در دهه ۸۰، سرانه مصرف لبنیات در ایران حدود۱۳۰ کیلوگرم بود؛ نرخی که با استانداردهای سازمان جهانی بهداشت همخوانی نسبی داشت اما با اجرای قانون هدفمندی یارانهها در ۱۳۸۹ و جهشهای قیمتی بعدی، این روند معکوس شد. طبق گزارش مرکز آمار ایران در سال گذشته مصرف روزانه هر ایرانی به۱۹۰ گرم (معادل حدود ۷۰ کیلوگرم سالانه) رسیده، که نصف میزان توصیهشده (۳۵۰-۵۰۰ گرم روزانه) است. در سال جاری، وضعیت وخیمتر هم شده. صادرات لبنیات ۴۳ درصد رشد کرده اما تولید داخلی ۱۰الی۱۵ درصد کاهش یافته است. این کاهش، ریشه در تورم مواد غذایی دارد. قیمت شیر خام از ۱۵ هزار تومان به ۱۸ هزار تومان در کیلوگرم جهش کرده و محصولات نهایی مانند پنیر و ماست، ۲۵تا۳۰ درصد گرانتر شدهاند. خانوارها، لبنیات را با نان و سیبزمینی جایگزین کردهاند؛ تغییری که کیفیت تغذیه را به پایینترین سطح در ۳۰ سال اخیر رسانده است. مصرف لبنیات در ایران در مقایسه با کشورهای همسطح نیز بهشدت کاهش داشته است. شهروندان ترکیه ۳/۵ برابر بیشتر از ایرانیان لبنیات مصرف میکنند. این در حالی است که ترکیه با وجود تولید سهبرابر شیر بیشتر نسبت به ایران، میزان صادرات بسیار کمتری دارد و سهم قابل توجهی از تولید را صرف طرحهای دولتی توزیع رایگان برای گروههای آسیبپذیر مانند کودکان و دانشآموزان میکند. کمبود لبنیات، نهتنها یک مساله اقتصادی است که در واقع مثل یک بمب ساعتی برای سلامت عمومی عمل میکنند. مصرف لبنیات کمتر از نصف توصیهشده است و این، عامل اصلی کمبود ویتامین D(۵۰تا۷۰ درصدی) درجمعیت است.ویتامینD که عمدتا از لبنیات جذب میشود، برای جذب کلسیم ضروری است. کمبود آن، خطر پوکی استخوان را ۳۰تا۵۰ درصد افزایش میدهد، بیماریای که در ایران، سالانه میلیونها دلار هزینه بستری به ازای هر بیمار مسن به نظام درمان تحمیل میکند.در کودکان، این کمبود به کوتاهقدی و ضعف رشد منجر میشود. ۳۰ درصد مادران باردار، وزنگیری نامناسب دارند، که ریشه در سوءتغذیه پروتئینی-کلسیم دارد.سالانه ۱۲۰ هزار مرگ بهدلیل مسائل تغذیهای اتفاق میافتد که یکسوم آن (۴۰هزارنفر)مستقیما به کمبود غلات، فیبر و امگا-۳ (و غیرمستقیم به حـذف لبنیات) نســبت داده میشود.
