روایت صمیمی و الهام‌بخش «مجتبی تجلی‌زاده»؛ خلبان، مربی و قهرمان پاراگلایدر

آسمان خانه من است

در آسمان دشستان، جایی میان رهایی و جسارت، مردی پرواز می‌کند که مسیر زندگی‌اش را نه بر زمین که در ارتفاع انتخاب کرده است. مجتبی تجلی‌زاده، خلبان و مربی رسمی سازمان هواپیمایی کشور، کسی است که رؤیای کودکی‌اش را با استقامت، پشتکار و عشق تبدیل به واقعیتی روشن کرده؛ قهرمان لیگ هدف‌زنی، نائب‌قهرمان جهان، و چهره‌ای که امروز نه‌فقط برای خودش، که برای نسل تازه‌ای از خلبانان الهام‌بخش است. گفت‌وگوی پیش‌رو، روایت مردی است که می‌گوید: «برای من پرواز تصمیم نبود… یک کشش بود
کد خبر: ۱۵۲۹۵۳۳
نویسنده زهرا سیف آذرنژاد

 

برای شروع گفت‌وگو، لطفاً خودتان را معرفی کنید و بفرمایید چگونه وارد دنیای پاراگلایدر شدید؟

من مجتبی تجلی‌زاده، متولد ۱۳۶۱ هستم. از بچگی عاشق خلبانی بودم؛ آن‌قدر که با وجود رشته‌ی ریاضی و فیزیک در دبیرستان، برای ورود به دانشگاه، دانشکده پرواز را انتخاب کردم. رشته‌ی قبولی من مهندسی پروازعملیات موشکی بود، اما متأسفانه در مصاحبه موفق نشدم و در نهایت رشته برق قدرت را ادامه دادم و اکنون کارمند شرکت توزیع برق استان بوشهر هستم.

اما عشق به پرواز رهایم نکرد. همیشه دنبال راه دیگری بودم که غیر از مسیر دانشگاهی بتوانم رؤیایم را زندگی کنم. تا اینکه با پاراگلایدر آشنا شدم؛ ورزشی که کمک کرد حداقل بخشی از آن رؤیای همیشگی را لمس کنم.

اگر بخواهم خودم را توصیف کنم، می‌گویم یک «عاشق آسمان» هستم؛ کسی که از کودکی بیشتر از زمین، دلش برای ارتفاع می‌تپید. اولین‌بار که چتر پاراگلایدر را در آسمان دیدم، فهمیدم این همان چیزی‌ست که می‌تواند من را از محدودیت‌ها جدا کند. ورودم به این ورزش تصمیم نبود یک کشش بود. کششی که هنوز هم هر روز صبح با شدت همان روز اول به من می‌گوید: «پرواز کن.» باور کنید روزی نیست که به پرواز فکر نکنم، حتی با وجود تمام مشغله‌های روزانه.

پاراگلایدر برای بسیاری هیجان‌انگیز و حتی کمی ترسناک است. شما این ورزش را چگونه تعریف می‌کنید؟ جذابیت اصلی‌اش برای شما چیست؟

اگر بخواهم پاراگلایدر را در یک جمله تعریف کنم:
ترکیب خالصی از آزادی، آدرنالین و آرامش.

برای خیلی‌ها ترسناک است، اما برای ما که پرواز می‌کنیم ترسی در کار نیست. تنها چیزی که وجود دارد «لحظه‌ای از رهایی» است؛ جایی که زمین کوچک می‌شود و تو تبدیل می‌شوی به نسخه‌ای شجاع‌تر و زنده‌تر از خودت.

 

در ده سال فعالیت پروازی، مهم‌ترین مسیری که طی کردید چه بوده؟ نقطه عطف مسیرتان چه بود؟

این ده سال برای من مثل ده فصل کاملاً متفاوت بود؛ پر از فراز و فرود. نقطه عطف واقعی، زمانی بود که فهمیدم پرواز فقط یک مهارت نیستیک «طرز فکر» است. روزی که برای اولین‌بار با اعتماد کامل چترم را در باد رها کردم، حس کردم وارد سطح تازه‌ای شدم؛ جایی که تصمیماتم در آسمان، نسخه‌ای از تصمیماتم در زندگی شد.

 

کسب مقام اول لیگ هدف‌زنی کشور برایتان چه معنایی داشت؟

اولین مقام برای من فقط یک عنوان نبود؛ یک تأیید بود. تأیید اینکه مسیر سختی که رفتم درست بوده. بعد از آن مسابقه فهمیدم می‌توانم نه فقط یک خلبان حرفه‌ای، بلکه یک الگوی جدی برای ورزش هوایی کشور باشم. این موضوع را هم با نائب‌قهرمانی در مسابقات جهانی هدف‌زنی ثابت کردم.

از آن زمان، مسیرم جدی‌تر، حرفه‌ای‌تر و بی‌بازگشت شد و امروز تا جایی که بتوانم در مسابقات سطح‌یک دنیا شرکت می‌کنم.

 

پشت هر موفقیتی مجموعه‌ای از سختی‌هاست. دشوارترین چالش شما چه بوده؟

چالش‌ها کم نیستند؛ از تهیه‌ی تجهیزات نو گرفته تا تمرین در شرایط سخت. اما بزرگ‌ترین چالش همیشه «مبارزه با ناامیدی» بوده. اینکه می‌بینی زیرساخت نیست، حمایت نیست، اما باید ادامه بدهی.
پاراگلایدر به من یاد داد: قوی بودن یعنی حتی وقتی شرایط علیه توست، ادامه بدهی تا موفق شوی.

 

بارها از مشکلات زیرساختی گفتید. دقیق‌تر بگویید مشکلات چیست و چه پیامدی دارد؟

مشکلات اصلی این‌هاست:

۱- راه‌های دسترسی: با پیگیری خودمان ترمیم شده، اما بعد از مدتی دوباره نامناسب می‌شود و برای اصلاحش باید کلی رایزنی کرد.
۲- نبود دلسوزی و توجه مسئولان: نسبت به تنها سایت فعال برازجان بی‌توجهی می‌شود؛ در حالی که این سایت پتانسیل گردشگری بالایی دارد و جوانان استان استعدادهای بالقوه‌ای دارند.
۳- بی‌توجهی به نگهداری سایت‌ها.

پیامدهای این کمبودها
کاهش ایمنی، افزایش هزینه‌ها و از بین رفتن استعدادهایی است که می‌توانستند قهرمان شوند.

 

هزینه‌های این رشته برای یک ورزشکار حرفه‌ای چقدر است؟

برای حرفه‌ای ماندن باید تجهیزات را دائماً به‌روز نگه‌دارید: پاراگلایدر، هارنس، چتر کمکی، GPS، بیسیم و… .
گاهی یک بال که امروز مناسب است، دو سال دیگر قابل استفاده نیست. حتی خود من بالی داشتم که به‌خاطر ساعت پروازی بالا، کمتر از یک سال مجبور به تعویضش شدم.

این ورزش عشق زیادی می‌خواهد و البته تأمین منابع مالی.

 

برخورد مسئولان استان با ورزش هوایی را چگونه می‌بینید؟

صادقانه بگویم: این ورزش کم‌اهمیت شمرده می‌شود.
برای بعضی مسئولان، ورزش هوایی هنوز یک فعالیت فرعی و کم‌اثر است؛ در حالی که همین رشته می‌تواند ایجادکننده‌ی اشتغال، گردشگری، درآمد و حتی افتخار ملی باشد. امیدوارم این نگاه تغییر کند.

 

در گفت‌وگوها اشاره کرده‌اید که آکروباسی برای شما جذابیت ویژه‌ای دارد. چرا؟

آکرو یک جهان دیگر است؛ جایی که خلبان فقط پرواز نمی‌کندمی‌رقصد.
هر مانور ترکیبی از تکنیک، جسارت و هماهنگی با باد است. آکرو همان‌جاست که آدم خودش را پیدا می‌کند و آسمان تبدیل می‌شود به صحنه‌ای برای هنرنمایی. من با تمام وجود عاشق آکرو هستم.

 

برای مدیریت استرس و حفظ تمرکز از چه روشی استفاده می‌کنید؟

برای پرواز، ذهن باید سبک باشد. قبل از هر پرواز چند دقیقه نفس عمیق می‌کشم، تصویرسازی ذهنی انجام می‌دهم و افکارم را پاک می‌کنم. وقتی پا از زمین جدا می‌شود دیگر هیچ مشکلی وجود ندارد.
آسمان درمان است.

 

نقش خانواده، همسر و دخترتان در مسیرتان چیست؟

همسر و دخترم موتور محرک زندگی‌ام هستند. لبخندشان هنگام بدرقه به من مسئولیت می‌دهد: اینکه قوی‌تر، دقیق‌تر و حرفه‌ای‌تر باشم.
حمایت آن‌ها بال دوم من است و همیشه قدردانشان هستم.

 

اگر به گذشته برگردید، دوباره همین مسیر را انتخاب می‌کنید؟

بی‌هیچ تردیدی: بله.
حتی غبطه می‌خورم چرا زودتر وارد این ورزش نشدم. هیچ تجربه‌ای در زندگی من مثل پرواز «من واقعی» را نساخته. این ورزش چیزی از من نگرفت؛ فقط اضافه کرد: شجاعت، آرامش، تمرکز و معنای واقعی زندگی.

 

بزرگ‌ترین سوءتفاهم مردم درباره پاراگلایدر چیست؟

اینکه پاراگلایدر ورزش خطرناکی است.
در حالی‌که بی‌احتیاطی خطرناک است، نه خود ورزش.
اگر آموزش استاندارد، تجهیزات مناسب و تصمیم‌گیری درست باشد، ایمنی این ورزش بالاو حتی بیشتر از خیلی فعالیت‌های روزمرهاست.

 

اگر سه درخواست مشخص از مسئولان داشته باشید، چه خواهد بود؟

۱- ایجاد و استانداردسازی زیرساخت‌ها و سایت‌های پرواز
۲- حمایت مالی و تجهیزاتی از ورزشکاران حرفه‌ای
۳- برنامه‌ریزی برای توسعه گردشگری هوایی در استان بوشهر و حتی کشور

با همین سه مورد، شرایط متحول می‌شود.

 

برای پنج سال آینده چه رؤیایی در سر دارید؟

بیشتر اهدافم محقق شده، اما مسیر همچنان روشن است:
قهرمانی در مسابقات بین‌المللی
ساخت یک تیم حرفه‌ای
و با توجه به اخذ مدرک مربی‌گری، تربیت ده‌ها جوان و وارد کردن آن‌ها به آسمان.

می‌خواهم نه فقط خلبانی بهتر، بلکه صدای این رشته در استان و کشور باشم.

 

اگر جوانی بخواهد وارد این رشته شود، چه تجهیزاتی لازم دارد و هزینه‌ها چقدر است؟

برای شروع استاندارد:

  • بال بیگینر: حدود ۲۵۰ میلیون تومان
  • هارنس: ۳۰ تا ۶۰ میلیون تومان
  • چتر نجات: ۲۰ تا ۴۰ میلیون تومان
  • کلاه ایمنی استاندارد: ۱۲ میلیون تومان
  • رادیو: ۳ میلیون تومان
  • GPS: ۱۰ تا ۳۰ میلیون تومان (اختیاری)
  • آموزش تخصصی کامل: ۱۵ تا ۳۰ میلیون تومان

البته این‌ها با تجهیزات نو است.
هزینه شروع بالاست، اما ارزش تجربه و احساسش چیزی فراتر از قیمت است.

پاراگلایدر سه رشته دارد:
۱. مسافت
۲. آکروباسی
۳. فرود دقت
و طبیعی‌ست که هزینه‌ها در هر شاخه متفاوت است.

 

نکته‌ای مانده که بخواهید اضافه کنید؟

در زمینه بهسازی سایت‌ها همیشه سعی کردم با حرکت جهادی، همراه با خود خلبان‌ها و هزینه‌های شخصی، کار را جلو ببریم. از تک‌تک دوستانی که پای کار بوده‌اند تشکر می‌کنم؛ آن‌ها ثابت کردند دلسوز واقعی این ورزش هستند.

پیش از پاراگلایدر در دوچرخه‌سواری و دروازه‌بانی فوتبال و فوتسال فعالیت داشتم و در هر دو رشته عناوین مختلف کشوری به دست آورده‌ام.

 

 

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
ما فرزندان دلیلیم، نه پرخاش

سید علی بطحایی معتقد است ضرورت تدوین منشور اخلاقی برای هیات‌ها ضروری است تا فرهنگ «نقد عالمانه» جایگزین رفتار‌های تنش‌زا شود

ما فرزندان دلیلیم، نه پرخاش

نیازمندی ها