قابهای تصویری زیبا و چشمنواز تصویری بهشت گونه را در فیلم ایجاد میکند که در کنار موضوع معنوی و بازی خوب بازیگران تماشای این فیلم را به کاری لذت بخش تبدیل میکند.
«مادرهای برفی» کارگردان: پیمان کریمی
یکی از مهم ترین ویژگیهای فیلمسازان کوتاه توجه به فضاهای بومی است و چنین نکتهای در اغلب موارد به یکی از جذابیتهای چنین آثاری تبدیل میشود. عروس برفی نیز در فضایی بکر و طبیعی رخ میدهد. داستان درباره دختری نوجوان و پدرش است که در کلبهای جنگلی زندگی میکنند. آنها چند گوسفند دارند که روزی یکی از گوسفندان توسط گرگ دریده میشود. گوسفند بینوا ساعتی قبل برهای را به دنیا آورده که نمیتواند از گوسفندان دیگر شیر بخورد. دختربچه تلاش میکند تا با شیوههای مختلف به بره شیر دهد و بعد از شکست در این زمینه، روزی پوست گوسفند مرده را بر روی گوسفند دیگری میکشد و با بستن آن بره را گول میزند. فیلم چند صحنه خوب و تاثیرگذار دارد که با توجه به بازی برهای کوچک در این صحنهها بسیار خوب و تاثیرگذار از آب درآمده است. یکی از صحنهها جایی است که بره در کنار پوست مادرش حالتی غمگین به خود میگیرد. دیگری هم مربوط به بخش پایانی است که بره به سمت گوسفند هجوم میآورد و با ولع خاصی شروع به خوردن شیر میکند. نمیدانیم این صحنهها با چه تمهیدی به تصویر کشیده شده اما هرچه بوده بسیار خوب و موثر از آب درآمده است.
«راه ناتمام» کارگردان: شاهین تقی خانی
ساخت فیلم درباره موضوع مخاطره آمیزی مانند «کشف و خنثیسازی مینهای عمل نکرده» موضوعی بسیار جذاب و قابل تامل است و چنین سوژهای قابلیتهای خوبی را در اختیار فیلمساز برای ساخت اثری هنرمندانه قرار میدهد.
فیلم راه ناتمام تلاش میکند تا از زوایه نگاه فردی که برای گذراندن دوره سربازی به مناطق مرزی رفته، به شخصیتهای اصلی خود نزدیک شود، ضمن آنکه از نامه نیز به عنوان یک شیوه بیان اطلاعات استفاده میکند. فیلم استفاده مناسبی از موسیقی و صدا کرده است، اما جز چند صحنه آغاز فیلم، به زندگی سربازان و افرادی که چنین کاری را انجام میدهند، نزدیک نمیشود و آنها را از دور روایت میکند. تلاش فیلم بیشتر معطوف به نگاهی عاطفی احساسی است و به نظر میرسد از همه ظرفیتهای موجود در چنین موضوعی استفاده نکرده است حال آنکه به نظر میرسد چنین سوژهای از مواردی است که کمتر فرصت پیش میآید تا فیلمسازان دیگر نیز سراغ آن بروند.
«آن مرد کیست» کارگردان: مهناز رکنی
پیش از تماشای این فیلم، تصورم از مرحوم جبار باغچه بان این بود که اهمیت او تنها به این مساله محدود میشود که وی اولین موسس مدرسه کر و لالهاست، اما دیدن فیلم «آن مرد کیست» اتفاق مبارکی بود که سبب شد با خدمات مختلف این پیرمرد زحمتکش آشنا شوم.
فیلم از نگاه اولین زوج مدرسه باغچه بان به مرور زندگی این شخصیت میپردازد. مصالحی که در اختیار فیلمساز است، محدود به تعدادی عکس، مقداری فیلم قدیمی و نوار سخنرانی میشود که در طول فیلم شنیده میشود. فیلم به ما میگوید که باغچه بان اولین فردی است که گردش علمی را در آموزش و پرورش به وجود میآورد. آموزش ساده الفبا و درست کردن کاردستی نیز از دیگر ایدههایی است که گسترش آن در آموزش و پرورش با تلاش او صورت میگیرد. این شخصیت علمی زندگی پر فراز و نشیبی دارد و در هیچ مقطعی از زندگی از تدریس و دانش آموختن به دیگران دست نکشیده است و حتی زمانی هم که به زندان میافتد با آموزش زبان فارسی به زندانیان بی سواد حرکتی را آغاز میکند که در نهایت به بیرون انداختن او از زندان ختم میشود.
آن مرد کیست، فیلم خوش ساختی است و شاید بتوان آن را بهعنوان نمونهای از فیلمهای خوب شخصیت محور مثال زد.
«بابا آب داد» کارگردان: مهدی جعفری
فیلمهای بلند و کوتاه معمولا به علت خاصی مورد توجه قرار میگیرند؛ اما به نظر شما در فیلمی 3 دقیقهای چه نکتهای باید نهفته باشد که مخاطب از تماشای آن لذت ببرد؟
این مساله چیزی جز یک سوژه خوب و دلنشین نیست و این همان اتفاقی است که در فیلم بابا آب داد رخ میدهد. فیلم درباره پسر بچهای است که فراموش کرده مدادش را همراه خود به کلاس درس بیاورد. معلم او را دعوا میکند، پسربچه گریه میکند و یکی از همکلاسیهایش با تراشیدن دو سر مداد و شکستن آن از وسط، دو مداد کوچک به وجود میآورد و به همین سادگی و زیبایی فیلم به پایان میرسد.
«رقص دنیا» کارگردان: عبدالرضا فیروزان
رقص دنیا ساخته کارگردانی است که پیش از کارگردانی این اثر، تجربههای مختلفی را به عنوان دستیار کارگردان داشته است. فیلم، قصه دو دختر بچه را روایت میکند که با هم همکلاس هستند. مادر هر دوی آنها شاغلند و سرپرست خانوار محسوب میشوند. روزی یکی از آنها عکسی از شهربازی را به دیگری نشان میدهد که در آن با عروسکی بزرگ عکس انداخته است.
کنجکاوی دختر دیگر سارا برای عکس انداختن با آن عروسک و تصور او از این مساله که دایی اش داخل این عروسک است، سبب میشود تا روزی به بهانه رفتن به اردوی مدرسه، به محلی برود که این عروسک در آن قرار دارد. در همین محل غافلگیری جدی فیلم رخ میدهد و دختربچه متوجه میشود فردی که داخل عروسک است، مادرش است.
فیلم ایده درخشانی دارد و ویژگی مهم آن این است که بر خلاف فیلمهایی با این موضوع، به هیچ وجه بوی فقر نمیدهد. کارگردان تلاش کرده تا با رنگ آمیزی فضا و استفاده از رنگهای متنوع در صحنه و لباس تا حدود زیادی فضای غم انگیز و تلخ فیلم را کاهش دهد، اما در پایان پرگویی فیلم به آن لطمه میزند و به جای آنکه فیلم در نقطه اوج خود به پایان برسد، با نمایش حضور دختربچه در کنار مادر و نیز کشف سرنوشت دایی در فیلم، از تاثیر کوبنده خود بر مخاطب کم میکند.
احترام سینما به حرمت انسانی
شاید بسیاری از مخاطبان چنین مطلبی با شنیدن نام «جشنواره فیلمهای انساندوستانه» تعجب کنند و با خود بگویند: مگر ممکن است فیلم یا جشنوارهای انساندوستانه نباشد؟
در میان فیلمهای مختلفی که در سینمای دنیا ساخته میشود، آثار فراوانی وجود دارد که با محور قرار دادن ماجراهایی از جنس و چاشنی خشونت تلاش میکنند تا از چنین عناصری برای روایت داستان خود بهره بگیرند. در نقطه مقابل فیلمهای زیادی نیز وجود دارند که با تاکید بر کرامت انسانی تلاش میکنند تا تصویر بهتری از جهان به مخاطب خود ارائه کنند.
جشنواره فیلمهای انساندوستانه در نخستین دوره برگزاری خود 10 هنرمند سینمای ایران را نیز به عنوان سفیران این جشنواره به عنوان پیام آوران صلح و دوستی ایران در جهان معرفی کرد. علیاشرف مجتهد شبستری، رئیس دفتر امور فعالیتهای انساندوستانه سازمان ملل متحد درخصوص برگزاری این جشنواره میگوید: در دنیای کنونی، فجایع انسانی زیادی مانند فقر و جنگ رخ میدهد. طی 2 دهه گذشته تعداد بلایای طبیعی از 200 به 400 فقره رسیده است. در 4 سال قبل نیز این حوادث بر زندگی بیش از 200 میلیون نفر تاثیر گذاشته است. گزارشها حاکی از آن است که تغییرات طبیعی روی کشاورزی اثر گذاشته و موجب فقر شده است. بیم آن میرود که با این مشکل حدود 100 میلیون نفر دیگر با فقر روبهرو شوند. متاسفانه در این بلایا تعداد تلفات زن بیش از مردان بوده است. پس از جنگها، زنان قربانیان خشونت میشوند و کرامت انسانها در جنگها پایمال میشود. زمانی که چنین فجایعی رخ میدهد، چشم انسانها به سازمان ملل است و ما نمونه یاریرساندن و ابراز همدردی بینالمللی را در زلزله بم شاهد بودیم.
از طرفی تمام ادیان و مذاهب تعلیمات زیادی در مورد مهربانی به انسانها دادهاند. بدون شک ایرانیان اولین کسانی بودند که پیرو مهربانی بودند. فرهنگ و ادبیات ایرانی از عاطفه و مهربانی پر است. عرفان ایرانی هم سرشار از معرفت بیهمتاست. اوج انساندوستی ایرانیها را میتوان در شعر «بنیآدم» سعدی یافت.
این جشنواره از مرداد سال قبل فعالیت خود را آغاز کرد و در 3 بخش مستند، داستانی و انیمیشن و با 3 موضوع دایرههای دوستی، سایههای سفید و معنویت و تمدن برگزار شد. از میان 700 اثر رسیده به دبیرخانه 140 اثر وارد بخش مسابقه شد و آثاری هم به عنوان کارهای برجسته از سینماگران داخلی و خارجی به صورت فیلمهای بلند نشان داده شد.
حبیب حداد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
رضا بدرالسماء هنرمند پیشکسوت عرصه نگارگری در گفتوگو با «جامجم»:
وزیر صنعت، معدن و تجارت در گفتوگوی اختصاصی با «جامجم» مطرح کرد:
حسین الحاج حسن، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با «جامجم» بیان کرد:
در گفتوگو با دکتر سیدمرتضی موسویان، ضرورت و اهمیت داشتن دکترین در رسانه و دلایل قوت و ضعف رسانههای داخلی و معاند را بررسی کردهایم