پنجمین گزارش محمد البرادعی ، مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی پس از ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد درباره پایبندی ایران
کد خبر: ۱۵۳۸۴۱
به مفاد قطعنامه های 1737 و 1747 در حالی که گمانه های زیادی را برای ابتکار عمل دیپلماتیک فراروی بازهای کاخ سفید گشوده بود با تاکید البرادعی بر حل طرح آلودگی های پلوتونیوم و سانتریفیوژهای P1 و P2 و غنی سازی اورانیوم با درصد خلوص بالا و مرکز تحقیقات و رآکتور آب سنگین اراک این فضای امیدوارکننده را از میان برد.
در هنگامه ای که مانور گسترده دیپلماتیک سران فرانسه ، امریکا و اسرائیل برای همراهی گروه 1+5 با پیش نویس قطعنامه پیشنهادی انگلیس میدان بازی هسته ای را به چیزی بیش از بازیگران فعلی فعال هسته ای وسعت بخشیده بود، تلاش هرچند دیرهنگام البرادعی در اعاده حیثیت و سعی برای احیا و بازگرداندن اعتبار از دست رفته آژانس ، امیدها را برای صدور قطعنامه سوم بدون دردسر و با اجماع اعضا قبل از ورود به مرحله مدالیته در هاله ای از ابهام و سردرگمی قرار داده است.


اگرچه در گزارش نوامبر البرادعی باز ادبیات حاکم تکراری و همیشگی وی دگر بار وجود دارد و عباراتی همچون همکاری منفعلانه به جای همکاری فعالانه ، اطلاعات رو به افول آژانس از ایران و کاهش سطح همکاری های داوطلبانه و عباراتی از این دست وجود دارد و شائبه تاکتیک ابهام توام با ایهام را برای جنجال رسانه ای و تبلیغاتی غرب به وجود می آورد، اما چیزی که اکنون پشت درهای شورای امنیت و شورای حکام در نیویورک و وین زمزمه می شود چیزی جز این است . گذار آرام چین و جدا شدن از صف پراکنده و متزلزل 1+5 همراه مخالفت های ضمنی روسیه در عدم همراهی احتمالی با واشنگتن خود بیش از هر زمان دیگری حکایت از شکاف های عمیق و انفکاک راهبردی اردوگاه غرب دارد. این گزارش در کنار گزارش سپتامبر البرادعی درباره پایبندی ایران به مفاد تعهدات قبلی در فرصت زمانی 60روزه و همکاری با بازرسان آژانس که با بی توجهی نشست فصلی شورای حکام و اجلاس وزرای امور خارجه اتحادیه اروپایی مواجه شد، نشان دهنده پیشرفت همکاری هسته ای آرام اما مداوم ایران با آژانس بود. البرادعی در گزارش خود آورده ایران به شکلی فراتر از انتظار از خود همکاری نشان داده و با آژانس به توافق رسیده است تا به پرسشهای آژانس درباره مجموعه ای از فعالیت های هسته ای دارای ابهام گذشته پاسخ بگوید. بر این اساس و در حالی که البرادعی آمادگی ایران برای مذاکره در مورد تمامی پرسشهای باقیمانده را برای ورود به مرحله بعدی مدالیته یک گام قابل توجه و رو به جلو توصیف کرده است ، امریکا و متحدانش که موفق به کسب مصوبه شورای امنیت برای وضع تحریم های بین المللی برای توقف برنامه غنی سازی اورانیوم علیه ایران شده اند، گزارش اخیر آژانس را نشانه ای از سرپیچی و نه همکاری ایران و البرادعی دانسته اند. این در حالی است که البرادعی از به تعویق افتادن راهبرد وضع تحریم های بیشتر استقبال کرده و گفته است تحریم به تنهایی به راه حلی دایمی منجر نخواهد شد. بسیاری معتقدند گزارش البرادعی بروز شکاف جدیدی میان بازرسان آژانس و امریکا و متحدان این کشور در مواجهه با محدودیت های بیشتر را همراه داشته است . این شکاف آنجا نمود بیشتری می یابد که بدانیم عدم اطمینان غرب به پرونده هسته ای ایران همواره از پشت عینک بی اعتمادی و عدم مسوولیت نگریسته می شد، اما گزارش نوامبر البرادعی این اطمینان را به غرب می دهد که با رژیم های بازرسی بازرسان آژانس در بازرسی از تاسیسات هسته ای ایران می تواند راستی آزمایی ایران در اعتمادسازی به جامعه بین المللی را تضمین کند.طبیعی است در شرایطی که پرونده هسته ای ایران با گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع شده کاهش یا قطع همکاری ها و بازرسی با این نهاد می تواند یک راهکار منطقی و معمول باشد؛ اما نکته ای که در گذر بیش از 3سال همکاری و مراوده هسته ای ایران با آژانس مورد توافق بسیاری از محافل و تحلیلگران سیاسی است این است که ایران برخلاف رویه های تثبیت شده ، فعالیت های هسته ای خود را به حالت انزوا و بی خبری نبرده و با رویکردی کاملا شفاف درصدد اعتمادسازی بیشتر با جامعه بین المللی است . در صورتی که اگر ایران درصدد دستیابی به بمب هسته ای به اذعان غرب بود کاستن از سطح همکاری و عدم شرکت در رژیم های بازرسی با آژانس در شرایط فعلی مطلوب ترین گزینه فراروی تهران بود.
بنا به گزارش آوریل امسال ، شورای مطالعات کمیسیون امنیتی و اطلاعاتی امریکا بریتانیا (BASIC) اگر به ادعای غرب ایران می خواست برنامه سری ساخت بمب اتمی را مانند اسرائیل دنبال و به نتیجه برساند موقعیت زمانی فعلی بهترین و مناسب ترین زمان برای انجام این طرح بود. پل اینگرام ، پژوهشگر ارشد این مرکز معتقد است بهترین زمان برای ساخت بمب هسته ای دوره ای است که پایه و تاسیسات غنی سازی در یک کشور ایجاد شده و در یک دوره سکوت و انزوای هسته ای بدون مزاحمت بازرسی های آژانس و به اصطلاح با پنهان کاری و مدیریت زمان در اسرع وقت غنی سازی اورانیوم را با درصد بالا انجام می دهد و به غنای مورد نیاز برای ساخت بمب می رسد، چیزی که اسرائیل با در پیش گرفتن دکترین ابهام هسته ای به آن رسید. نکته قابل تاملی هم که در گزارش البرادعی به آن اشاره شده این است که ایران برعکس این قاعده معمول نه تنها کانال های ارتباطی و همکاری خود را با آژانس قطع نکرد و فعالیت های هسته ای خود را به حالت انزوا و بی خبری نبرد بلکه با رویکردی شفاف در تاسیسات هسته ای خود را روی بازرسان آژانس گشود. تهران حتی مدیریت زمان را هم به طور معکوس بازی کرد و برای حل و فصل همه مسائل باقی مانده با آژانس در 60 روز اعلام آمادگی کرد که این مساله نشانی از صداقت هسته ای ایران است . دور چهارم و پنجم مذاکرات هسته ای ایران با آژانس موسوم به طرح اقدام که با ابتکار ایران صورت گرفت در حالی برگزار شد که براساس گزارش ها اولی هاینونن ، معاون فنی و پادمانی البرادعی با همکاری فنی و انعطاف سازنده از سوی ایران مواجه شد که از نشانه های بارز آن می توان اجازه بازرسی از مراکز حساس هسته ای چون تاسیسات آب سنگین اراک و مجتمع نطنز اشاره کرد. همین اعتمادسازی فراتر از انتظار تهران و انعطاف در این مقطع انتظار در کنار خواست ایران از مذاکرات با آژانس تحول گفتمانی در ادبیات گزارش های مدیرکل آژانس در مورد ایران را به همراه داشت . به این معنا که در گزارش ماه سپتامبر البرادعی ، دیگر بار از ادبیات ابهام و ایهام همیشگی خبری نبود و صلح آمیز بودن ماهیت برنامه هسته ای ایران فارغ از ابهام هسته ای مورد تاکید قرار داد. امری با گزارش مثبت نوامبر البرداعی در عمل محقق شد. تایید شفاف و صریح صلح آمیز بودن ماهیت برنامه هسته ای ایران و عبور از یک گفتمان مداوم به مرحله ای متفاوت در گزارش های تکراری البرادعی خود می تواند سخت ترین مانع فراروی کاخ سفید در حرکت به سوی اجماع و مانور گسترده لابی واشنگتن برای صدور قطعنامه سوم بوده و این ائتلاف را برای حرکت به این مسیر با چالش های جدی مواجه کند.نکته ای دیگر که کفه معادله هسته ای را به میزان قابل توجهی به سود ایران سنگین تر می کند، تداوم تعامل مثبت و سازنده با آژانس است که پتانسیل های بسیاری ازجمله احتمال تمدید مهلت شورای امنیت به ایران را در خود پرورانده است . وعیدی ، معاون جلیلی در جریان کنفرانس خبری خود با هاینونن ضمن اشاره تلویحی به این پتانسیل گفت اگر لازم شود در این خصوص هم با آژانس مذاکره می کنیم . سخنان اخیر معاونان جلیلی و البرادعی درخصوص دستیابی دو طرف به چارچوب های مشخص و جداول زمان بندی برای حل ابهامات باقی مانده آژانس که از لزوم آغاز روندی جدید حکایت دارد نیز گمانه مذکور را تقویت می کند. توجه به هزینه های مذاکرات هسته ای برای غرب از سویی و همچنین تلاش این جبهه برای آگاهی از آخرین تحولات فعالیت های هسته ای ایران این امکان وجود خواهد داشت که غرب در روزهای آتی با اتخاذ راهبردی جدید، جبهه های نوین را فراروی تهران بگشاید. توافق تهران در راستای پاسخ به مسائل مربوط به ابهامات هسته ای ایران در زمانی که آژانس 2 ماه قبل 52 مورد از همکاری های خود با تهران را معلق ساخت ، گامی رو به جلو و اعتمادی فراتر از انتظار محسوب می شود. نیاز به افزایش همکاری های ایران با آژانس و اجرای قطعنامه های شورای حکام و شورای امنیت از سوی ایران که در نهایت به برقراری اعتماد افزون تر نسبت به صلح آمیز بودن برنامه هسته ای منجر می شود پاتک دیپلماتیکی از سوی تهران است . احتمال تعلیق هسته ای از سوی غرب با توجه به شمشیر داموکلس قطعنامه های شورای امنیت بی تردید موقتی است و به نظر می رسد ایران اهرم متقابل برای تثبیت این موقعیت را در اختیار دارد. از سوی دیگر، هیچ تضمینی وجود ندارد که غرب پس از تعامل با ایران در مشارکت بحران امنیتی عراق در قالب از سرگیری مذاکرات دور چهارم دیگر بار تنش هسته ای را به جریان بگذارد. این نکته که در جریان مذاکرات جلیلی و سولانا در آنکارا از بازتعریف غنی سازی سخن گفته شده است ، می تواند بیانگر این موضوع باشد که پرونده هسته ای ایران مجدد در آستانه اشباع فشار قرار گرفته است .جبهه مهاجم دوسوی آتلانتیک به این نتیجه رسیده اند که راهبرد کنونی به تنهایی برای مهار و پس زدن ایران در جبهه هسته ای مناسب نبوده و فشارهای معمول سیاسی از طریق قطعنامه های شورای امنیت برای تغییر رفتار ایران کافی نیست ؛ چرا که تصویب تحریم های مشابه طی 2سال گذشته نه تنها موجب توقف برنامه هسته ای ایران نشده ، بلکه به دلیل بی اثر ماندن آنها تا حدودی به سرعت بخشیدن پاره ای از برنامه های هسته ای نیز انجامیده است . از این رو با تحول در راهبردهای خود سخن از آغاز جنگ سوم به میان می آورند. بوش ، رئیس جمهور ایالات متحده هفته قبل گفت که اگر به ایران اجازه دستیابی به غنی سازی اورانیوم را بدهیم به معنای شروع جنگ جهانی سوم است . این گفته ها در کنار اظهارات رایس در آنکارا این برآورد را می دهد که نومحافظه کاران تا چه حد مستاصل و ناامید از روند تحریم های شورای امنیت و تحریم های یکجانبه شده اند که براحتی از ادبیات جنگ سخن می رانند. واقعیت امر این است که هر چند روی کارآمدن محافظه کاران ابتدا در آلمان و سپس در فرانسه بر میزان سختگیری اروپا نسبت به پروسه هسته ای شدن ایران افزوده است ، اما با وجود مماس بودن راهبردهای بروکسل با واشنگتن در قبال تهران و پهلو گرفتن ناو هواپیمابر یو اس اس اینترپرایز در ماه گذشته و آرایش دلتا نیروهای نظامی مستقر در خلیج فارس ، یورو همچنان مصمم به پبشگیری از مطرح شدن گزینه نظامی در میز هسته ای است .شکافی که در ارزیابی وضعیت کنونی بروز کرده است البرادعی را بار دیگر رو در روی بوش قرار می دهد. اعتراض های آشکار و تا حدی جسارات آمیز البرادعی در گفتگو با سی ان ان و فایننشال تایمز بیانگر این مساله است که این اولین بار نیست چنین اختلافی بروز می کند.گزارش های سال 2003 البرادعی هم نشان می داد شواهدی در دست نیست که تایید کند عراق برنامه اتمی خود را از سر گرفته است . موضعگیری البرادعی درباره عراق در سال 2003 باعث شد ایالات متحده درصدد جلوگیری از انتخاب مجدد او به سمت مدیرکل آژانس برآید، اما در حال حاضر بوش بیش از همیشه به او متکی بود، زیرا گزارش های آژانس محور اصلی اتهامات امریکا علیه ایران را تشکیل می دهد. از این دیدگاه وقتی البرادعی در یک موضع بیطرفانه و فنی اقدام به گزارش همکاری های روبه رشد تهران با آژانس می کند از سوی بوش یک دروغگو قلمداد می شود. در نشست 11 سپتامبر شورای حکام سفیر پرتغال به نمایندگی از اتحادیه اروپایی بیانیه ای قرائت کرد که در آن توافق بین ایران و آژانس بین المللی انرژی اتمی برای