
در همین راستا، خبرنگار روزنامه جامجم یزد در گفتوگویی تفصیلی با دکتر کاظم یاورینسب، استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزه مدیریت و حکمرانی، به بررسی ابعاد این موضوع پرداخته است.
آقای دکتر، شما در ابتدا از آسیبهای ناشی از مدیریت سلیقهای و نمایشی سخن میگویید. این مسئله را چگونه ارزیابی میکنید؟
در روزگاری که جهان با سرعت نور بر مدار دانش و عقلانیت میچرخد، در پیچوخم تصمیمات سلیقهای، آزمون و خطاهای پرهزینه و مدیریتهای نمایشی گرفتار ماندن، ظلم به مردم است.
سالهاست که پروژهها آغاز میشوند، وعدهها داده میشود، بودجهها تخصیص مییابد، اما آنچه بر زمین میماند، امید مردمی است که چشمانتظار «نتیجه»اند، نه «گزارش».
بهطور مشخص، از نظر شما بحران اصلی کشور و استان یزد چیست؟
امروز بیش از هر زمان دیگر روشن شده است که بحران اصلی کشور و بهویژه استان یزد، نه کمبود منابع است و نه فقدان نیروی انسانی؛ بلکه غیبت یک رویکرد بنیادین است: «نگاه مهندسی در مدیریت».
مسئله، انتخاب مهندس بر کرسی مدیریت نیست؛ بلکه حاکم شدن منطق مهندسی بر ذهن، رفتار و تصمیم مدیران است؛ منطقی که بر تحلیل استوار است، بر داده تکیه دارد و بر نتیجه قابل سنجش اصرار میورزد.
منظورتان از مدیریت بدون نگاه مهندسی چیست؟
مدیریتی که بدون نگاه مهندسی عمل میکند، شبیه سازهای است که بدون نقشه بنا میشود؛ شاید مدتی سر پا بماند، اما سرانجام فرو خواهد ریخت، آن هم نه فقط بر سر مدیر، بلکه بر سر مردم.
در بسیاری از عرصهها شاهد تصمیماتی هستیم که نه پیوست فنی دارند، نه ارزیابی اجتماعی، نه تحلیل اقتصادی و نه آیندهنگری راهبردی.
پروژههایی که با تغییر یک مدیر متوقف میشوند، سیاستهایی که با تغییر دولت بیاثر میگردند و برنامههایی که با نخستین بحران فرو میپاشند، نشانه واضح فقدان نگاه مهندسیاند.
لطفاً نگاه مهندسی را از دید خودتان تعریف کنید
نگاه مهندسی یعنی:مسئله را درست تعریف کنیم، نه آنگونه که خوشایند است، بلکه آنگونه که واقعیت ایجاب میکند.پیش از اجرا، طراحی کنیم؛ پیش از تصمیم، محاسبه کنیم؛ و پیش از وعده، ضمانت بسازیم.
نتایج را بسنجیم، خطا را بپذیریم و اصلاح را افتخار بدانیم، نه عقبنشینی.
شما بهصورت خاص، وضعیت یزد را مثال میزنید. مشکل این استان را چگونه میبینید؟
یزد، این دیار کهنِ قنات، قناعت و خرد تاریخی، قرنها با نگاه مهندسی زنده مانده است. قناتهای یزد شاهکار مهندسی بومیاند؛ حاصل عقلانیت، صبر، آیندهنگری و فهم عمیق از طبیعت خشک.
اما امروز چه؟
استانی که روزگاری با مهندسی آب حیات میآفرید، اکنون با بحران فرساینده مدیریت منابع حیاتی، فرونشست زمین، فشار بر سفرههای زیرزمینی و تصمیمات مقطعی دستبهگریبان است.
شهری که با معماری هوشمندانه در دل کویر شکوفا شد، امروز زیر بار توسعه نامتوازن، گسترش بیضابطه صنعتی، ضعف آمایش سرزمین، تهدید بافت تاریخی و بیتوجهی به ظرفیت زیستمحیطی خمیده است.
اینها نتیجه غلبه مدیریت روزمره بر مدیریت مهندسی است؛ نتیجه اداره استان با منطق اداره یک اداره، نه طراحی یک آینده.
شما تفاوت میان مدرک مهندسی و منطق مهندسی را مهم میدانید. این تفاوت چیست؟
بزرگترین خطا آن است که نگاه مهندسی را با مدرک مهندسی یکی بدانیم. چه بسیار مدیرانی با تحصیلات فنی که در عمل گرفتار محافظهکاری و بیتصمیمیاند؛ و چه بسیار اندیشمندانی از رشتههای دیگر که با منطق مهندسی میاندیشند.نگاه مهندسی، پیش از آنکه عنوان باشد، یک منش است؛ روشی برای دیدن جهان و حل مسئله.
مدیر مهندسینگر: بهجای فرار از مسئله، آن را کالبدشکافی میکند. بهجای توجیه، علتیابی میکند.
بهجای شعار، شاخص تعریف میکند. بهجای هیجان، روش علمی را برمیگزیند.
شما از «حکمرانی مهندسی» سخن میگویید. این مفهوم چه مختصاتی دارد؟
کشور برای عبور از وضعیت فرساینده کنونی، نیازمند حکمرانی مهندسی است؛ حکمرانیای که در آن تصمیمها بر پایه داده، تجربه، پژوهش و مدلسازی اتخاذ میشود، نه بر اساس هیجانات سیاسی و ملاحظات مقطعی.
در چنین الگویی:هر پروژه دارای زمانبندی دقیق و قابل راستیآزمایی است. هر هزینه، خروجی قابل سنجش دارد. هر مدیر، مسئول پیامد تصمیم خویش است. و هر تأخیر، پاسخگویی روشن میطلبد.
در این الگو، مدیریت از نمایش به معادله تبدیل میشود؛ از شعار به سازه، از وعده به نتیجه.
شما از مفهوم «نگاه پدرانه» نیز سخن گفتهاید. این نگاه چه نسبتی با مدیریت مهندسی دارد؟
نگاه مهندسی اگر با روح انسانی و اخلاقی همراه شود، به مدیریت پدرانه میانجامد؛ مدیریتی که هم سختگیر است و هم دلسوز؛ هم قاطع است و هم مسئول؛ هم دقیق است و هم عادل.
پدر عاقل فرزند را رها نمیکند تا در خطا بسوزد؛ راه را نشان میدهد، اما با منطق، با صبر و با علم.
مدیریت کشور نیز باید چنین باشد؛ نه رها شده در آزمون و خطا، نه اسیر تعارف و مصلحتاندیشی.
جمعبندی شما درباره ضرورت نگاه مهندسی در حکمرانی چیست؟
اگر نگاه مدیریتی تغییر نکند، اگر عقلانیت مهندسی در ساختار حکمرانی نهادینه نشود، و اگر تصمیمسازی همچنان اسیر ذوق و سلیقه بماند، آینده نیز همان امتداد ناامیدکننده امروز خواهد بود؛ با هزینههایی سنگینتر و فرصتهایی سوختهتر.
امروز دیگر زمان تعارف نیست. کشور و یزد تشنهی مدیرانی هستند که آینده را طراحی کنند، نه آن را تنها واکنشمحورانه تحمل نمایند.
مدیرانی که بفهمند هیچ جامعهای با شعار ساخته نمیشود، اما با عقل مهندسی و اراده مسئولانه میتوان سرنوشت را بازطراحی کرد.
و این، نه یک انتخاب، که یک ضرورت تاریخی است؛ ضرورتی برای بقا، پیشرفت و کرامت ملتی که سزاوار بهترینهاست.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
روزنامه «جامجم» در گفتوگو با عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بررسی کرد
یحیی آل اسحاق، وزیر اسبق بازرگانی در گفتوگو با روزنامه جامجم: