سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
تا قبل از آغاز اخرین مسابقات لیگ هشتم، ذوبآهن اصفهان در صدر جدول قرار داشت و استقلال با 3 امتیاز کمتر یک چشمش به اهواز بود و یک چشمش به خراسان.
فولاد باید ذوبآهن را میبرد و استقلال هم باید پیام را شکست میداد تا تفاضل گلهای بهتر به کمک این تیم بیاید و جام قهرمانی را به آنها هدیه بدهد. این اتفاق که به زعم خیلیها رخدادنش غیرممکن بود بالاخره رخ داد تا آبیپوشان پایتخت هم پیام خراسان را از رقابتهای لیگ برتر حذف کنند و هم به مقام قهرمانی دست بیابند.
استقلال تهران که هفتههای زیادی در صدر جدول لیگ برتر یکهتازی میکرد، در هفتههای پایانی کارش به اما و اگر کشید تا امیر قلعهنویی که در ابتدای فصل قول قهرمانی داده بود، قبل از بازی پایانی این جمله را بگوید: <ما 30 درصد شانس قهرمانی داریم.> اما مثل خیلی از موقعیتهایی که در زندگی آدمها پیش میآید این 30 درصد شانس از پس 70 درصد دیگر برآمد تا استقلال به جام قهرمانی برسد.
حالا لیگ برتر به پایان رسیده و آبیها خوشحال از به خانه بردن جام به فکر روزهای آیندهاند، حالا که آبها از آسیاب افتاده میشود نگاهی به عملکرد تیمها و چهرههای مختلف انداخت و حاشیه و متن لیگ برتر را مرور کرد.
البته فصل فوتبال در ایران به پایان نرسیده و تازه روزهای داغ فوتبال ایران در راه است. از یک طرف جام حذفی کماکان جریان دارد و خیلی از تیمها برای رسیدن به این جام لحظهشماری میکنند و از سوی دیگر تیم ملی پس از کلی حاشیه و جنجال با هدایت افشین قطبی راه سختی برای رسیدن به آفریقای جنوبی و شرکت در جمع تیمهای جام جهانی دارد.
لیگ برتر امسال تا دلتان بخواهد چهره داشت. باور نمی کنید، یک نگاهی به چهرههای هفته همین نسل سوم بیندازید تا ببینید که اهالی فوتبال ایران طی لیگ برتر چند بار به چهره هفته تبدیل شدهاند و چند بار نامشان در بین چهرههای از قلم افتاده قرار گرفته است.
جالب اینجاست که در این بین هیچ فرقی هم بین مربی و بازیکن و مدیر باشگاه نیست. دنیای فوتبال آنقدر خبرساز هست که نگو و نپرس. خودمانیم اگر رومن آبراموویچ به انگلیس نمیرفت و باشگاه چلسی را نمیخرید، حالا چند نفر او را در دنیا میشناختند.
از این حرفها که بگذریم میرسیم به مدیرعاملهای باشگاههای خودمان. امسال هم مثل همیشه تا دلتان بخواهد مدیر عاملها زیر ذرهبین بودند و آنها هم تا دلتان بخواهد از این موقعیت استفاده کردند و خبر برای اهالی رسانهها و مخاطبانشان ساختند.
ساکت که سالهاست مدیرعامل سپاهان است و انصافا این تیم را هم خوب اداره میکند، امسال برخلاف سالهای گذشته تمایل زیادی برای حضور رسانهای نداشت. ولی به هر حال مگر میشود مدیر سپاهان باشی و ساکت هم باشی و خبرساز نباشی. ساکت که سال گذشته با بحرانهایی چون از دست دادن بینایی سرباز احمدی در بازی سپاهان و پرسپولیس مواجه بود امسال از این دردسرها نداشت، اما بالاخره نتوانست یک مربی مثل لوکابوناچیچ پیدا کند تا هم خیال خودش راحت شود و هم خیال هواداران سپاهان.
سپاهانیها بعد از تسویه حساب با ژوروان ویرا به سراغ دستیار دایی در تیم ملی رفتند و فیرات ترک را به اصفهان بردند، اما خیلی زود فهمیدند که فیرات گزینه مطلوبشان نیست، به همین خاطر با فیرات تسویه حساب کردند و هدایت تیم را اول به چرخابی سپردند و بعد به سراغ فرهاد کاظمی رفتند. البته پولهایی که بابت این اتفاقات از کیسه آنها رفت هم خودش رقمی است. ژوروان ویرا و دستیارانش چیزی در حدود 800 میلیون تومان گرفتند، انگین فیرات ترکتبار هم 350 میلیون گرفت و آوردن حسین چرخابی برای سپاهانیها 150 میلیون هزینه داشت.
بعد از اینها نوبت به فرهاد کاظمی رسید که او هم با یک قرارداد 18ماهه با مبلغی حدود 600 میلیون به حاشیه زایندهرود رفت. در حال حاضر هم تماشاگران سپاهان اصلا از عملکرد کاظمی راضی نیستند و بعد از هر بازی خواستار جدایی او از این تیم میشوند.
برادران انصاری فرد هم امسال حضور جالبی در لیگ برتر داشتند، برادر بزرگ به جای داریوش مصطفوی راهی اتاق مدیرعامل باشگاه پرسپولیس شد و برادر کوچک هم به راهآهن شهر ری رفت.
برادر کوچک (محمدحسن) در ابتدای فصل اختیار تیم را به بهمن مهابادی سپرد، بعد به سراغ سرهنگ محمود یاوری رفت و دست آخر هم مهدی تارتار را روی نیمکت تیم نشاند.
برادر بزرگ (عباس) هم بعد از رفتن قطبی در شرایطی که میدید عملا کاری از دست افشین پیروانی بر نمیآید وینگادای پرتغالی را به تهران آورد.
در حال حاضر هم به نظر نمیرسد، این انتخاب آخرین انتخاب آنها باشد. واعظ آشتیانی هم از دیگر مدیرعاملهایی بود که در نیمه راه به استقلال پیوست و جای فتحاللهزاده را در این تیم گرفت. او تا آخرین روز لیگ برتر دست به تغییر مربی نزد و از امیر قلعهنویی هم به رغم همه شایعههایی که در مورد رابطه این دو نفر شنیده میشد حمایت کرد.
اگر از تهران فاصله بگیریم و سری به رشت بزنیم، میرسیم به اتاق مدیرعاملی که در هفتههای پایانی لیگ از همه مدیرعاملان خبرسازتر بود.
تیم شهر رشت لیگ هشتم را با نام پگاه گیلان آغاز کرد، اما در ادامه هم نامش عوض شد و هم مدیرعاملش. پگاه به داماش گیلان تغییر نام داد و عابدینی مدیرعامل سالهای نهچندان دور پرسپولیس مدیر عامل این تیم شد.
عابدینی که تیمش زیر سایه سنگین سقوطبه حیاتش ادامه میداد در آخرین هفتههای لیگ برتر تا آنجا که میتوانست کوشید تا از سقوط تیمش جلوگیری کند. به همین خاطر او انتقادهای زیادی را هم متوجه تیمهای مختلف مدیریت فوتبال و ورزش ایران کرد. این نسخهها البته به کار این تیم نیامد و دست آخر داماش گیلان با لیگ برتر خداحافظی کرد.
خبرسازی روی نیمکت
امسال هم مثل هر سال مربیان فوتبال ایران روزهای سختی را پشت سرگذاشتند. خبرهای زیادی را ساخت و غمها و شادیهای زیادی را تجربه کردند.
در این بین اما اکبر میثاقیان طبق معمول جایگاه خودش را داشت، این مربی شمالی که حالا ساکن مشهد است، امسال به خوزستان رفت تا در این شهر بخت خودش را بیازماید، اما فصل به پایان نرسیده بهاین نتیجه رسید که <ما آزمودهایم در این شهر بخت خویش/ بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش.>
به همین خاطر او باز هم بار و بندیلش را بست تا راهی خراسان شود و در شهر همسرش (مشهد) زندگی کند. شایعه حضور او در ابومسلم هم که این روزها کماکان به گوش میرسد.
میثاقیان در فصل گذشته نتایج خوبی با استقلال اهواز نگرفت، اما باز هم در کنار مستطیل سبز مثل همیشه خبرساز بود. از تنبیه دغاغله در کنار نیمکت گرفته تا حضور همیشگیاش در کنار زمین تنها بخشی از کارهای او بود. میثاقیان که علاقه دارد مدام به بازیکنانش شوک وارد کند تا آنها بتوانند در میدان خوب بدوند، در اهواز هم کماکان مشغول شوک وارد کردن به بازیکنان بود، اما توفیقی نیافت.
در مقابل مجید جلالی که در بین اهالی فوتبال به خاطر علاقهاش به شبیهسازی محیط بازی روی کامپیوتر به مجید کامپیوتر معروف است. نتایج درخشانی با دیگر تیم اهوازی کسب کرد. جلالی توانست فولاد را که به دسته پایین سقوط کرده بود به یکی از تیمهای مدعی این فصل تبدیل کند. فولاد با خرید امتیاز تیم سپاهان نوین راهی لیگ برتر شد و جلالی هم امسال این تیم را طوری هدایت کرد که نهتنها خطر سقوط فولادیها را تهدید نکرد بلکه این تیم در حد و اندازه یک تیم مدعی ظاهر شد. اوج نمایش جلالی در آخرین روز لیگ برتر رقم خورد، او در این روز توانست خط بطلان روی همه حاشیهها بکشد و ذوبآهنیها را با 4 گل بدرقه کند تا زمینه برای قهرمانی استقلال فراهم شود.
در کرمان هم اوضاع تیم این شهر به لطف حضور پرویز مظلومی خوب بود، این مربی جنوبی که فصل گذشته نتایج خوبی را با تیم ابومسلم مشهد کسب کرده بود در مس کرمان حسابی درخشد. مس توانست در بین 18 تیم لیگ، بهترین نتایج را در خانه کسب کند. آنها 17 بازی در خانه داشتند که از این 17 بازی 13 بازی را بردند و در 4 بازی هم به تساوی اکتفا کردند. این تیم توانست رکورد بیشترین هفته بدون باخت را هم از آن خود کند. مس 13 بازی را بدون باخت سپری کرد.
جالب اینجاست که مس در این فصل هیچ باختی در خانه نداشت. به همین خاطر توانست به عنوان تیم سوم لیگ مجوز ورود به لیگ قهرمانان آسیا را کسب کند.
هر چقدر پرویز مظلومی و مجید جلالی آرام و آهسته به جایگاهی مناسب در جدول لیگ برتر دست یافتند، دیگرانی بودند که رویارویی با تیمهایشان در مقاطعی کابوس حریفان بود، اما بعد رفته رفته از آن روزهای اوج فاصله گرفتند. نمونهاش حکایت محمد عباسی در تیم برق شیراز است. این مربی جوان شیرازی در نیم فصل اول آنقدر خوب کار کرد که حتی صدرنشین لیگ برتر هم شد، اما بعد وضعیت تیم 180درجه برعکس شد، کار برق به جایی رسید که 22 هفته را بدون برد سپری کرد و دست آخر تعویض مربی هم کمکی به این تیم شهر حافظ و سعدی نکرد تا برقیها هم پس از سالها حضور در لیگ برتر با این مسابقات خداحافظی کنند.
در همین شهر شیراز اوضاع اما حسابی به کام غلام پیروانی بود، او که مثل همیشه حسرت پنالتیهای گرفته نشده برای تیمش را میخورد، امسال توانست مثل هرسال مقاومت را در میانههای جدول نگاه دارد و از شیراز راهی تهران شود تا روی نیمکت تیم ملی امید بنشیند.
پیکان هم که امسال به قزوین رفته بود، اوایل نتایج جالب توجهی میگرفت، اما رفته رفته از روزهای اوجش فاصله گرفت.
در همدان هم اوضاع زیاد به وفق مراد وینگوبگوویچ کروات نبود. این مربی که به نوعی آخرین باز مانده کرواتها در لیگ برتر بود، سال گذشته نتایج درخشانی با پاس همدان گرفت. با پایان لیگ هفتم بسیاری از بازیکنان این تیم راهی تیمهای دیگر شدند و عملا پاس مجبور شد بدون حضور نفراتی که در حکم ستون فقرات این تیم بودند کارزار لیگ هشتم را آغاز کند. این خانه تکانی ناخواسته باعث شد تیم پاس فصل را با نتایج ضعیفی آغاز کند و در مقاطعی هم تا منطقه قرمز سقوط برود، اما بعد که جوانهای این تیم با هم هماهنگ شدند وضعیت فرق کرد، ولی نه زمانی باقی مانده بود و نه انگیزهای.
بگوویچ با این نتایج احتمالا حیاتش در تیم هگمتانه با اما و اگر مواجه است.
خبرسازان مستطیل سبز
وقتی خارج از مستطیل سبز همه خبرساز باشند، در داخل مستطیل سبز هم تا دلتان بخواهد خبرساز هست. از علی کریمی که پس از سالها به ایران بازگشت بگیرید تا برسید به علی علیزاده که امسال حسابی روی دور بدشانسی بود.
پرسپولیس به عنوان پرطرفدارترین تیم ایران، لیگ هشتم را کلکسیونی از ستارهها آغاز کرد، اما در پایان رقابتها جایگاهی بهتر از پنجمی به دست نیاورد.
ستارههای پرسپولیس که امسال برخلاف فصل قبل (درگیری برخی از آنها با افشین قطبی) روزهای آرامی را سپری کردند نتایج خوبی هم به دست نیاوردند تا در نهایت و تا این لحظه (بدون احتساب عملکرد این تیم در جام حذفی و جام قهرمانان آسیا) عملا فرصت حضور در لیگ قرمانان آسیا را از دست داده باشند.
کریم باقری امسال هم ثابت کرد بازیکن بودن به سن و سال نیست، به همین خاطر علی دایی هم بالاخره او را برای حضور در تیم ملی راضی کرد تا کریم باقری امسال هم فرصت درخشش در پرسپولیس را داشته باشد و هم فرصت درخشیدن در لیگ برتر را. در کنار او اما این علی کریمی بود که ماجراهایش با علی دایی نمک مستطیل سبز شده بود.
کریمی پس از مدتها به ایران بازگشت و باز هم پیراهن قرمزها را به تن کرد، او هم، هت تریک میکرد و هم پاس گلهای خوبی میداد. با این حال علی دایی از یک مقطعی به بعد تصمیم گرفت که او را به تیم ملی دعوت نکند. آتش این ماجرا از زمان مصاحبه کریمی علیه فدراسیون و مدیریت ورزش روشن شد، اما در ادامه دایی با رفتارش نشان داد بدش نمیآید مانع خاموش شدن شعلههای این آتش شود.
هر قدر کریمی در پرسپولیس خوب بازی میکرد، نگاهها بیشتر متوجه لیست نفراتی میشد که از زیر دست دایی بیرون میآمد تا ترکیب نفرات دعوت شده به اردوهای تیم ملی مشخص شود.
ماجراهای دایی و کریمی با اخراج علی دایی از تیم ملی خاتمه پیدا کرد، ولی هنرنمایی کریمی در تیم پرسپولیس کماکان ادامه دارد.
کسی که امسال حضور چندانی در لیگ هشتم نداشت، اما مدام دوستداران این ورزش و خصوصا تیم پرسپولیس به یادش بودند، محسن خلیلی بود. این مهاجم که سال گذشته با 17 گل زده به همراه اصغری مهاجم راهآهن عنوان آقای گلی را به دست آورده بود، امسال رباط صلیبی کار دستش داد، تا تیم پرسپولیس روز های سختی را بدون او سپری کند. به همین خاطر بود که هر وقت توپهای پرسپولیس به خاطر نبود بک بازیکن تمامکننده راهی به دروازه حریفان نمییافت، همه به یاد این مهاجم میافتادند و افسوس میخوردند که چرا او در زمین حاضر نیست.
در تیم رقیب هم البته خبرسازان زیادی وجود داشتند، یکی از آنها آرش برهانی بود که پس چند سال ناکامی امسال تا دلتان بخواهد گل زد تا هم به رکورد رضا عنایتی (21 گل زده) دست یابد و هم دستش به جام قهرمانی برسد.
در مقابل اما علیزاده فقط روی نوار بدشانسی گام برمیداشت. او هم در لیگ و هم در جام باشگاههای آسیا ناخواسته شیرینکاریهای میکرد که حسابی روی اعصاب طرفداران این تیم بود.
از دفع توپ با دست گرفته گل نزدن به دروازه خالی همه و همه بخشی از شیرینکاریهای علیزاده بود.
ناجی استقلال ولی کسی نبود جز جان واریو، این بازیکن برزیلی امسال همه کاری برای استقلال کرد و مزد زحماتش را هم با زدن گل قهرمانی این تیم در مشهد گرفت.
یکی از پدیدههای لیگ امسال ذوبآهن را در مسیر رسیدن به چند قدمی جام قهرمانی همراهی میکرد. این پدیده کسی نبود جز محمدرضا خلعتبری که حسابی در این تیم درخشید.
خلعتبری که به لطف درخشش به تیم ملی هم راه یافته در سالهای آینده بیشتر از اینها خواهد درخشید باید منتظر باشیم و ببینیم.
پایان آغاز
لیگ امسال پایان یافته اما این آغازی تازه است برای فصل جدید فوتبال ایران. باید ماند و دید لیگ نهم چه اتفاقاتی را در آستینش پنهان دارد. باید منتظر ماند و دید در لیگ نهم چه اتفاقاتی میافتد و چه تیمهایی به قهرمانی فکر میکنند و چه تیمهایی با لیگ خداحافظی میکنند.
لیگ نهم با آغاز فصل نقل و انتقالات عملا بازاراش گرم میشود باید منتظر باشیم و ببینیم.
بداخلاقترین بازیکن
محمد مطوری (پیام): 13 کارت زرد، یک کارت قرمز
محمدرضا خلعتبری (ذوبآهن اصفهان): 11 کارت زرد
محمد آقامحمدی (استقلال اهواز): 10 کارت زرد
بیشترین تعداد اخراج
امید خورج (پاس همدان:) 3 کارت قرمز
بداخلاقترین تیم
پیام خراسان 87 کارت زرد و 4 کارت قرمز
بیشترین بازی
مرتضی اسدی (صبای قم:) 32 بازی
مرتضی ابراهیمی (مس کرمان:) 32 بازی
وحید طالبلو (استقلال تهران:) 32 بازی
مهدی رحمتی (مس کرمان:) 31 بازی
بیشترین پاس گل
اسماعیل فرهادی (ذوبآهن اصفهان): 9 پاس گل
محمدرضا خلعتبری (ذوبآهن اصفهان): 9 پاس گل
ایوان پتروویچ (پرسپولیس): 9 پاس گل
جان واریو (استقلال تهران): 8 پاس گل
حسن اشجاری (ذوبآهن اصفهان): 8 پاس گل
بهترین عملکرد در بیرون خانه
استقلال: 17 بازی، 7 برد، 5 باخت، 5 مساوی، 26 امتیاز
ذوبآهن اصفهان: 17 بازی، 7 برد، 5 باخت،5 مساوی، 26 امتیاز
فولاد خوزستان: 17 بازی، 7 برد، 5 باخت،5 مساوی، 26 امتیاز
ترینهای هشتمین دوره لیگ برتر
نخستین گل: پژمان نوری (پرسپولیس تهران) در دقیقه 43 بازی مقابل سایپا
آخرین گل: مصطفی چترآبگون (پاس همدان) دقیقه 3+90 بازی مقابل داماش گیلان
نخستین بازی: سایپا کرج پرسپولیس تهران
آخرین بازی: هشت دیدار هفته سی و چهارم همزمان برگزار شد
بهترین گلزن: آرش برهانی (استقلال تهران) با 21 گل زده
بهترین خط حمله: استقلال تهران با 70 گل زده
بدترین خط حمله: ملوان بندرانزلی با 31 گل ده
بهترین خط دفاع: استقلال تهران و سپاهان اصفهان با 34 گل خورده
بدترین خط دفاع: داماش گیلان با 56 گل خورده
بیشترین امتیاز: استقلال تهران و ذوبآهن اصفهان با 66 امتیاز
کمترین امتیاز: برق شیراز با 24 امتیاز
بیشترین برد: استقلال تهران و ذوبآهن اصفهان با 19 برد
کمترین برد: برق شیراز با 5 برد
بیشترین تساوی: صبای قم با 17 تساوی
کمترین تساوی: استقلال اهواز با 7 تساوی
بیشترین باخت: برق شیراز با 20 باخت
کمترین باخت: صبای قم با 5 باخت
بهترین تفاضل گل: استقلال تهران با تفاضل گل 36+
بدترین تفاضل گل: استقلال اهواز و برق شیراز با تفاضل گل 19
بیشترین بازی بدون گل زده
مقاومت شهید سپاسی شیراز: 4 بازی، 24 روز
ابومسلم: 15 بازی بدون گل زده
ملوان انزلی: 13 بازی بدون گل زده
مقاومت شهید سپاسی شیراز: 12 بازی بدون گل زده
بیشترین هفته بدون باخت
مس کرمان: 13 بازی = 101 روز
استقلال تهران: 7 بازی = 64 روز
بیشترین زمان بدون برد:
برق شیراز: 27 هفته، 202 روز
سایپا: 8 هفته، 68 روز
بهترین عملکرد در خانه
مس کرمان: 17 بازی، 13 برد، 4 مساوی، بدون باخت، 43 امتیاز
استقلال تهران: 17 بازی، 12 برد، 4 مساوی، یک باخت، 40 امتیاز
بیشترین باخت متوالی
برق شیراز: 11 هفته
بیشترین برد متوالی
استقلال: 5 هفته
زمان زدن گلها
دقیقه صفر تا 87 :15 گل، 1/11 درصد
دقیقه 16 تا 113 :30 گل، 4/14
دقیقه 31 تا 141 :45 گل، 18
دقیقه 46 تا 122 :60 گل، 6/15
دقیقه 61 تا 138 :75 گل، 6/17
دقیقه 76 تا 182 :90 گل، 2/23
علیرضا رستمی
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با دکتر سیدمرتضی موسویان، ضرورت و اهمیت داشتن دکترین در رسانه و دلایل قوت و ضعف رسانههای داخلی و معاند را بررسی کردهایم
ابراهیم تهامی، مهاجم سابق تیمملی در گفتوگو با جامجم:
گفتوگو با محمود پاکنیت بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون
در گفتوگو با تهیهکننده مستند معروف شبکه سه اولویتهای موضوعی فصل جدید بررسی شد