شفاف سازی برنامه هسته ای ایران چندان مورد استقبال قرار نگرفته بود. در حین قرائت بیانیه اتحادیه اروپایی ، البرادعی به نشانه اعتراض جلسه شورای حکام را ترک کرد اما این اقدام او ظاهرا تاثیری بر اراده کشورهای غربی برای اعمال فشار بیشتر بر ایران نداشته چرا که در نشست شورای حکام ، غرب موضع خود را در برابر توافق ایران و آژانس سخت تر کرد. کلوس پیتر گوتوالد ، سفیر آلمان در آژانس هم به نمایندگی از تروئیکای اروپایی و گروه 1+5 توافق ایران و آژانس را دستورالعملی برای تاخیر و عدم تعلیق غنی سازی اورانیوم از سوی ایران دانست و آن را غیر قابل قبول اعلام کرد. سفیر آلمان تاکید کرد لازم است این مساله در شورای امنیت سازمان ملل بررسی شود. این اظهارات نشان می دهد غرب تصمیم گرفته پرونده ایران را بار دیگر به شورای امنیت گزارش کند تا این شورا تحریم های احتمالی تازه ای را علیه ایران به بحث بگذارد. رایزنی بر سر پیش نویس 4 ماده ای قطعنامه پیشنهادی انگلیس که در جلسه سپتامبر شورای حکام انتشار یافت بیش از هر چیزی نشانگر شکاف آشکار جبهه باز و کبوتر گروه 1+5 است ؛ در حالی که فرانسه و امریکا بر طبل گزینه نظامی می کوبند و مدام قید استفاده از فصل 7 بند 41 منشور صلح و امنیت را در پیش نویس قطعنامه قرار می دهند ، در آن سو روسیه و چین اصرار بر گزینه دیپلماسی دارند و در این میان هم انگلیس با گردون براون تازه به قدرت رسیده که درصدد ترمیم وجهه جنگ طلبی بلر است معلق بین دو طرف است . اظهارات برنارد کوشنر، وزیر امور خارجه فرانسه هم وقتی درگیری بر سر فرماندهی نیروهای ناتو در افغانستان میان پاریس و واشنگتن از سر گرفته شده ، نشان از این مساله است که رویکرد نظامی فرانسه و امریکا به طور سنتی دارای اصطکاک است ، مساله ای که در مارس 2003 هم ، سطح بالایی از اختلاف را به نمایش گذاشت و محتمل به نظر می رسد که پاریس هم همنوای با واشنگتن بر طبل گزینه نظامی بکوبد. با نگاهی به روند هارمونی تحولات آتی و چینش مولفه های دیپلماتیک در میز هسته ای و مروری بر بارم بندی قطعنامه های 1737 و 1747 که نشان می دهد این قطعنامه ها حول یک ادبیات تحریمی چرخ می زنند و صرفا از رهروی یک نوع خاص تحریم می گذرند می توان پیش بینی کرد در صورت تصویب احتمالی قطعنامه سوم نیز می باید حول تحریم های عمودی و نه افقی باشد به این معنا که دگر بار، مفاد قطعنامه 1747 با گستره وسیعتری به تصویب برسد و استفاده از فصل 7 بند 41 منشور و لفظ گزینه نظامی آنچنان که در ادبیات تهاجمی غرب ترجمه می شود ، به یک تابو تبدیل شود.

بروز اختلافات سنتی


هر چند تبلیغات رسانه ای نشان می دهد صبر کاخ سفید برای پیگیری دیپلماسی در مناقشه هسته ای ایران روبه پایان است و کاخ سفید به رهبری دیک چنی ، معاون رئیس جمهور فشار خود را برای به کارگیری گزینه نظامی افزایش داده اند و در این راه اعلام می دارند که از حمایت اسرائیل و برخی کشورهای سنی حاشیه خلیج فارس نیز برخوردارند، اما وقتی می بینیم که رایس ، وزیر امور خارجه طی یک تور دوره ای دیپلماتیک به خاورمیانه می آید مبرهن است که دو سوی کانون تصمیم گیری کاخ سفید، وزارت دفاع و وزارت امور خارجه 2رویکرد متفاوت را در نوع برخورد با تهران در پیش گرفته اند.
این اختلاف سنتی همراه مخالفت های آشکار دموکرات های حاکم بر کنگره و سنا و تحرکات عینی آنان در مسکوت گذاشتن بودجه 80میلیارد دلاری برای هزینه های جنگ عراق و افغانستان به این برآورد منتهی می شود که با واقع بینی بیشتر باید گزینه نظامی را از روی میز شورای امنیت برداشت.



ارسلان مرشدی
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها