فراز و فرود فیلم‌های کودک

سینمای کودک و همه آن راه‌های نرفته

حکایت سینمای کودک و نوجوان شاید به اندازه خود تاریخ سینمای ما پر افت و خیز باشد در حالی‌که سینما پس از انقلاب اولین بار در سال 1359 مدیرش محمدعلی نجفی ‌ را شناخت. چرخه تولید در سینمای کودک و نوجوان عملا از سال 1362 به کار افتاد. دوره‌ای که با مدیریت فخرالدین انوار و سیدمحمد بهشتی بر سینما اهداف میان‌مدت و کلان‌مدتی در سینما به مدت 11 سال به اجرا درآمد و بیشتر گونه‌های سینمایی در این دوره تولیدات مخاطب‌پسند و فاخری داشتند. سینمای کودک نیز از این قاعده مستثنا نبود و در تولیدات اولیه خود همانند «شهر موش‌ها» ظرفیت‌سازی مناسبی برای سینمای ایران و مخاطبان آن ایجاد کرد.
کد خبر: ۲۴۰۸۲۶

در واقع استقبال وسیع از شهر‌ موش‌ها به واسطه درایت مدیران و کارگردانان این فیلم در نیمه‌اول دهه 60 هجری شمسی پتانسیل فراوانی در میان خانواده‌ها برای حضور در سینما به وجود آورد. از سوی دیگر فیلمسازان سایر ژانرها و تهیه‌کنندگان زیادی را به سوی تولید در حوزه سینمای کودک کشاند تا از این استقبال فوق‌العاده مردم استفاده یا احتمالا‌ سوءاستفاده کنند. استفاده از آن جهت که برخی با درایت و نگارش قصه‌های دراماتیک توانستند در حوزه سینمای کودک آثاری تولید کنند که بدون توهین به شعور کودک و نوجوان آنها را به مشارکت فراخوانند و سینمای کودک را رشد و توسعه دهند و گروهی دیگر با نگاه به آثار موفق این سینما، به کپی‌کاری از روی قصه و فرم کارگردانی آثار دیگران پرداختند و تلاش کردند به روشی کلیشه‌ای و غیرقابل باور، مردم را به سوی گیشه سینماها فراخوانند؛ اما توفیقی که حاصل نکردند هیچ، مخاطب علاقه‌مند این گونه سینمایی را فراری دادند و باعث شدند سینمای کودک دوران نزولی خود را در پیش بگیرد.

«گلنار» ساخته کامبوزیا پرتوی که در مواجهه با مخاطب، موفق بود یکی از الگوهای سوءاستفاده‌گران سینمای کودک واقع شد و فیلم‌های زیادی برای فتح گیشه با نگاه به گلنار به تولید درآمد، اما هیچ‌کدام توفیقی در این راه نداشت به طوری که فیلم‌های کپی  شده آنچنان مذاق مخاطب این  نوع را تغییر داد که این کارگردان در اثر بعدی‌اش «گربه آوازه‌خوان» متهم به نگاه بازاری شد و اثرش مورد استقبال مردم واقع نشد و حتی از جانب عده‌ای مورد سرزنش قرار گرفت؛ اما سینمای کودک ما در دهه 60 در جبهه دیگری نیز مشغول فعالیت بود. جبهه‌ای که به سینمای کانون شهرت داشت و فاقد قصه متمرکز بود و بدون توجه به لزوم فهم مخاطب داخلی قصه‌های روزمره را با بیانی سینمایی تصویر می‌کرد و سردمدار این نوع سینما در بعد از انقلاب عباس کیارستمی بود. البته امیر نادری پیش از او، در اوایل دهه 60 با فیلم‌های «دونده» و «آب‌ باد خاک» جاده صاف‌کن فیلمسازان ما در جشنواره‌های بین‌المللی بود به نحوی که دونده بیش از 60 حضور و توفیق بین‌المللی داشت و سینمای نجیب و فاخر ایران را به دنیا شناساند. در این زمان عباس کیارستمی آزمون و خطای فیلمسازی خود را در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با «مشق شب» و ... گذراند. سپس فیلم «خانه دوست کجاست» را ساخت که او را در دنیا شهره کرد و جایگاه وسیع جهانی و داخلی برای او ایجاد شد. گام بعدی او «زیر درختان زیتون» بود که او را شهروند فرانسه و سایر کشورهای اروپایی کرد و نوع فیلمسازی‌اش غایت آرزوی جوانان فیلمساز این سرزمین شد. جوانانی همچون بهمن قبادی و جعفر پناهی و ... در دهه 70 در راه او قدم برداشتند و با الگو قرار دادن آثار کیارستمی توانمندی‌های خود را در سینما ثابت کردند؛ اما در برخی از موارد ایشان و دیگر فیلمسازان، کپی‌کاری از آثار کیارستمی را سرلوحه کار خویش قرار دادند و اعتبار سینمایی ایران در دنیا را به واسطه آثار سخیف و فاقد تکنیک خدشه‌دار کردند؛ موضوعی که باعث شد در اواخر دهه 70 و 80 شمسی استقبال وذائقه جشنواره‌های خارجی از سیمای کودک و نوجوان ایران روگردان شود.

نتیجه این‌که سینمای داستانگوی کودک و نوجوان در اواخر دهه 70 به فقدان ایده‌ منتهی شد و سینمای جشنواره‌پسند کودک نیز به واسطه تکرار و تسلسل ذائقه جهانی و داخلی را از خود روگردان کرد.

از سویی دیگر، با گذشت سالیان از انقلاب ابزارهای سخت‌افزاری و نرم‌افزاری وسایل تولید در سینما به کندی تجهیز شد و به قول یکی از پرتوان‌ترین نویسندگان کودک در ایران، هوشنگ مرادی کرمانی، سینمایی که هنوز در اجرای یک باران طبیعی مشکل دارد، ذهن نویسنده کودک را در نگارش یک اثر فانتزی قابل قبول قفل می‌زند و این عامل در کنار عوامل برشمرده قبلی در نهایت موجب تعطیلی تولید در حوزه سینمای کودک شد.

هوشنگ مرادی کرمانی: سینمایی که هنوز در اجرای یک باران طبیعی مشکل دارد، ذهن نویسنده کودک را در نگارش یک اثر فانتزی قابل قبول قفل می‌زند

هر چند مدیران سینما هیچ‌گاه جشنواره سینمای کودک را تعطیل نکردند و رویگردانی تهیه‌کنندگان و کارگردانان سینمای کودک از این نوع سینما باعث شد مدیران در راستای انتخاب فیلم برای جشنواره سینمای کودک کار را به جایی بکشانند که حضور چند دقیقه‌ای یک کودک یا نوجوان را در یک فیلم با تلقی فیلم کودک به حساب آورند و چراغ به دست گرد شهر بگردند تا برای جشنواره نیمه مرده فیلم انتخاب کنند، بدون آن‌که با نگاهی به گذشته تلاش کنند آسیب‌شناسی مناسبی در جهت شناخت علت‌های فراز و فرود سینمای کودک به دست آورند تا بتوانند برای آینده کودکان و نوجوانان این سرزمین برنامه‌ریزی داشته باشند مدیران سینمایی فقط تلاش کردند جشنواره سینمای کودک به تعطیلی نینجامد تا به قول کامبوزیا پرتوی بگویند جشنواره سینمای کودک در دوره ما تعطیل نشد، تا ننگ این تعطیلی بر عملکرد آنها نوشته نشود.

و این‌گونه می‌شود که شرک، هری‌پاتر و مرد عنکبوتی در این سال‌ها الگوی ذهنی و محبوب کودکان و نوجوانان ایرانی می‌شود و مدیران سینما در عمل، عزم راسخی برای تولید آثار مناسب برای جایگزینی این قهرمان‌های ذهنی در ابعاد ایرانی ندارند و صد البته در حرف، سخن و ... در سخنرانی‌های مختلف بر ضرورت این مهم تاکید می‌کنند. اما به روش کاربردی برنامه‌ای برای احیای تولید و نگارش قصه‌های کودک و نوجوان ندارند.

از سویی دیگر، به گفته مرضیه برومند یکی از موفق‌ترین کارگردانان سینمای کودک پس از انقلاب اهالی سینمای کودک پس از این‌که از کار کردن در سینمای کودک صرفه اقتصادی ندیدند، به فعالیت در سایر گونه‌های سینمایی پرداختند و عده‌ای مانند ایشان به فیلمسازی در تلویزیون روی آوردند؛ چرا که تلویزیون این ویژگی بزرگ را دارد که مخاطب بی‌واسطه آثار هنرمندان این عرصه را نظاره‌گر باشد و این‌گونه، آدم‌های سینمای کودک و به قول فرشته طائر‌پور همه فرماندهان سینمای کودک در سینما پراکنده شدند و با تعدیل توانمندی‌های خویش، تغییر کاربری دادند.

اکنون مدیران، نویسندگان، کارگردانان و تهیه‌کنندگان همه راضی‌اند که سینمای کودک نداشته باشیم، چرا که فعالیت این نوع سینما آنها را از ادامه کار در سینما پشیمان می‌کند، اما واقعیت این است که هنوز هستند فیلمسازانی همچون غلامرضا رمضانی، ابوالفضل جلیلی و نویسندگان پرتوانی همچون هوشنگ مرادی کرمانی که جز کودک به چیز دیگری نمی‌توانند فکر کنند و هرازگاهی فیلم‌‌های شاخصی همچون «ببر کوچک» پدید می‌آورند که به گمان مخاطب عام و کارشناسان سینما فیلم شاخصی است اما امثال این فیلم‌ شاخص در حوزه سینمای کودک سال‌ها باید در هزارتوی ممیزی‌های کاذب و مافیای اکران منتظر بمانند.

امیر فرض‌اللهی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها