از جنبه ایدئولوژیک نیز اسرائیل بهعنوان «دموکراسی نمونه» در خاورمیانه تبلیغ میشود تا الگوی غربیسازی را در منطقه ترویج کند. این روایت دروغین، درحالی تبلیغ میشود که رژیمصهیونیستی بهصورت سیستماتیک حقوق فلسطینیان را نقض کرده و یک رژیم آپارتاید را اداره میکند که در
۲۰ ماه گذشته بیش از ۶۰ هزار انسان را به شهادت رسانده است. هدف نهایی، توجیه مداخلات غرب و ایجاد تفرقه میان ملتهای منطقه است تا از اتحاد آنها در برابر دشمن جلوگیری شود؛ بنابراین اسرائیل نه یک موجودیت مستقل، بلکه جزءلاینفک پروژه امپریالیستی غرب برای تسلط بر غرب آسیاست.
اعتراف تاریخی مرتس
در همین رابطه صدراعظم آلمان، فریدریش مرتس، در سخنانی تاملبرانگیز، به نقش مخرب رژیمصهیونیستی در تحولات منطقهای اذعان کرد و با توصیف اقدامات تجاوزکارانه اخیر این رژیم علیه جمهوری اسلامی ایران بهعنوان «کار کثیف»، عملا به ماهیت غیرقانونی و غیرانسانی این عملیاتها اعتراف کرد. وی که در حاشیه نشست گروه هفت در کانادا با شبکه تلویزیونی ZDF آلمان گفتگو میکرد، اظهار کرد: «این کار کثیفی است که اسرائیل برای همه ما انجام میدهد.» مرتس با وجود استفاده از ادبیات خصمانه، درواقع به آنچه «ضرورت انجام کارهای کثیف» توسط اسرائیل خوانده، اشارهای تلویحی به ناکامی غرب در مهار جمهوری اسلامی ایران دارد. گفتنی است آلمان همچنان یکی از حامیان اصلی رژیمصهیونیستی بهشمار میرود و حتی در پرونده اتهام نسلکشی این رژیم در دیوان بینالمللی دادگستری که از سوی آفریقای جنوبی مطرح شده، از تلآویو حمایت کرده است. این کشور حتی در دوران جنگ تحمیلی نیز در کنار صدام ایستاد و با فروش مواد شیمیایی نامی ننگ از خود بهجای گذاشت.
پیوند صهیونیسم و امپریالیسم
رژیمصهیونیستی از ابتدای تشکیل، با پشتیبانی قدرتهای غربی، به ابزاری برای تثبیت سلطه امپریالیسم در خاورمیانه تبدیل شده است. جنگهای متعددی که این رژیم علیه کشورهای منطقه و جبهه مقاومت به راه انداخته، گواه روشنی بر این نقش ویرانگر است. تلآویو در ژوئن ۱۹۶۷ با حمایت مستقیم اطلاعاتی و تسلیحاتی آمریکا و برخی قدرتهای اروپایی، حملات غافلگیرانهای به مصر، سوریه و اردن ترتیب داد و در شش روز، صحرای سینا، کرانه باختری، بلندیهای جولان و قدس شرقی را اشغال کرد. این جنگ نهفقط به تحکیم حضور اسرائیل بهعنوان «ژاندارم منطقه» انجامید، بلکه مسیر را برای نفوذ بیشتر غرب در خاورمیانه هموار کرد. اشغال این سرزمینها باعث تضعیف جریانهای ملیگرای عرب به رهبری جمال عبدالناصر شد و راه را برای سلطه اقتصادی و سیاسی غرب باز کرد.
در همین راستا، در سال ۱۹۸۲، اسرائیل به بهانه مقابله با سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) به لبنان حمله و بیروت را محاصره کرد. این تجاوز نظامی که با چراغسبز آمریکا انجام شد، نهتنها به کشتار هزاران غیرنظامی در اردوگاههای صبرا و شتیلا منجر شد، بلکه هدفی بزرگتر داشت: نابودی جنبشهای مقاومت در لبنان که علیه سلطه غرب و صهیونیسم مبارزه میکردند. این جنگ زمینهساز خروج نیروهای چپ و ملیگرای لبنانی شد و مسیر را برای تحکیم نفوذ آمریکا و متحدانش در لبنان هموار کرد. در جولای ۲۰۰۶، رژیمصهیونیستی با حمایت کامل آمریکا و اروپا به لبنان حمله کرد تا حزبالله را نابود و نظم مورد نظر غرب را در منطقه تحمیل کند، اما اینبار، مقاومت لبنان با رهبری حزبالله، ضربه سنگینی به اسرائیل وارد آورد و توهم شکستناپذیری این رژیم را درهم شکست. این جنگ نشان داد که محور مقاومت میتواند در مقابل پروژههای امپریالیستی بایستد و مانع از تحقق اهداف استعماری غرب در خاورمیانه شود. شکست اسرائیل در این جنگ، نقطه عطفی در تقابل با طرحهای هژمونیک غرب در منطقه بود.
تقویت جبهه مقاومت و تغییر معادلات امنیتی منطقه
جمهوری اسلامی ایران با ایجاد و تقویت محور مقاومت، توانست توازن قوا در غرب آسیا را بهنفع ملتهای منطقه تغییر دهد. با حمایت همهجانبه از گروههای مقاومت مانند حزبالله لبنان، انصارالله یمن و نیروهای مردمی عراق، پروژه غرب برای سلطه بیچونوچرا بر خاورمیانه را با چالش جدی مواجه کرد. این جبهه متحد نهفقط در مقابل تجاوزات رژیمصهیونیستی ایستادگی کرده، بلکه با ایجاد بازدارندگی مؤثر، هزینههای حضور استعماری غرب در منطقه را بهشدت افزایش داده است.
محور مقاومت با رویکردی هوشمندانه، نهفقط در میدانهای نبرد، بلکه در عرصه اقتصادی و فناوری نیز ضربات سنگینی به پروژههای غرب وارد کرده است. خودکفایی نسبی در تولید تسلیحات پیشرفته، توسعه موشکهای بالستیک و پهپادی و ایجاد شبکه تجاری مستقل از تحریمهای غرب، ازجمله دستاوردهای این جبهه است. امروز رژیمصهیونیستی که روزی خود را «قدرت بلامنازع منطقه» میپنداشت، در موضع ضعف قرار گرفته و حتی متحدان غربی آن نیز از هزینههای حمایت بیقیدوشرط از این رژیم خسته شدهاند. این تغییر پارادایم، نتیجه مستقیم مقاومت استراتژیک ایران و متحدانش در برابر امپریالیسم غرب است.
اتحاد نظامی اروپا و رژیمصهیونیستی
در تعریف برنامه «افق اروپا» آمده است که هدف آن تأمین منابع مالی برای مطالعات و نوآوریهای اتحادیه اروپا در بازه زمانی سال ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۷ است، اما ظاهرا این برنامه تحقیقاتی هدف نظامی پنهانی را دنبال میکند که کلمانس گته، نماینده حزب «فرانسه تسلیمناپذیر» و از نایبرئیسان مجمع ملی آن را
«یک رسوایی مطلق» میداند.
وی در پستی در شبکه ایکس با مطرح کردن این سؤال خطاب به مردم فرانسه «چگونه مالیات شما ارتش اسرائیل را تأمین مالی میکند»، گفت: افشاگریهای جدید یک رسوایی مطلق است.
نماینده مجلس فرانسه افزود: برنامه «افق اروپا» رسما با هدف تأمین مالی تحقیق و توسعه اجرا میشود. کمیسیونر اروپا در مواجهه با انتقادات، قول اجرای صدها پروژه «منحصرا غیرنظامی» را داد. او دروغ گفت.
گته گفت: ما متوجه شدیم که ۲۱ پروژه «افق» مستقیما ارتش اسرائیل را تأمین مالی میکنند. یارانههای مستقیم از مالیاتهای ما که به جیب صنعت جنگ نسلکشی میرود از این قرار است:
- صنایع هوافضای اسرائیل، بزرگترین گروه دفاعی اسرائیل:
دو میلیون و ۸۰۰ هزار یورو.
- سیستمهای دفاعی پیشرفته رافال، شرکت دفاع عمومی اسرائیل: ۵۰۰ هزار یورو.
- و حتی مستقیما وزارت دفاع نتانیاهو
وی همچنین عنوان کرد: اتحادیه اروپا که با پول ما تأمین مالی میشود، آن را مستقیما به تحقیقات نظامی اسرائیل اهدا میکند. این برنامهها شامل توسعه پهپادها، سیستمهای نظارتی، حسگرها و فناوریهای جنگی میشوند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتوگو «جامجم» با محمدرضا باهنر عضو تشخیص مجمع تشخیص مصلت نظام مطرح شد
محمود قماطی، نائبرئیس شورای سیاسی حزبالله در گفتوگوی اختصاصی با «جامجم»:
صریح و بیپرده با علیرضا خانی عضو سابق هیأت مدیره استقلال