پرونده‌ای که خوب بسته شد

چه خبر از فیلم‌ اولی‌ها؟

امسال فیلم اولی‌های جشنواره متاسفانه برخلاف دوره‌های گذشته زیاد چنگی به دل نمی‌زدند. البته در این میان حضور فیلم تجربی «تنها دوبار زندگی می‌کنیم» کاری از بهنام بهزادی به عقیده برخی از منتقدان جشنواره یک پدیده بود که البته باز هم نتوانست نظر برخی دیگر را به خود جلب کند، اما به هر حال ساخت چنین فیلمی در این زمان که به نوعی رکود سینما است و فیلمسازان مستقل و جوان برای ساخت فیلم اولشان دچار مشکلات عدیده‌ای هستند و اصولا به خاطر ساخت همین اثر اول مجبور به کم‌فروشی و ساخت اثر تجاری می‌شوند، غنیمت بزرگی است.
کد خبر: ۱۶۳۱۲۳

امسال از فیلم اولی‌ها توقع بیشتری می‌رفت، به طور نمونه همه فکر می‌کردیم که فیلم «حس پنهان» کاری از برادران رزاق کریمی  که البته ابراهیم حاتمی کیا نیز مشاور این پروژه بود  اثر خوبی باشد که با توجه به حضور مرتضی رزاق کریمی تهیه‌کننده فیلم‌های مستند و آثار متفاوتی همچون «این زن حرف نمی‌زند»، «چه کسی امیر را کشت» و... یکی از فیلم‌های شاخص این دور از جشنواره به شمار برود.

تنها دوبار زندگی می‌کنیم‌

فیلم «تنها دو بار زندگی می‌کنیم» ساخته بهنام بهزادی هم در جشنواره کم پدیده امسال تبدیل به یک پدیده  شد. فیلم هر چند در ترسیم فضاهای برزخی و کابوس وار موفق است و ارتباطی مستقیم با فیلم خوب نفس عمیق پیدا می‌کند، اما نمی‌تواند در ادامه و بسط داستان فیلم این امتیاز را برای خود حفظ کند. به طور نمونه بازی «نگار جواهریان» در نقش شهرزاد، تنها در سکانس اول خوب در آمده بود و در صحنه‌هایی همچون رستوران و... به نوعی تصنعی بود. قصه شاهزاده و رفتن به جزیره تا زمانی برای مخاطب تازگی دارد و دلنشین است که از آن فقط در زمان نیاز استفاده شود و تکرار آن به قصه ضربه می‌زد.

هرچند ابهام و پاسخ محض ندادن ویژگی مهم این فیلم است ولی وقتی این روند و پرداخت در کلیت کار دچار شدت و ضعف می شود، لحن فیلم را دچار چند دستگی می‌کند. به عنوان مثال به کارهایی که مرد باید در فرصت باقی مانده از زندگی‌اش انجام دهد، به گونه‌ای غیرمستقیم پرداخته می‌شود؛ ولی همین رویکرد در مورد خط فرعی دختر شاهزاده رعایت نمی‌شود.

انتهای زمین‌

یکی دیگر از فیلم اولی‌های جشنواره امسال فیلم «انتهای زمین» به کارگردانی ابوالفضل صفاری بود. این فیلم به نوعی تجربه‌ای خاص در ساخت فیلمی مستند  داستانی است. به نظر می‌آید پیدا کردن رابینسون کروزوئه ایرانی در چابهار، طبیعت بکر و زیبای منطقه و... به قدری فیلمساز را ذوق‌زده کرده که کمتر به فکر پرداخت قصه و یکدستی در لحن کلیت کار بوده است.

فیلم در لحظاتی طنز است، در بخش‌هایی نقد اجتماعی می‌کند، در برخی بخش‌ها به بیانیه و شعار بدل می‌شود و گاهی هم بشدت دراماتیک. هر چند فیلمبرداری هنرمندانه بایرام فضلی در ثبت زندگی بدوی یک انسان معاصر در دل طبیعت زیبای چابهار از نقاط قوت فیلم است، ولی نمی‌تواند به عنوان یک فیلم کامل و مستقل از آن یاد کرد.

چراغی در مه‌

فیلم «چراغی در مه» به کارگردانی پناه برخدا رضایی، یکی دیگر از فیلم اولی‌ها بود که البته کارگردان آن در ساخت فیلم‌های کوتاه اعتبار زیادی کسب کرده است. این فیلم را می‌توان تجربه‌ای خاص از فیلمسازی فرم گرا برشمرد. فیلمی که با حداقل قصه و داستان‌پردازی، ادای دینی است به سینمای مرحوم سهراب شهید ثالث و سبک خاص او. فیلم در دل خود ارجاعاتی به فیلم‌های کوتاه قبلی فیلمساز هم دارد که البته کشف آنها نیاز به دیده شدن آنها دارد و بیشتر آنها ناگفته می‌ماند.

فیلم قرار است تجربه‌ای خاص در تلفیق نقاشی آبرنگ و سینما باشد ولی واقعیت این است که سینما و زبان سینما را به فراموشی سپرده و
همه چیز را در رکود، ریتم کند و تاکید بر جزییاتی خلاصه کرده که هرچند از نظر فنی و تئوریک می‌تواند اهمیت داشته باشد، ولی نشانی از سینما ندارد. مخاطب هم به نظر می‌آید تنها وجهی است که در ذهن فیلمساز جایی پیدا نکرده است.

این فیلم نیز از فیلم‌های پرحاشیه جشنواره فیلم فجر بود. گروه تولید این فیلم پس از گرفتن صحنه‌های پایانی از شمال به سمت تهران در حرکت بودند که متاسفانه یکی از ماشین‌های عوامل دچار تصادف شدند و یکی از بازیگران فیلم به نام بهروز جلیلی  فوت کرد و هنوز هم پس از گذشت چند ماه اصغر شاهوردی، صدابردار این پروژه در بیمارستان در بیهوشی به سر می‌برد.

سهم گمشده‌

آخرین فیلم نمایش داده شده در سینمای مطبوعات یک فیلم اولی بود با عنوان «سهم گمشده» به کارگردانی حسن نجفی. این فیلم با حضور بازیگرانی از کشور آذربایجان ساخته شد. فیلم روایتگر داستان پسربچه‌ای آذربایجانی است که والدینش پس از اظهار ناامیدی پزشکان از مداوای بیماری وی، تصمیم می‌گیرند فرزندشان را به امامزاده‌ای در ایران بیاورند. این فیلم به هر دلیل دقیقا بعد از اختتامیه جشنواره فیلم فجر به نمایش در آمد و فکر می‌کنم شاید هیچ منتقدی این اثر را ندیده باشد.

ستایش‌

«ستایش» به کارگردانی محمدرضا رحمانی نیز یکی از فیلم اولی‌هایی بود که پروسه‌‌ای طولانی را در بخش تولید گذراند. این فیلم به دلیل مشکلات مالی مدتی در مراحل فیلمبرداری توقف داشت و به گفته کارگردان آن در نشست مطبوعاتی حتی به دلیل هزینه، چند سکانس که فلش بک به گذشته بود، فیلمبرداری نشد. این فیلم برداشتی مستقیم از فیلم کیمیا ساخته احمدرضا درویش است؛ فیلمی که با محوریت و تم کشف هویت، این بار قصه را از نقطه نظر دختری که متوجه می‌شود به خانواده خود تعلق ندارد، روایت می‌کند. در این میان تلاش شده با برخی پرداخت‌ها فیلم به نوعی تازه شود.

به عنوان مثال عراقی بودن دختر و مسائل برآمده از جنگ ایران و عراق، شکل‌گیری رابطه بین دختر و پدر عراقی و... برخی از پرداخت‌های متفاوت فیلم هستند که البته نمی‌توانند در کهنه بودن فیلم چندان تاثیری داشته باشند. خاطره اسدی که حضور موفقی در «دیشب باباتو دیدم آیدا» و «تقاطع» داشت، در نقش ستایش کمتر نشانی از حضور همیشگی خود دارد و تک‌گویی‌های فراوان او هم فیلم را بدل به اثری پرگو می‌کند و هم دلنگرانی‌های درونی او را لوث می‌کند.

دلشکسته‌

«دلشکسته» به کارگردانی علی روئین‌تن تنها فیلم جایگزین شده به جای 4 فیلم حذف شده از این بخش است. اولین فیلم کارگردانی که تجربه بازی در اشک سرما و نگارش طرح اولیه دنیا را در کارنامه دارد. فیلم داستان دختری به نام نفس است که در دانشگاه خود با مشکلات عاطفی روبه‌رو می‌شود. فریبا کوثری، آفرین عبیسی، اکبر عبدی، خسرو شکیبایی، شهاب حسینی، بیتا بادران، رضا رویگری، شقایق فراهانی و مجید مشیری بازیگران این فیلم هستند.

فهرست اولیه فیلم‌های اول کارگردانان شامل 12 فیلم بود که با توجه به نرسیدن یا به نمایش درنیامدن «دایره زنگی»، «سفر به سرزمین دور»، «شب حوراء» و «قرنطینه» در سینمای رسانه‌ها فقط فیلم «دلشکسته» جای آنها را گرفت تا در این بخش تنها 9 فیلم به نمایش درآمده و مورد داوری قرار گرفت. البته فیلم دایره زنگی تنها در یک سئانس در سینما فلسطین یعنی سینمای مردمی به نمایش در آمد که البته با استقبال زیادی نیز مواجه شد. پریسا بخت‌آور تنها زن کارگردان شرکت‌کننده در این دوره از جشنواره بود که متاسفانه فیلمش به دلیل ممیزی فراوان در سینما مطبوعات به نمایش در نیامد و بعد از همان نمایش موفق جلوی اکران فیلم در سینماهای دیگر گرفته شد.

با وجود چنین آثاری در بخش مسابقه فیلم اولی‌ها دیگر نمی‌توان مثل گذشته به آینده این سینما امیدوار بود. سینمایی که همین چند سال پیش موج نو آن با حضور تعدادی فیلمساز ایجاد شده بود، اما متاسفانه با کمرنگ شدن حضور این فیلمسازان جوان و عدم اکران فیلم‌های فرهنگی، نسل جدید به سمت گیشه حرکت کرد. البته شاید هنوز بتوان بارقه‌هایی از امید در بخشی از فیلمسازانی که به دنبال تجربیات جدید هستند، مشاهده کرد، اما تعداد این فیلمسازان به حدی کم است که شاید حتی دیده نخواهند شد. متاسفانه سینمای تجربی ریسک بسیاری می‌پذیرد که کمتر کارگردان جوانی حاضر است به آن تن دهد.

بنفشه صابری‌

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها