بیشک منظور این نیست که خداوند ورود به سطح عالی تحقیق و تامل را که در علوم عقلی انجام گرفته است، از همه میخواهد زیرا همه هوش و استعداد و ظرفیت و شرایط لازم را ندارند. اما انسانها وظیفه اخلاقی و دینی دارند تا از عقلی که خداوند به آنها اعطاء کرده است استفاده کنند. چنان که در قرآن آمده است: «خداوند هیچ کس را جز به اندازه تواناییاش تکلیف نمیکند.» (بقره/286)
اگر انسانها توانایی اندیشیدن هم دارند، پس وظیفه دارند بیندیشند. اما خداوند به آنها نمیگوید به چه بیندیشند، زیرا این، تقلید و شنیدن را در مسائل عقلی واجب خواهد کرد. چنین کاری غایت فهم انسان را که عبارت است از این که خودش بفهمد، نابود خواهد کرد.
بیشک بسیاری اگر نگوییم اغلب مردم متفکر نیستند و زحمت پرسشگری و تفکر درباره پدیدهها را نیز به خود نمیدهند. آنها تنها به امور روزمره خود میپردازند و تصور میکنند وضعیت خود را میفهمند. به نظر میرسد این نوع مسلمانان متدین تصور میکنند خداوند چیزی جز پیروی از آداب شریعت از آنها نمیخواهد.
اما برای آنان که توانایی تفکر دارند، این دلیل نیست. هر کس قابلیت و هوشیاری برای تامل و تفکر در باب خداوند، جهان و روح انسانی را دارد، چنان وظیفهای به عهده اوست. عدم استفاده از عقل به معنای خیانت به طبیعت انسانی خود و نافرمانی از تعلیم خدا در باب تامل در آیات است.
با توجه به این که برخی از مسلمانان نمیتوانند نیندیشند، یادگیری روش درستاندیشی، باید حوزهای مهم در تلاشهای مسلمانان باشد. اما تعریف تفکر درست چیست؟ ما چگونه تفاوت میان تفکر درست و تفکر غلط را بیان میکنیم؟ آیا این حقیقت که آدمیان ناگزیر از اندیشیدن هستند، میتواند به معنای این باشد که آنان آزادند تا به هر چه میخواهند بیندیشند؟
پاسخ اسلامی به اینگونه سوالها هماره این بوده: روشی که مردم میاندیشند بسیار متفاوت است. برخی از شیوههای تفکر توسط قرآن و حدیث تشویق و برخی هم طرد شده است. از نظر اسلامی برای آنان که میاندیشند لازم است اندیشههایشان منطبق بر اهداف قرآن و سنت باشد. به بیانی دیگر، هدف سنت عقلانی اسلام نیازمند انطباق با هدف اسلام است وگرنه عقلانیت اسلامی نیست.
پس هدف اسلام چیست؟ به بیانی عام، هدف اسلام هماهنگ کردن آدمیان با جهان واقعی چیزهاست. به بیانی دیگر هدف بازگرداندن آنها به پیشگاه خداست، همانجا که از آن سر برآوردند. از آنجا که هر کسی به هر حال به پیشگاه خدا خواهد رفت، مهم، صرف بازگشتن نیست بلکه چگونگی بازگشت است.
به واسطه قرآن و سنت، خداوند انسانها را به شیوهای به سوی خود هدایت میکند که سعادت جاودانشان تضمین شود. اگر آنها میخواهند «راه راست» را پیروی کنند، راه کسانی که دارای تعادل و نه عدم تعادل و بیچارگی هستند، باید عقل، هوشیاری و تفکر خود را به کار بندند و در راههایی تفکر کنند که آنها را با خدا و حقیقت مطلق هماهنگ سازد. اگر آنان خود را با پندار و امور غیرواقعی مشغول کنند، مسیری نادرست را پیموده و به احتمال زیاد بدانجا که میخواهند نمیرسند.
تاریخ ظهور عقلانیت اسلامی در شکلهای مختلفی که مسلمانان در طول زمان در تلاش برای درست اندیشیدن پذیرفتهاند، متجسم شده است. سنت عقلانی زنده و پویا بود، بنابراین اختلاف نظرها در باب بهترین راه بیان یافتههای آن نیز عادی بود.
با این همه، در همه مکاتب فکری که در طول تاریخ اسلام چه درسنت عقلی و چه در سنت نقلی به وجود آمدند یک اصل اساسی مشترک وجود داشت: خدا یکی است و او تنها منبع حقیقت و واقعیت است. او سرچشمه وجود است و همه چیز به سوی او باز خواهد گشت.
این توحید است، یعنی تصدیق یگانگی خدا. این وحدت به طور ایجاز در بخش نخست شهادت بیان شده است: هیچ خدایی جز الله نیست. این جمله به کلمه توحید معروف است.
اسلامی اندیشیدن به معنای پذیرش وحدت خدا و گرفتن نتایج متناسب با آن است. اختلافنظرها از این که چه نتایجی درست است پیدا میشود نه بر سر وحدت خدا. نتایجی که آدمیان از توحید میگیرند بیشتر وابسته به فهم آنها از خداست. مسلمانان معمولا فهم خدا را به وسیله تامل در اسماء و صفات خداوند آنگونه که در قرآن و سنت بیان شده جستجو میکردهاند.
اگر خداوند در مقام شارع شناخته شد، افراد نتایجی خواهند گرفت که به رعایت درست شریعت مربوط است. اگر او را قاهر درک کنند، نتیجه خواهند گرفت که باید از قهرش بپرهیزند. اگر او را رحیم بشناسند، گمان خواهند کرد که باید به دنبال رحمت وی باشند. اگر او را جمیل دریابند، دوست داشتنیاش خواهند یافت. بی گمان خدای را حداقل 99 اسم است. هر اسم بر این که خداوند واقعا چه هست، چه نیست و آدمیان دقیقا باید چگونه او را بفهمند و طرف ارتباط قرار دهند، پرتوی دیگر میافکند. به طور طبیعی، مسلمانان خداوند را به انحاء گوناگون فهمیدهاند و بر مبنای هرگونه فهم نتایج مختلفی گرفتهاند. این تفاوت فهمها در میانه توحید، در نیایش پیامبر بیان شده است: از قهرت به رحمتت، از خشمت به لطفت و از تو به تو پناه میبرم.
نویسنده: پروفسور ویلیام چیتیک
مترجم: سیدامیرحسین اصغری