از مهارتهای مقابلهای گرفته تا تکنیکهای آرامسازی و مدیریت مصرف اخبار درمیان گروههای سنی مختلف که دکتر اصغرمشبکیاصفهانی،استاد مدیریت دانشگاه تربیت مدرس در گفتوگو با جامجم به آن میپردازد. البته که در این میان نیازمند رویکردی جامع و هدفمند هستیم که رسانهها، مسئولان و نهادهای مرتبط را در مسیر تقویت تابآوری روانی جامعه قرار دهد. این راهکارها، کلید کاهش اضطراب و حفظ امید در دل مردم در روزهای پرتلاطم است.
در شرایط جنگ، جامعه با چه تهدیداتی در حوزه سلامت روان مواجه میشود؟
هر جنگ، قاعدتا اثراتی دارد و میتواند روان جامعه را دچار اختلال کند. اما این روزها شاهد هستیم که شرایط روانی جامعه روزبهروز بهتر میشود؛ مسألهای که نشاندهنده مدیریت صحیح و مؤثر در سطح کلان جامعه است. با اینحال در برخی بخشها همچنان باید نگاه دقیقتر و عملکردی فعالتر داشته باشیم. بهعنوان مثال در حوزههایی مانند اطلاعرسانی، مدیریت مصرف اخبار، حمایتهای فردی و اجتماعی، روشهای مقابلهای و جنگ روانی، نیاز به بازنگری جدی وجود دارد تا بتوانیم اضطراب عمومی را بهتر مدیریت کنیم. در این مدت که از جنگ گذشته، شرایط اولیه بهخوبی مدیریت شده اما هنوز جای کار بیشتری وجود دارد.
در مواجهه با این شرایط بحرانی چه راهکارها یا مهارتهایی مؤثر است؟
ماباید به چندعامل در این زمینه توجه کنیم؛عامل اول، تقویت مهارتهای مقابلهای است؛یعنی باید جامعه رابهگونهای مدیریت کرد که مردم خودشان با کمک این مهارتها توانمند شوند، آنهارا تقویت کنند و به کار گیرند تا بتوانند اضطراب خود را کاهش دهند. برای نمونه، ویدئوهای کوتاهی در این زمینه در شبکههای اجتماعی مختلف منتشر میشود. اگر این کلیپها با هدفی غیر ازمدیریت مسائل اجتماعی ساخته شده باشد،باید دستگاههای مسئول بلافاصله روی آنهاکارکرده و سریعا نسبت به این محتواها واکنش نشان دهند. درشرایطی که جامعه درگیر اضطرابهای ناشی ازجنگ است،هیچ اطلاعرسانیای نباید نادیده گرفته شود. یعنی مجموعه ارگانهای مسئول در این زمینه، نباید غافل باشند و باید مهارتهای مقابلهای را اجرا کنند.
اقدامات مقابلهای به چه معناست؟
اقدامات مقابلهای به این معناست که فرضا اگر خبر غیرمتعارف یا حتی دروغینی در میان مردم شایع شود، باید با کمک روشهای مختلف از طریق رسانهها و تولید محتوا توسط ارگانهای مختلف با آن مقابله کرد. حتی باید شرایط متقابل را برای مردم توضیح داد؛ مثلا اگر این جنگ برای ما این تعداد شهید داشته، برای دشمن متخاصم نیز دو یا سه برابر تلفات به همراه داشته است. به این نوع واکنش، مهارت مقابلهای گفته میشود که میتواند اضطراب را در جامعه کاهش دهد، در مردم امیدآفرینی کند و به هضم بهتر شرایط جدید کمک نماید.
رسانهها چگونه میتوانند بین حفظ آرامش عمومی و بیان واقعیتهای تلخ تعادل برقرار کنند؟
در این میان باید توجه داشت، مورد بعدی که میتواند روان جامعه را سالمتر کند، تکنیک آرامسازی است؛ تکنیکی که بلافاصله پس از شروع جنگ بهکار گرفته شد و بهخوبی مدیریت شد. با اینحال به نظر میرسد این تکنیک در حال حاضر به پایینترین سطح خود رسیده اما همچنان ظرفیت آن وجود دارد که تمرکز بیشتری روی این موضوع صورت گیرد؛ بهطوریکه در دل آرامسازی، گفتوگو و اطلاعرسانی درباره معنای مخالف آن نیز انجام شود. یعنی شرایطی که در مقابل آرامسازی ایجاد میشود، باید بهدرستی تبیین و معنا شود. در حالحاضر، رسانههای ما در این زمینه فعال نیستند و صرفا بر آرامسازی تمرکز دارند. به همین دلیل گاهی مشاهده میشود که رسانهها به محض بیان مطلبی خلاف آرامسازی جامعه مثلا پیشبینی احتمال شروع مجدد جنگ از سوی برخی مهمانان، این موضوع با سرعت در میان مردم گسترش مییابد. این نشان میدهد که تکنیک آرامسازی، نیازمند مدیریت هدفمندتر است تا اضطراب مردم بهصورت سالمتر و مؤثرتر کنترل شود و حالت روانی جامعه به یکباره دچار اختلال نشود.
در مورد اضطراب اجتماعی، چه مهارت یا تکنیکی اثربخش است؟
دراینخصوص بحث ارتباطهای چندجانبه مطرح است.ما گاهی با اضطراب فردی وگاهی بااضطراب اجتماعی مواجه هستیم که در موردجامعه، باید بیشتر از این تکنیک استفاده کنیم. دررسانهملی، بسیارخوب روی این ارتباط چندجانبه کار شده، یعنی مهمانان رادستهبندی میکند و افرادمختلفی رابهعنوان مهمان معرفی میکند تاجامعه رادرمقابل صداهای مختلف قراردهد. قراردادن جامعه در برابر صداهای مختلف، نوعی ارتباط چندجانبه است که بایدتوسط سایر شبکهها نیز تقویت شود.
برای گروههای سنی مختلف چه حمایتهای مداخلاتی را برای مدیریت اضطراب ناشی از جنگ پیشنهاد میکنید؟
قاعدتا برای گروههای سنی مختلف، باید شرایط و روشهای متفاوتی درنظر گرفت. یعنی هر گروه سنی، رویه مخصوص به خود را دارد. برای مثال در افراد زیر ۲۰سال باید اساسا بهدنبال تقویت تکنیک آرامسازی باشیم. در گروههای بین ۲۰ تا ۴۰ سال باید مهارتهای مقابلهای را به صورت دقیق باز کرد. در گروههای سنی ۴۰ تا ۶۰ سال، باید از روش دریافت حمایتهای روانی استفاده کرد؛ ضمن اینکه انباشت اطلاعات این گروهها بهروز نیست؛ به همین دلیل، نیازمند نوعی حمایت زبانی نیز هستند. حتی برای این افراد، رسانهملی میتواند روی ورزشهای فردی ویژه این قشر تمرکز کند. یعنی شبکههای تلویزیونی باید ورزشهای صبحگاهی در فضاهای سبز و پارکها را پخش کرده و برای آن برنامهریزی کند؛ چرا که این اقدام، در مدیریت روانی سالمندان بسیار مؤثر خواهد بود.
و نسل نوجوان؟ که خیلی با جنگ و واژههای مربوط به آن آشنا نیست چطور.
برای زیر ۲۰ سالهها باید از تکنیکی به نام مدیریت تولید و مصرف اخبار استفاده کنیم. این تکنیک برای نوجوانان فوقالعاده مهم و قابلتأمل است؛ چرا که نوع خبری که تولید، توزیع و مدیریت میشود، تأثیر زیادی بر این قشر نوجوان و کودک دارد. در نتیجه باید برخی برنامهها را براساس انگارههای ذهنی نوجوانان طراحی و تولید کنیم. انگارههای این گروه چیست؟ آنها پرتوقع و زودبازده هستند؛ یعنی خیلی سریع میخواهند نتیجه خبر را بفهمند و بلافاصله واکنش نشان میدهند. در چنین شرایطی نباید اجازه دهیم کلیپی با بار روانی بالا، چند روز در فضای رسانهای باقی بماند بدون اینکه واکنشی نسبت به آن نشان داده شود. به هرحال باید تولید محتوا داشته باشیم یا برخی از برنامههای رسانه را بهگونهای طراحی کنیم که پاسخگوی نیازهای این قشر باشد. در مواجهه با این گروه، باید روی مصرف اخبار و مدیریت آن تمرکز کنیم و بتوانیم به آنها آموزش دهیم که چه زمانی باید اخبار را مصرف کنند و چه زمانی نباید. این مسأله را میتوان از طریق تولید محتوای هدفمند و مناسب برای نوجوانان اجرایی کرد.
نقش رسانه در تقویت مهارتهای روانی مردم
استاد مدیریت دانشگاه تربیت مدرس میگوید: «بیشتر کشورهایی که چندرسانهای هستند، در شرایط بحران، رسانههای خود را بهصورت هدفمند مدیریت میکنند. از طریق این مدیریت رسانهای، بستر لازم برای حمایت از جامعه فراهم میشود.»
اصغر مشبکیاصفهانی معتقد است که رسانهملی ما نیز بهعنوان ارگان رسمی دولت و کشور، ابزارهایی در اختیار دارد که میتواند به نحوی مؤثر در این زمینه ایفای نقش کند. حتی در این مدت هم عملکرد بسیار خوبی داشته اما در برخی مواقع لازم است که در زمینه تقویت مهارتهای مقابلهای، هدفمندتر عمل کند.