در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
آیا مسالهای به معنای صادرات غیرنفتی پیش از انقلاب هم در کشور معنا داشت؟
پیش از انقلاب صادرات خیلی نقشی نداشت؛ چون پول نفت بود و همه چیز هم وارداتی بود. یادم است به وزارت بازرگانی سابق نامه مینوشتیم که محصولات ما مناسب صادرات است. بعد میدیدیم جنسهای آمریکایی به ایران سرازیر میشد و قیمت آن خیلی از محصولات ما ارزانتر بود و با دلار 7 تومان وارد کشور میشد.
بنابراین صادرات از چه سالی پا گرفت؟
پس از انقلاب صادرات صنایع غذایی پا گرفت؛ البته با شروع جنگ تحمیلی تمام تلاشمان این بود که بتوانیم نیاز کشور و جبهه را از نظر محصولات غذایی تامین کنیم. بخصوص برای جبهه که باید محصولات کنسروی و بستهبندی شده ارسال میشد. در واقع بنده صادرات را از سال 1358 یعنی یکسال پس از شروع انقلاب که بازارهای خارجی ما بسته شد، آغاز کردم و پیش از انقلاب صادرات ما محدود بود.
به کشورهای حوزه خلیج فارس صادر میشد؟
ابتدا کار را با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس آغاز کردیم. برخی از آنها با ایران تجارت داشتند و محصولات با بارگیری روی لنچها به این کشورها حمل میشد و در کل چیزی حدود 40 تا 50 تن در ماه محصول صادر میکردیم. بعدها این جریان وارد بازار اروپا شد. البته بازار اروپا مقررات خیلی سختی داشت، یعنی اول میباید از بازار مشترک یک کد برای اجازه مصرف در بازار مشترک اخذ میشد که خوشبختانه در بازار مشترک یادم است که هر ماه 2 تا 3 کانتینر خیار شور و سیر ترشی به آلمان، اتریش، هلند و فرانسه صادر میکردیم. البته جنسهای دیگر مثل بعضی مرباها نیز صادر میشد؛ اما به اندازهای که سیر ترشی و خیار شور طرفدار داشت، نبود.
جنگ بر روند صادراتتان تاثیر نداشت؟
وقتی جنگ شروع شد، صادرات کم و بنادر بسته شد در بندرعباس ترافیک سنگین و مشکلات زیادی بود. ما تنها راهی که داشتیم، راه ترکیه بود که باید با کامیون میبردیم چون دیگر بنادر بسته بود و راهایمان هم مختل شده بود و نیاز داخلی هم آنقدر زیاد بود که دیگر نمیتوانستیم برای صادرات اقدام کنیم. باید محصولاتمان را به جبهه میفرستادیم و خطوط تولید خود را بیشتر برای مربا و انواع کنسرو گذاشته بودیم که بتوانیم به جبهه ارسال کنیم. برای همین تا آخر جنگ صادرات خیلی کم بود، شاید در هر ماه یک کانتینر میتوانستیم صادر کنیم.
یعنی دیگر به کشورهای حوزه خلیج فارس صادر نمیشد؟
نه. صادراتمان به کشورهای حوزه خلیج فارس به دلیل منطقه جنگی بودن تعطیل شد و فقط به اروپا ارسال میکردیم.
طی حدود 30 سال گذشته پس از انقلاب صادرات کشور دچار فراز و نشیبهای بسیاری شده است، سالهای افول و سالهای اوج صادرات را به لحاظ فراهم بودن شرایط برای صادرکنندگان چه سالهایی میدانید؟
صادرات، اوایل قوانین و موانع بسیاری داشت که یکی از این موانع پیمان سپاری ارزی بود که شما ارز کالا را باید تحویل میدادی. از سوی دیگر تا محصول فروش نمیرفت طرف پولش را نمیداد. من یادم است ما مقادیر زیادی کنسانتره گریپ فروت به هلند صادر کردیم، روتردام بازار بورس گریپ فروت و آب پرتقال بود و همه اینها را در آنجا معامله میکردند ما کنسانترهای که تولید میکردیم، بردیم آنجا بعد متوجه شدیم این بازار در دست جهودهاست و آنها با فروش محصولات ایران مخالفت میکردند. ما مدتها کنسانتره مان در سردخانه مانده بود، بنابراین ارز آن را نمیتوانستیم واریز کنیم و پیمانمان را نفروخته بودیم درحالی که پیمان 3 ماهه داده بودیم، بعد اینجا برای ما مشکل و پرونده درست شد، به عبارتی مقررات دست و پا گیر بسیار زیادی داشتیم که بتدریج با تاسیس شورای عالی صادرات وزارت بازرگانی با تصمیماتی که گرفته شد طی سالهای 1375 تا 80 مقررات دست و پا گیر صادرات در حد بسیار زیادی برداشته شد و به همین دلیل از همین سالها دو مرتبه صادرات مواد غذایی بخصوص پس از اینکه خطوط آبمیوه از جمله آب سیب، آب پرتقال، کنسانترههای آب سیب و آب میوه و رب گوجه فرنگی ایران در بازارهای اروپا بازار خیلی خوبی پیدا کرد رشد یافت در نتیجه شرکتها اکثرا محصولاتشان را صادر میکردند.
غیر از بحث پیمان سپاری چطور؟
مورد دیگر بحث قیمت بود، یعنی جنسی که میخواست از کشور بیرون برود، مرکز بررسی قیمتها باید روی آن قیمت بگذارد که اینها بر حسب هر جنسی متفاوت بود به عبارتی، یک روز جنسی را اروپا با قیمت بیشتر میخرید، یک روز با قیمت کمتر. آن وقت مرتبا مرکز بررسی قیمت تشکیل جلسه میداد و مشکلات عدیدهای وجود داشت. همچنین در رابطه با وزارت بهداشت و موسسه استاندارد هم قوانین و مقررات دست و پاگیر داشتیم. همه اینها در سالهایی که اشاره شد رفع شد، و از سوی دیگر، پس از اتمام جنگ همه کارخانهها شروع کردند به تولید بالا و صادرات هم رونق گرفت.
امسال رسیدن صادرات غیر نفتی به رقم 20 میلیارد دلار به عنوان جهش صادرات جشن گرفته شد آیا شما هم قائل به چنین رشدی هستید یا دلیل آن را رشد قیمت محصولات از جمله محصولاتی که پایه نفتی دارند، مثل پتروشیمی و میعانات گازی در بازارهای جهانی میدانید؟
من شخصا معتقدم صادرات به معنای واقعی افزایش نیافته است، بلکه همانطور که اشاره کردید، یکی از دلایل آن رشد قیمتها در بازارهای بینالمللی بوده است و از طرف دیگر، چون آمار صادرات میعانات گازی و پتروشیمی در صادرات غیرنفتی لحاظ میشود. در نتیجه، با افزایش قیمتی که این محصولات در بازار دنیا پیدا کردند، صادرات رشد نشان میدهد این در حالی است که صادرات محصولات غذایی ما افت کرده است، یکی به دلیل تورمی که در داخل داریم و قیمت محصولاتمان را در بازارهای دنیا غیررقابتی کرده است و دوم به دلیل مسائل خشکسالی است که روی صادرات موادغذایی تاثیر داشته است.
دیگر محصولات مثل فرش چطور؟
فرش سقوط کرده است. فقط چیزی که در 10 سال گذشته افزایش پیدا کرده است خشکبار و پسته بود که در مقاطعی صادرات اینها افزایش یافت.
برداشته شدن موانع و مشکلات صادرات در سالهای 75 تا 80 تا چه حد زمینه را برای رشد صادرات فراهم کرده است؟
تاثیر بسیار مثبتی داشت. اگر این موانع برداشته نمیشد، صادرکنندگان مشکلات فراوانی پیش رو داشتند.
اگر هم اکنون بخواهید به مانعی اشاره بکنید به چه اشاره میکنید؟
الان مهمترینش آوردن ارز حاصل از صادرات به ایران است؛ یعنی الان جنسی که صادر میشود، با توجه به تحریم بانکها نمیتوانیم پولش را از این طریق بگیریم و باید چند دست بگردد و از طریق کویت پولمان به کشور انتقال داده شود.
بحث تحریمها و مشکل شدن نقل و انتقال ارزی تا چه حد هزینههایتان را افزایش داده است؟
با توجه به تحریم، صادرات الان گران تمام میشود و تصور میکنم حدود 30 تا 40 درصد هزینهها را افزایش میدهد. شما اگر بخواهید مواد اولیه و ماشین آلات بیاورید، همه اینها گران تمام میشود. باید دست دوم و سوم بیاورید به دبی یا یک کشور دیگر، بعد پول نقد حواله کنید که همه اینها ریسک است و هزینه را گران میکند، البته ما تورم و گرانی داخلی هم داریم که محصولات ما را غیررقابتی میکند.
یعنی محصولا ت مشابه کشورهای دیگر ارزانتر از جنس ماست؟
چین مگر میگذارد که شما جنس بفروشید؟ من یادم است کنسانتره سیب صادر میکردیم که هر کیلو حدود 6 مارک بود. یکمرتبه چین وارد بازار شد و 6 مارک ما زیر یک مارک شد، چون چین زیر این قیمت یعنی 80 فینیک میفروخت. این در حالی بود که سیب ما به لحاظ اسانس و طعم از مرغوبیت بالایی برخوردار بود و اقدام چین باعث شد 50 درصد صادرات ما بخوابد.
واردات مواد اولیهتان همچنان با یورو است؟
بله الان با یورو است و دولت قیمت پایه را در پی تحریمها روی یورو گذاشته است.
با توجه به اینکه دلار ارزانتر از یوروست، این تصمیم دولت تا چه حد شما را متضرر کرد؟
خیلی. به هر حال واردات مواد اولیه ما با یورو و صادرات ما با دلار است و از آنجا که یورو قیمت بالاتری نسبت به دلار دارد، وقتی جنسی را وارد میکنیم، با قیمت بالاتری وارد میشود. فرض کنید پیش از این کاهش قیمتی که در یورو اتفاق افتاد، هر یورو 1400 تومان بوده که به نسبت قیمت هر دلار که پیش از افزایشهای اخیر حدود 950 تومان بود، تقریبا 30 تا 40 درصد جنس گرانتر تمام شده است.
تثبیت نرخ ارز در این سالها چقدر شما را تحت تاثیر قرار داده است؟
البته دولت تا زمانی که دلار را کنترل میکرد، قیمت یورو بالا میرفت حالا اخیرا قضیه را عکس کرده است الان قیمت یورو را کنترل میکند و اجازه داده دلار بالا برود. یکی از مشکلاتی که الان در مساله صادرات وجود دارد، این است که صادر کننده نمیداند جنسی را که الان صادر میکند و باید 6 ماه دیگر پولش برگردد، نرخ برابری ریال این پول چند است و چون نمیداند، در نتیجه متزلزل است و نمیداند آیا این قیمت الان پایین میافتد یا بالا میرود و دولت حتما باید همزمان یک گارانتی برای تثبیت نرخ ارز بگذارد تا صادرات با اطمینان جلو برود.
مثلا چه نوع گارانتی؟
یعنی باید بانک مرکزی تضمین بدهد و بگوید جنسی که الان با این نرخ دلار دارد صادر میشود، اگر در 6 ماه و یکسال دیگر کاهش یافت، من به همین نرخ از او میخرم یعنی بگوید به فرض اگر نرخ دلار 990 تومان است، در همین قیمت خریداری میکند تا صادرکننده خیالش راحت باشد و بتواند معامله کند.
الان بانک مرکزی سعی میکند قیمت دلار را در یک رنج شناور کند این سیاست را شما تایید میکنید؟
نه این برای صادرات خیلی بد است.
چرا؟
برای اینکه عرض کردم صادر کننده واقعا نمیداند همین نرخ شناور نوسان کاریاش چقدر است.
به نظر شما نرخ دلار باید آزاد و با قیمت بازار تعیین شود؟
بله، یک موقع است که ارز در ایران مثل سایر کشورها از جمله دبی تابع نرخ بینالمللی است و به بورس نگاه میکند. میگوید آقا امروز دلار این نرخ است و فردا این نرخ است و تولیدکننده و صادرکننده به این فرم کار عادت دارد و تغییرات هم یکمرتبه نیست و اگر از وضعیت فعلی بحران اقتصادی جهان بگذریم که یک وضعیت استثنائی است، تا پیش از این جریانات دلار در بازار دبی 4 - 3 ریال یا 5 ریال بازی میکرد و رقمی نبود و سالیان سال این ثابت بود و این درحقیقت تضمین صادرات است و آن را تشویق میکند، اما الان بانک مرکزی که نوسانات دلار را آزاد گذاشته است و یورو را هم در حقیقت نبستهاند و قیمتش بالاست، صادر کننده نمیداند فردا نرخ چه خواهد بود و نمیداند میخواهد با چه نرخی بفروشد و اگر با نرخ بالاتر بفروشد، بیرون نمیخرد و اگر پایین تر بفروشد ضرر میکند و به همین دلیل من پیش بینی میکنم که صادرات با این شرایط افت کند.
آیا تا به حال اتاق بازرگانی از دولت نخواسته برای حمایت از تولید و صادرات، واردات مواد اولیه با دلار صورت بگیرد؟
ما به دولت پیشنهاد میکنیم، ولی دولت که قبول نمیکند. دولت چون دلار را از گردونه معاملات خودش خارج کرده است، میگوید وقتی من خودم نفت را با دلار نمیفروشم شما نیز حق ندارید وارداتتان را با دلار انجام دهید.
ولی شما ارز حاصل از صادراتتان را به دلار میگیرید؟
بله همینطور است. به هر حال تحریم مشکلات متعددی را برای ما ایجاد کرده است که حالا بتدریج آثار آن ظاهر میشود. به عنوان نمونه یکی از دوستان برای بطریهای آب معدنی از دستگاهی استفاده میکند که قسمتی از آن که حرارتی است بعد از مدتی خراب میشود و به کشور سازنده تقاضا میدهد این بخش از این ماشین بزرگ را که خراب شده وارد کشور کند. طرف سازنده گفته که این جزو مواد تحریمی است و در انرژی اتمی هم به کار میرود. درحالی که میگوییم ماشین مال خودتان است و برای دستگاه تولید بطری آن را نیاز داریم میگوید این دستگاه مصارف دوگانه دارد و دادن آن برای ما امکانپذیر نیست .
با توجه به افزایش ارزش دلار در بازارهای جهانی این پدیده تا چه حد روی افزایش ارزش صادرات تاثیر دارد؟
به هر حال با افزایش قیمت دلار که بتازگی اتفاق افتاده، صادرات برای صادرکننده مقرون به صرفهتر خواهد بود، ولی این وضعیت تا چه اندازه پایدار خواهد بود، مشخص نیست. به هر حال صادرات نیازمند برنامهریزی بلند مدت است و با این وضعیت که معلوم نیست فردا دلار سقوط پیدا میکند یا سیر صعودی دارد، صادرکنندگان نمیتوانند نسبت به وضعیت آینده مطمئن باشند.
یکی از مشکلات ما بهرهوری پایین و نبود رقابت است و با وجود این که همه مسوولان به آن اذعان دارند، ولی مشکل همچنان وجود دارد. دلیل آن را چه میدانید؟
دولت متاسفانه در عروق بخش خصوصی وجود دارد و مادامی که دولت در عروق بخش خصوصی حضور دارد، این بخش قادر نیست فعال باشد. شما حساب کنید ازکنترل قیمتها چه نتیجهای حاصل شده است، دولت میخواهد قیمت را تعیین کند، سود شما را دولت میخواهد معین کند، عرضه و تقاضا را دولت معین میکند، وقتی به شما میگوید این جنس را فقط باید با 10 درصد سود به مغازهدار بدهی و اگر این 10 درصد را نمیدهی جریمه سنگین میشوی، چه انتظاری دارید بخش خصوصی فعال شود. آقا من الان صاحب مال هستم. میخواهم این را به شما مفت بدهم، چرا باید در تجارت و کسب و کار آزاد و رقابتی جریمه شوم. من از شما سوال میکنم آیا کسب و کار ما رقابتی است؟ وقتی رقابتی نبود نه توسعه پیدا میکند نه قیمتش ارزان میشود. متاسفانه ما همه چیزمان در اختیار دولت است.
اجرای اصل 44 چگونه پیش میرود و اتاق بازرگانی چه نظری دارد؟
دولت معتقد است دارد اصل 44 را اجرا میکند، اما ما در اتاق بازرگانی معتقدیم دولت عملکرد خوبی ندارد. الان کارخانههایی که واگذار میشود، توسط شرکتهایی خریداری میشود که درحقیقت سهامشان دولتی است.
برخی از مسوولان اعتقاد دارند بخش خصوصی توان و قدرت مالی لازم را برای حضور ندارد وگرنه اگر کسی آستین بالا بزند و بخرد، کسی مانع نیست؟
دولت نمیگذارد.
چطور دولت نمیگذارد، یعنی بخش خصوصی رفته و اقدام کرده و به آن ندادهاند؟
بخش خصوصی ممکن است اولش نتواند، اما اگر دولت بگذارد، خودش را جمع میکند و بلافاصله اقدام میکند اگر بداند که واقعاً بخش خصوصی است.
یعنی وقتی سهامیعرضه میشود، از بخش خصوصی متقاضی وجود دارد اما به او نمیدهند؟
قیمتهایی که در کشور ما میگذارند قیمتهای عادلانهای نیست، ببینید وقتی شوروی از هم فروپاشید من شخصاً به آلمان شرقی رفتم تا کارخانه بخرم برای اینکه کارخانههای آنها همه دست دوم ولی فوقالعاده ارزان بود. رفتم پرسیدم ببینم که آنها چه طوری میفروشند چون همهاش مال دولت بود. حالا بخش خصوصی آلمان غربی میخواست بیاید و کارخانههای آلمان شرقی را بخرد. توجه کنید که آنها چگونه توانستند همه بنگاهها و کارخانههای یک کشور نه فقط 4 تا کارخانه را در ظرف 2 سال به بخش خصوصی منتقل کنند. آنها آمدند و گفتند این کارخانه برابر قیمت روز اولی که دولت سرمایهگذاری کرده مثلاً 100 هزار مارک در 30 سال پیش، اگر در بخش خصوصی آمدی بازسازی کردی و توسعه دادی این 100 هزار مارک را به تو میبخشم، یعنی کارخانهها را مفت داد به دست کسانی که که آن را توسعه دادند و در آن سرمایهگذاری کردند، اما باید از مسوولان پرسید که آیا شما دارید در ایران اینطوری کارخانه میفروشید؟
بنده خودم رفتم برای صنایع غذایی از بنیاد مستضعفان یک کارخانه شیشه بخرم و گفتیم که در قالب تعاونی میخواهیم برای 300 تا کارخانه یک کارخانه شیشه بخریم. بیایند و همه سهم بگذارند و چون تعاونی است، دیگر شخص نیست که بگویند آقا رفتند و زدو بند کردند. وقتی آمدند بفروشند، گفتند این زمینش دو نبش و بر خیابان است. گفتم آقا شما مگر داری به من زمین میفروشی؟ من دارم از شما کارخانه میخرم. زمینش دو نبش است یعنی چه؟ آن کارخانه همینطور درب و داغون افتاده است، اما اگر ما میخریدیم، سرمایهگذاری میکردیم و کارگر استخدام میکردیم.
آقای ظهیری الان در آستانه تدوین برنامه پنجم توسعه هستیم. به عنوان یک صادرکننده و فعال اتاق بازرگانی، فکر میکنید این برنامه باید با چه رویکردی باشد؟
به نظر من برنامه باید از کلیات بیرون بیاید و کلیگویی در برنامه نباشد. برنامه باید هدفمند و جزء جزء برای قسمتهای مختلف مشخص باشد که چکار میخواهد بکند. این که آقا ما میخواهیم بر اساس چشمانداز نفر اول دنیا باشیم، جزییاتش مشخص شود. فرض کنید در بخش راهسازی میخواهیم 1000 کیلومتر اتوبان بسازیم. برای ساخت این اتوبان باید عوامل کمک کنند و جزییات آن مشخص باشد. درغیر این صورت مثل بزرگراه تهران شمال میشود. میگوید من میخواهم بسازم، اما محیط زیست جلوی مرا گرفته است. قبل از انجام هر طرحی در برنامه جوانب مختلف دیده شود. مثلا باید بگوید محیط زیست موظف است با این طرح همکاری کند یا بودجهاش باید این باشد بعد این کار را شروع کند که اگر هر کجای قضیه ماند، یک گزارش بدهد که آقا برای چه طبق برنامه پیش نرفتهای. به فرض طبق برنامه به شما گفتهاند یکساله باید یک سد بسازی، باید بسازی و برنامه باید به گونهای تدوین شود که اهداف محقق شود.
پیشنهادهایتان برای بخش صادرات در برنامه پنجم چیست؟
پیشنهاد ما این است که تولید برای صادرات باشد و اگر هدف تولید را صادرات گذاشتیم آنوقت عواملش هم حاضر میشود.
دولت از توسعه بنگاههای کوچک زود بازده حمایت میکند. آیا این بنگاهها با نگاه تولید صادرات گرا شکل میگیرند؟
در حال حاضر صنعت مظلومترین بخش اقتصاد ایران است. برخی کارخانهها مشکل مواد اولیه دارند و در حال بسته شدن هستند. قانون کار قانون ظالمانهای است، بیمههای اجتماعی بسیار پرهزینه است مجموعه اینها ریخته است در جان صنعت و بتازگی هم مالیات بر ارزش افزوده به آن اضافه شده است. به هر حال اگر مشکلات فعلی از پیش روی صنعت برداشته شود بسیاری از ظرفیتهای خالی کارخانهها فعلی فعال میشود و معتقدم تا شعار دولت تولید برای صادرات نباشد به جایی نمیرسیم.
در رابطه با مالیات بر ارزش افزوده که مطرح کردید، به زمان اجرای آن انتقاد دارید یا به محتوای آن؟
در آمریکا بیشترین مالیات را از ملت میگیرند، اما در مغازه یعنی مالیات بر مصرف، به عبارتی هر کس بیشتر مصرف میکند بیشتر مالیات میدهد تمام مغازهها در فاکتوری که به مشتری میدهند رقم مالیات را مینویسند. به عنوان مثال از مشتری 6 درصد مالیات میگیرد 6 درصد هم خودش میگذارد رویش میشود 12 درصد و آخر ماه چک آن را میدهد به دولت و دولت کاری ندارد که من تولیدکننده چقدر میخرم. میگوید وقتی جنس برای فروش به مغازه رفت بهای تمام شده محاسبه شده و از جنسی که داری میفروشی 6 درصد باید مالیات بدهی. البته این مالیات شامل مواد غذایی نمیشود، اما شامل کالاهای لوکس میشود. یعنی لباسی که شما میپوشید تا 30 درصد مالیات دارد، اما ما در مراحل تولید باید مالیات ارزش افزوده هر بخش را محاسبه کنیم و اصلا یک چیز غیرقابل اجراست.
زمانی که در مجلس در حال بررسی بود، چرا اعتراض نکردید؟
در اتاق بازرگانی بارها جلسه گذاشتیم و پیشنهاد کردیم مالیات بر مصرف به اجرا در آید، اما نشد، تنها جایی که زورشان نمیرسد، مغازه دار است که باید ماشین حساب بگذارد و فاکتور بدهد، فقط زورشان به صنعت میرسد.
تعاملاتی که گفته میشود دولت با اتاق دارد، چگونه است؟
ببینید ما به موجب قانون مشاور 3 قوه هستیم؛ یعنی قوه قضاییه، قوه مقننه و قوه مجریه. به عبارتی اتاق بازرگانی نهادی است مدنی که مشاور 3 قوه است. ضمانت اجرایی در کارمان نداریم. هر طرحی بیاید بررسی میکنیم، مسائل و مشکلات را در جامعه میبینیم و نتایج بررسی را به دولت ارائه میدهیم. اما دیگر تضمینی نمیتوانیم بدهیم که نقطه نظرات حتما در تصمیمگیریهای دولت و مجلس نقش دارد. البته مجلسیها بهتر از خود دولت حرف گوش میدهند. به هر حال ما به مجلسیها طرح میدهیم، از آنها دعوت میکنیم و به کمیسیونهای مجلس میرویم. به هر حال مجلسیها بهتر حریف دولت میشوند.
سیما رادمنش
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتوگو با دکتر سیدمرتضی موسویان، ضرورت و اهمیت داشتن دکترین در رسانه و دلایل قوت و ضعف رسانههای داخلی و معاند را بررسی کردهایم
ابراهیم تهامی، مهاجم سابق تیمملی در گفتوگو با جامجم:
گفتوگو با محمود پاکنیت بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون
در گفتوگو با تهیهکننده مستند معروف شبکه سه اولویتهای موضوعی فصل جدید بررسی شد