امیر، مرد ۳۵ سالهای است که تصمیم گرفته به زندگی مشترک خود برای همیشه پایان دهد. او در اینباره به قاضی دادگاه خانواده گفت: یک سال است که با یگانه ازدواج کردهام. ولی احساس میکنم در این زندگی بازنده هستم و فقط منم که دارم برای خوشبختیمان تلاش میکنم. اول ازدواجمان با کلی قرض و بدهی خانهای خریدم. در این مدت تمام حقوقم برای قسط وام خانه میرود. من تمام تلاش خود را برای پرداخت قسطها انجام میدهم اما یگانه هیچوقت به اندازه کافی در این موضوع همکاری نکرده است. من انتظار دارم او هم در این مسئولیت شریک باشد و به تعهدات مالی خود عمل کند. هر ماه که سررسید قسط وام میرسد، من به تنهایی بار سنگین آن را به دوش میکشم و این موضوع بهشدت بر روحیهام تأثیر گذاشته است. این اختلافات نهتنها بر زندگی روزمره ما تأثیر دارد بلکه باعث شده که روابط عاطفیمان هم تحتالشعاع قرار گیرد. میخواهم یگانه درک کند که ما باید در کنار هم برای این مشکل تلاش کنیم. همکاری نکردن همسرم باعث ایجاد تنشهای بیشتری در زندگی مشترکمان شده است. برای همین دیگر نمیتوانم این رفتارهای او را تحمل کنم. نمیتوانم به تنهایی بار سنگین مشکلات زندگی را به دوش بکشم.
در ادامه همسرم این مرد نیز به قاضی گفت: من هر بار که توانستهام، قسطها را پرداخت کردهام اما شرایط مالی ما همیشه یکسان نبوده و نمیتوانم در هر ماه مبلغی را که او انتظار دارد، پرداخت کنم. من مشکلات شغلی و کاهش درآمد دارم. برای همین در برخی ماهها قادر به پرداخت کامل قسطها نیستم اما هرگز از پرداخت سهم خود کوتاهی نکرده و همیشه سعی کردم تا حد امکان به تعهداتم عمل کنم. نمیخواهم که امیر احساس کند که در این مسأله کمکاری کردهام. در این مدت همیشه در تلاش بودهام تا در پرداخت قسطها و مخارج خانه سهیم باشم. اگر شرایط اجازه میداد، قطعا بیشتر کمک میکردم. من هم به دنبال راهحلهای مناسب برای بهبود وضعیت مالیمان هستم. ولی اینکه شوهرم مثل غریبهها با من رفتار کند و انتظار داشته باشد هر ماه مبلغ معینی را به عنوان قسط خانه برایش واریز کنم، برایم قابل قبول نیست. برای همین دیگر نمیتوانم این وضعیت را تحمل کنم.
در پایان جلسه، قاضی باتوجه به صحبتهای هر دو طرف و تلاش آنها برای حل مشکل، تصمیم گرفت که به آنها فرصت بیشتری برای بررسی و تنظیم یک برنامه مالی مشترک بدهد. او با تأکید بر اهمیت گفتوگو و همکاری در روابط زناشویی، پیشنهاد کرد که این زوج به مشاوره خانواده مراجعه کرده و از کمکهای یک مشاور برای مدیریت بهتر زندگی استفاده کنند. او اعلام کرد که جلسه بعدی برای بررسی پیشرفتها و نتایج مشاورهها در تاریخ مشخصی برگزار خواهد شد و از هر دو طرف خواست تا با همکاری یکدیگر به دنبال راهحلهای مناسب باشند.
مشکلات زناشویی در سالهای اول زندگی مشترک
سارا شقاقی، روانشناس در اینخصوص میگوید: معمولا سالهای اول زندگی مشترک، مرحلهای حساس و حیاتی برای هر زوج است. در این دوره، زن و شوهر با چالشهای متعددی مواجه میشوند که میتواند بر روابط آنها تأثیر عمیقی بگذارد. یکی از دلایل اصلی این مشکلات، عدم تطابق انتظارات و واقعیتهاست. زن و مرد معمولا با تصورات ایدهآل از زندگی مشترک وارد این مرحله میشوند اما با گذشت زمان، با واقعیتهای زندگی روزمره و مسئولیتهای جدید روبهرو میشوند. عدم توانایی در برقراری ارتباط مؤثر یکی از مشکلات رایج در این دوره است. زوجها ممکن است نتوانند احساسات، نیازها و انتظارات خود را به درستی بیان کنند. این امر میتواند منجر به سوءتفاهمها و تنشهای مداوم شود. مسائل مالی نیز یکی دیگر از چالشهای مهم است. بسیاری از زوجها در سالهای اولیه زندگی مشترک با مشکلات مالی مواجه میشوند که میتواند به بروز تنش و اختلاف نظر منجر شود. عدم توافق بر سر نحوه هزینهکرد و پسانداز میتواند به بروز درگیریهای عاطفی و روانی منجر شود. در این مرحله، هر یک از زوجین ممکن است با تغییرات هویتی مواجه شوند. ورود به زندگی مشترک میتواند باعث شود که افراد احساس کنند هویت فردی خود را از دست دادهاند. این احساس میتواند به تنش و نارضایتی در رابطه منجر شود.همچنین عوامل فرهنگی واجتماعی نیزنقش مهمی درشکلگیری مشکلات زناشویی دارند. انتظارات اجتماعی و فشارهای فرهنگی میتواند بر نحوه تعامل زوجین تأثیر بگذارد و به بروز اختلافات دامن بزند. درنهایت، برای مدیریت این چالشها، زن و شوهر باید روی تقویت مهارتهای ارتباطی، حل مسأله و ایجاد همدلی کار کنند. مشاوره زناشویی نیز میتواند به آنها کمک کند تا با این مشکلات به شیوهای سازندهتر برخورد کنند.