در بزنگاههای تاریخی، اگر افرادی تأثیرگذار درکنشهای سیاسی واجتماعی پدیدارشدند، این تأثیرگذاری بیشتر به شخصیت والای آنها وشرایط تاریخیای که درآن حضور داشتند بازمیگشت، نه به زیرساختهایی که حوزه بهطور نظاممند برای پرورش چنین چهرههایی فراهم کرده باشد اما اگر این منشور بهدرستی اجرا شود و بر پایه آن حرکت کنیم، تحقق تمدن نوین اسلامی نه تنها دور از دسترس بلکه واقعی، راستین، و قابل دستیابی خواهد بود. این نه آرزویی دستنیافتنی، بلکه هدفی ملموس است. در این باب با استاد حوزه و دانشگاه حجتالاسلام دکتر سیدمهدی علیزاده موسوی به گفتوگو نشستیم و ایشان چونان همیشه، از رهگذر دوستکامی پذیرای این مخلص شدند و مهربانانه به پرسشها پاسخ گفتند.
شگفتا این نگره فراگستر و واقعگرا که چنانچه با کوشش و کار سنجیده (نه فقط پژوهش) و اندیشه درخور بهکار بسته شود، بیشک برپایی تمدن نوین ایرانی-اسلامی از دردسترسترین دستاوردهایش خواهد بود...
واقعیت این است که مقام معظم رهبری، با وجود مشغلههای فراوان در اداره نظام، ملاقاتها، و برنامههای متعدد، وقت ویژهای برای نگارش این منشور اختصاص دادهاند. این امر نشاندهنده جایگاه والای حوزه در نگاه ایشان است و اینکه حوزه تا چه حد میتواند در هدایت و رشد جامعه اسلامی و رساندن آن به سرمنزل مقصود نقشآفرین باشد. شنیدهام که ایشان حتی دو هفته از امور دیگر فارغ شدند، ملاقاتها و برنامهها را لغو کردند تا با تمرکز کامل این منشور را به نگارش درآورند. این نکته خود اهمیتی بسزا دارد.
نکته دیگر آن است که این منشور توسط کسی نوشته شده که سالها با گوشت و پوست خود مسائل، فرصتها، تهدیدها، قوتها، و ضعفهای حوزه را از نزدیک لمس کرده است.
ایشان با قریب به ۶۰ یا ۷۰ سال تجربه مستقیم و غیرمستقیم از ساختارها و نهادهای حوزوی، توانایی آن را دارند که به نقاط کلیدی و اساسی مسائل حوزه دست یابند. به عبارت دیگر، کسی که چنین تجربهای دارد، نظام مسائل و پرسشهای حوزه را بهتر از دیگران درک و احساس میکند. از این رو، هر جملهای که مینویسند و هر مطلبی که بیان میکنند، پشت آن عمری تجربه، آگاهی و درکی عمیق نهفته است که این منشور را به سندی پیشبرنده تبدیل میکند.
مقام معظم رهبری مانند کسانی نیستند که بدون چهارچوب نظری و بهصورت پراکنده سخن گویند.
بله، ایشان نظام فکری جامعی در ذهن دارند و براساس این نظام فکری، نقش حوزه را ترسیم میکنند؛ در نگاه ایشان، وضعیت موجودی وجود دارد و وضعیت موعودی که باید به آن برسیم. وضعیت موجود، شرایط کنونی ماست و وضعیت موعود، تمدن نوین اسلامی است که بارها در بیانات ایشان مطرح شده است. جامعه اسلامی، بهویژه ایران اسلامی، باید زمینهساز تحقق این تمدن باشد. این نیز نکتهای است که باید به آن توجه ویژه داشت.
این سه ویژگیای را که برشمردید، بهروشنی اهمیت این منشور رانشان میدهد؛به نکاتی درهمین راستااشاره میفرمایید؟
این سند توسط فردی عادی یا ناآشنا با مسائل نوشته نشده است.کسانی که اسناد آرمانی و یوتوپیایی مینویسند،اغلب با واقعیتهای موجود بیارتباط هستند و اهدافی غیرقابل دسترس ترسیم میکنند اما این منشور توسط کسی نوشته شده که نهتنها با وضعیت موجود کاملا آشناست بلکه راههای تحقق آن را نیز میداند. وقتی ازدردی سخن میگوید،آن درد را با تمام وجود خود لمس کرده است. از اینرو، همانطور که شما بهدرستی اشاره فرمودید،این منشور میتواند مانیفستی برای حوزه در پنجاهمین سالگرد انقلاب اسلامی باشد. اگر انقلاب را نقطه عزیمتی برای حوزه بدانیم، این منشور راهنمای راه است.
نکته دیگری که باید به آن توجه کنیم، این است که این منشور را نباید بهتنهایی دید.
یادآورمیشوم در سال ۱۳۸۸، مقام معظم رهبری در سفر به قم نکاتی را مطرح کردند که مکمل این منشور است. این دو سند، با توجه به شرایط زمانی متفاوت، یکدیگر را تکمیل میکنند. در دهه ۸۰، مسائلی متناسب با آن زمان مطرح شد و امروز، در آستانه ورود به قرن جدید، ایشان شرایط جدیدی را ارائه میکنند. این دو سند، اگر در کنار هم دیده شوند، میتوانند با قوت ما را پیش ببرند.
همچنین، منشور دیگری که مرحوم حضرت امام(ره) در نامه خود به حوزه نگاشتهاند؟!
که البته سندی فاخر و پرمحتواست. ایشان نیز سالها در حوزه، از سطح طلبهای ساده تا رهبری مذهبی، حضور داشتند و این تجربه عمیق در آن نامه متجلی است. به نظرم این سه متن، یا به تعبیری سه مانیفست، هر یک بار معنایی خاص خود را دارند و همگی قابل اجرا هستند. این سه سند میتوانند در کنار هم راهگشا باشند.
پیش از ورودمان به محتوای منشور، نکتهای دیگر را قابل ذکر میدانید؟
متأسفانه نگاه ما به این منشورها اغلب کاربردی و راهبردی نیست. گاه این اسناد در قالب چند کنفرانس، نشست یا کتاب خلاصه میشوند و به نگاهی شعاری تقلیل مییابند. پس از مدتی، اثرات آنها در جامعه علمی، اجتماعی و اخلاقی حوزه چندان نمایان نمیشود. حال آنکه این اسناد زمانی کارساز خواهند بود که به عمل درآیند، به بستههای راهبردی تبدیل شوند، هر بخش بهعنوان تیتر مشخص گردد، راهکارها استخراج شوند و از دل آنها اقدامات عملی تعریف شود. اگر این اسناد در حد حرف باقی بمانند، هیچ سودی نخواهند داشت.
مثالی میزنید تا مساله برای مخاطبان روشنتر شود؟
فردی ازکنار فقیری میگذشت که گریه میکرد. آنفرد کنار فقیر نشست وگریه کرد.فقیر گفت:«من گرسنهام و گریه میکنم، تو چرا گریه میکنی؟» آن فرد گفت: «برای تو گریه میکنم.» فقیر گفت: «نانی به من بده تا سیر شوم.» آن فرد گفت: «پول به تو نمیدهم اما اگر بخواهی برایت گریه میکنم.» اکنون وضعیت ما گاه چنین است. کلامی گفته میشود، از جهاد تبیین سخن میرود اما همه میگویند: «همایش برگزار میکنیم، کتاب مینویسیم.» باید مشکل حل شود. این نکتهای است که باید به آن توجه ویژه داشت.
اگر اجازه بفرمایید، وارد محتوای منشور شویم؟ همچنین درباره مجاهد فرهنگی و توجه به امت، اگر نکتهای مدنظر دارید، لطفا پررنگ کنید؟
وقتی به محتوای منشور ورود میکنیم، به نظرم باید آن را در قالب یک چارچوب نظری بررسی کنیم. مدلی که میتواند این منشور را بهخوبی تبیین کند، مدل SWOT یا تحلیل قوتها، ضعفها، فرصتها، و تهدیدهاست. محتوای منشور را میتوان در این چهار محور تحلیل کرد.نخستین نکته، ظرفیت عظیم حوزه علمیه قم است که میتواند منشأ تحولات تمدنی در جامعه علمی قم و حتی جهان شود. این سخن بزرگی است. تمدن، پارادایمی است که بر فرهنگ، اجتماع، هنجارها و نُرمها تأثیر میگذارد. وقتی نگاهی تمدنی به حوزه شود، وظایف سنگینتر میشود. مسئولان باید نگاهی کاملا فرهنگی، فرااجتماعی و تمدنی داشته باشند. مقام معظم رهبری تأکید دارند که حوزه میتواند تمدنساز باشد و تمدنی نوین خلق کند.
برخی اما ممکن است گمان کنند این نگاه آرمانگرایانه و غیرواقعی است؟!
مقام معظم رهبری مثال زیبایی میزنند: در سال ۴۲، وقتی فیضیه را تخریب کردند و طلاب را مورد هجوم قرار دادند، گروهی از طلاب ترسیده و صدمهدیده به منزل حضرت امام(ره) آمدند. امام فرمودند: «اینها رفتنیاند و شما میمانید.» کسی باور نمیکرد این سخن محقق شود اما شد. یا وقتی پیامبر اکرم(ص) دعوت خود را در مکه آغاز کردند، کسی تصور نمیکرد روزی بیش از یک میلیارد و ۵۰۰میلیون مسلمان در جهان باشند. این نگاه دوراندیشانه مقام معظم رهبری است.
برای تحقق این تمدن بزرگ، الزاماتی وجود دارد؟!
یکی از این الزامات، نوآوری و پاسخگویی به مسائل کلان اجتماعی است، نه صرفا مسائل فقهی سنتی. امروز، علیه حوزه این بحث مطرح است که فقه تنها در امور شخصی مانند نماز، روزه و طهارت کاربرد دارد اما فقه باید متولی نظامسازی در جامعه باشد؛ نظام اقتصادی، سیاسی و اجتماعی. نظام اقتصادی، پازلی بزرگ است که بورس، بانک، یوزانس و فاینانس، هرکدام بخشی از آن را تشکیل میدهند. این نظامسازی، مسئولیت حوزه را بسیار سنگین میکند. مقام معظم رهبری تأکید دارند که طراحی نظامات اداره جامعه باید توسط حوزه و با ماهیت دینی انجام شود.
نکته دیگر، کارویژه «بلاغ مبین» است که مقام معظم رهبری به آن اشاره کردهاند.
امام رضا(ع) فرمودند: «وا...، خدا بیامرزد بندهای که امر ما را احیا کند.» راوی پرسید: «چگونه امر شما را احیا کنیم؟» حضرت فرمودند: «مردم بفهمند و بشنوند.» مقام معظم رهبری میفرمایند: پیام اهل بیت(ع) و اسلام را به جهان برسانید. اگر این پیام بهدرستی ابلاغ شود، نیازی به اجبار نیست؛ مردم خود به آن روی خواهند آورد. مشکل امروز جامعه ما تهی شدن از فرهنگ است. جوانان ما قلبزده شده و هویت خود را از دست میدهند. یکی از علل آن، کمکاری حوزه در امر تبلیغ است. حوزه باید از خود شروع کند. مُبلغ باید صاحب نفس باشد تا بر دیگران اثر بگذارد.
مقام معظم رهبری بر روشهای نوین تبلیغ تأکید دارند که باید متناسب با اقتضائات زمان باشد. حوزه باید ساختارها و روشهای جدید را بهکار گیرد تا جایگاه خود را بازیابد.
بسیار مهم است توجه کنیم که دو خطر بزرگ وجود دارد وحوزه درگیر در تلاطم آنهاست: تحجر و سکولاریسم. تحجر، نگاهی افراطی است که اگر حوزه گرفتار آن شود، مخاطبان خود رامیان توده مردم از دست خواهد داد و قرائتی غیرجذاب از تشیع ارائه خواهد کرد. از سوی دیگر، سکولاریسم و از دستدادن روحیه انقلابی، تلاشهای ۴۰ ساله انقلاب و فتواهای علمایی چون میرزایشیرازی علیه استعمار را ناتمام خواهد گذاشت. این دو خطر باید مورد توجه جدی قرار گیرد.
ضرورت تهذیب در حوزه از دیرباز دغدغه حوزویان و استادان و پروردگان این مکتب وحیانی و اهلبیتی بوده؟!
علم بدون تهذیب به جایی نمیرسد. مرحوم شهید مطهری از شاگردی نقل میکنند که درباره هر مطلبی تأمل میکرد تا ابعاد آن برایش روشن شود. یا حضرت امام (ره) فرمودند: «از درس و بحث و مدرسه هم حاصلی نشد/ کی میتوان رسید به دریا از این سراب.» اگر علم با بصیرت و تهذیب همراه نباشد، راه به جایی نمیبرد.
و اینکه در نهایت، هدف حوزه، زمینهسازی برای تمدن نوین اسلامی است که محدود به ایران نیست؟
بله منشور و تمدنسازی، نگاهی بلند به امت اسلامی دارد. مرزهای اعتقادی، مرزهای مکتب را تعیین میکند. مقام معظم رهبری به امتسازی در جهان اسلام میاندیشند. امروز، شهادت بیش از ۵۰ هزار انسان بیگناه در غزه، نتیجه پراکندگی ماست. اگر کشورهای اسلامی متحد بودند، با منابع و جمعیت عظیم خود، رژیمصهیونیستی نمیتوانست چنین جنایاتی مرتکب شود. نگاه دوراندیشانه ایشان، تبدیل حوزه به زمینهساز امت اسلامی است.
برای عملی و کاربردی کردن منشور واقعا چه باید بکنیم؟
من اعتقاد دارم که برای تحقق این مانیفست، نیاز به اندیشکدهای راهبردی است که آن را به راهبرد، راهکار و بستههای عملی تبدیل کند. این بستهها باید وظایف نهادهای حوزوی را مشخص و پایش کند. اگر کسی عمل نکرد، باید قاطعانه برخورد شود. فرصت ما محدود است و باید از این فرصت استثنایی بهره ببریم.
سخن شما تا اینجا بسیار امیدبخش و واقعگرایانه بود. کسی که مسائل را از نزدیک لمس کرده، آرمانی سخن نمیگوید. بسیار جامع فرمودید. درود بر شما. عاقبت به خیر باشید.