به گزارش جامجمآنلاین از روابط عمومی رسانه ملی، دیده شدن همین بخش از یک برنامه تلویزیونی در میان مخاطبان، نشان از آن دارد که صداوسیما تا چه اندازه میتواند در شناساندن موسیقی درخور و همچنین ارتقای سواد موسیقایی مردم مؤثر باشد. رسانه ملی بارها ثابت کرده است که میتواند نقش منبعی غنی را برای تولید موسیقیهای ماندگار و شنیدنی ایفا کند.
این کارکرد ویژه باعث شده که محورهایی همچون بهترین شیوه نشر آثار فاخر موسیقایی در صداوسیما، قالبهای جذاب رسانهای برای طرح مسائل دنیای موسیقی و در یککلام نقش رسانه ملی در این زمینه را با چند کارشناس موسیقی مطرح کنیم.
رسانهها هم بستری برای نشر موسیقی هستند و هم میتوانند از ظرفیت این هنر محبوب به نفع خود بهره ببرند؛ بازیای دو سر برد که نتایج آن میتواند برای مخاطبان آن رسانه نیز سودمند باشد. رسانه ملی بهعنوان رسانه مرجع و فراگیر کشور نیز از این قاعده مستثنا نیست.
موسیقی، برگ برنده رسانه ملی
رضا مهدوی، مدرس دانشگاه، پژوهشگر، منتقد موسیقی که مدتی است کارشناسی بخش موسیقی برنامه «زمانه» را هم برعهده دارد، در گفتوگو با خبرنگار هفتهنامه صداوسیما نقش رسانه ملی را در این زمینه چنین تشریح میکند: رسانه ملی یا بهطورکلی رسانهها در ابعاد بزرگ و کوچک، بهترین رسانای مفاهیم فرهنگ و هنر هستند. با ابزار فرهنگ و هنر بسیاری از ویژگیها، شعارها و آنچه در آیینهایمان از گذشتهها داریم، زنده میمانند و تبیین میشوند.
در همین خصوص برای سازندگی نسل نو، نیازمند استفاده دوچندان از هنر بهویژه موسیقی هستیم، چون موسیقی از نگاه اساطیری و قدمایی از هنرهای اول محسوب میشود. اگر رادیو و تلویزیون از این هنر، متناسب با فضای هر برنامه استفاده کند، برگ برندهای در دست دارد.
تلاشهای جهانی برای تربیت شنیداری
حسین دیپیر، کارشناس موسیقی، نویسنده و مترجم نیز بر همین باور است و درباره نقش رسانه ملی در شناخت و ترویج موسیقی فاخر میگوید: صداوسیما ازآنجاکه سازمانی ملی است، تأثیر زیادی بر روی ارتقای میزان سواد موسیقایی مخاطبان و همچنین معرفی موسیقی خوب به آنان دارد.
وی با اشاره به تلاش دیگر کشورها برای شناساندن موسیقی خوب در رسانههایشان، به ذکر عناوین چند کتاب دراینخصوص میپردازد و عنوان میکند: کشورهای مختلف موضوع شناخت مردم از موسیقی را در دستور کار دارند و، چون کشور ما سالهایی در تاریخ وابسته به انگلستان و آمریکا بوده، تجربیات ما از این دو کشور بیشتر از هندوستان، برزیل، چین یا ... است. در آمریکای بعد از جنگ جهانی دوم و در دهههای ۵۰ و ۶۰ اتفاقات زیادی برای آشنایی مردم با موسیقی افتاده است.
مثلاً شخصی به نام ادوارد داونز که گوینده رادیو بود، اثری را پخش میکرد و راجعبه آن توضیح میداد. کتاب او در جایگاه اثری برای شناخت موسیقی، شهره است. در روسیه هم کتابی با نام «شناخت موسیقی» تألیف شد. زیگموند اسپرت هم کتابی دارد با عنوان «چگونه از موسیقی لذت ببریم؟» که برای تقویت شنوایی است.
وی با تأکید بر لزوم توجه به ذائقه نوجوانان ادامه میدهد: بسیاری از افراد در دنیا برای بالابردن شناخت مردم از موسیقی تلاش کردهاند. برای مثال، لئونارد برنستاین بر روی نوجوانان و جوانان متمرکز شد. قبل از آن هم چایکوفسکی، شوان، کُدای و... نگاهشان به کودکان و نوجوانان بوده است تا آنها را با موسیقی آشنا کنند.
اعتمادسازی با آوای موسیقی
مهدوی، معرفی و پخش موسیقیهای فاخر و گوشنواز را از دریچه رسانه ملی موجب رشد اعتماد مخاطبان به این رسانه میداند. او درباره پرداخت تخصصی و عامیانه به این هنر در رادیو و تلویزیون میگوید: شبکههای مختلف میتوانند بهصورت تخصصی برنامههایی را به موسیقی اختصاص دهند تا کسانی که دوست دارند بدانند پیشینه موسیقی و مفاهیم تخصصی این فن چیست، از آن استفاده کنند. البته بخش بزرگی از مردم صرفاً دوست دارند شنونده موسیقی از رسانه ملی باشند. برای جلب رضایت آنان هم باید چارهای اندیشید.
باتوجهبه این دستهبندی باید دید مأموریت شبکههای مختلف رادیویی و تلویزیونی چیست. شبکهها میتوانند با انتخاب انواع موسیقی و با حضور کارشناسان، شیوه خوانندگی، ارکستر، آهنگسازی و ترانه را در هر اثر تبیین کنند. هر چقدر صداوسیما بتواند موسیقیهای سالم پخش کند به اهداف عالی رسانهای خود نزدیکتر میشود و مردم را بیشتر جذب میکند. رشد اعتماد مردم به این رسانه مهم با پخش موسیقیهای مناسب در زمان درست اتفاق میافتاد.
دیپیر هم در ادامه این مبحث از دست پر ایران درزمینه موسیقی میگوید و تصریح میکند: در ایران دستمان خیلی پر است. رسانه فراگیری داریم که ملی است. مسئولانی که دارند کار میکنند باید توانمندیهایشان را درزمینه بررسی و تحلیل موسیقی نشان دهند. اگر وفاقی به وجود بیاید که براساس موسیقی ملی خودمان، سواد مردم را بالا ببریم، اولین روشی که به ذهن من میرسد، این است که نمونه این کار را در شبکههای مختلف و ازطریق دوستان جوانی که وارد سازمان شدهاند، ببینیم. شاهد بودیم در همین شبکهها بهتازگی اثری ماندگار مثل «ای ایران» معرفی و درباره زمان خلق آن توضیحاتی بیان شد. این روش بسیار در شناخت مردم از آثار موسیقی اثر دارد. اگر این حرکت سازمانیافته شود و روی نوجوانان و جوانان تمرکز بیشتری داشته باشد، بزرگسالان هم، پای این برنامهها خواهند نشست. از هر نوع موسیقی میتوان شروع کرد، اما بهتر آن است که از آثار فراگیر شروع کنند. مثل سرود «ای ایرانایران، دور از دامان پاکت دست دگران، بدگهران» که از ساختههای محمد سریر است. میتوان درباره ارکستراسیون، سازها و... آن سخن گفت و سازهایی را که در این اثر میدرخشند، بررسی کرد. اگر مسئولان تفسیر موسیقی را در برنامه خود بگذارند، میتوانند از این طریق نکات اجتماعی را به جامعه منتقل کنند. مطمئنم از این موضوع خیلی استقبال خواهد شد.
از میزگردهای کارشناسی تا اجراهای تماشایی
صداوسیما برای جلب نظر مخاطبان به موسیقیهای شایسته و همچنین ایفای نقش آموزشی و تبیینگری در شناسایی موسیقی خوب و بد، میتواند از قالبهای متفاوت برنامهسازی بهره ببرد، مثل اجرای موسیقی با حضور خواننده، برنامههای گفتوگومحور، سخنرانی و مانند آن.
مهدوی باور دارد که همه این سبکهای برنامهسازی میتوانند مؤثر باشد، اما تأکید میکند: برنامهای که با حضور عوامل ساخت یک اثر مثل ترانهسرا، آهنگساز، صدابردار و خواننده در کنار کارشناس روی آنتن برود، مخاطبان را بیشتر محظوظ میکند. البته ساخت چنین برنامههایی باتوجه به بودجههای محدود گاهی دشوار است و به همین خاطر با حضور چند کارشناس و پخش موسیقی، هم میتوان مسیر شنیدن را هموارتر کرد و هم خاطره آفرید. برای مثال، خوب است تیتراژ موسیقی سریالهای رمضانی دهه ۸۰ که بسیار پربار بودند برای نسل جدید پخش و عوامل آن معرفی شوند. خوب است بررسی شود که چه حکمت و معنویتی در تولید این آثار و پخششان در زمان افطار بوده است. کارشناسان ضمن تداعی خاطرات آن دوران، راهبرد پیشرفت را هم گوشزد و به مردم یادآوری میکنند که چه موسیقیهای خوبی داشتهایم. این آثار بهواسطه کارشناسان و مجریان خبره و پخش در زمان درست، میتواند ذائقهسازی و اعتمادسازی کند.
این کارشناس، وضعیت سواد موسیقایی مردم را بهویژه در عصر گستردگی شبکههای اجتماعی مجازی و ساخت و انتشار آسانتر و سریعتر موسیقی، چنین تشریح میکند: این موضوع جزو پژوهشهای من در دانشگاه سوره بود. دانشجویانم را برای پایاننامه ارشد و دوره کارشناسی گسیل میکردم تا این موضوع را بهصورت میدانی در سطوح مختلف، جنسیتهای متفاوت و محلههای مختلف شهر تهران بررسی کنند که نتایج خیلی خوبی داشت. به نظرم مردم الزاماً نباید به فن موسیقی آگاه باشند. خلأیی درزمینه شناسایی موسیقی در آموزشوپرورش ما احساس میشود، هر چند لازم نیست موسیقی را آموزش دهیم، اما شناخت آن باید از سنین کودکی انجام گیرد. باید حداقل بتوانیم صدایمان را کوک و بعد صلوات بلند ختم کنیم. همانگونه که در جهان اسلام شاهد هستیم بعد از پایان قرائت قرآن همه مستمعان یکصدا و با آوای کوک «الله» میگویند.
وی ادامه میدهد: کافی است به مردم اعتماد کنیم. آنها درست انتخاب میکنند. بهشرط اینکه رسانه ملی هم نمونههای خوبی را برای مخاطبان پخش کند. افراد زیادی که به رادیو گوش میدهند و تلویزیون میبینند، هر چه را ازطریق این رسانه به آنان منتقل شود، با اعتماد میپذیرند. در عرصه موسیقی با سیاستگذاری درست، حضور کارشناسان خبره و بازتر شدن دست مرکز موسیقی سازمان صداوسیما، موسیقیهای خوبی که در رادیو پیام، فرهنگ و دیگر شبکههای رادیویی هست، بیشتر میشود.
از دیدگاه دیپیر یکی از قالبهای جذاب و تماشایی برنامهسازی در حوزه موسیقی، راهاندازی پویش و سرود است. او عنوان میکند: در جنگ ۱۲ روزه اخیر چالش سرود راه افتاد. گفتند هر کس هر اجرایی میتواند از سرود «ای ایرانایران» ارائه دهد. گروههای سرود از سراسر ایران این کار را انجام دادند، هم برای مردم اجرا کردند و هم اجرای خود را در گروههایی ارسال کردند که مربیان سرود در آن حضور دارند. رسانه ملی بهراحتی میتواند از این روش استفاده کند و چالش سرود راه بیندازد و در پایان، نیروهایی که در سازمان هستند و از موسیقی شناخت دارند و نگاه مردمی به این هنر دارند، راجعبه کیفیت این سرودها صحبت و جمعبندی کنند. سرودها، چون از بطن مردماند، حرفهای علمی و کارشناسی درباره آن هم خیلی میتواند بر جامعه اثرگذار باشد.
زمانهای برای شنیدن
همانطور که اشاره شد و از سخنان کارشناسان نیز برمیآید، مدتی است شاهد تحولاتی درزمینه موسیقی رسانه ملی هستیم. نمونهاش برنامه «زمانه» که در هر مناسبت به معرفی موسیقی مرتبط با آن میپردازد.
مهدوی، کارشناس این برنامه درباره شیوه گزینش موسیقی در هر قسمت به ما میگوید: «زمانه» اتاق فکری دارد که افراد حاضر در آن از فضای کلان فرهنگی کشور مطلع هستند و میدانند چه حلقههای اتصالی باید از سالها پیش ایجاد میشده و نشده و چه حلقههایی مفقود شده و باید دوباره متصل شود. در طول هفته باتوجهبه موضوع برنامه، موسیقیهای متناسب را که عموماً از افراد فرهیخته در چهار دهه گذشته هستند، انتخاب میکنیم. تا جایی که زمان برنامه اجازه دهد، تلاش میکنیم با موسیقیهای نو، روزآمدی داشته باشیم و اگر حرفی هم از گذشته میزنیم با بیانی تازه و لطیف مطرح میکنیم و در کنار آن اندکی اطلاعات فنی به مخاطبان میدهیم. نباید سواد موسیقایی را به رخ مردم بکشیم و اصلاً لزومی ندارد وارد این مباحث شویم. این حرفها برای کلاس درس است.
وی اضافه میکند: خوشبختانه در بیش از ۱۰ هفتهای که برنامه داشتیم، بازخوردهای شایستهای گرفتیم و موسیقیهای خوبی را متناسب با شأن هر مناسبت پخش و بررسی کردیم. اگر این برنامه توسعه پیدا کند، در هفته تکرار شود و با حضور هنرمندان و کارشناسان عالیرتبه که انقلاب، مردم، فرهنگ و هنر و موسیقی سالم را بشناسند روی آنتن برود، در آینده نزدیک شاهد جبران سالهای گذشته خواهیم بود که فقط به موسیقی پاپ پرداخته شد. آثاری که غالباً فقط شعر ایرانی داشت، اما موسیقیهای آن برگرفته از آثار دیگر کشورها یا ترکیبی بود. در برنامه «زمانه» این توفیق پیدا شد که با دو مجری آگاه گفتوگو و تبادل افکار کنیم. هرکدام از منظری به موسیقی مینگرند و من متکلم وحده نیستم. اینجاست که بیننده از فضای تعاملی لذت میبرد و برنامه سریع در فضای مجازی فراگیر میشود و مخاطبان پیگیر میشوند که موسیقی معرفی شده را کامل بشنوند. برخی میگویند چرا موسیقی مطرح شده، بهصورت کامل در برنامه پخش نمیشود؟ باید در نظر گرفت که ما محدودیت زمانی داریم. این مأموریت شبکه دیگری در تلویزیون است که باید با عنوان شبکه موسیقی ایجاد شود؛ همانطور که در رادیو شبکه آوا وجود دارد. به نظرم در این چند ماه رویکرد این شبکه هم تغییر کرده و نسبت به گذشته بیشتر موسیقیهای اصیل و محلی را پخش میکند.
موسیقی بهمثابه رسانه
بسیاری از صاحبنظران و پژوهشگران حوزه فلسفه رسانه و فلسفه هنر، موسیقی را بهمثابه رسانه در نظر میگیرند. اینکه این امر رسانهای بتواند در قاب رسانهای دیگر جا بگیرد، موضوعی موردتوجه و قابلبررسی است. دیپیر دراینخصوص میگوید: موسیقی بهتنهایی خود یک رسانه است. دقت کنیم که برای اعلام موجودیت یک ملت، هیچ یک از هنرها بهاندازه هنر تصویر که با نمایش پرچم ارائه میشود و سرود ملی (موسیقی)، توانایی ندارد که بتواند کشوری را نمایندگی کند. این دو نماد در تمام مجالس بینالمللی خود را نشان میدهند. در قدیم هر قبیلهای درفش خود را داشت و حالا جای خودش را به پرچم و سرود داده است. این امر مهم از دید سازمان صداوسیما هم دور نمانده است. رسانه ملی سالهاست موسیقی تولید میکند و خودش کارخانه بزرگ موسیقی است.
در ادامه این بحث میتوان به آثار مکتوبی اشاره کرد که در این باره نگارش شدهاند. یونس محمودی گلستانه، موسیقیدان و پژوهشگر، صاحب تعدادی از این آثار است. او با اشاره به اهمیت موسیقی و جنس خاص آن در رسانه عنوان میکند: کتابی با عنوان «موسیقی رسانه» نوشتم که سال ۱۴۰۳ به بازار آمد و تاکنون در چندین جشنواره مقام آورده است. عنوان پایاننامه کارشناسی ارشد من هم «موسیقی ایرانی بهمثابه موسیقی رسانه» است. هویت موسیقی رسانه را سال ۱۳۹۶ مطرح کردم که به مرکز آموزش رفت و آن را درس هم دادیم. پس باور دارم که رسانه میتواند در ارتقای سواد موسیقایی مخاطبان و معرفی موسیقی خوب بسیار مؤثر باشد، اما باید دید مسئولان چقدر به این امر و دیدگاههای کارشناسی توجه دارند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد