دامچال شیطان برای روُسا

در ایران یک ساختار  پیچیده قدرت سیاسی و حکمرانی وجود دارد که هم می تواند مایه جلب عالی ترین امداد های الهی و اعتبار و اعتماد مردمی  و قوی ترین وحدت اسلامی  و ملی باشد و هم می تواند در صورت فقدان لیاقت برای چنین نظامی که پلی است بین عالم غیب و شهاده ، سبب بحران ها و شکافی شود که گردن نهادن به اهوا و دنیا و شیطان مسبب آن است و دور شدن از قران و عترت و ولایت فقیه.
در ایران یک ساختار  پیچیده قدرت سیاسی و حکمرانی وجود دارد که هم می تواند مایه جلب عالی ترین امداد های الهی و اعتبار و اعتماد مردمی  و قوی ترین وحدت اسلامی  و ملی باشد و هم می تواند در صورت فقدان لیاقت برای چنین نظامی که پلی است بین عالم غیب و شهاده ، سبب بحران ها و شکافی شود که گردن نهادن به اهوا و دنیا و شیطان مسبب آن است و دور شدن از قران و عترت و ولایت فقیه.
کد خبر: ۱۵۰۹۴۰۸
نویسنده احمد میراحسان

☆☆☆☆

تا امروز این میدان آزمون بزرگ‌ سیاسی درست مثل خود ایران عزیز ،  مدام عرصه نبرد حق و باطل بوده است .پیچیدگی این موقعیت بین رهبری و ریاست مربوط است به موقعیت عینی دارای محتوای ایدئولوژیک و فکری  که گاه همسو و گاه بنا به سرشت ساختار نهاد رهبری و ریاست جمهوری دچار تمایزات یا تضاده تواند شد و مربوط است به این دو عامل:

 الف_وجود امام الهی که  منتخب مردم  با واسطه خبرگان و متخصصان  است در ساختاری شبیه گزینش مرجعیت صالح دینی از میان مجتهدان جامع الشرایط و این عالی ترین مقام ،  نماینده کلیت مصالح دنیوی و اخروی ملت در همه جوانب داخلی و خارجی است ، در مقام ولایت فقیه شرایط عالم ربانی و متقی و فرد مزکی که واسطه ارتباط با پیام عالم غیب و بهره از قرآن و عترت است و شرایط  مرد اهل سیاست و دانای مقتضیات  زمان و مکانی اداره دینی جامعه و پاسخ به نیازهای مادی در کنار اصل تربیت توحیدی و بندگی ، گرد آمده است .

ب_ وجود رئس جمهور منتخب مردم  که مجری سیاست کلی رهبری است و با سلیقه حاکم بر اکثریت مردم در یک‌ برهه گذرای ۴ ساله و حداکثر ۸ ساله هماهنگ است و طبق قانون اساسی باید وظایف رئیس قوه مجریه را بعهده بگیرد .این دو ساختار متمایز همان طور که گفتم گاه بنا بدلایل گوناگون دچار چالش توانند شد و این طبیعی است . در جمهوری اسلامی ،  رخداد مبین تعارص بین دونهاد  از آغاز وجود داشت . ولی فقیه  همواره بنا به ماهیت وجودی خود در مقام فرد دانا به دین و هدایت الهی  و دارای علم وقدرت  رهایی از اهوا و تسلط بر قران و عترت و عقل ، و رییس جمهوری که این فرایند مقام علمی و معنوی فقاهت ربانی را طی نکرده دچار بردارهای ناهمسوی فکری شده و رییس جمهور با اتکا به راُی مردم دچار غرور گشته و بر  راه علط خود اصرار کرده و کار را به بحران کشانده .چند نمونه از دچار توهم  و تکبر قدرت و خود راُیی رئیس جمهور را که گاه به فاجعه ختمشد یاد آوری می کنم.

.۱_در دوران دولت موقت . مرحوم بازرگان  مردی متدین بود که در میان سیاستمداران قبل از انقلاب مناسب ترین فرد برای ریاست قوه مجریه محسوب می گشت . از نظر سیاسی  ایشان پرورش یافته مکتب ملی گرایی لیبرال بود و از نظر فقهی به جزیان غیر انقلابی فقاهت حوزه نزدیک بود . همین تعارض درونی با روح انقلاب اسلامی و اجتهاد کاربردی و انقلابی و سازش ناپدیر  امام‌ خمینی ره برای قطع سلطه ، سبب بروز اختلاف  عیان در مقطع اشغال  جاسوسخانه شیطان بزرگ شد . بازرگان با تغییر ساطنت پهلوی که ان را هم تا میانه یال ۵۷ و نزدیکی های  پیروزی انقلاب ناممکن می دانست و خواهان اصلاح آن بود ، کار را تمام شده تفسیر می کرد و خواهان عادی سازی فضا یعنی پایان دادن به جهاد انقلاب اسلامی بود . کاببنه او پر از افراد غیر انقلابی دوست و‌مشاور آمریکا گاه در حد جاسوسی بود و با این همه می خواست چشم پوشی کند و عادی سازی نماید و به قولدخودش به ساختن ایران و تنش زدایی با نظام سلطه بپردازد .  مرحوم بازرگان در افکارش صادق بود و به طور صادقانه ای اشتباه بزرگ و جبران ناپذیری مرتکب می شد و در مسیر دلخواه سباست آمریکا و خفظ سلطه او گام‌ بر می داشت . او سیاست ضد استکباری و ضد سلطه و سرپرستی کفر که امام آن را اصل می دانست ، تاب نیاورد و شرافتمندانه استعفا داد.

‌۲_اما بنی صدر هیچ شرافت بازرگان را نداشت و در تعارص با ولی فقیه به سبب جاه طلبی و ولع قدرت تا سرحد اتحاد با وحشی ترین‌ نفاق تروریستی  هرجایی و وطن فروش و نوکر غرب و چاکر دشمن‌خوتریز و متجاوز ، یعنی صدام  ابزار  شیاطین پیش رفت و بار خیانت و جنایت را بدوش گرفت .. این دومین چالش امامت با ریاست در ساختار سیاسی نوپای ایران بود . بر عکس شهید رجایی و شهید باهنر نماد عالی ایمان و عقل و دشمن شناسی و استقلال خواهی و مردم دوستی  ، نماد وحدت امامت و مردم سالاری و ریاست جمهوری بودند ..  شیطان تاب نیاورد و هر دو را مثل شهید رییسی که نمونه دوم اتحاد دین و سیاست الهی بود از میان بر داشت.

۳_توهم قدرت و تفکر فاسد غربگرایی و تسلیم طلبی و وهم فرمان بری از شیطان بزرگ برای حفظ قدرت و بی اعتنایی به فرمان قرآن و عترت ، و رها کردن قوه ایمانی و نظامی و چسبیدن به سیاست مدرن و مشاوران دنیاگرا ورطه ای برای هاشمی و خاتمی و حتی احمدی نژاد و روحانی شد .

روُسای جمهور آلوده به غربگرایی در تمام این سالها با گسست از ولایت فقیه  دچار توهم قدرت شدند . آنان از تبعیت از ولایت فقیه سر باز زدند و کوشیدند مردم را از گرد ولی فقیه پراکنده و به گرد خود و سیاست جهالت با اعتماد به کفر و مذاکره و فرمانبری از شیطان  جمع کنند و هر بار ولو به قیمت فریب بخشی از مردم و دور کردن شان از منافع ملی و از اسلام و طعمه شیاطین کردن شان‌ شکست را تجربه کردند .

☆☆☆☆

امروز هم غرلگرایان ، افراد وابسته به غرب از نظر ایدئولوژیک و مدرن گرایی و علمانیت مدرن و از نظر  فکری و سبک زندگی و نفسانیت و دنبا پرستی همچنان انقلاب را پایان یافته و فرمانبری از عرب را ناگزیر می دانند .

آنان‌شب و روز از امام و قرآن و نهج البلاغه و خدمه حرم رضوی بودن دم‌ می زنند ولی حاضر نیستند در عمل قرآن و امام زمان عج را زنده بدانند و موثر در هرلحظه نبرد حق و باطل و هدایت آنان را با اجرا در آورند ولو به نحو عیان ماهیت و حقیقت نظام‌سلطه و وحشیگری آمریکا و ذنبش اسراییل و و اروپا اثبات شده باشد . باز می خواهند گول مذاکره را بخورند و گام به گام در حالی که انان  فرماندهان و دانشمندان و سیاستمداران انقلابی  از شهدا  سلیمانی و رئیسی و تا حاجی زاده و طهرانچی و عباسی و ....را از میان بر می دارند با بازی مذاکره نقشه شان را پوشش دهند و به وضعی دچار مان سازند که همه رهبران انقلابی از دست رفته باشد و مقاومت ممکن‌نباشد و استحاله و تسلیم خود بخود صورت بپذیرد و مثل مصر و مرگ مشکوک‌ ناصر و آمدن‌  انور سادات فاتحه انقلاب و استقامت خوانده شود .وگرنه چه معنی دارد در اوج اتحاد ملت و عزت مقاومت و محبوبیت امامت ، رییس جمهور در مذاکره ای منفجر شده  بوسیله جنایت پاسخ نیافته ترامپ و کشتار فرماندهان و دانشمندان ، آقای رییس جمهور قذافی وار به تسلیم و مذاکره و تخریب اتحاد انقلابی گرد ولی فقیه بیاندیشد و از ترامپ بی اعتبار ، گدایی مذاکره کند بدون هیچ عزت و شرطی ؟ آیا این اشتباه ده باره روسای فاقد بصیرت نیست؟ و خیانت به بزرگوار ایران عزیز و ملت عزیز نیست ؟ و نامش شکاف و تفرقه در صف  اتحاد شکوهمند ملت ایستاده و در استقامت حماسی امام و امت  نیست؟  چگونه می توان این دستامد عظیم را چنین بی قید در مصاحبه ای واهی بر باد داد ؟ چگونه این بار رئیس جمهور علیه آن همه یخنرانی های خود  قد علم کروه و ذلت را بر عزت ترجیح داده و یک دم به علط کاری های تحقیر  آمیز  مداوم ترامپ علیه ایران تکجه نگرده ؟ گدایی مذاکره پس از این همه جنایت چه معنی دارد . ملت آماده است تا آخرین قطره خون مقاومت جانانه کند و ترامپ شیطان و نتانیاهوی پلید را ببچاره کند و آقای رئیس جمهور بر خلاف سیاست رهبری بدون قید و شرط و سربلندی به‌ جسد تکه تکه شده مذاکره پر خدعه چسبیده است . من‌این را نمی فهمم . ملت نوکر و برده روُسا نیست که هر اقدام تفرقه افکنانه و  دلیلانه ای را که کرامت ملت و کیان جمهوری اسلامی را زیر پا له می کند تحمل کنند .

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها