این پرونده بهانه خوبی بود برای نگاهی دوباره به زندگی چند نویسنده اهل استان البرز و شهر کرج که این روزها کتابهایشان پرفروش شده و مورد توجه قرار گرفته است.
کیانوش گلزار راغب
کیانوش گلزار راغب، یکی از نویسندگانی است که بهدلیل نوشتن خاطرات و روایتهای خود و دیگران از زندان و دوران دفاعمقدس مشهور شده است. کتابهای «شنام» و «عصرهای کریسکان» از کتابهای مشهور اوست.
کیانوش گلزار راغب در سال ۱۳۴۴ متولد شد. او یکی از رزمندگانی بود که در طول جنگ تحمیلی در جبهه مشغول خدمت بود. در سالهای ۶۰ و ۶۱ و در عملیاتی به فرماندهی شهید احمد متوسلیان در مریوان یکی از رزمندگانی بود که حضور داشت. گلزار راغب در همین عملیات مجروح و همراه برادرش به دست بعثیها و گروه کومله اسیر شد. مدت زمان زیادی از این اسارت در زندان سردشت گذشت. در همان روزهای اولیه اسارت، برادر کیانوش گلزار راغب شهید شد. خودش نیز ۱۴ ماه در زندان بود. در این روزهای پرتبوتاب، به دختری به نام شیلان نیز دلبست و در نهایت به کمک او موفق شد از زندان بگریزد.این رزمنده که همچنان در استان البرز ساکن است، پس از رخدادن این ماجراها تصمیم گرفت خاطراتش را از زندان بنویسد. انتشار اولین کتابش او را ترغیب کرد تا این کار را ادامه دهد و درباره خاطرات زندانیان و اسرای دیگر قلم بزند. یکی از کتابهای کیانوش گلزار راغب به کردی هم ترجمه شده است. او همچنین در حال نوشتن کتاب جدیدی است؛ این کتاب روایت او از دوستی است که روزگاری به زندانبان او بدل شد.
کتاب شنام، اولین کتاب او بود که سال ۱۳۹۰ منتشر شد. این کتاب دربردارنده خاطرات کیانوش گلزار راغب از طول دوران اسارتش در زندان کومله در سردشت است. ماجراهایی که در طول این دوران برایش رخ میدهد در قالب خاطرات او از دوران دفاعمقدس در این کتاب نوشته شده است.
کتاب عصرهای کریسکان هم در سال ۱۳۹۴ چاپ شد. کیانوش گلزار راغب در این کتاب سراغ امیر سعیدزاده و همسر او، سعدا حمزهای رفته و از دورانی که سعیدزاده در جنگ و نیز در زندان گرفتار و اسیر بوده نوشته است. این کتاب به کردی نیز ترجمه شده است.
کتاب «برده سور» در سال ۱۴۰۰ انتشار یافت. ماجراهای این کتاب پیرامون خاطرات یدالله خداداد مطلق میگذرد. او یکی از شاهدانی است که از واقعه بمباران زندان دولهتو در سال ۱۳۶۰ جان سالم بهدر برده است.
کتاب سیطره که در سال ۱۴۰۲ منتشر شده میتوان جدیدترین اثر این نویسنده البرزی دانست. این کتاب نتیجه ۳۰ ساعت گفتوگو و مصاحبه نویسنده با نادر کیانی است. کتاب از زبان شخصیت اصلی داستان روایت میشود و از طریق او خواننده با مناسبات داخلی ضدانقلاب، هویت سران احزاب، عدم اتحاد رهبران، ضعف نیروهایشان، فسادها و روابط داخلی و خارجی آنها آشنا میشود. گلزار راغب نویسنده کتاب سیطره تلاش کرده تا با روشنگری از طریق ادبیات، چهره واقعی نیروهایی مثل کومله و فداکاری نیروهای امنیتی را نشان دهد.
گلستان جعفریان
جعفریان سال ۱۳۵۲ در مشهد متولد شد ولی به شهر کرج کوچ کرد. تحصیلاتش را تا مقطع کارشناسی الهیات (گرایش تاریخ و تمدن ملل اسلامی) ادامه داده است. او کار تالیف را با کتاب «چنده لا تا جنگ» آغاز کرد. جعفریان به مدت دو سال معاون پژوهش دانشگاه علوم انتظامی بوده و با روزنامههای قدس و خراسان، دوهفتهنامه کمان (دفتر ادبیات و هنر)، موسسه روایت فتح (بخش تحقیق)، بسیج جامعه پزشکی و ماهنامه سوره همکاری داشته است. او در مسابقات استانی و دانشجویی صاحب جوایزی شده و در جشنواره مطبوعات سال ۸۳ در بخش ویژه بهدلیل صفحه هنرمندان شهید در مجله سوره مقام اول را کسب کرد. ازجمله آثار او میتوان به داستان بلند زندگی امیر سرلشکر شهید حسن آبشناسان، چهار فصل کوچ، چه زود بزرگ شدیم (خاطرات شهر جنگی)، شیر صحرا و تیکتاک زندگی اشاره کرد.
اولین کتاب او یعنی کتاب از چنده لا تا جنگ، خاطرات یک زن امدادگر شمالى (خانم شمس سبحانی) است که با شروع درگیرىها در کردستان، عازم سنندج شده و کار امدادرسانى را آغاز میکند. وى همچنین از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران تا اواخر سال ۱۳۶۴ در مناطق جنگى جنوب، بهعنوان نیروى داوطلب سپاه به امدادرسانى مجروحان جنگى مىپردازد. راوى در این کتاب به ذکر خاطرات تلخ و شیرین از ایام حضور خود در کردستان و همچنین مناطق جنگى جنوب پرداخته و به عملیات فتحالمبین، بیتالمقدس، خیبر، والفجر مقدماتى و والفجر یک اشاره میکند.
یکی از کتابهای جعفریان با نام «پاییز آمد» که روایت ساختهشدن یک روح بزرگ، داستان یک جهاد واقعی و یک انتظام فکری است، سال گذشته موفق به انتشار تقریظ رهبر معظم انقلاب شد. این کتاب با روایتگری خانم فخرالسادات موسوی، همسر شهید احمد یوسفی، مخاطب را به اعماق یک داستان شگفتانگیز میبرد.برای عدهای زندگی یک روند ساده و از پیش مشخص است. اما برخی زندگی را طور دیگری برای خود معنا میکنند. شناخت راه و قدمگذاردن در مسیر سخت، عزمی راسخ و قلبی مطمئن میخواهد. و بگوییم از پاییز. پاییزی که خاطراتش را فخرالسادات موسوی با اشک تعریف میکند. پاییز فصل عاشقی است و فخرالسادات با این فصل زندگی کرده است. پاییز را به فصل عاشقانهها میشناسند، فصل برگهای ریخته زیر پا، فصل بارانهای بیهنگام اما این فصل برای خانم موسوی، معنی دیگری هم داشت، پاییز فصل شهادت سردار بود.روزی که بدن شلاقخورده برادرش علاالدین که توسط ساواک بازداشت شده بود را دید، تازه نور وجودیاش روشن شد. برای اولینبار که عکس امامخمینی(ره) را دید و اعلامیههای ایشان را خواند، در مسیر انقلاب پا سفت کرد. از این مسجد تا آن حسینیه، از این خیابان تا کوچه پسکوچهها دوید تا بتواند در سیل عظیم جوانانی که از ستم خسته شده بودند، قطرهای باشد. انقلاب که شد به آرزوی کودکیاش رسید. نظامیگری را دوست داشت. وارد ارتش ۲۰میلیونی که شد تازه دوشادوش برادران سپاهی زنجان خدمتی صادقانه کرد.
شایسته تقدیر
ندا رسولی
ندا رسولی متولد سال ۱۳۶۱، نویسنده داستانهای کوتاه و رماننویس است. او اواخر سالهای دبیرستان و دانشگاه با شعر و کمی بعد با داستان کوتاه به حیطه ادبیات وارد شد. آغاز فعالیت جدی داستاننویسی او سال ۱۳۹۳ است. رشته تحصیلی وی شیمی آزمایشگاهی بوده و در استان البرز ساکن است. سال گذشته مجموعه داستان او با نام «پرندهباز تهران» در هفدهمین دوره جایزه جلال در بخش داستان کوتاه، شایسته تقدیر شناخته شد. کتاب «پرندهباز تهران» هشت داستانکوتاه دارد که همه پیرامون جنگ میچرخد. از انسانهایی حرف میزند که هرکدام زخمی عمیق در جنگ خوردهاند. اما نقطهقوت داستانها نگاه متفاوت نویسنده است. نگاهی که ما معمولا در داستانهای جنگی کمتر دیدهایم. نگاهی زنانه و با فاصله به جنگ. خانم ندا رسولی بهخوبی از عهده این کار برآمده است. ما در کشورمان جنگنویسان خوبی داریم، اما کمتر اتفاق افتاده جنگ را از زاویهدید یک زن و با نگاه ریزبینانه زنانه بنویسند. مخصوصا از نویسندههای نسل جدید (بهجز یکی دو نفر مانند نسیم مرعشی) این نگاه را کمتر دیدهایم.