با پیام دهکردی به بهانه حضورش در سریال شهریار و نقش ابوالقاسم

خطر کردن برای رسیدن به نقش

سال‌هاست در هنر نمایش (تئاتر) فعالیت دارد و هنوز هم با همان عشق قدیمی در این حوزه فعالیت می‌کند اما مهمترین مساله‌ای که باعث شد او به تلویزیون و سینما راه یابد، صبوری‌ای بود که در این راه به خرج داد. وی در این‌خصوص می‌گوید: ‌خیلی از کارها را انجام ندادم و صبوری پیشه کردم تا به نقطه‌ای که دلخواهم بود، رسیدم.
کد خبر: ۱۶۳۶۵۱

پیام دهکردی در سریال شهریار نقش ابوالقاسم شیدا را ایفا می‌کند؛ همان کسی که از بیماری سل رنج می‌برد. او آنقدر در این نقش غرق شده و آن را باور کرده است که هنوز هم وقتی از او سخن می‌گوید، اشک در چشمانش جاری می‌شود. پیام دهکردی تجربه شهریارش را این‌گونه روایت می‌کند.

از تولد هنری‌تان بگویید.

فعالیت هنری‌ام را به طور جدی از تهران شروع کردم. البته پیش از آن در اصفهان و اراک در تئاتر بازی می‌کردم، اما نه به طور جدی و حرفه‌ای. تا این که از سال 78 به این طرف با بازی در تئاترهای مختلف وارد عرصه هنری شدم.

تئاتر اولین عشق شما در زمینه هنر بود؟

بله. بشدت به آن علاقه‌مند بودم.

هر دوست داشتنی در پی علتی به وجود می‌آید. چرا تئاتر را دوست داشتید؟ شما می‌توانستید سینما و تلویزیون را در ابتدا تجربه کنید.

در ابتدای ماجرا تا این حد به دنبال علت اصلی نبودم و حسی که نمی‌شناختمش من را به سمت تئاتر کشاند و کلیتی به من داد که برایم خوشایند بود و فضایی که برای من ایجاد می‌کرد، در سینما و تلویزیون کمتر وجود داشت برای همین در ابتدای ماجرا به سمت تئاتر کشیده شدم و به مرور زمان هم احساس کردم بازیگری را دوست دارم؛ چون به زندگی من نگاه می‌دهد و نگاه ایجاد می‌کند که برایم زیباست.

با توجه به این که در حال حاضر تجربه بازی‌های تصویری را هم کسب کرده‌اید، الان چه نگاهی به تئاتر دارید؟

هنوز هم دوستش دارم و برای من مثل خانه مادری‌ام است.

آیا فکر می‌کنید تلویزیون به لحاظ شناخته شدن بازیگر به مخاطبان  معجزه می‌کند؟

به نظرم معجزه‌ای رخ نمی‌دهد، بلکه خصلت رسانه‌ای تلویزیون دامنه حیرت‌انگیز مخاطبان است. یک سریال را میلیون‌ها نفر می‌بینند.

تولد تصویری شما با چه کارهایی بوده است؟

ابتدا در سینما بود با فیلم‌های یک بوس کوچولو و یک تکه نان و بعد هم با سریال‌های مدار صفر درجه و شهریار.

چرا کارهای تصویری شما فضای خاصی دارند؟

این مساله برمی‌گردد به نگرش خودم و سلوکی که در ارتباط با مقوله بازیگری دارم. دوست دارم کارهایی را که در این زمینه انجام می‌دهم، برایم چالشی به وجود آورد و اصلا به طول ماجرا فکر نمی‌کنم یا این که نقش کوتاه یا بلند باشد. دوست دارم فضای کارم باعث شود بتوانم رشد کنم و در آن بیاموزم و حرکت کنم.

درخصوص نقش‌هایتان چگونه فکر می‌کنید؟

هر چقدر نقش سخت‌تر باشد؛ بیشتر آن را دوست دارم؛ چون من را به چالش دعوت می‌کند. جالب است که طی این ‌سال‌ها هر چقدر که بیشتر خطر کرده‌ام، بیشتر برده‌ام و موفق شده‌ام. به هر حال به سمت نقش‌های سخت، عاشقانه پیش می‌روم.

پس در انتخاب نقش‌هایتان ریسک‌پذیر هستید؟

بشدت. اصلا اعتقادم بر این است، تا الان هم نشده که کاری را انجام دهم که صددرصد از بابت آن مطمئن باشم. عموما کارهایی را انجام دادم که تقریبا اطمینانم درباره آن خیلی اندک بوده است، اما به هر حال یک فضای کلی را می‌سنجم. این که مثلا کارگردان، عوامل و قصه چگونه است و خیلی هم کورکورانه کاری را انجام نمی‌دهم و تلاش می‌کنم نگاهی عاقلانه و خردمندانه را حتما پشتوانه عمل خودم قرار دهم.

می‌شود گفت پیام دهکردی بازیگر خوش شانسی بوده؛ چون در همین مدت کوتاه توانسته است با کارگردانان صاحب نامی کار کند.

نمی‌دانم، من خیلی اعتقادی به شانس ندارم. در تمام سال‌هایی که در تئاتر بازی می‌کردم، پیشنهاد‌های فراوانی برای کارهای تصویری به من شد، اما سعی کردم صبور باشم ، پس خیلی هم این مساله به شانس ربطی ندارد. من خیلی از کارها را انجام ندادم ، معتقدم که بزرگ‌ترین شانس زیستن است و از این بالاتر نداریم و لطف بی‌پایان خدا شامل حالم شده است.

برویم سراغ سریال شهریار. خود شهریار را چقدر می‌شناختید؟

من در خانواده‌ای بزرگ شدم که با فضای شعر بیگانه نبودند. از کودکی با شعرهای او آشنا شدم و اولین آشنایی من با شهریار تصنیفی بود که بنان آن را می‌‌خواند: آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا ...  بارها این صفحه را می‌گذاشتم و گوش می‌کردم و لذت می‌بردم.

رابطه خودتان با شعر و شاعری چگونه است؟

خیلی خوب، تا این لحظه که پیش شما هستم‌روزی را بدون شعر سپری نکرده‌ام حتی بارها پشت چراغ قرمز دیوان حافظ را باز می‌کنم و تفالی می‌زنم. به‌هر‌حال یکی از زیباترین نغمه‌های زندگی‌ام شعر است.

نغمه شما بیشتر شبیه کدام شاعر است؟

حافظ، مولانا، خیام، سعدی، بابا طاهر و در میان شاعران شعر نو فریدون مشیری، احمد شاملو، فروغ فرخزاد و سهراب سپهری به‌هر حال هر کدام از این شعرا ویژگی خاصی دارند.

آشنایی شما با کمال تبریزی از کجا و چطور شکل گرفت؟

حبیب رضایی مرا برای بازی در فیلم یک تکه‌ نان به کمال تبریزی معرفی کرد. چون ایشان انتخاب بازیگران این فیلم را به‌ عهده داشتند و پس از یک تکه نان، از طرف ایشان در مجموعه شهریار هم به‌عنوان بازیگر و هم به‌عنوان بازیگردان به کمال تبریزی معرفی شدم.

فکر می‌کنید در سریال شهریار توانسته‌اید زندگی شهریار را بخوبی روایت کنید؟

من نمی‌توانم به این پرسش پاسخ بدهم اما فکر می‌کنم روح کلی و کاراکتر شهریار در حال حاضر در این کار وجود دارد. ممکن است خیلی از اتفاقاتی که الان در سریال شاهد آن هستیم، در زندگی واقعی شهریار رخ نداده باشد؛ اما ما تلاشمان را کردیم که روح کلی این شخصیت در کار حفظ شود و با توجه به بضاعتی که داشتیم، فکر می‌کنم نسبتا این اتفاق افتاده است.

وقتی از دور به ابوالقاسم نگاه می‌کنید و از او جدا می‌شوید ، او را چگونه می‌یابید؟

ابوالقاسم شیدا در این قصه تجسم واقعی و کاملی است از یک واژه به‌نام رفیق هر وقت به یاد او می‌افتم،‌ دگرگون می‌شوم. قاسم را خیلی دوست دارم و در بسیاری از سکانس‌ها وقتی بازی می‌کردم، بعدش حتما خلوتی برای خودم پیدا می‌کردم تا بتوانم راحت گریه کنم  خیلی به او علاقه دارم و در خیلی از لحظات زندگی‌ام دلم برایش تنگ می‌شود.

خودتان هیچ‌وقت دوستی مثل قاسم داشته‌اید؟

بله هنوز هم با هم رفیق هستیم.

ابوالقاسم روی شهریار تاثیر گذاشت یا شهریار روی ابوالقاسم؟

هر دو به یک اندازه روی یکدیگر تاثیر داشته‌اند.

یک دیالوگ خاص از ابوالقاسم؟

ابوالقاسم دیالوگ‌های زیبایی داشت. یک تکیه کلام هم داشت که خیلی آن را دوست داشتم. آن هم این بود که می‌گفت بگیر منو (البته به ترکی). یک مونولوگ دیگری هم داشت که می‌گفت: می‌دونی زندگی برای امثال ما تو این روزگار خیلی سخت شده خیلی سخت.

ابوالقاسم در زندگی شهریار یک آدم واقعی است؟

بله .

و همین قدر پر رنگ؟

خیر. قاسمی که الان می‌بینید با این شکل مستند و واقعی‌اش خیلی فاصله دارد و ما کمی پر رنگ‌ترش کردیم. از طرفی،خیلی از ویژگی‌های مستندی که در این شخصیت وجود داشت را حذف و خیلی چیز‌ها به او اضافه کردیم.

چرا؟

چون می‌خواستیم این شخصیت یک فضای دراماتیک ایجاد کند و جذاب‌تر باشد.

آقای دهکردی، بیماری قاسم یک‌ جاهایی بشدت مخاطب را آزار می‌دهد و او را درگیر می‌کند، حتی خود شهریار را. در این مورد توضیح دهید.

اول باید بگویم که قاسم واقعی هم دچار بیماری سل بوده است.  بازی در این نقش بسیار دشوار بود، چون نمی‌خواستم ادای بیماری او را در بیاورم که مصنوعی بشود. می‌خواستم مخاطب بیماری او را باور کند کار من از این جهت بسیار سخت بود.

قاسم خیلی هم آرام و با طمانینه حرف می‌زند و رفتار می‌کند.

این بخش به طراحی کاراکتر در فیلمنامه برمی‌گردد و خواست کارگردان و خودم نیز بوده است.

از ذهنیتی که خودتان درباره این شخصیت داشتید، بگویید؟

از چیزهایی که درباره قاسم در ذهن من بود، این بود که می‌خواستم نشان بدهم این آدم به واسطه دنیا دیدگی‌اش (به خاطر این که سفر زیاد رفته) به آدم خاصی تبدیل شده است. همچنین به دلیل مریضی و رنج بی‌پایانش به آرامشی خاص رسیده است. می‌گویند آدم‌ها هر چه رنج کشیده‌‌‌تر باشند، به آرامش بیشتری می‌رسند و به سکوت ؛ قاسم هم خیلی حرف نمی‌زند.

چون در یک زندگی ذهنی حرکت می‌کند و در واقع دارد مقاومت می کند.

گریمتان خیلی جذاب نبود، خودتان از گریم راضی بودید؟

بله. من دوستش داشتم و به نظرم به خلق این کاراکتر بسیار کمک کرده بود و واقعا آقای اسکندری خیلی زحمت کشیدند.

کمی هم درخصوص بازیگردانی کار صحبت کنیم. اولین تجربه شما در این زمینه بود؟

بله. قبلا سابقه این کار را نداشتم اما سعی کردم به تعداد 170 بازیگری که در این کار بودند، با هر کسی از جنس خودش رفتار کنم  تا به نقشی که می‌‌خواهم برسم.

کمال تبریزی؟

به نظرم کمال تبریزی جزو نازنین‌های این جهان است و ترجیح می‌دهم کمتر در مورد او حرف بزنم، سکوت می‌کنم و ترجیح می‌‌دهم در سکوت فهم شود. امیدوارم پاسخ اعتمادی را که او به من کرد، به‌خوبی داده باشم.

اردشیر رستمی.

به نظر من جزو آدم‌های خاص این دوران است. بشدت عاطفی، حساس و هنرمند است کسی که کودک درونش هنوز زنده است.

وجه عاشقی شهریار بشدت بزرگنمایی شده است. عشق او به دختری که دوستش دارد، عشق او به مردم و حتی خود قاسم...

کاملا درست است وقتی کارگردان و نویسنده‌ای قصد دارند زندگی شخصیتی را روایت کنند، یک وجه از زندگی او را انتخاب می‌‌کنند. قطعا در زندگی شهریار مسائل اقتصادی و سیاسی وجود داشته است، اما در نهایت عشق در زندگی او برجسته شد و بنابراین قالب و فضای فیلمنامه و همین‌طور کارگردانی به این سمت حرکت کرد. حتی نوع تصویربرداری و نورپردازی درخدمت این فضا بود. در هر حال شاعرانگی و عشق در این سریال برای ما از هر چیز دیگر مهمتر بود.

محبوبه ریاستی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها