پدیدهای کثیفتر از جنگ وجود ندارد، اما خب در حاشیه چنین تحمیلهایی که بخشی از آن غیرقابل جبران است، برکات ناخواستهای نیز بروز و ظهور مییابد. مانند همین همگرایی ملی که شکل گرفت و بار دیگر خیلیهایمان فهمیدیم باید هوای یکدیگر را بیش از اینها داشته باشیم و با محوریت تمامیت ارضی مملکت از دشمن غافل نشویم.
واقعیت امر اینکه سالها بود علیرغم شعارهای جاری، اغلب ما دچار رخوت و هضم در مادیات شده بودیم تا آنجا که امر مقدس وطن دوستی و میهن پرستی کمرنگ و در دهان بسیاری لغلغهای بیش نبود و نه یک پدیده راهبردی و هدفمند مقدس که فینفسه میتواند ناجی هم باشد؛ خصوصا در بین ما مسلمانان که در تلفیق با دین و مذهب امری قدسی و ایدئولوژیک هم بهشمار میآید. در سینما نیز_ که پدیدهای تبلیغی/ ترویجی و فرهنگساز و سرگرمکننده است_ با همین رویکرد کمتوجهی یا غفلت نسبت به سینمای ملی، بهویژه با گرایش حماسی مواجه بودیم. البته طی دهههای گذشته برخی رسانهها و اصحاب قلم، منجمله نگارنده در باب سینمای ملی و لزوم نظریهپردازی و تولید پیرامون آن گفته و نوشته بودیم، اما متأسفانه مدیران وقت غافل از ساخت و پرداخت و نمایش فیلمهای با موضوع و درونمایه ملی و درامهای با تم دفاع از کشور و مرزها روزگار سپری میکردند. چرا راه دور برویم.
نگاهی به پشت سر نشان میدهد چه تعداد زیادی از مرزبانان عزیزمان به تناوب در محل مأموریت خود شهید شدند و هربار دغدغهمندان غافله سینما از کمبود فیلمهای ملی/ حماسی هشدار دادند، ولی چه شد؟ برعکس شاهدیم در همین دو سال گذشته بار دیگر گرایش به فیلمهای شبهاجتماعی افسردهساز جشنوارهپسند روی ریل حمایت و تولید قرار گرفتند. (اشتباه نشود نگارنده مخالف کلیت تولید فیلمهای اجتماعی نیست بلکه موافق است در یک مسیر عادی و به تناسب نیاز این فیلمها و کارکرد جشنوارهایاش ادامه یابد نه اینکه بهعنوان جریان اصلی مورد حمایت دستگاههای با بودجه عمومی قرار گیرد).
این غفلت سینمایی چنان جای نقد و انتقاد دارد که حتی در دورههایی تولید فیلمهای دفاع مقدسی به صفر رسید یا نهایتا در حداقل تعداد به حیات خود ادامه داد و همان معدود نیز خالی و تهی از مؤلفههای سینمای حماسی شد بهطوری که ساخت فیلمهای ملی/ حماسی به یک آرزو تبدیل شد. واقعا این شوخی است که کشوری سالانه نزدیک ۱۰۰فیلم بلند داستانی بسازد، ولی چند تا فیلم ملی/ حماسی در دستور تولید نداشته باشد! هنوز هم ندارد. نگاه کنید به سینمای کشورهایی مانند آمریکا، هند و... که فیلمهای حماسی این کشورها به ملودرامهایشان پهلو میزند، درحالیکه فیلم اجتماعی اصلا به این اندازه محلی از اعراب ندارد و صرفا یک زیرژانر است و بهعنوان محتوا در دل دیگر ژانرها مورد توجه است.
سینمای موسوم به «فیلم فارسی» نیز در کنار آثار داشمشتیوار و گونه جاهلیاش، بهوفور فیلمهای با ایده و محتوای مرزبانی در کارنامهاش بهثبت رسیده است. از همینرو دیدیم مرحوم «ایرج قادری» در فیلم پس از انقلابیاش با نوشته سروشکلدار «سعید مطلبی» به نام «برزخیها» و با حضور نقش اولیهای کاریزماتیک قدیم سراغ شهادت در راه وطن میرود یا نگاهی به کارنامه مرحوم علی حاتمی نشان میدهد که عناصر ملی/ حماسی جزو لاینفک ساختههایش بودند بهطوریکه منهای فیلمهایی، چون ستارخان و باقرخان و تختی و... حتی در کارهایی مانند هزاردستان و... نیز گرایش به حماسه در بستر تمی ملی پررنگ است.
خلاصه اینکه سینما نهتنها وظیفه حفظ و حراست از شکلگیری همگرایی ملی ایجاد شده را دارد بلکه متعهد است درراستای تقویت این عناصر مبادرت به تولید درامهای گیرای غنی و سرگرمکننده کند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد