جنگ اوکراین؛ بازتعریف نظم جهانی و شکاف ژئوپلیتیک روسیه و اروپا

با گذشت سه سال از آغاز جنگ اوکراین، اکنون زمان مناسبی است برای ارزیابی آنچه در این مدت رخ داده؛ هم برای روسیه به‌عنوان یک قدرت بزرگ، هم برای اوکراین به‌عنوان کشوری اروپایی و نیز برای هندسه قدرت در منطقه‌ای که به صحنه جدال قدرت‌های بزرگ بدل شده است.
با گذشت سه سال از آغاز جنگ اوکراین، اکنون زمان مناسبی است برای ارزیابی آنچه در این مدت رخ داده؛ هم برای روسیه به‌عنوان یک قدرت بزرگ، هم برای اوکراین به‌عنوان کشوری اروپایی و نیز برای هندسه قدرت در منطقه‌ای که به صحنه جدال قدرت‌های بزرگ بدل شده است.
کد خبر: ۱۵۰۳۶۱۲
نویسنده محمود شوری - کارشناس روسیه

اتحادیه اروپا و روسیه اکنون این منطقه را به‌نوعی میدان نبرد می‌بینند. سفر‌های مکرر رهبران اروپایی به کی‌یف و حمایت‌های مستمر از دولت اوکراین، گواهی بر اهمیت راهبردی این بحران برای اروپاست. البته، این تقابل ریشه‌ای تاریخی دارد. اوکراین، همواره در موقعیتی مرزی میان بلوک شرق و غرب قرار داشته و در دهه‌های اخیر به کانون کشمکش‌های ژئوپلیتیک تبدیل شده است.

جنگ اوکراین عملا نظم قدرتی را که پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی شکل گرفته بود، متحول کرد. در دهه‌های نخست پس از جنگ سرد، روسیه تلاش کرد تا با تعامل و همگرایی با قدرت‌های غربی، مسیر توسعه خود را بازتعریف کند، اما این مسیر، به‌ویژه به‌دلیل گسترش ناتو به شرق، به بن‌بست رسید. 

روسیه در سال ۲۰۱۴ با الحاق شبه‌جزیره کریمه، فاز جدیدی از روابط تنش‌آلود با غرب را آغاز کرد. این روند در فوریه ۲۰۲۲، با آغاز حمله نظامی مستقیم به اوکراین، به نقطه اوج خود رسید. از نظر بسیاری از تحلیلگران، این جنگ به‌نوعی نقطه پایان بر روابط تعاملی میان روسیه و غرب بود؛ روابطی که در سال‌های پیش با وابستگی متقابل، به‌ویژه در حوزه انرژی، تقویت شده بود. این وابستگی‌ها به‌سرعت فروپاشیدند و روسیه در پاسخ به تحریم‌ها و فشار‌های غرب، جهان را به دو بخش تقسیم کرد: «غرب جمعی» که علیه مسکو تحریم وضع کردند و «اکثریت جهانی» که به‌زعم کرملین، در این تحریم‌ها همراهی نکردند. 

این تقسیم‌بندی جدید ژئوپلیتیکی، از نگاه روسیه بازتاب یک واقعیت نوین در نظام بین‌الملل بود. با وجود تلاش‌های دیپلماتیک برای پایان دادن به جنگ، روسیه همچنان بر این نگاه اصرار دارد؛ نگاهی که پس از سال ۲۰۲۲، جهان را دوقطبی‌تر از گذشته می‌بیند. 

از منظر ژئوپلیتیکی، مهم‌ترین نگرانی روسیه، تعریف مرزهایش با اروپاست. مسکو همواره تمایل داشته مرز لهستان را مرز طبیعی خود با اروپا بداند، نه مرز شرقی اوکراین، اما حضور ناتو در نزدیکی این مرزها، از نظر روسیه تهدیدی مستقیم به امنیت ملی تلقی می‌شود. این عامل، نقشی اساسی در تداوم تنش میان مسکو و اروپا دارد.

در این زمینه، لازم است تفاوت میان دیدگاه‌های آمریکا و اروپا مورد توجه قرار گیرد. اگرچه آمریکا نقش مؤثری در حمایت از اوکراین ایفا کرده، اما به‌نظر می‌رسد در ماه‌های اخیر، نوعی تفاوت در رویکرد‌های واشنگتن و بروکسل قابل مشاهده است. با این حال، شکاف میان روسیه و اروپا همچنان پابرجاست و بعید به‌نظر می‌رسد به‌سادگی قابل ترمیم باشد. 

از سوی دیگر، دلایل تداوم جنگ را باید از منظر هر دو طرف درگیر بررسی کرد. روسیه، از منظر امنیت ملی، دلایل قابل‌توجهی برای ادامه این جنگ دارد. حضور ناتو در مجاورت مرز‌های روسیه ــ به‌ویژه مرز‌های شرقی اوکراین ــ از دیدگاه مسکو، خط قرمزی راهبردی است که نمی‌توان آن را نادیده گرفت. مقامات روسی بار‌ها تأکید کرده‌اند که استقرار ساختار‌های نظامی غربی در این مناطق، تهدیدی مستقیم برای امنیت کشورشان است. 

در مقابل، قدرت‌های غربی نیز منطق و دلایل خاص خود را دارند. آن‌ها اقدام نظامی روسیه برای اشغال بخش‌هایی از خاک یک کشور مستقل و اروپایی را به‌هیچ‌وجه قابل قبول نمی‌دانند. حمایت‌های نظامی، اقتصادی و اطلاعاتی گسترده‌ای که در این سه سال از سوی اروپا و آمریکا به اوکراین ارائه‌شده، عملا عامل اصلی تداوم جنگ در اوکراین بوده است. بدون این حمایت‌ها، احتمالا کی‌یف نمی‌توانست از پس این نبرد فرسایشی برآید. 

بنابراین، آنچه در واقعیت در حال وقوع است، صرفا یک جنگ دوجانبه میان روسیه و اوکراین نیست؛ بلکه می‌توان آن را جنگی نیابتی میان روسیه و غرب در خاک اوکراین دانست. اوکراین در این میان، عملا به صحنه رویارویی دو جبهه بزرگ تبدیل شده؛ جبهه‌ای که یک‌سو آن مسکو ایستاده و سوی دیگر آن مجموعه‌ای از قدرت‌های غربی. 

با توجه به مختصات فعلی میدان نبرد، ساختار‌های بین‌المللی و شکاف‌های عمیق ژئوپلیتیکی، دستیابی به صلح پایدار در کوتاه‌مدت بعید به‌نظر می‌رسد. بی‌اعتمادی عمیقی که میان روسیه و اروپا شکل گرفته، موانع جدی برای بازگشت به دیپلماسی ایجاد کرده است. تداوم جنگ، نه‌تن‌ها نظم امنیتی اروپا را دگرگون ساخته، بلکه چشم‌انداز آینده روابط بین‌الملل را نیز در هاله‌ای از ابهام فرو برده است. 

در چشم‌انداز آینده نیز، علائم چندانی از مصالحه پایدار به چشم نمی‌خورد. شکاف عمیقی که میان روسیه و اروپا شکل گرفته، به‌ویژه با توجه به بی‌اعتمادی فزاینده، احتمال بازگشت به دوران تعامل را بسیار کمرنگ کرده است. به‌نظر می‌رسد مناسبات میان دو سوی این بحران، در آینده نزدیک نیز بر مدار تقابل باقی بماند؛ تقابلی که نه‌تن‌ها سرنوشت اوکراین، بلکه الگوی نظم جهانی در حال گذار را نیز تحت‌تأثیر قرار خواهد داد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها