سال 2008 در حالی روزهای پایانی خود را سپری میکند که جهان شاهد هیچ واقعه دلچسب و خرسندکنندهای نیست و به همین دلیل بیم آن میرود که سال آینده نیز از هیچ نظر بهتر از قبل نباشد.
نخست بحران سیستم بینالمللی مالی و تاثیر مرگبار آن بر سلامتی اقتصاد جهان بود. رویداد دوم که پیوند بسیار نزدیکی با واقعه نخست دارد ، کاهش چشمگیر تقاضا برای نفت و متعاقب آن سقوط سهمگین بهای نفت خام در بازارهای جهانی است که این دو رویداد تاثیرات فلج کنندهای در اقتصاد عرب، از عراق گرفته تا حوزه خلیجفارس و الجزایر به دنبال خود به وجود آورد.
وخامت اوضاع به حدی بود و هست که آگاهی از دامنگیر بودن این وضعیت در کشورهای دیگری نظیر روسیه، ونزوئلا، نیجریه و آنگولا عامل تسکین دهندهای نیست.
سومین رویداد چشمگیر سال 2008 بی شک انتخاب باراک اوباما به ریاستجمهوری ایالاتمتحده بود. بسیاری از اعراب از جان و دل امیدوارند که اوباما بتواند دست کم به حل و فصل برخی از مشکلات و مناقشات طولانی مدتی که خاورمیانه بزرگ را دهها سال درگیر کرده کمک کند.
چه بسا او بتواند کمکی بزرگی باشد اما عربها باید این نکته را نیز مدنظر داشته باشند که تمام هم و غم اوباما در حال حاضر کاهش وابستگی آمریکا به واردات نفت از جمله نفت عربهاست.
این واقعیتی غیر قابل انکار است و شواهد آن جستجو و پیگیری او در دستیابی به منابع تجدیدشدنی انرژی، ترغیب و دعوت جهانی به دستیابی به فناوری سبز و میل شدیدش به نجات زمین از خطرات تغییرات آب و هوایی نهفته است.
از این حیث اوباما ظاهرا قرار است ضربه سنگین دیگری را به پیکره اقتصاد وابسته به نفت جهان عرب وارد کند. هیچ کس نمیتواند پیشبینی کند چه وقت تقاضا برای نفت افزایش مطلوبی خواهد یافت و اگر چنین شود به چه میزانی خواهد بود اما در خلال این مدت، بهتر است عربها به این نکته مهم توجه بیشتری کنند که اکنون در بسیاری از کشورها، مهندسین به سختی در حال کار روی تولید و گسترش خودروهایی با سوخت هیدروژنی هستند.
برخی کارشناسان پیش بینی کردهاند که متوسط بهای نفت در سال 2009 چیزی بیش از 40 دلار در هر بشکه نخواهد بود یعنی فرسنگها فاصله با بشکهای 149 دلار که در ژوئیه گذشته به بالاترین سطح خود رسید.
عربستان سعودی، دارای بزرگترین رونق اقتصادی در جهان عرب اعلام کرده که انتظار دارد برای نخستین بار در 7 سال گذشته با کسری بودجه در سال 2009 مواجه شود اما ریاض سرمایهای بالغ بر 500 میلیارد دلار در خارج از مرزهای خود دارد و بدین ترتیب بهراحتی خواهد توانست بحرانهای احتمالی سال جدید را از سر بگذراند.
این کشور حتی صرف هزینههای بالاتری را از سوی دولت خود تعیین کرده تا بدین سان بتواند اقتصادش را رشد و رونق بیشتری دهد اما این پشتوانه لجستیکی در مورد عراق هیچ مصداقی ندارد چرا که این کشور باید برنامههای خود را به تعویق بیندازد تا بتواند به ترمیم و بازسازی زیرساختهای ویران شده در طول 6 سال جنگ داخلی بپردازد.
به راستی این کشور از دهه 1980 یا در جنگ بوده یا تحت فلج کنندهترین تحریمهای بینالمللی قرار گرفته است. دولتهای حوزه خلیجفارس از سوی دیگر از نظر نیروهای کار مهاجر در کشورهایشان با مشکلات اجتماعی جدی رو به رو میشوند.
بر اساس آمار سازمان حقوق بشر منتشر شده در 23 دسامبر، تنها در امارات حدود 3 میلیون هندی، بنگلادشی و پاکستانی به عنوان کارگران بخشهای ساختمانی و خدماتی مشغول به کار هستند. اگر بسیاری از پروژههای ساختمانی یا املاکی به تعلیق درآیند یا لغو شوند به راستی چه اتفاقی گریبانگیر این کارگران خواهد شد؛ اگر صدها هزار نفر از این نیروهای کار ارزان به ناچار روانه کشورهای مبدا خود گردند چه تاثیرات مخربی در انتظار اقتصاد این منطقه خواهد گذاشت؟
آنچه روشن است این که دولتهای حوزه خلیج فارس باید احتیاطی دوچندان را زمینه کار خود قرار دهند. پروژههای پر زرق و برق، پرخرج و با پرستیژ باید متوقف شود. در مقابل باید همه تلاشها معطوف به آموزش و پرورش، تربیت نیروی کار ماهر، اصلاح ساختار قوانین کار، ایجاد زمینههای لازم برای آزادی بیان و به طور کلی یک حکومتداری مطلوب شود.
سال 2009 به لحاظ رکود و نابسامانی اقتصادی تهدیدات زیادی را در خود دارد. در عین حال انتظار میرود خاورمیانه چالشهای سیاسی بیشماری را در خود بپروراند چرا که میزبان درگیریهای زیادی در منطقه خواهیم بود.
کمک به اوباما در حل و فصل امیدوارکننده این مشکلات و مناقشات باید در راس برنامههای رهبران عرب در سال جدید قرار گیرد.
بر اساس این گزارش ، مواردی که به حل مسائل خاورمیانه به اعراب کمک میکند عبارتند از کمک به آمریکا در عقبنشینی سریع و منظم از عراق، کمک به ایجاد همگرایی در همزیستی فرقههای گوناگون در راستای آشتی ملی و بازسازی اقتصادی در عراق آن هم به خاطر بازیابی سلامتی و توان یک خانواده بزرگتر عرب و حمایت قاطع از حل مساله فلسطین است.
کمک به ایجاد مذاکره مستقیم اولیه میان آمریکا و ایران به عنوان عوامل مهم حفظ یا ایجاد ثبات و رفاه در حوزه خلیج فارس ، تلاش جدید در راستای ایجاد یک سیستم امنیتی منطقهای متشکل از کشورهای حوزه خلیج فارس با عراق ، ایران و ترکیه که در صورت کارآمدی آن بتوان سوریه، اردن و مصر را نیز در پوشش خود قرار داد از دیگر مواردی است که میتواند به حل مسائل خاورمیانه کمک کند.
منبع: گلف نیوز