
«مک مورفی» در «پرواز بر فراز آشیانه فاخته»
راندل پاتریک مک مورفی مردی 38 ساله است که به خاطر نجات دختری از دست اراذل و اوباش به زندان میافتد. او که بیگناه است این ظلم آشکار را بر نمیتابد، سر به مخالفت میگذارد و سرانجام به جرم ضرب و جرح نگهبانان به عنوان بیماری روانی به آسایشگاه روانی ایالت منتقل میشود. یک زخم خورده مناسبات غلط جامعه، به جمعی وارد میشود که نه تنها مورد ظلم واقع شدهاند، بلکه خود، این مظلومیت را انتخاب کردهاند. مک مورفی ناچار است با این آدمها روز را شب کند و تمام وقتش را با کسانی بگذراند که نه تنها مثل او عدالتخواه و ظلمستیز نیستند بلکه مصداق کامل همرنگی با جماعت و قبول عادات رایج و القائات بیاساس هستند. بدیهی است که این شرایط برای مک مورفی غیر قابل تحمل است اما او از این انسانهای گمراه فاصله نمیگیرد بلکه پیامبرانه در جهت هدایت آنان به راه درست تلاش میکند و برایش اهمیتی هم ندارد که این کار او به هیچ وجه مورد پسند مسوول خـودخـواه ولـی مـوجـه ظـاهر بخش، پرستار راچت نباشد. مک مورفی حریمهای ممنوعه عادتهایی را که در بیمارستان روانی نام قانون به خود گرفتهاند میشکند. قوانینی که همه با دلایل ظاهرفریب به اصطلاح منطقی! آراسته شدهاند؛ و این قوانین البته مک مورفی را نمیتوانند فریب دهند: («مک مورفی در صحنهای خطاب به پرستار راچت:) بیخودی لجبازی نکن. این چرندیات تو کت من نمیره.»
مک مورفی نه تنها دیوانه نیست. از این که دیوانه جلوه کند هم بیزار است. از خوردن قرص روزمره بیماران خودداری میکند و وقتی هم مجبور میشود آن را بخورد فقط در ظاهر تسلیم میشود اما در واقع با پنهان کردن قرص در زیر زبان، پرستار راچت را میفریبد؛ و این سماجت او در عدم پذیرش دیوانگی و غفلت از حقیقت، بدرستی شایسته شخصیت منحصر به فرد اوست. او که قرار است دیگران را هم به این خودآگاهی رهنمون سازد. مک مورفی صریجاً درباره پرستار راچت میگوید: «همچین شماها رو سر انگشتاش بازی میده که انگار یه قهرمانی، چیزیه.» مک خودش اما به هیچ وجه حاضر نیست بازیچه دست راچت باشد.
اعتراض آشکار، بهترین حربه مک مورفی برای مقابله با پرستار است. درست است که مک مثل راچت نیست اما وقتی پای لج و لجبازی در میان باشد آنقدر زیرک هست که بداند برای شکست دادن او چه ترفندی به کار ببرد.
وقتی راچت در رایگیری از بیماران تقلب میکند و در نتیجه آن، تلویزیون را برای تماشای مسابقه بیسبال روشن نمیکند و به علاوه، صدای موسیقی را هم به شدت بلند میکند تا لج مک مورفی را بیشتر درآورد، مک مورفی خود را کنترل میکند و زیرکانه با جنجالی که برای تماشای خیالی مسابقه از تلویزیون خاموش بخش به راه میاندازد، آشکارا از این دوئل نابرابر پیروز بیرون میآید تا راچت بداند مک مورفی اهل سازش و تسلیم نیست که نیست.
عاقبت مک مورفی مثل همه دیگر تافتههای جدابافته تاریخ، همه آنها که بیدار بودهاند و با چشم باز حقیقت را دیدهاند و فهمیدهاند و همرنگ جماعت غافلان نشدهاند، مرگ است. او میرود اما زندهتر از آن است که گفتار و کردارش از یاد برود و به فراموشی سپرده شود.
آزاد جعفری
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتوگو با گردآورنده کتاب «قصه جریحهدار شد» مطرح شد
ناصر ابراهیمی در گفت و گو با جام جم آنلاین؛
گفتوگو با محمد خیراندیش در حاشیه اختتامیه جشنواره بینالمللی فیلم ۱۰۰
رئیس مرکز ارتباطات و رسانه آستان قدس رضوی از تولید یک برنامه نخبگانی میگوید